گروه بین الملل: مصطفی مطهری*کاخ سفید در دروه ریاست جمهوری دونالد ترامپ در عرصه خارجی جنجال آفرین بوده است؛ درگیری های و تنش های وی با اروپا در همان ابتدا ورود به کاخ سفید در رابطه با ماهیت و موقعیت ناتو و نقش اروپا در آن و مواردی دیگر از قبیل مانند معاهده پاریس و تلاش برای رواج گرایشات پوپولیستی و ملی گرایی افراطی در اروپا و ... ، موضوع مناقشات کشیدن دیوار در مرز با مکزیک و وضع تعرفه های تجاری – گمرکی های اخیر، تنش آفرینی با کره شمالی و انجام مذاکرات در سطح بالا میان ترامپ و کیم که با گذشت زمان مشخص گردید که عملاً بی نتیجه بوده و اکنون نیز عقیم مانده است، تشدید تنش ها با ایران که با خروج از برجام کلید خورد و با بهانه جویی ها برای تضعیف ایران در حوزه موشکی به یک کانال تنشی میان طرفین تبدیل شد؛ بطوریکه با گذر زمان خوی ایران ستیزی کاخ سفید با استفاده از ابزار تحریم، گسیل ناوهای هواپیمابر به خیلج فارس در ماه های اخیر به اوج خود رسید. اگر چه در موضوع ایران نیز به مانند کره شمالی مذاکره را راه حل نهایی برای حل و فصل این تنش ها عنوان می کنند اما در مسیر همین ادعا و به موازات آن که روزانه موارد متعددی از سوی کاخ سفید برای مذاکره رسانه ای و یا توییت می شود، تحریم های جدید نیز اعمال می گردد. واقعیت امر این است که نمونه های دیگری از موارد ذکر شده در سطورفوق با میزان شدت کمتر در ذیل سوابق ترامپ به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا وجود دارد. از این رو این موارد با اضافه شدن چین به آنها نه اولین هستند و نه آخرین؛ چرا که سیاست تنش زایی به یکی از راهبردهای اصلی کاخ سفید در دوران فعلی تبدیل شده است.
این روزها چین نیز به سیاهه لیست کاخ سفید برای تحریم اضافه شده است. در واقع ادعاهای واشنگتن در این باره این است که برخی از شرکت های چینی مانند شرکت مخابراتی هواوی که بزرگترین شرکت تکنولوژی چین است و در عرصه فن آوری فعالیت دارد برای آنها تهدید آفرین هستند؛ از این رو مصوب شده دولت در آمریکا است که هیچ شرکتی نباید در عرصه فروش تجهیزات به شرکت چینی هواوی فعالیت کند؛ در صورتیکه خلاف این امر عمل شود شرکت های خاطی نیز با اتهام همکاری با تهدیدات مزبور مواجه خواهند شد؛ به عبارت دیگر اینکه این تحریم های اعمالی واشنگتن جلوی هر گونه تجارت هواوی را با شرکتهای آمریکایی می گیرد.
در واقع ادعای واشنگتن در مورد هواوی از دولتی بودن این شرکت تا مواردی از قبیل کمک به ایران را شامل می شود که در هر دو مورد محدودیت در عرصه دولتی و ممنوعیت در مسیر همکاری و کمک به ایران را از پکن خواستار شده اند. اگر چه جواب پکن در هر دو مورد تا کنون منفی بوده است اما معلوم نیست این نبرد میان دو طرف تا کجا ادامه خواهد یافت و کدامیک از طرفین از مواضع تهاجمی(واشنگتن) – تدافعی(پکن) خود کوتاه خواهند آمد.
اگر چه رویکرد تقابل گرایانه واشنگتن با پکن در ابتدا با نام جنگ تجاری میان طرفین شکل گرفت و رسانه ای شد اما شواهد نشان می دهد که این نبرد فراتر از شاخص های تجاری است. بطوریکه اکنون وارد یک فاز از وجوه قدرت نمایی با مشخصه های امنیتی شده است و به عرصه تحمیل اراده یکی(واشنگتن) بر دیگری(پکن) سوق پیدا کرده است. بنحویکه مقامات چینی بر این باورند که واشنگتن از این طریق اقتدار اقتصادی چین را هدف قرار داده است؛ به عبارت جامع تر از نظر پکن اقدامات واشنگتن در این باره فراتر از موضوع مذاکرات تجاری است و سیستم اقتصادی بنیادی چین را هدف گرفته است. در واقع می توان اظهارات اخیر ترامپ را گواهی برای اثبات این ادعای پکن قلمداد کرد که مدعی شده است چین نیز با رویه مذکور در مسیری قرار خواهد گرفت که ایران قرار گرفته است.
به واقع باید خاطر نشان کرد که ذهنیت تاکتیکی دشمن سازی به یکی اسباب راهبردی کنش گری واشنگتن در عرصه بین المللی تبدیل شده است. بطوریکه تصمیم گیرندگان کاخ سفید در مدت نزدیک به سال اخیر با عناوین مختلف از تهدید ساز بودن، مخل امنیت بودن، بی ثبات ساز بودن و ... به سمت چالش آفرینی و تنش زایی گام بر داشته اند. با این حال نکته جالب در این باره این است که با توجه به مقاومت موارد تهدید و تحریم شده از سوی واشنگتن، کاخ سفید برای تضعیف این مقاومت ها و ایجاد یأس آفرینی داخلی و تشکیک اتباع عمومی به سبب ایجاد بی اعتمادی به حاکمیت های متبوع، از سیاست راهبردی مذاکره به عنوان راه حل نهایی سخن به میان می آورد. از این رو باید منتظر ماند تا دید ختم این ماجراها برای واشنگتن به ختم خواهد شد و آیا موفق خواهد شد خواسته های خود را بر طرف های دعاوی خود تحمیل کند یا خیر؟
*دکترای علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com