در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: سلام آقا. سلام آقای جوانان اهل بهشت!
گروه دین و اندیشه - در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: سلام آقا .
سلام آقای جوانان اهل بهشت!
این آخرین نامه ای است که ازمبدا قلبی دردناک و آشفته محبت به مقصد کربلا
نوشته می شود . آقا جان !-امسال هم بار دیگر آنچه را که بر تو و اصحاب
وفادارت در آن روز واقعه گذشت با اشک چشم دنبال کردیم و از آن همه نا مردمی
که حرامیان در حق تو و یارانت روا داشتند دلمان به درد آمد. نوشتیم آنچه
را خواندی و جگرمان سوخت با یاد آوری دردهای عاشورای تو .
این قسمت تاریخی ما بود که تنها خواننده و نویسنده دردهای شما باشیم . اما
چشمی که این حوادث دردناک را دیده نمی تواند آرام گیرد . آنها که دردشان
استخوانییست با تو پیر می شوند و با تو می میرند .
من هم در پایان نامه ها ، فقط از تو همین را می خواهم .
بگذار پیشانی بند قلبم ابد والله ماننسا حسیناه باشد!
اقای مهربان من! می خواهم با تو پیر شوم و با تو بمیرم .
خون خد! اینجای زیارتت که میرسم با احتیاط می گویم: یالیتنا کنا معک!
راستی آقاجان من می گویم تو آمین بگو:
ولا جعله الله آخرالعهد منی لزیارتکم!
قرار ما بین الحرمین، من باشم،تو باشی و عباس، دست های کوتاه مرا در دستان
بلند پسر ام البنین بگذار تا بیراهه نروم،! دریا طوفانی است و امواج سهمگین
و قایقی دارم شکسته بدون پارو!
من با شما هستم...
رو به کربلا...
خداحافظ.
محسن قائمی نسب
با ورود کاروان به شهر عشق و آشوب و خبر شهادت حضرت مسلم علیه السلام شروع و با گرفتن دستهای حضرت عباس تمام شد این 13 صفحه که نه ! 13فصل عاشورایی .
با خواندن هر خط چه روضه ها که از دل پر دردمان نگذشت و چه اشکها که از دیدگانمان جاری نگشت . درسهایی که آموختیم و پندهایی که گرفتیم همه از سر عشق و ارادت بود به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام ..... باشد که خدای حسین از شما و ما بپذیرد .
قبول باشه و اجرتان با خدای امام حسین علیه السلام