در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: امروز فقط شرمندگی را برایت پست می کنم به نشانی کربلا....
گروه دین و اندیشه: در یادداشتی تحت عنوان «نشانی کربلا...» که محسن قائمی نسب آنرا به صورت نمادین در قالب یه نامه نگاشته، آمده است: امروز فقط شرمندگی را برایت پست می کنم به نشانی کربلا.... قسمت چهارم یادداشت را به اطلاع مخاطبین بولتن نیوز می رسانیم:
به نام خدای زینب
سلام آقای جوانان اهل بهشت!
امروز خجالت کشیدم
خجالت کشیدم از این که بگویم من هم دوستت دارم!
کاری که زینب در پیشگاه تو کرد زبانم را بسته است!
او به من فهمانده است که بهای دوست داشتن و نرخ رسمی عشق سنگین است و تنها با گفتن پرداخت نمی شود!
زینب فریاد عاشقی است در تمام تاریخ بشر،
زینب مرحم زخم های سینه مادر است .
زینب، زینت شب های بی کسی و تنهایی و بی زهرایی پدر..
زینب، پرستار زخم های عاشورایی.
زینب، آغوش پناه کبوتران پر و بال سوخته کربلایی...
او و تنها او می تواند سر بلند کرده و بگوید ترا دوست دارد!
امروز فقط شرمندگی را برایت پست می کنم به نشانی کربلا....
خداحافظ
محسن قائمی نسب
در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه كه آن ملعون با نیش زبانش نمك به زخم حضرت زینب علیهاالسلام مىپاشد و براى آزردن او مىگوید:«كیف رایت صنع الله باخیك واهل بیتك؛ كار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتى؟» او در واقع مىخواهد بگوید كه دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟ زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمىكند، با آرامشى كه از صبر و رضاى قلبى او حكایت داشت فرمود:« ما رایت الا جمیلا؛ جز زیبایى ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یك زن اسیر در شگفت مىماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبتها متعجب مىشود و قدرت کنایه و بگو مگو را از دست مىدهد.