گروه بین الملل: مصطفی مطهری* در یادداشت پیش رو که پیرامون اقدامات ترامپ مبنی بر نقض برجام نگاشته شده، نویسنده معتقد است: موضوع برجام، ماندن یا نماندن، پایبندی یا عدم پایبندی به این سند بین المللی از سوی ایالات متحده آمریکا در قریب یه یک سال گذشته یادداشت های فراوانی به رشته تحریر درآمده است؛ بطوریکه در هریک از این مرقومه های تحلیلی از زوایای مختلفی به آن و جزئیات آن نگریسته شده است. نگارنده یادداشت پیش رو نیز در این مدت زمان، در باب برجام و نقاط مثبت و منفی آن برای طرفین درگیر در این توافق و سند بین المللی، یادداشت های متعددی را به نگارش در آورده است؛ اما آنچه در این یادداشت در پی واکاوی آن هستیم ارزیابی و شناساندن مواردی است که برجام را برای آمریکای ترامپ به عنوان یک کلید واژه پر اهمیت کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
اول اینکه نحوه برخورد سلبی با برجام برای ترامپ در حکم قدرت نمایی وی به عنوان تاثیرگذارترین فرد در عرصه داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا است. در واقع وی با مطرح کردن برجام با نام یک توافق بد و شرم آور به سمت و سوی خط و نشان کشیدن و مرزبندی های قدرت میان وی و دیگر مدعیان قدرت در دو عرصه داخل و خارج ایالات متحده آمریکا که هدف گذاری شده بود، گام برداشت.
دوم اینکه این گونه نحوه برخورد با برجام در واقع حاوی پیامی و علائمی نشانه گذاری شده به اروپای واحد است که برجام را به مثابه دم مسیحایی خود در منازعات بین المللی قلمداد می کند. بطوریکه سران و مقامات اروپایی از فردای پس از انعقاد برجام در تلاش بوده اند تا از آن به عنوان رویه ای جدید در حل و فصل منازعات بین المللی استفاده کنند و در این مسیر با برجسته سازی نقش خود به تقویت میزان تاثیرگذاری های خود در عرصه بین المللی بیفزایند. بطوریکه ترامپ برجام را اسب تراوای خود برای ایجاد رعب در دل سران اروپائی تلقی می کند، از این رو با هدف قرار دادن مطالبه اروپایی ها از برجام، تفنگ خود را برای شلیگ گلوله به سمت قلب برجام که همان ماهیت وجودی برجام می باشد، نشانه گرفته است.
سوم اینکه ترامپ بدون توجه به برجام و محتویات موجود در آن از روح و جسم آن گرفته تا متن برجام، از همان ابتدا تاکنون به منِ وجودی برجام ورای همه آنچه که دغدغه دیگر کشورهای امضاکننده آن از جمله ایران و اتحادیه اروپا بوده است، تاخته است.
و چهارم اینکه علیرغم همه تحلیل هایی که نسبت به موضع عنادورزانه ترامپ در رابطه با برجام صورت گرفته است و بی مسئولیت دانستن وی به تعهدات بین المللی آمریکا در موضوع برجام را عاملی برای تحلیل مبدا و مقصد موضوعی خود قرار داده اند، نگارنده برخلاف نظرات ارائه شده در این باره، مسئولیت پذیری ترامپ به نقش و جایگاه ویژه کشورش به عنوان تنها ابر قدرت را مهمترین عامل خارجی در نزد ترامپ و نزدیکان وی در واشنگتن در قبال اتخاذ تصمیمات و اقدامات کاخ سفید در این باره قلمداد می کند. در واقع ترامپ در ذیل تحکیم و تحکم و تجویز نقش بین المللی ایالات متحده آمریکا به دیگر بازیگران بین المللی، برجام را مهمترین عامل و بهترین گزینه در دسترسی می داند که می تواند تمنیات درونی و اهداف مورد نظر وی و واشنگتن را در این باره محقق سازد.
با این حال ترامپ در مقام رییس جمهور ایالات متحده آمریکا با گزینه های راهکاری موجود در عرصه داخلی و خارجی کشورش که به طور موردی به آنها اشاره شد، درصدد رسیدن به اهداف راهبردی خود در دو عرصه مذکور است؛ بطوریکه خواه این اهداف راهبردی با ویژگی های فردی وی از تکبر شخصیتی، خود مهم نمایی و یا رویکردهای خودمحوری وی تعریف شود و خواه اینکه در ذیل منافع ملی ایالات متحده آمریکا تعریف شود که بدون شک این گونه نیز هست، در هر دو مورد، در خدمت برنامه و اهداف ایالات متحده آمریکا در عرصه بین المللی و احیای نشانه های روبه زوال اقتصادی در عرصه داخلی آمریکا و تاثیر آن در عرصه خارجی خواهد بود.
*دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com