گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام
دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث
تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای
ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد
کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 15 خرداد به آیه 14 سوره حدید پرداخته شده و در آن آمده است:
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور
سوره حديد(57) آیه14
ترجمه:
[منافقان،] آنان [=مومنان] را ندا میدهند که آیا با شما نبودیم؟ گفتند: چرا، ولی شما خود را به فتنه انداختید و منتظر ماندید و در شک و تردید غوطهور شدید و آرزوها شما را فریفت تا امر خدا آمد و آن فریبکار [شیطان/ دنیا] شما را به خدا مغرور کرد [= فریفت].
توضیح برخی کلمات:
فتنتم: از ریشه «فتن» (فتنه) است که اصل آن به معنای گداختن طلا در آتش به منظور جدا کردن خالصی و ناخالصی آن بوده و لذا هم به معنای عذاب کردن به کار میرود، هم به معنای بلا و سختی و قرار گرفتن در وضعیت بغرنج، و هم به معنای امتحان دشوار (مفردات ألفاظ القرآن/623)
تربصتم: از ریشه «ربص» است که دلالت بر «انتظار» میکند (معجم المقاييس اللغه2/ 477) که در این آیه متناسب با موقعیتهای مختلف میتواند به معنای «مترصد و دنبال فرصتی برای سوءاستفاده بودن»؛ ویا «انتظار واقعهای تلخ برای اسلام یا مسلمانان داشتن»؛ ویا «امروز و فردا کردن، و اقدام نکردن [برای توبه و ایمان و عمل صالح]»؛ ویا «جا ماندن» باشد.
حدیث:
1) قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» قَالَ فَقَالَ: أَمَا إِنَّهَا نَزَلَتْ فِينَا وَ فِي شِيعَتِنَا وَ فِي الْكُفَّارِ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ حُبِسَ الْخَلَائِقُ فِي طَرِيقِ الْمَحْشَرِ ضَرَبَ اللَّهُ سُوراً مِنْ ظُلْمَةٍ فِيهِ بَابُ «باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ» يَعْنِي النُّورَ «وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب»ُ يَعْنِي الظُّلْمَةَ فَيُصَيِّرُنَا اللَّهُ وَ شِيعَتَنَا فِي بَاطِنِ السُّورِ الَّذِي فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ النُّورُ وَ يُصَيِّرُ عَدُوَّنَا وَ الْكُفَّارَ فِي ظَاهِرِ السُّورِ الَّذِي فِيهِ الظُّلْمَةُ فَيُنَادِيكُمْ عَدُوُّنَا وَ عَدُوُّكُمْ مِنَ الْبَابِ الَّذِي فِي السُّورِ مِنْ ظَاهِرِهِ «أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» فِي الدُّنْيَا نَبِيُّنَا وَ نَبِيُّكُمْ وَاحِدٌ وَ صَلَاتُنَا وَ صَلَاتُكُمْ وَاحِدَةٌ وَ صَوْمُنَا وَ صَوْمُكُمْ وَ حَجُّنَا وَ حَجُّكُمْ وَاحِدٌ قَالَ فَيُنَادِيهِمُ الْمَلَكُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ «بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ» بَعْدَ نَبِيِّكُمْ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ وَ تَرَكْتُمْ اتِّبَاعَ مَنْ أَمَرَكُمْ بِهِ نَبِيُّكُمْ «وَ تَرَبَّصْتُمْ» بِهِ الدَّوَائِرَ «وَ ارْتَبْتُمْ» فِيمَا قَالَ فِيهِ نَبِيُّكُمْ «وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيّ»ُ وَ مَا أَجْمَعْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خِلَافِكُمْ لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ غَرَّكُمْ حِلْمُ اللَّهِ عَنْكُمْ فِي تِلْكَ الْحَالِ «حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ» وَ يَعْنِي بِالْحَقِّ ظُهُورَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ مَنْ ظَهَرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع بَعْدَهُ بِالْحَقِّ وَ قَوْلُهُ «وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» يَعْنِي الشَّيْطَانَ «فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا» أَيْ لَا تُوجَدُ لَكُمْ حَسَنَةٌ تَفْدُونَ بِهَا أَنْفُسَكُمْ «مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ».
