گروه بین الملل: مصطفی مطهری* در یادداشت پیش رو که پیرامون اهداف مقامات آمریکایی از سفر خاورمیانه و آسیای شرقی نگاشته شده، نویسنده معتقد است: سفر دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده آمریکا به آسیای شرقی به ویژه به ژاپن و کرهجنوبی با هدف تشکیل جبهه متحد علیه کره شمالی به انجام رسید. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در حالی وارد کره جنوبی شد که به دنبال یافتن راه حلی برای بحران کره شمالی و افزایش فشارها علیه این کشور است. بطوریکه اعلام بررسی حضور و استقرار نیروهای نظامی آمریکایی از سوی رئیس جمهوری آمریکا در سراسر شبه جزیره کره نمونه ای از تلاش های موجود در این باره است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
باید خاطر نشان ساخت که بازی و اجرای سیاست در سیمای تفکر نئو واقعگرایان در واشنگتن، کلیه هزینه های اقتصادی، نیروهای نظامی و سیاسی را در اختیار فرصت ها برای تحصیل و احیای اقتدار و منافع مورد چالش این کشور در مناطق مورد نظر قرار می دهد. بطوریکه ضرورت اعمال فشارهای بیشتر بر کره شمالی به وسیله تحریم ها و سایر اقدامات بازدارنده که توسط روسای جمهوری کره جنوبی و آمریکا بر آن تاکید شد در راستای سیاستگذاری تعیین شده در نگرش نومحافظه کاران در کاخ سفید و واشنگتن قابل بررسی است.
در واقع باید توجه داشت که مساله موشکی و هستهای کرهشمالی از نظر مقامات تصمیم گیر و تصمیم ساز در کاخ سفید یک تهدید ادامهدار است و این نوع نگرش به تهدید و دشمن سازی ها از سوی کاخ سفید است که افزایش لفاظیها میان رهبر کره شمالی و ترامپ به عاملی در جهت تقویت نگرانی ها درباره افزایش تنشها و درگیری در شبه جزیره کره شده است.
با این حال در رابطه با تلاش های کادر رهبری در واشنگتن و کاخ سفید باید این نکته را مورد توجه قرار داد که در سفر آسیایی اخیر ترامپ به شرق قاره کهن، هدف بکار گیری تمامی توان و ظرفیت ها برای به کاهش تنشها و ایجاد اعتماد مشترک برای مذاکرات در زمینه کره شمالی با کشورهای دارای نقش ویژه علی الخصوص چین است.
اگر تحلیل مذکور در سطور فوق را در ارتباط با سیاست ها و اهداف و برنامه های ایالات متحده آمریکا در آسیای شرقی را بپذیریم، آن گاه با نگاهی تاریخی به سیاست ها و راهبردهای آمریکا در آسیای شرقی در خواهیم یافت که رویکرد مورد نظر در مساعی و تلاش ویژه ترامپ در آسیای شرقی تداوم سیاست کلاسیک و سنتی این کشور در این منطقه است که با دادن نقش بیشتر و پررنگ تر به چین در مقطع زمانی مذکور دنبال می شود؛ به عبارت دیگر این رویکرد نو در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه اسیای شرقی با برجسته سازی نقش ها در سیستم درون منطقه ای در این نقطه از آسیا به انجام می رسد؛ بطوریکه رویکرد مذکور، آزمونی در بافت جدید سیاست خارجی کلاسیک آمریکا برای قرار دادن چین در موقعیت آزمایش، با هدف دریابی و حصول به میزان نقش، نفوذ، اعتبار و جایگاه و موقعیت چین در مقام یک بازیگر تاثیر گذار در منطقه زیست جغرافیایی اش است.
با این وجود نباید فراموش کرد که طرح و پی ریزی سیاست و استراتژی ذکر شده در آسیای شرقی از سوی واشنگتن علیرغم اهداف دنبال شده، در ذیل فهم دشواریها و محدودیتهایی است که در زمان حاضر در عرصه داخلی و خارجی با آن روبرو است. از این رو با این تفاسیر باید رویکرد اتخاذ شده کنونی در جغرافیای درون منطقه ای در آسیای شرقی را یک دوره آموزشی با کارکردهای دوگانه برای چین و ایالات متحده آمریکا به شمار آورد که هر دو کشور به نوعی بازی در زمین رقیب را با بیشینه سازی منافع خود دنبال می کنند.
*دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com