انس بن مالک روایت میکند که پیامبر اکرم ص آیه «بهیقین کسانی که گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت ورزیدند» را خواندند و فرمودند: مردم آن [ربنا الله] را گفتند اما اکثرشان کافر شدند؛ پس آن کسی که بر آن تا زمان مرگش باقی ماند، او از کسانی است که استقامت ورزیده است.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 30 اردیبهشت به آیه 13 سوره احقاف پرداخته شده و در آن آمده است:
إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون
سوره أحقاف (46) آیه 13
ترجمه:
بهیقین کسانی که گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت ورزیدند، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میشوند.
حدیث:
1) حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ الْفَلَّاسُ، حَدَّثَنَا أَبُو قُتَيْبَةَ سَلْمُ بْنُ قُتَيْبَةَ، حَدَّثَنَا سُهَيْلُ بْنُ أَبِي حَزْمٍ الْقُطَعِيُّ، حَدَّثَنَا ثَابِتٌ الْبُنَانِيُّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَرَأَ: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» قَالَ: قَدْ قَالَ النَّاسُ [قد قالها ناسٌ] ثُمَّ كَفَرَ أَكْثَرُهُمْ فَمَنْ مَاتَ عَلَيْهَا فَهُوَ مِمَّنْ اسْتَقَامَ.
جامع ترمذی، ج2 ص832
انس بن مالک روایت میکند که پیامبر اکرم ص آیه «بهیقین کسانی که گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت ورزیدند» را خواندند و فرمودند: مردم آن [ربنا الله] را گفتند اما اکثرشان کافر شدند؛ پس آن کسی که بر آن تا زمان مرگش باقی ماند، او از کسانی است که استقامت ورزیده است.
2) حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَحْمَسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُخَوَّلٌ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَانَ بْنَ تَغْلِبَ يَسْأَلُ جَعْفَرَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا؟ قَالَ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.
تفسير فرات كوفي، ص 382
ابان بن تغلب از امام باقر ع درباره سخن خدا که میفرماید: «بهیقین کسانی که گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت ورزیدند» سوال میکند. امام میفرماید: [مقصود کسانی است که] بر ولایت علی بن ابیطالب پایدار ماندند.
3) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص : أَيُّهَا النَّاسُ اسْتَقِيمُوا إِلَى رَبِّكُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ» وَ قَالَ سُبْحَانَهُ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» أَيُّهَا النَّاسُ «وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ» وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يَكُنْ مُسْتَقِيماً فِي صِفَتِهِ لَمْ يَرْتَقِ مِنْ مَقَامٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَبَيَّنْ سُلُوكَهُ عَلَى صِحَّةٍ وَ لَمْ تَخْرُجُوا مِنْ عِزِّ التَّقْوَى إِلَى ذُلِّ الْمَعْصِيَةِ وَ لَا مِنْ أُنْسِ الطَّاعَةِ إِلَى وَحْشَةِ الْخَطِيئَةِ وَ لَا تُسِرُّوا لِإِخْوَانِكُمْ غِشّاً فَإِنَّ مَنْ أَسَرَّ لِأَخِيهِ غِشّاً أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَى صَفَحَاتِ وَجْهِهِ وَ فَلَتَاتِ لِسَانِهِ فَأَوْرَثَهُ بِهِ الذُّلَّ فِي الدُّنْيَا وَ الْخِزْيَ وَ الْعَذَابَ وَ النَّدَامَةَ فِي الْآخِرَةِ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ أَعْمَالًا.
إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص84
پیامبر خدا ص فرمود: اى مردم! بشتابيد بسوى پروردگارتان همان طورى كه خداى تعالى فرموده: «به سوی او روی آوريد و از او طلب آمرزش كنيد» (فصلت/6) و فرموده است «بهیقین کسانی که گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت ورزیدند».
اى مردم! «و مانند آن [زنى] مباشید كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد» (نحل/92) و بدانيد هر كس در آن صفتى كه دارد استقامت نورزد، از آن جایگاهش با جایگاه دیگر ارتقا نمییابد و شیوه زندگیاش به صحت و سلامت نخواهد رسید؛ و از عزت تقویپیشگی به سوى ذلت گناه و نیز از انس طاعت به سوى وحشت خطا روید؛ و با برادران دينى خود در خفا غش و نیرنگ نورزید که هرکس مخفیانه با برادر [دینی] خود غش کند خداوند [آثار] آن نيرنگ را در پهنای چهرهاش و لغزشهاى زبانش آشکار سازد و ذلت در دنیا و خواری و عذاب و پشیمانی در آخرت را نصیبش سازد تا او در زمره زیانکارترین افراد قرار گیرد.