از امام باقر درباره این آیات سوره حدید سوال میشود ایشان میفرمایند: اما این آیات درباره ما و شیعیانمان و در مورد کفار نازل شده است. هنگامی که روز قیامت شود و مردم در راه محشر گرفتار آِند، خداوند دیوار بلندی میزند که دروازهای دارد «باطنش، در آن، رحمت است» یعنی نور؛ «و ظاهرش، از جانب آن، عذاب است» یعنی ظلمت؛ پس خداوند ما و شیعیانمان را در داخل آن حصار که رحمت و نور است میبرد و دشمنان ما و کفار را در بیرون آن حصار که ظلمت است. پس دشمنان ما و دشمنان شما، شما را از جانب آن دروازهای که در آن حصار در قسمت بیرونیاش (ظاهریاش) هست ندا میدهند که «آیا با شما نبودیم» در دنیا که پیامبر ما و شما یکی بود و نماز ما و شما یکی بود و روزه ما و شما، و حج ما و شما یکی بود؟ پس فرشتهای از جانب خداوند به آنها ندا میدهد که: «چرا، ولی شما خود را - بعد از پیامبرتان - به فتنه انداختید» سپپس رویگردان شدید و تبعیت از کسی که پیامبرتان به شما دستور داده بود را رها کردید «و منتظر ماندید» تا به او مصیبتها برسد «و در شک و تردید – در مورد آنچه پیامبرتان در مورد او گفته بود - غوطهور شدید و آرزوها – و آنچه در خصوص مخالفت با اهل حق و حقیقت بر آن توافق کردید - شما را فریفت» و بردباری خدا نسبت به شما در آن وضعیت شما را مغرور کرد تا حق آمد و منظور از آمدن حق، آشکار شدن علی بن ابیطالب و ائمه بعد از ایشان است که به حق آشکار و ظاهر میشوند [شاید اشاره به رجعت است] و «آن فریبکار شما را به خدا مغرور کرد» که مقصود همان شیطان است «پس در آن روز نه از شما و نه از کافران فدیه [عوض] ای گرفته نمیشود» یعنی هیچ حسنهای برایتان نیست که آن را به ازازی نجات خود پرداخت کنید «و جایگاه شما آتش است؛ او سرپرست شماست و بد بازگشتگاهی است.»
2) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ... يَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَيَأْتِي مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ يَأْكُلُونَ طَيِّبَاتِ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا وَ يَرْكَبُونَ الدَّوَابَّ وَ يَتَزَيَّنُونَ بِزِينَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا وَ يَتَبَرَّجُونَ تَبَرُّجَ النِّسَاءِ وَ زِيُّهُمْ مِثْلُ زِيِّ الْمُلُوكِ الْجَبَابِرَةِ هُمْ مُنَافِقُو هَذِهِ الْأُمَّةِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ ... فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ... «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم»ْ إِلَى قَوْلِهِ «وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْهِمْ لَعْنَةٌ مِنِّي وَ مِنْ جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبُ اللَّهِ وَ سُوءُ الْحِسَابِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ... مكارم الأخلاق (للطبرسی)، ص449-450
پیامبر اکرم ص در فرازی از توصیه طولانیای که به عبدالله بن مسعود داشت، فرمود: ای ابنمسعود! بعد از من اقوامی میآیند که خوراکیهای مطبوع و رنگارنگ میخورند و بر سواریها سوار میشوند و آن گونه که زنی برای همسرش زینت کند خود را آرایش میکنند و همچون خودنمایی زنان به خودنمایی در جامعه مشغول میشوند و سبک زندگی آنان همانند زندگی پادشاهان ستمگر است؛ آنان منافقان این امت در آخرالزمان هستند ... [سپس آیاتی از جمله آیات 13 تا 15 سوره حدید را خواندند و فرمودند] ای ابن مسعود، لعنت من و همه پیامبران و فرشتگان مقرب بر آنها و غضب خدا و حسابرسی دشوار در دنیا و آخرت بر ایشان باد. ...
تدبر:
«یُنادُونَهُمْ... قالُوا» در عرصه قیامت، با اینکه فاصله بین مومن و منافق میافتد، اما همچنان ارتباط وجود دارد. این ارتباط از زاویه منافق، با مشقت و تلاش زیادی توام است؛ اما از جانب مومن، راحت است (تفاوت بین «با صدای بلند خطاب کردن» و «گفتن»)
«أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ ... بَلى وَ لكِنَّكُمْ...»: میدانیم که منافقین از کفار بدترند (نساء/145) آنها «ظاهرا» همراه مومنان و عضوی از جامعه دینیاند، اما «واقعا» همراه نیستند.
نکته مهم اینکه در این آیه، همراه نبودن آنها، نه لزوما از جهت اعمال دینی (مانند نماز و روزه و ... – حدیث1)، بلکه از جهت نگرشها و دغدغههای درونی آنها (فتنه، تربص، تردید، غرور) است.
