گروه بین الملل-مصطفی مطهری*: تل آویو با کمک کشورهای همسایه ایران درصدد است تا دامنه نفوذ اطلاعاتی و امنیتی خود را بر پهنای جغرافیایی ایران بگستراند. در واقع تل آویو پیش از آغاز روند عادی سازی روابط با اعراب شیخ نشین در حاشیه خلیج فارس، از سال ها قبل زمینه های فعالیت راهبردی خود در ذیل اهداف شنود اطلاعاتی و رصد امنیتی ایران را دنبال کرده بود.
به گزارش بولتن نیوز، برقراری روابط راهبردی با باکو و ایجاد پایگاه نظامی – اطلاعاتی و امنیتی در آذربایجان، حضور فعال در قالب گروه های اطلاعاتی – امنیتی در کردستان عراق و همکاری نزدیک با خاندان بارزانی و نقش فعال در عرصه های ذکر شده در افغانستان، ماهیت برنامه های تل آویو برای نفوذ و کسب اطلاعات از ایران را شکل داده است. از این رو با حضور در امارات و بحرین این پازل امنیتی – اطلاعاتی تکمیل خواهد شد. چرا که آنچه اسرائیل در قالب اشراف اطلاعاتی و دسترسی به اخبار و اطلاعات امنیتی در مناطق شمالی(باکو)، غربی(کردستان عراق) و شرقی(افغانستان) دنبال کرده و می کند، با حضور در مرزهای جنوبی(امارات و بحرین) بیش از پیش کامل شده است. راهبردی که در زبان ساده و در بیانی عامیانه به معنای کنترل اطلاعاتی ایران از طریق شنود از چهار طرف می باشد.
تل آویو به آنچه خواسته رسیده است، اما سوال اینجاست که هزینه های برقراری روابط با تل آویو از سوی کشورهایی که وارد یک رابطه راهبردی و شبه راهبردی با تل آویو شده اند چیست؟ در مورد باکو باید تأکید کرد که باکو به واسطه انحصار قدرت توسط علیف و تسلط آن بر شئونات اجتماعی – سیاسی آذربایجان و سرکوب پی در پی مخالفان و منتقدان، اصلاً به پرداخت هزینه های این رابطه فکر نمی کند؛ با توجه به این موارد است که تل آویو متحد راهبردی باکو می باشد. از این رو ادامه اولویت را بر مبنای منافع تحصیلی از این ارتباط و کمک های اطلاعاتی و امنیتی دریافتی از تل آویو قرار داده است که در مورد اخیر یعنی نبرد قره باغ این کمک ها در قالب های قطره چکانی و گاهاً جریانی و جامع از سوی تل آویو و باکو انجام شد. در غرب یعنی کردستان عراق و شرق یعنی افغانستان، اگر چه این رابطه به مانند باکو راهبردی نشده است اما باید توجه داشت که روابط نزدیک و حسنه است. اما با این حال خطوط، حدود و دامنه روابط مشخص شده می باشد.
و اما در مناطق جنوبی، تاریخ آشکار سازی روابط میان امارات و بحرین به کمتر از دو یا سه ماه می رسد؛ اگر چه تا پیش از این براساس شواهد، میان آنها و تل آویو روابط وجود داشته است اما با این حال روابط مخفی و غیر علنی بود. از این رو علنی شدن این روابط بنا به دلایلی اتفاق افتاد. دلایلی که مبتنی بر اهداف داخلی و خارجی است. استفاده از قوه اطلاعاتی تل آویو جهت سرکوب مخالفان داخلی و در راستای مقابله با تهدیدات خارجی(ایران)، کمک به ترامپ در کارزار انتخابات جهت وزن دادن به سیاست خارجیش در رقابت با بایدن، ترس از قدرت و اقتدار منطقه ای ایران در خاورمیانه و خلیج فارس، پیروی از سیاست های دیکته شده آمریکا در قالب پروژه های ایران هراسی و ایران ستیزی بخش هایی از دلایل ابوظبی و منامه در مسیر برقراری روابط با تل آویو و حصول به توافق سازش با آن بوده است.
نکته قابل ذکر در این راستا علاوه بر نقش واشنگتن، نقشی است که ریاض در این عرصه داشت. در واقع اگرچه ریاض به دلایلی از جمله مخالفت های داخلی و خارجی در جهان اسلام به آشکارسازی روابط با تل آویو روی نیاورده است و در این مسیر تلاش دارد تا با زمینه سازی ها و آماده سازی بسترهای مربوطه، آن را تعویق بیاندازد، اما با این وجود در این باره ریاض نقش انگیزشی داشته است. بطوریکه سعودی در مسیر عادی سازی در قالب عامل کاتالیزور و انگیزه ساز به ایفای نقش پرداخته است.
از این رو در ارتباط با بحرین تحلیل ها درباره برقراری رابطه و حصول به توافق سازش، با رویکرد وابستگی آن به ریاض مبنا می گیرد اما در مورد امارات شرایط متفاوت است. چرا که امارات علیرغم اینکه متحد راهبردی ریاض در میدان های منطقه ای محسوب می شود، نقشی برابر را برای خود در رابطه با ریاض و بازیگری در عرصه های خارجی قائل است. پس آنچه برای امارات در راستای توافق سازش بر مبنای دلایل ذکر شده مهم است ایجاد شرایطی از تعادل با هدف فراهم شدن بسترهای قدرت در عرصه های مختلف برای آنها در مسیر دشمنی با ایران می باشد. به عبارت بهتر اینکه اگر چه یکی اهداف امارات در راستای توافق سازش با تل آویو، ترس از ایران است اما ترجیح امارات در شرایط فعلی این است که به نقطه گذاری دشمنی ها با ایران روی نیاورد و آن را به زمان های دیگری موکول کند؛ از این رو حساب ویژه ای روی همکاری های نظامی - اطلاعاتی – امنیتی تل آویو در این زمینه باز کرده است. بنابراین امارات با راهبرد تقویت روز افزون روابط با تل آویو و سوق دادن آن به سمت ایجاد رابطه راهبردی با آن از یکسو و انفعال عملیاتی – اطلاعاتی - نظامی نه دیپلماتیک در برابر ایران از سوی دیگر، همزمان دو هدف ارتقاء دامنه فعالیت های خود در برابر ایران با همکاری تل آویو در آینده و سیاست فریب ایران با رویکرد فرصت سازی را دنبال می کند.
بنابراین با توجه به شواهد موجود پیوند نامبارک صهیونیست ها و اماراتی ها علاوه بر تهدیدات مشابه آنچه که در سه ضلع دیگر جغرافیایی وجود دارد، قابلیت تهدید آفرینی های تازه دیگری نیز برای ایران دارد؛ چرا که امارات در قالب مهار ظرفیت های ایران همان اهدافی را دنبال می کند تل آویو به دنبال آن است. به عبارت بهتر اینکه راهبرد مهار ایران با تاکتیک های همسو از سوی امارات و تل آویو و پیوستن بحرین به آنها با همکاری و حمایت مالی و معنوی ریاض در آینده نه چندان دور به چالشی با کارکردهای نزدیک(تهدیدات مرزی) و دور(خلق تهدیدات برای جبهه مقاومت) برای ایران تبدیل خواهد شد. از این رو هوشیاری دستگاه های ذیربط از دولت، وزارت خارجه تا نهادها و ارگان های امنیتی – نظامی را برای مقابله با طرح های مذکور قبل از اینکه شکوفا شوند و به منصه عملیاتی شدن برسند، را می طلبد.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com