گروه سیاسی: در یکی از دیدارهای صمیمانه و سالانه شاعران با رهبر معظم انقلاب، لحظاتی شکل گرفت که آمیزهای از احترام، خاطره، شعر و احساس بود. فضایی که در آن، وزن واژهها نه فقط در قالب عروض و قافیه، که در بارِ عاطفی و تاریخیشان نیز سنگینی میکرد.
به گزارش بولتن نیوز دوربین، چهرهی شاعری پیشکسوت با موی و محاسن سپید را به تصویر میکشد که پشت تریبون قرار گرفته و با نگاهی آمیخته به احترام و شاید کمی اضطراب، سخن را با سلام آغاز میکند. اما پیش از آنکه او اولین بیت شعرش را بخواند، این رهبر انقلاب است که رشته کلام را به دست میگیرد و با لبخندی، خاطرهای دور را زنده میکند: "شما یک شب تو این جلسه رباعی خوندید..."
شاعر که گویی انتظار این یادآوری دقیق را پس از سالها نداشته، با شگفتی و شعف پاسخ میدهد: "۱۸ سال پیش حاجی آقا..." و بلافاصله اضافه میکند: "دیگه داشت برام یه حسرتی میشد..." جملهای کوتاه که عمقِ انتظار و شاید نگرانیِ از دست رفتن دوباره فرصت دیدار و شعرخوانی را در خود داشت.
رهبر انقلاب با تایید و تاکید بر زیبایی آن رباعیِ ۱۸ سال پیش ("خیلی من هنوز در ذهنم مونده از زیبایی اون رباعیها...")، بار دیگر اهمیت و جایگاه شعر و لحظههای ثبت شده در حافظه جمعی این دیدارها را یادآور میشوند.
و آنگاه، شاعر، با صدایی که حالا شاید کمی هم از بغضِ فروخوردهی حسرتِ نزدیک به وقوع و شادیِ بازیافتن فرصت، متأثر است، ابیات ترکی خود را آغاز میکند؛ ابیاتی که ترجمه فارسی آن بر صفحه نقش میبندد و به شکلی شگفتانگیز با حس و حال همان لحظه پیوند میخورد:
"باخدیم سنه آی چیخدی"
{تو را نگاه کردم، {انگار} ماه درآمد}
"گؤزللره تای چیخدی"
{برای زیبارویان، همتا و رقیبی درآمد}
شعر با تشبیهی زیبا و بلند، مخاطب (که در این فضا رهبر انقلاب است) را به ماه مانند میکند؛ ماهی که با طلوعش، معیاری جدید برای زیبایی و رقابتی برای دیگر زیبارویان عالم ایجاد میکند. اما اوج شعر در بیت پایانی است، جایی که شاعر پلی میان مضمون شعر و حس شخصی خود (که دقایقی پیش بر زبان آورده بود) میزند:
"خوشلوغو پایلیاندا"
{هنگام تقسیم خوشیها}
"حسرت منه پای چیخدی"
{سهم من حسرت درآمد}
این "حسرت"، که در شعر به عنوان سهم شاعر از تقسیم خوشیها بیان میشود، بازتابی شاعرانه از همان "حسرتی" است که نزدیک بود به خاطر عدم امکان شعرخوانی دوباره پس از ۱۸ سال، بر دل شاعر بماند. اما حالا، در همان محضر، با خواندن همان شعر، آن حسرتِ دیرینه میشکند و جای خود را به لحظهای ماندگار میدهد.
این قاب کوتاه از دیدار شاعران، نمادی است از پیوند عمیق فرهنگ، هنر و ادبیات با باورهای اجتماعی و احترام متقابل در بخشی از جامعه ایرانی. لحظهای که یک بیت شعر ترکی، با یادآوری یک خاطره ۱۸ ساله، فراتر از کلمات میرود و به تجربهای مشترک و انسانی میان شاعر و مخاطب خاص او تبدیل میشود؛ تجربهای که در آن، "ماه" طلوع میکند و "حسرت" جای خود را به تبسم میدهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com