نامه یازدهم/ به مناسب ایام سوگواری ابا عبدالله (ع)؛
نشانی کربلا...
در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: راستی زینب جان، هنگامه تلخ وداع، حسین چه گفت که آرام شدی!؟ شام غریبان، خیمه های سوخته، غارت، تاریکی ناله طفلان، تازیانه! کجا دانند حال تو سبکباران ساحل ها!
گروه دین و اندیشه: در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: راستی زینب جان، هنگامه تلخ وداع، حسین چه گفت که آرام شدی!؟ شام غریبان، خیمه های سوخته، غارت، تاریکی ناله طفلان، تازیانه! کجا دانند حال تو سبکباران ساحل ها!قسمت یازدهم یادداشت را به اطلاع مخاطبین بولتن نیوز می رسانیم:سلام آقای دلهای شکسته...سلام آقای خیمه های سوخته...نمی دانم این نامه کجا به دستت می رسد!؟ در تنور خولی نفرین شده یا در گودال قتلگاه!؟فدای تن زخم خورده ات...حتما دیده ای که چگونه سروسامان خیمه های تو بهم خورد.
حالا دقایق کربلا دقیقه های اضطراب و پریشانییست. همه چیز بهم می خورد!، سقا و علمدار نیست، موذن نیست، حتی شیرخواره هم در گهواره اش نیست، تو هم که سرت در کوفه و تنت در کربلا ...اما همه اینها با درایت حیدرانه زینب سر و سامان می گیرد، او که نائبه تو و نماینده تام الاختیارت است اکنون در وسط کربلا محور استوار لشگرگاه تو شده، و اکنون دور، دور عاشقانه های بانوی غم هاست!سلام بر مادر مصیبت ها، سلام بر خواهر عشق، ستاره شب های دمشق...بانو! آفتاب عمر برادرت در صحرای کربلا غروب کرده! بانو! خودت را آماده کن، شاهد طشت دیگری خواهی بود، طشتی که سر پرخون و نورانی برادر در آن خواهی دید! این بار قرآن ناطق و ناطق قرآن بر نیزه خواهی دید، بانوی شکیبایی ها! نیزه شکسته ها را بزن کنار، گلت این جا خفته! روز تاریخی عاشورا گذشت، حسین کاروان را به تو سپرده است، رسول خون برادر!، اکنون حنجره حیدریت را صاف کن، شام پر بلا بی تاب زبان گویای منطق علوی است... تو روز عدو را در شام، شام می کنی!راستی زینب جان، هنگامه تلخ وداع، حسین چه گفت که آرام شدی!؟شام غریبان، خیمه های سوخته، غارت، تاریکی ناله طفلان، تازیانه! کجا دانند حال تو سبکباران ساحل ها!بانوجان! آماده باش که بعد از ظهر عاشورا،جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها! غروب غریبانه عاشورا، چقدر آشناست برای این روزهای زینبیه دمشق...از درد و داغت هر چه بگویم ، یک نکته از هزار نیست، فقط اجازه می دهی بپرسم: بعد از ظهر عاشورا، گودال قتلگاه....والشمر جالس علی صدره! بر قلب تو چه گذشت! واجدا! واحسینا!بگذار بگوییم:کلنا عباسک یا زینب! من با شما هستم...رو به کربلا... خداحافظ
محسن قائمی نسب
کربلا درکربلا میمانداگر زینب نبود
چه كربلاست ...
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مُشک می آید
هنوز ناله ز لب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش می آید
سلام بر بدنهای چاک چاک!
سلام بر خورشیدهای بر نیزه!
سلام بر مظلومیت بر خاک مانده.
سلام بر لحظههای غریب وصال!
سلام بر لحظهای که تو را از عطر خوش بهشتیات باز شناختم!
مجموعه نامه ها را چطور میتونیم گیر بیاریم ؟
چند تا نامه هست؟ یکی از دوستانم گفت 72 نامه هست؟.
لطفا پاسخ من را همین جا بدهید.
ممنون