گروه بین الملل: مصطفی مطهری*در یادداشت پیش رو که ارتباط میان آینده سیاسی محمد بن سلمان و رجب طیب اردوغان نگاشته شده، نویسنده معتقد است:رابطه پرونده خاشقچی با رجب طیب اردوغان، اگر به اندازه تعیین کنندگی آن در آینده محمد بن سلمان در ساختار قدرت و سیاست اهمیت نداشته باشد یقیناً از آن کم اهمیت تر نخواهد بود.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
پرونده قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد دولت سعودی چالشی بس دشوار برای محمد بن سلمان و دولت سعودی از یکسو و رجب طیب اردوغان و دولت ترکیه از سوی دیگر است.
با پذیرش مفروضات احتمالی از قتل خاشقچی توسط نیروهای حلقه امنیتی ولیعهد سعودی در استانبول، مواردی تازه ای از چالش آفرینی های داخلی و خارجی برای محمد بن سلمان و آینده اهدافش در مقام پادشاه آتی سرزمین شاهزادگان پیر بوجود خواهد آمد. بطوریکه ولیعهد سعودی که تمام اهداف اصلاح گرایانه خود را در داخل با جلب حمایت داخلی نیروهای اجتماعی با اصلاحات در بخش های اجتماعی – سیاسی – اقتصادی برای دسترسی آسان نیروهای اجتماعی بیرون از دایره قدرت به منابع مربوطه پایه گذاری و طرح ریزی کرده بود با محکوم شدن احتمالی وی به قتل خاشقچی و خروج حامیان خارجی اصلاحات وی از ریاض و قطع همکاری نهادهای دولتی و غیر دولتی بین المللی با وی در عرصه به انجام رساندن اصلاحات اقتصادی – سیاسی، نه تنها وی با شکست پروژه های بلند پروازانه خود در عرصه های تجاری – اقتصادی مانند ابر شهر نئوم و حتی احداث کانال دریایی سلوی در مرز با قطر مواجه خواهد شد، بلکه وی در ضمن قبول شکست در زمینه های ذکر شده، مجبور خواهد بود برای حفظ خود و بقای قدرتش قربانیان بیشتری را برای ذبح به مسلخ گاه بفرستد. از سوی دیگر نیز اگر دست داشتن بن سلمان در قتل خاشقچی تایید و اثبات گردد مطمئنا از دامنه کنشگری های وی در عرصه خارجی سعودی نیز کاسته خواهد شد. و این برای محمد بن سلمان که جنون قدرت داراد اصلا خوشایند نخواهد بود؛ از این رو با توجه به تبعات داخلی و خارجی محقق شدن دست داشتن محمد بن سلمان در قتل خاشقچی وی تمام تلاش و کوشش خود را بر این امر استورار خواهد کرد تا از وقوع آنچه که در سطور بالا ذکر شد، جلوگیری کند و با تبرئه نقش خود در عمل قتل خاشقچی، پرونده مربوطه را به کسانی دیگری ربط دهد و آنان را عاملین ترور معرفی کند. این فرضیه در صورتی محقق می شود که تلاش های ولیعهد سعودی و دولت سعودی برای اثبات عدم مشارکت در قتل خاشقچی به سرانجام مطلوب نرسد و همچنان انگشت اتهامات به سمت آنها باشد.
و اما رابطه پرونده خاشقچی با رجب طیب اردوغان، اگر به اندازه تعیین کنندگی آن در آینده محمد بن سلمان در ساختار قدرت و سیاست اهمیت نداشته باشد یقیناً از آن کم اهمیت تر نخواهد بود. چرا که تحقیقات و بررسی های مسئولانه دولت ترکیه نسبت به پرونده خاشقچی، این قابلیت را دارد که با نتایج احتمالی بدست آمده در رابطه با حقیقت موضوع، روابط دو کشور را به سمت تنش و وخامت سیاسی پیش ببرد. از سوی دیگر نیز با کوتاهی و قصور عامدانه در این باره ممکن است با همجمه داخلی اعتراضات از سوی حامیان و مخالفان علیه اردوغان همراه شود؛ به علاوه اینکه کوتاهی و مماشات در این باره از سوی دولت ترکیه با انتقاد خارجی از سوی دولت ها و نهادهای بین المللی نیز همراه خواهد بود. پس با این شرایط توصیفی از وضعیت موجود و تنگنایی که اردوغان بدان گرفتار شده و یک جبر تحمیلی است، وی ناگزیر است که یک پل ارتباطی را میان دو راهبرد مذکور برای اقناع دوانگاری منافع و مصلحت ایجاد کند.
یا این حال با توجه به آنچه در رابطه با آینده سیاسی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه و تاثیرات منفی که پرونده خاشقچی می تواند در این زمینه برای آنها داشته باشد، نکته مهم این است که هیچ از طرفین هیچ گونه علاقه ای به وخامت و تنش در روابط میان یکدیگر را ندارند. بطوریکه توافقات میان ریاض و آنکارا برای تحقیقات مشترک در خصوص پرونده خاشقچی مبین این موضوع است.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com