کد خبر: ۱۹۹۶۵۳
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار:
پروندۀ ویژۀ بولتن نیوز: ایرانگردی و آثار شهرهای باستانی ایران

منزلگاه پانزدهم: سرزمین آذربایجان، دریاچۀ ارومیه و زبان ترکی

برای آغاز این مسیر، در این نوشته نگاهی اندخته ایم مسائل مربوط به زمین شناسی، جغرافیای طبیعی، رودهای آذربایجان، دریاچۀ ارومیه و بندرهای مهم این دریاچۀ ارومیه، ماجرای تقسیم آذربایجان به دو استان، وجه تسمیه ی "آذربایجان" و تشریح زبان ترکی تا در ادامه و در مطالب بعدی به مسائل عمومی درخصوص آثارباستانی، زیبایی های طبیعی و جاذبه های گردشگری این سرزمین کهن بپردازیم.
گروه فرهنگ و هنر، هرسال با فرارسیدن بهار طبیعت و تعطیلات نوروز که پیش درآمدی است برای تعطیلات طولانی تر تابستان و زمان استراحت بچه مدرسه ای ها و خانواده ها و از این ها مهم تر با بهبود شرایط جوی و تلطیف آب و هوا در نیمۀ نخست سال، مسافرین کوله بارشان را بر دوش گذارده و به راه می افتند.

به گزارش بولتن نیوز، در این راستا سفر می ­کنیم به جای جای شگفت انگیز ایران که شاید از نظرمان پنهان مانده باشند. باشد که با مطالعۀ این نوشته­ های توصیفی، شور سفر و از نزدیک تماشا کردن این گنجینه ­های وطن در ما زنده گشته و رهسپار منزلگاه ­های ناشناخته شویم.

در ادامۀ این سفر سری زده ایم به دیار آذربایجان تا به برخی از نقاط زیبایی طبیعی و غیرطبیعی این استان بپردازیم.

برای آغاز این مسیر، در این نوشته نگاهی اندخته ایم مسائل مربوط به زمین شناسی، جغرافیای طبیعی، رودهای آذربایجان، دریاچۀ ارومیه و بندرهای مهم این دریاچۀ ارومیه، ماجرای تقسیم آذربایجان به دو استان، وجه تسمیه ی "آذربایجان" و تشریح زبان ترکی تا در ادامه و در مطالب بعدی به مسائل عمومی درخصوص آثارباستانی، زیبایی های طبیعی و جاذبه های گردشگری این سرزمین کهن بپردازیم.


چشم‌انداز تخت سلیمان در زمستان

زمین شناسی

در آذربایجان و نواحی مجاور ترکیه و جمهوری آذربایجان سلسله جبال پونتیک"pontic” و توروس "Taurus” در ترکیه، و کوه های زاگرس و البرز در ایران، و سلسله جبال قفقاز در جمهوری آذربایجان ساختمان های پیچیده و درهمی به وجود آورده اند که بیشتر آن ها نتیجه ی شکستگی ها و بریدگی های سطح زمین بوده که آثار آن در گودال های گرابنی"graben” و کوه های هورستی"horst” به خوبی هویدا می باشد.
 
جهت بریدگی ها و شکستگی ها عموماً موازی جهت کوه های زاگرس یعنی از جانب شمال غربی به سوی شرقی می باشد و تنها در قسمت شمال شرقی یعنی دشت دامغان است که خط بریدگی در امتداد شرق به غرب قرار دارد. به علاوه این ناحیه در دوران های اخیر در معرض آتشفشان های شدید قرار داشته که در نتیجه آن قلل آرارات(به ارتفاع 5156 از سطح دریا) و سبلان(به ارتفاع 4811متر) و سهند(به ارتفاع 3710 متر) به وجود آمده که بیشتر قسمت های کوهستانی آن ها از گدازه های آتشفشانی پوشیده شده است .
 
جغرافیای طبیعی
 
آذرباجان از نظر طبیعی قسمتی از فلات بزرگ ارمنستان به شمار می آید که به شکل مثلثی ، منطقه واقع در میان بین النهرین و دریای خزر و دریای سیاه را فرا گرفته است . این فلات که دسترسی بدان فوق العاده مشکل و خود فاقد مرکزیت جغرافیایی بوده است در طول تاریخ منطقه ی مرزی مهمی را به وجود آورده و هم اکنون نیز بین ترکیه و جمهوری آذربایجان و ایران تقسیم شده است. با وجود اینکه مرز شمال غربی ایران در طی تاریخ گذشته به کرات تغییر محل داده، سر حدات فعلی آذربایجان تا حدی طبیعی بوده و مرزهای انسانی مشخص را نیز به وجود می آورد. به این ترتیب که مرز غربی آذربایجان با خط الراس عمده ما بین حوضه  دریاچه ارومیه از طرفی ، و حوضه ی رود دجله از طرف دیگر مطابقت داشته و مرز شمالی ان از دره ی عمیق ارس می گذرد. از  نظر طبیعی آذربایجان از بقایای کوه های فرسوده ای به وجود آمده که بر اثر بالا آمدن قشر جامد زمین بر ارتفاع آن ها افزوده شده است.
 
