گروه بین الملل - مصطفی مطهری*: «او (ترامپ) جهان را آنگونه که هست میبیند نه آنطور که ما دوست داریم جهان آنگونه باشد»؛ این هسته اصلی سخنرانی مایک پامپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده که در بنیاد آلمانی مارشال در بروکسل بود.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
در واقع پامپئو، وقتی این جمله را به زبان آورد که گویا نسبت به وضعیت روبه وخامت روابط کنونی کشورش در نزد همپیمانان اروپایی کشورش آگاه است. بطوریکه او ابتدا ضمن اشاره به جایگاه ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر مرکزی صلحِ به اصطلاح جهانی آن، با اشاره به موارد تاریخی همسویی اروپا با آمریکا به تاریخ همکاری های میان طرفین در طول جنگ دوم جهانی و دوران جنگ سرد اشاره کرد. بعد از اشاره به موارد فوق ضمن تاکید مکرر و پی در پی به همکارهای مختلف آمریکا و اروپا با گلایه از این امر که تعدادی از کشورهای حوزه یورو بر این باورند که باید در ذیل رابطه با واشنگتن به یک راه حل مستقل و مسیر جداگانه ای دست یابند، مدعی شد در کنارهم بودن دو سوی آتلانتیک می تواند به مانند گذشته مسیرهای صعب العبور را هموار سازد.
از این رو در راستای تحلیل واقعیات پنهان و آشکاری که در پشت سخنان پامپئو وجود دارد، در این یادداشت سعی خواهد شد با اشاره به آنها، درصدد واکاوی شان برآییم.
اول اینکه بنا بر ادعای پامپئو، آمریکا و اروپا از بعد تاریخی با اتحاد در کنار هم توانسته اند «بزرگترین موفقیتها» را به دست آوردند؛ هدف اصلی از به زبان جاری ساختن این اظهارات توسط وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در جمع سران کشورهای اروپایی، قبولاندن موضوع رهبری آمریکا به مانند گذشته به اروپایی ها بود. در واقع از نظر مقامات واشنگتن رابطه سنتی آنها با اروپائیان می بایست به سبک و سیاق سنتی خود ادامه پیدا کند و اروپا باید در زیر چتر حمایتی آمریکا بدون مطرح کردن پرسش هایی از قبیل رهایی، استقلال و ... از سیطره ایالات متحده آمریکا به حیات خود ادامه دهند؛ چرا که آنچه اروپا را در سالهای گذشته به این جایگاه کنونی رسانده است، بیشتر از آنکه نتیجه تلاش های کشورهای حوزه یورو باشد به سبب حمایت هایی بوده است که ایالات متحده آمریکا آنها کرده است. با این حال اگر چه لحن وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا از حیث نشانه ای با عتاب و دستور همراه نبود اما گویای این واقعیت بود که واشنگتن از نحوه سیاستگذاری های استقلال جویانه اروپایی ها برای جدا کردن مسیر خود از ایالات متحده آمریکا نه تنها رضایت ندارد بلکه به نوعی نیز از آن ناراحت شده است.
دوم اینکه پامپئو با این ادعا که «امروز ماموریتهای حفظ صلح سازمان ملل برای دههها ادامه پیدا کرده است اما ما را به صلح نزدیکتر نکرده است»، به گونه ای کنش ها، سیاست ها و رفتارهای واکنشی ایالات متحده آمریکا را متضمن صلح موجود می داند. بطوریکه وی برای مثال زدن جایگاه جهانی ایالات متحده آمریکا با طرح موضوع کره شمالی شمالی این گونه ادعا کرد که «هیچ کشوری در جهان نمیتوانست صدها کشور در سراسر جهان را دور هم جمع کند تا آنها علیه رژیم پیونگ یانگ تحریمها را اعمال کنند» و این بدان معنا است که از نظر واشنگتن و کاخ سفید، جایگاه فعلی آمریکا همانند گذشته همان جایگاه رهبریت و پلیس جهانی است و علیرغم اظهارات مختلف از سوی تحلیگران و کشورهای مخالف نظم آمریکایی که مدعی افول قدرت جهانی آمریکا هستند نه تنها هیچ گونه خدشه ای بدان وارد نشده است بلکه به همان قوت خود باقی است؛ از این رو باید مسئولیت پذیری آمریکا در قبال مناسبات صلح جهانی با قبول همگانی این جایگاه از سوی جهانیان به ویژه اروپا باید مورد احترام و پذیرش قرار گیرد. در واقع جانمایه این اظهارات پامپئو این است که آینده صلح جهانی بواسطه ضمانت هایی می باشد که آمریکا آنها فراهم ساخته است؛ بطوریکه با پا پس کشیدن آمریکا در قبال موارد خطر زای و تهدیدگرای صلح جهانی، اروپا نیز از گزند آنچه که صلح را به خطر خواهد انداخت مصون نخواهد بود؛ پس تلویحاً نتیجه منطقی از این شرایط بنا بر اظهارات پامپئو، این خواهد بود که اروپا باید در برابر آمریکا سر تعظیم را فرود آورده و به فرامین صادره از سوی آنها تمکین کند.
و سوم اینکه پامپئو در راستای گوشزد کردن این موضوع که اروپا و آمریکا باید در کنارهم بایستند تا بر تهدیدات فائق آیند، به کشورهایی با عنوان «بازیگران بد جهانی» اشاره کرد. بازیگران بد جهانی از نظر وی «روسیه، چین و ایران» هستند که هریک از آنها به دلایلی قواعد موجود را زیر پا می گذارند. در واقع پامپئو با مطرح ساختن این کشورها و اهریمن سازی آنها برای نظم لیبرال کنونی، از یک سو از عزم ترامپ برای بر هم زدن روندی سخن گفت که موجبات تهور این بازیگران به اصطلاح بد را فراهم ساخته است؛ و از سوی دیگر نیز ضمن هشدار به اروپا در راستای این امر که در ذیل مراودات و ارتباطاتشان با این بازیگران باید با اتخاذ رویکردی متفاوت از گذشته با احتیاط بیشتری عمل کنند، از آنها خواست در مسیر مبارزه با این بازیگران بد به واشنگتن کمک کنند.
با توجه به آنچه که بیان شد از جمله نکات بازنمایی شده از موضوع سخنرانی پامپئو در بنیاد مارشال که مجموعاً به آینده روابط آمریکا و اروپا با یکدیگر مرتبط است این نتیجه را می توان گرفت که آمریکا با زعامت ترامپ که در ابتدا درصدد خلق چالش های جدی با اروپا بود ابتدا به ساکن به دنبال از بین این چالش ها است و تلاش دارد اوضاع را با برگرداندن شرایطی متشابه مصالحه به روال سابق برگرداند. بطوریکه از این طریق هم آینده رهبری خود را با قبولاندن آن بر اروپا تضمین کند و هم اینکه در ادامه روند اجرای سیاست های تنشی کاخ سفید با کشورهایی چون روسیه، چین و ایران با همراه سازی اروپا ضریب موفقیت را به حداکثری ترین شکل از آن برساند.
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com