کد خبر: ۲۴۹۱۷۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
گزارش از طبقه بندی خارج شده وزارت خارجه انگلستان در مورد ایرانِ قبل از انقلاب/ 14:

شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!

اطمینان کردن به مخالفان ضد غرب، ممکن نیست و بی طرفی جایگاه بریتانیا را در نزد آنها بهبود نمی بخشد. رژیم های قدیمی دیگر منطقه نیز از نزدیک پیگیر این موضوع خواهند بود که آیا دوستان شاه او را رها خواهند کرد یا خیر.

گروه بین الملل، چندی پیش وزارت خارجه انگلستان گزارشی محرمانه را منتشر کرد که به تحلیل سیاست انگلستان در ایران در سال های 1353 تا 1357 می پرداخت. در ماه مارس سال 1979 (چند هفته پس از پیروزی انقلاب ایران)، دکتر دیوید اوون، وزیر امور خارجه آن زمان انگلستان، درخواست انجام یک تحلیل تاریخی مفصل از سیاست بریتانیا در قبال ایران در سال های متنهی به انقلاب را کرد. در این گزارش که به قلم نیکولاس براون، از دیپلمات های ارشد انگلیسی نوشته شده که در سال 1999 تا 2002 سفیر انگلستان در تهران هم شد، تحلیل انگلستان از شرایط کلی ایران در این سالها و سیاستی که این کشور در پیش گرفته بررسی شده و هدف مشخص شدن اشتباهات احتمالی این تحلیلها و سیاست برآمده بر آنها بدین منظور است که در آینده از جلوگیری این اشتباهات جلوگیری شود.

به گزارش بولتن نیوز، در هفت قسمت نخست این سلسله گزارشها، تحلیل بریتانیا از اوضاع ایران در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران شرح داده شد. در ادامه سیاست بریتانیا در مورد ایران در خلال سال های پیش از انقلاب ترسیم می گردد.این بخش تحلیل سیاست بریتانیا در قبال ایران در سال های 1970 تا 1978 را گزارش می کند، به خصوص سال های پس از 1974 و تصویری از گزارش های منتخب مربوط به سال های قبل تر را نیز ارائه کرده است. به صورت کلی روشن است که نویسنده این گزارش، هیچگاه به نکات منفی که ممکن است ضد انگلیس باشد اشاره نکرده است، برای مثال کودتای 28 مرداد به عنوان بحرانی سیاسی توضیح داده شده است! اما در عین حال، در لا به لای گزارش، نکات ارزشمند زیادی در مورد اوضاع شاه در آن زمان و تاثیرگذاری و نفوذ انگلیس یافت می شود. شایان ذکر است که قسمت های قبلی این گزارش در قسمت اخبار مرتبط در پایین صفحه قرار دارند. در ادامه قسمت چهاردهم این گزارش تقدیم می گردد.

در پشت موضع علنی حمایت از شاه و سیاست های اعطای آزادی وی، بحث های متعددی در وزارت خارجه در خصوص سیاست اتخاذشده در رابطه با ایران تا تابستان ادامه داشت. این بحث ها با ادامه انتقادها از رژیم شاه در خارج از دولت، شدت بیشتری به خود می گرفتند. در حالیکه در آن مقطع زمانی، دلیلی برای این فرض که شاه در معرض خطر جدی است وجود نداشت، اما در نظر گرفتن احتمال آن، با توجه به قدرت مخالفان شاه در ایران، ضروری می نمود. برای اولین بار، ایده دوری بریتانیا از رژیم شاه مد نظر قرار گرفت.

در ماه جولای، وزیر امور خارجه درخواست بازنگری سیاسی را مطرح نمود. بر اساس آن، وزارت خارجه باید به دنبال راه هایی برای مصونیت در مقابل اثرات منفی سقوط شاه می بود. دپارتمان، گزینه های موجود در مقابل رژیم شاه را در نظر گرفت و نتیجه گیری کرد که اگر کمونیست ها قدرت را به دست نگیرند، رژیم جدید احتمالاً ناسیونالیست خواهد بود و با نگاه به گذشته اجتماعی، می تواند حکومتی اسلامی با رهبری مردمی باشد. امید اندکی وجود داشت که رژیمی لیبرال و متمایل به غرب بر روی کار بیاید و در واقعیت نیز گروه مخالفی برای ترویج این گرایش وجود نداشت.