آذربایجان ایران در محل تلاقی رشته کوه البرز و زاگرس واقع شده است و سرزمینی عمداتاً کوهستانی می باشد. رودهای آذربایجان بیشتر در حوزه آبریز دریاچه ارومیه و دریاچه خزر جاری می باشند. آب و هوای اکثر مناطق غرب و شمالغرب آذربایجان مرطوب مدیترانه ای و در نواحی جنوبی مدیترانه ای با تابستان گرم می باشد.
 
رودهای آذربایجان
 
در این منطقه سه حوزه رود های روان وجود دارد:
 
1.حوزه ی دریاچۀ ارومیه
 
2.حوزه ی رود ارس
 
3.حوزه ی سفید رود(قزا اوزون)
 
از نظر یک تقسیم بندی بزرگ تری منطقه ی اذربایجان را مربوط به سه حوزه ی دریای خزر دانسته اند. چنانچه سفیدرود(قزل اوزون) و رود ارس م متفرعات آن (رود اردبیل، قره سو، رودهای قرجه داغ و خوی،رود ماکویا زنگه مار) به دریای خزر می ریزد.
 
 دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه در محدوده آذربایجان و ایران می باشد که در بین استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی واقع شده است. این دریاچه در قدیم کبودان یعنی دریاچه ی کبود نام داشته است.

 

بندر های مهم این دریاچه

 
بندر شرفخانه در شمال شرقی، برای استفاده ی مردم تبریز و مرند، و بندر گلمانخانه در مغرب نزدیک شهر ارومیه، و بندر حیدرآباد در جنوب برای استفاده ی شهرستان های مهاباد و شاهین دژ، بندر دانالو در مشرق دریاچه برای استفاده ی شهرستان های نراغه و میاندوآب، و بندر خان تختی در شمال غربی برای استفاده ی مردم نواحی خوی و سلماس، و بندر آق گنبد در جزیره ی شاهی در اطراف دریاچه ی ارومیه دایر است.  
 
تقسیم آذربایجان به دو استان
 
پس از برقراری حکومت مشروطه در ایران طبق قانون مخصوصی که در سال یک هزارو سیصدو بیست و پنج قمری به نام قانون تشکیل ایالات و ولایات به تصویب مجلس شورای ملی رسید. آذربایجان یکی از ایللات چهارگانه ی کشور: آذربایجان، خراسان، کرمان و بلوچستان و فارس محسوب شد، که برای هر یک از آن ها یک والی یا فرمانروا از طرف پادشاه تعیین می گردید. این رسم تا یک هزارو سیصدو شانزده برقرار بود.
 
طبق قانون تقسیمات کشور که درسال مزبور به تصویب مجلس رسید کشور ایران مرکب از ده استان گردید و آذربایجان شرقی و غربی به دو استان سه و جهار تقسیم شد. در قانونی دیگر که در سال یک هزارو سیصدو سه و نه شمسی به تصویب مجلس رسید و کشور ایران به چهارده استان تقسیم گردید، آذربایجان شرقی و غربی به همان صورت استان سه و چهار باقی ماند، و تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی و ارومیه مرکز آذربایجان غربی شد. در حال حاضر این منطقه به سه استان شرقی و غربی و استان اردبیل تقسیم شده است.
 
نام های جغرافیایی معرف فرهنگ و علایق جوامع انسانی و بازتابی از آن ها در محیط های جغرافیای هستند، درحقیقت جوامع انسانی در انتخاب نام برای پدیده های انسان ساخت و طبیعت ساخت از گنجیه های فرهنگی، تاریخی و باورهای خود وام می گیرند. به ندرت مشاهده میشود که نام مکانی در پشت سر خود فاقد فلسفه وجودی باشد. نامهای جغرافیایی درمعرفی فرهنگ، رویدادهاو باورهای مردم ساکن در واحدهای مختلف موثر هستند که می توان از آنها به عنوان یکی ازکلیدهای کشف واقعیت های تاریخی مختلف سود جست. منطقه آذربایجان هم به عنوان یک منطقه جغرافیایی از این امر مستثنا نمی باشد. این منطقه از نظر مباحث تاریحی برای روشن کردن واقعیتهای فرهنگی و جغرافیایی خود درگیر برخی نظریات متعارض است، نامهای جغرافیایی برای رفع برخی ابهامات و کشف واقعیات تاریخی منطقه می تواند کارایی بسزایی داشته باشد
 