پس، منافق لزوما «مسلمانی که مرتکب گناه شده» نیست، بلکه منافق کسی است که در حوزه باورهای درونی و جهتگیری درونیاش دچار مشکل شده، هرچند در ظاهر همانند مومنان اهل عمل باشد.
منافق شدن در گروی چهار (یا پنج) ویژگی است که به نظر میآید مترتب بر هم پیش میآید:
الف- «فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ»: فتنه عرصه آزمایشهای سخت و بغرنج است. یکبار انسانها ناخواسته در فتنه میافتند، این امری طبیعی است و اصلا خدا برای تصفیه انسان این فتنهها را ایجاد میکند (توبه/126؛ عنکبوت/2) اما یکبار خودشان زمینه افتادن خود در فتنه را ایجاد میکند؛ یعنی خود را در وضعیتهای شبههناک قرار میدهند تا کمکم کار به جایی میرسد که دیگر نمیتوانند حق و باطل را تشخیص دهد.
ب – «وَ تَرَبَّصْتُمْ»: وقتی خود را در وضعیتهای شبههناک قرار دادند، مترصد و دنبال فرصتی برای سوءاستفاده از این وضعیتاند؛ فکر میکنند با رفتن در آن وضعیت زرنگی کردهاند و انتظار واقعهای تلخ برای اسلام یا مسلمانان دارند؛ و برای خروج از آن وضعیت با بهانههای مختلف دائما امروز و فردا (وقتکشی) میکنند و از توبه بازمیمانند. (به «توضیح کلمات» مراجعه کنید)
ج - «وَ ارْتَبْتُمْ»: ابتدا حق را میدانستند و خود را در وضعیت شبههناک انداختند، اما این درنگ در آن وضعیت، کمکم باعث ایجاد شک و تردید در خودشان شد.
د - «وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ»: دچار شک شدند اما به خاطر آنچه مترصدش بودند، اصرار بر ماندن در آن وضعیت کردند چون در آن وضعیت، آرزوهایی را تعقیب میکردند؛ آن انتظار باطل، کمکم اینها را آرزواندیش کرد؛ و شخص آرزواندیش، کمکم نسبت به واقعیاتی که نشان میدهد که وی در محاسبات خود دچار اشتباه بوده، بیتوجه میشود، و میکوشد دائما کار خود را توجیه کند تا زمانی که مرگش برسد (حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ)
ه - «وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور»: و شیطان آنها را به خدا مغرور کرد؛ یعنی حتی تا مرگشان خود را برحق میدانستند و به خیال خود چهبسا خود را همچنان مسلمان واقعی میدیدند (در قیامت هم ابتدا همراه مومناناند و بعد عقب میافتند).
امروز 15 خرداد، سالروز شروع قیامی است که به انقلاب اسلامی منجر شد؛ و این آیه چهبسا نحوه ریزشهای انقلاب را شرح میدهد (حدیث2): عدهای که از ابتدا «همراه» بودند اما تدریجا از آرمانهای اسلام (در نظر یا در عمل) رویگردان شدند در حالی که خودشان را هنوز برحق میدانند.
با توجه به بدتر بودن جدی «منافق» نسبت به «مسلمان گناهکار»، و خزنده و ناخودآگاه بودن ورود «نفاق» در انسان، مراقبت درباره این ویژگیها بسیار مهمتر از مراقبت درباره اعمال خوب و بد خویش است.
یادمان باشد همه ما در معرض «غَرور» [شیطان] قرار داریم. نکند ما چنین شده باشیم و همچنان در غفلتیم!
«وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور»: این جمله را میتوان، نه یک ویژگی جدید، بلکه جمعبندی و بیان ریشه چهار ویژگی قبلی است؛ خصوصا که فاعل قبلیها یا خود افراد بودند (سهتای اول) یا یک خصلت درونیِ آنها (آرزو)؛ اما اینجا سخن از یک فریبکار متمایز (شیطان) در میان است.
«حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ»: میتواند اشاره به مرگ باشد، و میتواند اشاره به هر واقعهای باشد که دست خدا در آن آشکار است مانند ظهور امام زمان یا رجعت. خصوصا که از مزایای دوره ظهور امام زمان این است که منافق در آن ذلیل میشود و دیگر کاری از دستش برنمیآید: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ ...تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَه (كافي3/ 424؛ دعای افتتاح ماه رمضان/مفاتیحالجنان)