تدبر:
تعبیر «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» بین تمام آنچه انسان از علم و عمل لازم دارد، جمع کرده: ابتدا نگاه توحیدی (علم) و سپس استقامت (که اوج عمل است)؛ و اینکه عمل مبتنی بر علم و در افق توحیدی باید باشد (فیض کاشانی، تفسير صافي5/ 13)
با تعبیر «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» هرگونه وجود امر ناخوشایندِ «محتمل» یا «واقعشده» نفی شده است؛ زیرا خوف و ترس، مربوط به چیزی است که هنوز رخ نداده و انسان احتمال رخ دادنش را میدهد؛ و حزن و غم مربوط به چیزی است که رخ داده است و انسان را غمگین کرده است. (الميزان18/ 196) بر همین اساس، برخی گفتهاند این آیه، شامل همه نگرانیهای مربوط به گذشته (غم) و آینده (خوف) میشود. (مجلسی، مرآت العقول5/ 44)
اگر این آیه (احقاف/13) را کنار آیه 69 سوره یونس بگذاریم، راه «اولیاءالله شدن» معلوم میشود:
گام اول: اذعان کنیم که پروردگار ما الله است؛ و گام دوم: از این حرف کوتاه نیاییم!
موافقید از همین لحظه تصمیم بگیریم که جزء اولیاءالله شویم! هم دلچسب و هم خوشایند است: دیگر نه غمی میماند و نه ترسی! نه از گذشته نه از آینده! به علاوه با فرشتگان هم رفیق میشویم (فصلت/31) آنوقت انشاءالله امام زمان (عج) هم خواهد آمد. آیا کار دشواری است؟ توضیحش در بندهای بعدی.
گام اول: آیا باور داریم «رب» ما الله است؟ بسیاری از ما خدا را به خالقیت قبول داریم، اما به ربوبیت خیر؛ اگر هم ربوبیتش را قبول کنیم، او را «یگانه رب» نمیدانیم و در ربوبیت برایش شریک قرار میدهیم:
ربوبیت دو قسم است: ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی.
توحید در ربوبیت تشریعی یعنی در مقام قانونگزاری، فقط به قانون الهی تن دهیم:بسیاری اصلا قبول ندارند که قانون الهی مبنا باشد (اصل ربوبیت تشریعی)؛ خیلیها هم این را قبول نمیکنند که قانون الهی فوق همه قوانین است و هر قانونی باید در راستای قانون الهی باشد (توحید در ربوبیت تشریعی).
ما چطور؟
توضیح بیشتر درباره توحید ربوبی، در لینک زیر، مقاله 8
http://halgheh.com/index.asp?page=content/articles.asp
ادامه گام اول: فرمود: «قالوا» و نفرمود «اعتقدوا». «گفتن» عبارت است از «اظهار کردن آنچه باور داریم». آیا باور به ربوبیت را (که در بند قبل توضیح داده شد) اظهار میکنیم یا در برخی از جمعها خجالت میکشیم که بگوییم به تعالیم و احکام و قوانین اسلامی باور داریم؟ آیا نباید از این گونه جمعها کنارهگیری کنیم (آیه دیروز)؟
گام دوم:
بسیاری از ما هم ربوبیت را باور میکنیم، هم آن را اظهار می کنیم؛ اما در مقام عمل کم میآوریم؛ و حاضر نیستیم پای ربوبیت الهی بایستیم. (حدیث1) پای ربوبیت الهی ایستادن یعنی در کارها فقط به خدا تکیه کردن و قانون او را فوق همه قوانین دانستن.
آیا حاضریم همه جا به خدا تکیه کنیم نه به پول و شغل و ...؟ و به قانون الهی عمل کنیم، نه به دلخواه خودمان، یا حتی دلخواه اکثریت (در جایی که اکثریت، از قانون خدا خوشش نمیآید)؟
البته اصحاب کهف (آیه دیروز) حاضر بودند!
استقامت ورزیدن بر ربنا الله، پایبند بودن به ربوبیت خداست؛ پس با گناه کردن (عصیان خدا) قابل جمع نیست.
راستی چرا گاهی گناه میکنیم؟
غالبا به خاطر لذت و شادی.
واقعا لذت و شادیای بالاتر از اینکه هیچ غم و نگرانیای برایمان نماند و در همین دنیا با فرشتگان الهی همدم شویم (فصلت/30-31) وجود دارد؟
ظاهرا مهمترین مشکل ما این است که خودمان و ظرفیت خودمان را باور نمیکنیم و به خاطر لذتهای حقیر، به لذتهای اصیل بیاعتناییم.