وجه تسمیه ی آذربایجان
 
نام این ایالت در پارسی میانه، "آتورپاکان" و در پارسی ادبی "آذرباذگان"، "آذربایگان"، و در پارسی جدید "آذربایجان" و درگ یونانی قدیم "آتروپاتنه" و در یونانی بیزانسی "آدرابیغان" و در ارمنی "اتره پتکن" و در سریانی "آذربایغان" آمده است.
 


گاهی عوام این استان همزه ی آذر بایجان را به "ها" تبدیل کرده و با دال بی نقزه "هاردبایجان" تلفظ می کنند.
 


این کلمه مرکب از سه جزء است. اول "آتور" atur به معنی آتش، و دوم "پت" pat که به معنی نگهبان است و سوم "کان" (گان) به معنی محل و جا است. دو جزء اول همان اسم ترکیبی آتورپارت است که در فارسی "آذربد" می شود می شود و به معنی نگهبان آتش می باشد، و چ.ن صاحب آن که خود از خاندان روحانی بود فرمانروایی ماد کوچک را داشت، از این رو این سرزمین را به نام آتورپاکان یعنی جایی که آتورپات (آذربد) بر آن حک.مت می کند خوانده اند. بعضی از خاورشناسان مانند "کنود تزون" A.Kundtzon بدون ذکر دلیل معتقدند که، آتورپات، در آغاز نام شهری بوده و آن را با دژ "آندراپاتی(آنو)" که در کتیبه های آشوری "آندراپاتیانو" از شهر های ماد در حوالی قزوین یاد شده، یکی دانسته اند.



"کنود تزون" به جای "آندراپاتیانو" آن کلمه را آنتارپاتی خوانده و متوجه نشده که  این نام در دیگر متون آشوری نیز دیده می شود. در صورتی که آذربایجان در زبان های مختلف ایرانی از قدیمی ترین زمان با مختصر اختلافی به همین صورت آمده و ان از نام آتورپات (آذربد) مورد بحث گرفته شده و "کان" هم پسوند مکان است که در زبان یونانی به شکل Ene به آن نام الحاق شده و Atropatene گردیده است.
 
بنابراین امکان اینکه "آترو" Atro  یا "آتور"  Aturرا از "آندار"  Andarیا "آنتار"Antar مشتق بدانیم و در نتیجه نام آذربایجان آشوری شده "آندارپاتیانو" را که نام شهری دورتر از مادکوچک بوده با آذربایجان یکی بدانیم، معقول نیست.
 
در پیمان‌نامه‌های ترکمانچای و گلستان به بخش شمالی رود ارس نام آذربایجان داده نشده‌است. تنها در قرن بیستم است که نام آذربایجان و آذربایجانی ماهیت قومی به خود می‌گیرد.
 
نام آذربایجان در سال ۱۹۱۸ و طی کنگرهٔ حزب مساوات جایگزین نام اصلی و تاریخی قفقاز، اران و آلبانی گردید. این نام‌گذاری با هدف جدایی آذربایجان ایران انجام شد. دولت مساوات در قفقاز نام آذربایجان را از آن جهت بر این مناطق گذاشته که گمان می‌رفت با برقراری یک جمهوری به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری باهم یکی شده و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود. در همان زمان مخالفت‌هایی با این نام‌گذاری در ایران صورت گرفت. در همین راستا حتی مارکوارت آلمانی به این کار اعتراض کرد که این اعتراض در نشریهٔ «ایرانشهر» ترجمه و چاپ گردید. محمدخیابانی نیز به طور موقت نام «آزادی‌سِتان» را به آذربایجان ایران اطلاق کرد تا با آذربایجان شوروی تفاوت داشته باشد.
 
تشریح زبان  ترکی
بنابر نظریه دانشمندانی همچون مرحوم پروفسور میرعلی سیدوو، پروفسور جواد هیئت، پروفسور نظامی خودی یئو، پروفسور فریدون آغاسی اوغلو، پروفسور نصیب نصیبلی و مهندس حسن راشدی و ... آذربايگان يک کلمه کاملاً ترکی بوده و در اصل متشکل از اجزای: "آز+ار+بای+گان يا قان معرب شده يعنی جان" می باشد.
 