بهترین سیاست «حمایت از شاه در مقابل مشکلات و همزمان با آن پیشنهاد راه حل هایی برای حل مشکلات» بود. بریتانیا باید تا حد ممکن و تا جایی که با منافع رابطه با با شاه در تضاد نباشد، موقعیتی خنثی اتخاذ می کرد. در صورت مشاهده رفتاری از شاه در خصوص محدود سازی آزادی ها و ضربه زدن به آنها، باید توصیه هایی بر خلاف این رویه به شاه می شد. وزیر امور خارجه با این تجدید نظر مخالفتی نداشت.

بنابراین، دیدگاه لندن این بود که گرچه حمایت از شاه را خیلی مطلوب نمی دانست، اما گزینه مشهود دیگری هم وجود نداشت. دشواری در تصمیم گیری در خصوص اینکه حمایت از او تا کجا باید ادامه پیدا کند، با بروز مناقشه در رابطه با فروش گاز اشک آور، مشهود گردید. ایرانی ها این گاز را برای کنترل اغتشاشات تقاضا کرده بودند. مقامات وزارت خارجه، با حمایت سفارت، استدلال نمودند از آنجا که نجات رژیم شاه به نفع بریتانیا است، لذا اجازه فروش باید صادر گردد و بریتانیا نباید با متزلزل کردن اعتماد کشوری دوست مانند ایران، متحمل ریسک شود.

شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!وزیر کشور معتقد بود که فروش گاز اشک آور، حمایت بیش از حد از رژیم شاه است و تقاضا نمود که راه حل هایی برای رد این درخواست، بدون اینکه به منافع بریتانیا صدمه وارد شود، مورد بررسی قرار گیرند. سرانجام وزیر امور خارجه و نخست وزیر به نفع فروش گاز رای دادند، زیرا حمایت از شاه در راستای منافع ملی بود. در این مدت، مذاکرات در خصوص پیشنهادهای دیگر فروش تسلیحات، با ایرانی ها ادامه داشت؛ در ماه جولای، سرپرست بخش فروش تسلیحات پیشنهاد کرد که کمپانی رولزرویس می تواند برای تولید موتورهای توربین گازی، با ایران همکاری داشته باشد.

همانطور که اخیراً نیز مشخص شده بود، در اوایل سپتامبر، وزارت خارجه به طور جدی در خصوص استحکام رژیم نگران بود و وضع حکومت نظامی در تهران و شهرهای بزرگ دیگر در 8 سپتامبر، نگرانی های آنها را تقویت می کرد. به اعتقاد وزیر کشور، این تئوری که «رژیم شاه بهترین گزینه مورد انتظار بریتانیا بوده است»، در صورتیکه این رژیم در حفظ خود ناموفق باشد، زیر سوال می رفت. وی از این موضوع که بریتانیا به عنوان متحد بی چون و چرای شاه شناخته شود، ابراز نگرانی نمود. اما ارزیابی مجدد انجام گرفته توسط دپارتمان را پذیرفته بود. بر اساس این ارزیابی مجدد، «از منظر استحکام و برقراری آزادی»، موفقیت شاه بهترین دستاورد بود.

 اطمینان کردن به مخالفان ضد غرب، ممکن نبود و بی طرفی جایگاه بریتانیا را در نزد آنها بهبود نمی بخشید. آنها در پرانتز خاطر نشان کردند که از دید آنها، اگر شاه به سیاست سرکوب بازگردد، دیر یا زود مرتکب خودکشی سیاسی خواهد شد. آنها بعداً اضافه نمودند که رژیم های قدیمی دیگر منطقه نیز از نزدیک پیگیر این موضوع خواهند بود که آیا دوستان شاه او را رها خواهند کرد یا خیر. سفارت به نکته دیگری نیز اشاره کرده بود که اگر بریتانیا در روابط خود با شاه تجدید نظر کند، این موضوع ممکن است باعث شود تا دیگران نیز شاه را رها کنند.

بنابراین، وزارت خارجه سیاست تلاش برای پشتیبانی از شاه را در پیش گرفت و همچنان شاه را به برقراری نظام لیبرال ترغیب می نمود. این رویکرد با بازنگری محتاطانه سیاست ها در ماه جولای همسو بود. بر این اساس نیاز عاجل برای کمک به شاه در راستای منافع بریتانیا، به این معنی بود که بی طرف باقی ماندن در عمل، بسیار دشوار بود. در 16 سپتامبر، سفیر در بازگشت خود به ایران، پیام مشفقانه ای از سوی نخست وزیر برای شاه ارسال کرد که امیدها در خصوص اینکه امکان برگزاری انتخابات آزاد هنوز وجود دارد را زنده نمود. در 20 سپتامبر، دپارتمان هر نوع تماس با صادق قطب زاده، یکی از اطرافیان آیت الله خمینی در پاریس و بعدها وزیر امور خارجه ایران را ممنوع نمود.


شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!
صادق قطب زاده

سفارت، برنامه بازدید هیاتی از تاجران برجسته و انتشار بیانیه های عمومی در حمایت از شاه برای افزایش روحیه او را پیشنهاد کرد و همچنین باید به بی بی سی تذکر داده می شد که برنامه های بخش فارسی آنها در رابطه با وضعیت سیاسی ایران، منافع بریتانیا را تهدید می نماید. در 26 سپتامبر، سفیر در نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران، در سخنرانی عمومی اعلام کرد که بریتانیا از عزم حکومت شاه برای حفظ پایداری خود و پیشرفت خرسند است و برای آنها در این مسیر آرزوی موفقیت نمود. بعد از این سخنرانی، واکنش های عمومی نامناسبی توسط مخالفان شاه در بریتانیا صورت گرفت، وزیر امور خارجه از این مساله چشم پوشی کرد اما از سفیر درخواست نمود تا در آینده رویکرد ملایم تری داشته باشد و اجازه دهد تا وزرا «امور را کنترل کنند». مقامات وزارت خارجه تصمیم گرفتند که درخواست ایرانی ها برای دریافت خودروهای نفر بر زرهی مجهز به تیربار می تواند مورد قبول واقع شود. همچنین با درخواست ایرانی ها برای ملاقات با یک متخصص بریتانیایی کنترل اغتشاشات موافقت کردند.

در همین زمان، وزرا در مقابل عموم از این سیاست دفاع می کردند. در 3 اکتبر، وزیر کشور برای یکی از سیاستمداران برجسته یادداشتی نوشت و اعلام نمود که دولت معتقد است که شاه بهترین گزینه برای پیشرفت پیوسته است و به اعتقاد او، اگر هم شاه رفتنی باشد، از بین رفتن روابط دیپلماتیک با ایران الزاماً جایگاه بریتانیا را بهبود نخواهد بخشید. در 10 اکتبر، نخست وزیر به یکی دیگر از سیاستمداران بالا رتبه یادداشتی نوشت و اعلام نمود که نمی تواند نحوه همسو شدن کشورهایی مثل بریتانیا، که شاه را ترغیب می کنند تا به سمت مدرنیزه نمودن فرآیندهای سیاسی در ایران پیش برود، را با مخالفان این روند درک کند.


شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!
مرلین ریز، وزیر کشور وقت انگلستان

در 23 اکتبر، مصاحبه ای با وزیر امور خارجه در رابطه با ایران در تلویزیون لندن ویکند، بعد از یک هفته به تعویق افتادن، پخش شد. در این مصاحبه او استدلال کرد که شما نمی توانید بر روی شخصی سرمایه گذاری (شرط بندی) کنید و زمانیکه دوست شما مورد حمله قرار گرفت، به کمک او نروید. با توجه به پیشینه اوضاع منطقه، عزل شاه به نفع بریتانیا نخواهد بود و در صورت حمایت بریتانیا از عناصر مسلمان، حقوق بشر در ایران بهبود نخواهد یافت.

در حالیکه وزرا مشغول تشریح سیاست بریتانیا بودند، سفیر مذاکرات منظمی با شاه داشت. پیش از بازگشت برای تعطیلات در ماه می، سفیر ناراحتی پیش آمده برای شاه در مذاکرات ماه فوریه را مطرح کرد، اما هیچ پیشنهادی ارائه نکرد. پیش از آن، سفیر محتاطانه از هرگونه اشاره به سیاست های ایران که ممکن بود به عنوان مداخله بریتانیا در امور ایران تلقی و موجب ناراحتی شاه گردد، پرهیز می کرد. در زمان بازگشت، سفیر با اشاره صریح به حمایت بریتانیا، در رابطه با دلایل ناآرامی و آشوب ها به صورت رک و پوست کنده با شاه صحبت کرده بود. در 29 سپتامبر سفیر پیشنهاد مشخصی را به شاه ارائه نمود. او به شاه گفت تا زمانیکه انتخابات آزاد و عادلانه ای که شاه پیش از اعلام حکومت نظامی در حال برنامه ریزی برای آن بود انجام نگیرد، هیچ گزینه جایگزینی بجز کودتای نظامی و یا سرنگونی حکومت سلطنتی وجود نخواهد داشت. او همچنین بر ادامه روند گسترش آزادی ها، اقداماتی برای کمک به نیازمندان و تلاش برای پیدا کردن راهی برای موافقت با روحانیون، اصرار نمود. در 10 اکتبر، در تلاشی برای دلگرمی شاه، سفیر به شاه گفته بود که در خصوص اینکه مخالفان توان لازم برای ادامه دادن مخالفت ها برای زمان طولانی را داشته باشند، تردید دارد.


شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!
جیمز کالاهان، نخست وزیر آن زمان انگلستان

اما به او هشدار داده بود که در صورت تصمیم گیری برای متوقف شدن فرآیند دموکراسی، بریتانیا با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهد شد. در 21 اکتبر، زمانیکه بحران در حال توسعه بود، او اعلام کرد که مداخله نظامی در مسائل داخلی کشور تنها به نفع افراط گرایان خواهد بود، پیش از این سفیر ایالات متحده به ژنرال های ارتش هشدار داده بود که این مساله تاثیر قابل ملاحظه ای بر غرب خواهد داشت. سفیر بعدها شاه را تشویق نمود تا سریعاً به درخواست های اعتصاب کنندگان پاسخ ندهد، زیرا این احتمال وجود داشت که واکنش های عمومی به نفع شاه باشند.

زمانیکه دولت شریف امامی در حال از دست دادن اعتبار خود بود، سفیر روی کار آمدن دولت ملی و شتاب گرفتن فرآیند انتخاباتی را به عنوان آخرین راه حل، در صورتیکه جبهه ملی مخالفان تشکیل حکومت ندهد، پیشنهاد نمود. در بیشتر این موارد، سفیر بدون اینکه دستورالعمل مشخصی داشته باشد، عمل می کرد و به شاه می گفت که تنها دیدگاه های خودش را ارائه می کند. با این وجود احتمالاً شاه فرض می کرد که دولت بریتانیا با راهنمایی های سفیر مخالفتی ندارد و وزارت خارجه از اینکه به سفیر اجازه داده بود تا بر اساس تفکرات خود در راستای حمایت از سیاست اتخاذ شده برای تشویق شاه به آزادسازی عمل کند، خرسند بود.

شاه برود چیزی گیرمان نمی آید، پس باید بماند!در همین زمان، برای اولین بار از اوایل دهه 1960 تا آن زمان، سفارت برقراری تماس های رسمی با رهبران مخالفان را آغاز نمود و منعی از بابت ریسک برای منافع اقتصادی بریتانیا که ممکن بود شاه باعث آن باشد، احساس نمی کرد. در اواخر سپتامبر، آنها فرستاده ای را به قم نزد آیت الله شریعتمداری فرستادند و به او اطمینان دادند که هر اتفاقی که بیافتد، بریتانیا به حمایت خود از شاه ادامه می دهد؛ شاه بعداً از این موضوع مطلع گردید. متعاقباً، تماس هایی با پسر شریعتمداری و ناصر میناچی، عضو برجسته جبهه ملی، برقرار گردید. با برگزاری جلسات ماه اکتبر با شاهپور بختیار و مهدی بازرگان، هیچ ابهامی در خصوص میانجی گری بین آنها و شاه باقی نماند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۸
0
0
درودبروان امام که بادرایت همه نقشه های دشمنان خارجی وایادی داخلی رانقش برآب کردودرود بررهبر وامت ولایتمدار حافظان دستاوردهای انقلاب شکوهمندایران.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین