به گزارش بولتن نیوز، مشاهده و دقت در این مناظر و مقایسۀ آن ها با تغییر و تبدلات و توسعۀ شگفت انگیز کنونی این شهر عجیب و پر آشوب خالی از لطف و فایده نیست و دانشمند محترم آقای علی هانیبال چند عکس از نقاشی های مزبور را که اصل آن ها در کتاب خانۀ مدرسه ملی هنرهای زیبای پاریس است به اختیار اینجانب گذاردند، آقای آصفی هنرمند گرامی هم به تقاضای نگارنده از روی عکس ها مجدداً نقاشی کرده اند که اینک با استفاده از ان ها درباره ی دو گوشه ی تهران در صد و ده سال پیش در این مختصر به استحضار خوانندگان گرامی می رساند.
بازاری که در
خیابان مولوی نزدیک چهارراه سیروس واقع گشته و به طرف بقعۀ سید اسماعیل و بازار
نجار ها و بازار های دیگر ان حدود می رود، به نام بازار دروازه خوانده می شود.
محل این بازار و حول و حوش آن از هنگامی که شهر تهران را به پایتختی ایران برگزیده اند، همیشه یکی از با رونق ترین و پر جمعیت ترین نقاط شهر بوده است و امروز هم نه تنها قسمت های مجاور بازار مزبور در خیابان سیروس و مولوی با دکان ها و قهوه خانه های بزرگ و پرجمعیت خود از رونق همیشگی این محل حکایت می کند بلکه به اقتضای افزایش جمعیت و داد و ستد روز افزون تمام قسمت های شهر آبادی و رواج کار بازار مزبور هم ازدیاد پیدا کرده است و برای کسانی که طالب مشاهدۀ مناظر زندگی طبقۀ پرکار و فعال و در عین حال ساده دل و بی تکلف شهر تهران باشند و بخواهند احتیاجات پوشاکی و خوراکی و اغذیۀ متعدد پخت بازار و سایر نیازمندی های مختلف روزمرۀ تودۀ واقعی مردم این شهر را از نزدیک درک نمایند و احیاناً تحت تاثیر مشهودات خود قرار گیرند، عبور از بازار مزبور و حول و حوش آن از جمله محوطۀ معروف به میدان سوخت و میدان کاه فروش ها که دهانۀ شمالی بازار نام برده در آن جا باز می شود، دارای فایدۀ بسیار خواهد بود.
پیش از آن که شهر
تهران در عهد ناصرالدین شاه قاجار(سال 1284) به وضع اساسی
توسعه یابد و دروازه های شهر به مسافتی دورتر از دروازه های سابق بنیان گردد به
جای مدخل جنوبی بازار فوق الذکر یعنی همان محلی که اکنون از سمت خیابان مولوی داخل
این بازار می گردند. دروازه ی قدیم حضرت عبدالعظیم(ع) قرار داشت و به همین جهت هم
بازار مزبور به نام بازار دروازه خوانده می شد و در اراضی بیرون دروازه هم
بارانداز ها و سرا ها و ابنیه ی دیگری که از قدیم الایام در کنار شهر ها و پشت
دروازه ها به فراخور احتاجات طبیعی و عمومی هر شهر لازم می آمده است احداث گشته
بود و پس از ان که دروازه ی جدید حضرت عبدالعظیم(ع) در محل کنونی میدان شوش بنیاد
گردید دروازه ی قدیمی، متروک و ویران گشت و اثری از آن بر جا نماند(مانند دروازه
ی جدید حضرت عبدالعظیم) و ابنیۀ بیرون شهر هم درون شهر جدید واقع گشت از جمله ی
آن مسجد کوچکی به نام مسجد بهشتی و قسمت هایی از کاروانسرا های چند که ضمن ادامه ی
خیابان سیروس تا میدان امین السلطان از میان نرفته هنوز باقی مانده و مورد استفاده
هست.
از جملۀ مناظری که نقاش فرانسوی-ژول لورانس- ترسیم نموده است منظر شهر تهران از بیرون دروازۀ سابق الذکر یعنی دروازۀ قدیمی حضرت عبدالعظیم(ع) می باشد.
با مشاهدۀ نقاشی مزبور معلوم می گردد که کنار یکی از برج های یکصد و چهارده گانۀ حصارشهر تهران، دیوار و برجی افزوده دروازۀ شهر را در وسط این دیوار قرار داده بودند و عقب دیوار احداثی مزبور هم دروازۀ اصلی بر باروی قدیمی قرار داشته است ضمناً قسمتی از جبهۀ جنوبی باروی تهران از آثار شاه طهماسب اول صفوی در همین نقاشی کشیده شده است.
لازم به توضیح نیست که در موقع ترسیم این نقاشی هنوز بازار دروازه ساخته نشده بود و پس از عبور از دروازه و ورود به شهر از فضای باز و آزاد و از میان گرد و غبار راه های کج معوج داخل شهر را می پیمودند و به بازار های محدود و غیر منظم آن موقع تهران می رسیده اند.
منظرۀ جالب دیگری که در نقاشی فرانسوی از تهران قدیم تهیه نموده است، محل فعلی انتهای جنوبی خیابان ناصرخسرو و دورنمایی از گنبد و ماذنه ی مسجد امام تهران می باشد.
بسیاری از اهالی محترم تهران به خاطر دارند که از میدان مقابل شمس العماره تا مسجد امام، بازاری به نام بازار کنار خندق وجود داشت که ضمن عریض کردن خیابان ناصریه (ناصرخسرو کنونی) از میان رفت و تیمچه ی صدراعظم و دکان های ضلع غربی بازار مزبور در کنار جبهه ی جدید الاحداث خیابان اخیرالذکر قرار گرفت.
نام بازار کنار خندق به مناسبت خندق اطراف ارک تهران بود که در یک گوشه ی آن هم این بازار را ساختند و موقعی که نقاش فرانسوی در تهران مناظری ترسیم می نمود بازار کنار خندق ساخته نشده بود و در ذیل نقاشی هایی که از این محل تهیه نموده آن را به نام "مدخل بازار تهران" معرفی کرده است.
خندق شرقی ارک تهران در سال هزارو دویست و هشتادو یک قمری انباشته شد و به جای آن خیابان فعلی ناصرخسرو احداث گشت و با توجه به این نقاشی مورد ذکر در سال هزارو دویست و شصت و چهار قمری ترسیم شده است معلوم می گردد بازار کنار خندق بین سال های 1264 تا 1281 قمری و به احتمال قوی به فاصله ی کوتاهی بعد از بازار امیر(از مستحدثات امیرکبیر مربوط به اوایل سلطنت ناصرالدین شاه) ساخته شده و به شرح بالا پس از هشتادو اندی سال از بین رفته است.
در نقاشی ژول
لورانس، دو مناره طرفین ایوان شمالی مسجد امام دیده نمی شود و در عوض گلدسته ی
بالای همان ایوان مانند مسجد امام قزوین به نظر می رسد. با توجه به نقاشی مزبور24 سال پس از احداث مسجد شاه تهران ترسیم گشته است(تاریخ بنای مسجد
امام تهران 1240 قمری است) به خوبی
معلوم می شود که مسجد امام تهران هم مانند سایر مساجد احداثی فتحعلی شاه در سمنان
و قزوین و بروجرد مناره نداشته است و دو منارۀ موجود در مسجد امام تهران از زمان
ناصرالدین شاه قاجار می باشد که طبق سال تاریخ موجود در سر در شمالی مسجد مزبور در
سال هزارو سیصد و هفت تعمیراتی در آن نموده ظاهراً ضمن همین تعمیرات، مناره های
موجود را نیز به طرفین ایوان شمالی افزوده اند.
گنبد امامزاده زید(ع) و گنبد مسجد سید عزیزالله که هر دو از آثار زمان فتحعلی شاه قاجار است در نقاشی مزبور می باشد و ضمناً غلاوه بر آن که گوشه ای از خندق جنوب شرقی ارک تهران در این نقاشی کشیده شده است برج ارک در همان گوشه و نگهبان برج نیز به نظر می رشد.
درباره ی بنای ارک تهران که طبق نوشته ی مرحوم اعتمادالسلطنه در کتاب الماثر و الاثار و آقای ع.جواهرکلام در رساله ی تاریخ تهران و نویسندگان دیگر، از آثار زمان کریم خان زند است. گفته اند که غلامرضا معمار از مردم تبریز در زمان کریم خان زند با خاندان زند ازدواج نموده و به فرمان وکیل معماری ارک تهران را عهده دار بوده است و پسر او حاجی جعفرخان، معمار مشهور زمان فتحعلی شاه تا اوایل ناصرالدین شاه بوده معماری بسیاری از ابنیه ی آن دوران از جمله ساختمان هایی در ملایر و کاروانسراها و آب انبار های راه تهران را انجام داده و خود او نیز در کربلا به خاک سپرده شده است.
تخت کیقباد
بر فراز صخره ای
از کوهستان البرز متصل و مشرف به قریه ی "ایگل" در سه کیلومتری جنوب غربی اوشان در محل التقای دره و
رودخانه ی آهار با شعبه ای از جاجرود که از کوه توچال به سمت اوشان می رود سکوی
طبیعی وجود دارد که مردم آن را تخت کیقباد می خوانند.
بر بالای این تخت دو حفره به
شکل چاه به عمق قریب به پنج متر و به فاصله ی نزدیک ده متر در سنگ کوه کنده اند و
راهرو ها و دهلیز های متعدد زیرزمینی هر کدام به طول چند متر از این دو چاه منشعب
می گردد و یکی از همین دهلیز ها دو چاه را به یکدیگر مربوط می سازد.
عبور از این
دهلیزها پس از خاک برداری و تخلیه ی کامل آن ها بر اثر ریزش آب و تنگنایی برخی
نقاط آن بسیار دشوار است و با وجود این جویندگان گنج فارغ ننشسته درون تمتم این
چاه ها و دهلیز ها را کاوش کرده اند و در نتیجه یکی از دخمه های آرامگاه ایرانیان
پیش از اسلام را کشف نموده اند.
با مشاهده ی خاک ها و مهره های گلی کوچک که از حفره های تخت کیقباد بیرون آمده معلوم می گردد که قریب به هزار سال پیش هم در این محل کندو کاو ها و تجسس هایی صورت گرفته و مجدداً آن را پر کرده اند و آرامگاه زرتشتیان آن محل را به حال خود رها کرده اند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com