ـ "آز يا آس" نام قومی از تورکان قديم ساکن در آذربايجان بوده که در نوشته های قديم "اورخون ـ يئنی سئی" نامبرده شده است. "بارتولد" تاريخدان معروف روسی وابستگی آزها را با قبايل تورکوش که در منابع آشوری بارها به آن ها اشاره شده است را محتمل ميداند.
 
ـ "ار" دارای منشاء تورکی بوده و به معنی جوانمرد، فرد و انسان می باشد. اين واژه به صورت پسوند به واژه هاي ديگر چسبيده و نام قبايل را بوجود ميآورد(آوارـ خزار يا خزرـ قاجار يا قجر و...) آزر به معنی قوم و قبيله ای که بعدها با تغييرهای مختصری به "هازرـ خازرـ خزر" تبديل شده است.
 
- "بای" يا "بَی" يا "بيکـ ـ بيگ" به معنی غنی ، حاکم، رئيس و... از طرفی"بايماق" در تورکی قديم به معنی تکامل و پيشرفت می باشد.
 
- "گان" در زبان تورکی با قبول تغييرات آوايی به "قان"(و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زيادی چون پدر، خاقان و ... می باشد و نيز"قان" در تورکی علامت فاعلی با تأکيد و مبالغه است (چاليشقان) و بايقان يعنی تکامل يافته و بسيار پيشرفته. با توجه به مراتب مذکور، "آزربايگان" به معنی "پدر توانگر انسان آز يا آسی" و به بيانی ديگر "پدر توانگر مبارک" و آزي هايی که بسيارپيشرفته هستند" می باشد. تاريخ قومی و نژادی آذربايجان با نژاد و ايل های تورک زبانی چون سومرها، ايلامی ها، ساويرها، قوتتی ها، اورارتوها، مانناها، ساخاها، کنگرها، مادها، اوغوزها، قیبچاق ها و... مربوط است.»
 
این دسته معتقدند که دیگر مفسران درصدد تاکید بر هویت غیرترکی دارند. بر اساس اصل برابری در گفت و گو که امکان دیالوگ برقرارکردن را می سازد باید این تفسیر دیگر نیز ذکر می شد. درحالی که امور سیاسی اند و لاغیر،  انتخاب و قضاوت نیاز به عقل محض و عدالت و اندکی ذکاوت و نکته سنجی دارد. و باید با دقیق و دقیق تر شد تا آنچه در پشت چیز ها می گذرد را دید.باید گفت  این اختلاف نظر از این امر بر می آید که نام ها دستمایه ی تفسیر ها و تعبیر ها هستند. اما این بدین معنی نیست که حقیقت یک چیز مطلق نیست بلکه باید بر اساس فکت ها ی تاریخی و بررسی واقع گرایانه ی خالی از مقاصد نهان و  تنها در طلب واقعی و بی ریای حقیقت ان را یافت. در ادامه بازگویی تاریخ آذربایجان و بررسی نتایج ضروری آن، به حقیقت نزدیک شده و تشخیص راحت خواهد شد.

***


توضیح: همان طور که در منزلگاه نخست (و در ادامه در منزلگاه های نخستین) اعلام کرده بودیم، "پروندۀ ویژۀ بولتن نیوز: ایرانگردی و آثار شهرهای باستانی ایران" براساس مجموعه کتاب چندین جلدی «گنجینۀ ایران» تهیه شده و بعضاً باتوجه به قدمت و کهنگی این مجموعه، علی رغم غنای علمی بالای آن، بعضاً به مطالبی برمیخوریم که درسال های پس از انتشار این کتاب توسط محققان و اندیشمندان متاخر، رد شده اند.
مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۹
محسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
22
13
بولتن جان درست و حسابي اعتدال رو رعايت نكردي.اولا آذري(نه تركي) دوما بنده در سفري كه از خراسان به آذربايجان غربي داشتم زبان كردي رو بيشتر شنيدم تا آذري مخصوصا در شهرهاي جنوبي اين استان.در هر حال چه كرد چه ترك،مردمان خوب و مناطق زيبا و باصفايي داشت مخصوصا بند اروميه
پاسخ ها
اردبیل لی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
آقا محسن ترک بودن یا آذری بودن رو خود مردم آذربایجان تشخیص میدن.شما لازم نکرده از خراسان نظر بدید.یاشاسئن تورک آذربایجان
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
2
4
چرا نوشتید زنده یاد زهتابی ...............
مدیر پایگاه پیام شما به علت طولانی بودن برای سردبیری ارسال شده تا مورد بررسی قرار گیرد .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
6
7
ایل آذری اما زبان ترکی آقا محسن.
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۸
8
4
آذربایجان اصلش آذربایگان است
آذر=آتش
بایگان=ذخیره و بایگانی
علت این اسم هم وجود آتش کده بسیار بزرگی بوده که آتش آن همیشه روشن نگهداشته می شده
قاسم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۸
16
5
بولتن جان من یه کرد هستم از اذربایجان. برداشت من از این مقاله‌ یه‌ مقاله‌ تفرقه‌ افکنی بود در اذربایجان غربی بیشتر از 60درصد ساکنین ان کرد هستند و در کمال ارامش با ترکهاو اشوریها و کلدانیها و مسیحیها و ..... زندگی میکنند. اذر همان کلمه‌ کردی آگر به‌ معنی آتش هست. تخت سلیمان یکی از همان مکانهایی هست که محل نگهداری اتش یا آگر بوده‌ است و در منطقه‌ کردنشین تکاب واقع شده‌. هدف کرد بودن یا ترک بودن نیست واقعیتها را ببینینم و از دیگر قومیتهای دیگر ایرانی غافل نشیم به‌ قول ایت الله‌ جعفری قومیتهای ایرانی مثل انگشتهای دست هستند وقتی با هم اتحاد پیدا کردند مشت تشکیل میدهند.

بولتن جان: به‌ ایرانی و کرد بودنم افتخار میکنم خواهشا واقعیتها را ببینیم انگاه مقاله‌ای را چاپ نمایید.
صلاح
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
11
3
بولتن جان من ساکن شهر قروه هستم اینجام دقیقا مثل ارومیه هست 70 کورد 25 ترک و 5 درصد سایر اقوام تاحالا هیچ مشکلی رو نداشتیم ولی بی انصافیه که ازربایجان رو اینجوری تحلیل کنی ازربایجان وکردستان هیچ فرقی ندارن باهمدیگه چه ازری باشن چه کورد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
دوست عزیز،ترکیب جمعیتی استان آذربایجان غربی مطابق با آخرین آمار ها به این شرح است:
در یک نظرسنجی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۱۳۸۹ انجام داد و بر اساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر ایران بود، درصد اقوامی که در این نظرسنجی نمونه‌گیری شد در استان آذربایجان غربی ۷۶٫۲٪ ترک، ۲۱٫۷ کرد، ۰٫۸٪ فارس، ۱٫۱٪ سایر اقوام!
لطفا با ارئه ی چنین آمار و ارقام غلط و نا صحیح اذهان عمومی رو تشویش نکن برادر کرد زبان من!من خودم تورک هستم و اهل اورمیه!در این شهر هم بیش از 80% از مردم به زبان ترکی و 20% هم به کردی،ارمنی؛آشوری و فارسی حرف میزنند و حتی همین 20% غیر ترک شهر نیز کاملا به ترکی مسلط میباشند!
محسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۲
13
6
دوستان بحث كرد و ترك بودن را كنار بگذاريد.ناشناس عزيز وقتي من به عنوان يك خراساني اونجا بودم از 20% و 80% ها خبري نبود.50 50 بودن.تركا كردي بلد بودن و كردها هم تركي.ضمنا احترام زيادي به زبان و قوميت همديگه ميذاشتن كه توي حرفهاي شما خبري از اون احترام نبود.تاريخ رو فقط ميشه با سند ثابت كرد و تحليل نه با افراطي گري
ب گ
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
3
2
دنبال تفرقه نباشیدکرد وترک ساله باهم زندگی میکنند.واصیل ترین ن ماد هستن.
sevda
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
0
0
اون جوابی که میخواستم نتونستم پیدا کنم
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۱
1
0
آریایی هایی که آریایی نیستند!!!!!

درصد پایین هاپلوگروه R1a (مارکر R-M17) در غرب ایران، نشان میدهد که مدل دوم Colin Renfrew در این مورد اتفاق افتاده است.یعنی گویشوران مهاجم هندواروپایی که تعدادشان نسبت به ساکنان بومی این مناطق کمتر بوده است، زبان خود را به مردمان بومی غرب ایران تحمیل کرده اند که Renfrew به این فرآیند تسلط اقلیت نخبه میگوید.
در این مورد عواملی مانند قدرت نظامی، اقتصادی و توانایی سازماندهی به مهاجمان هندواروپایی از استپ های روسیه این امکان را داده است که فرهنگ خود را به تمدنهای باستانی غرب ایران تحمیل کنند.به عنوان مثال استفاده این صحرانشینان از اسب چه به صورت کشیدن ارابه و یا استفاده تحت عنوان سواره نظام می تواند عامل این تسلط باشد.
صفحه 168 کتاب سفر بشر نوشته اسپنسر ولز
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین