در كل 270 و اندي دقيقهاي كه قرمزها در اين ليگ توپ را روي زمين و هوا دواندهاند به دشواري حتي بتوانيد 60 دقيقه بازي خوب و موثر و توام با اقتدار را ببينيد و با اين كه مانوئل ژوزه بعد از تساوي 1ـ1 با گهر دورود مدعي شد كه تيمش ميتوانسته 9 گل به حريف بزند، به نظر ميرسد كه اين مربي 66 ساله پرتغالي احتمالا مسابقه ديگري را ميديده است! از قضا استخدام بسيار ديرهنگام او، اشتباه بزرگ قرمزها در اين فصل بوده است.
معلوم نيست كميته فني پرسپوليس كه با كلكسيوني از نامهاي قديمي و ارزشمند جمعآوري شده، چه ميزان تاثير در ترسيم آينده اين باشگاه خواهد داشت اما وقتي علي پروين رييس اين كميته در يكي از معدود فرصتهاي جدي و حقيقي سالهاي اخيرش بعد از شكست دو بر سه در برابر فجريها متذكر شد كه پرسپوليس امسال نبايد به سبب ضيق وقت به مربي خارجي روي ميآورد چنان به او تاختند و از يكي از سمتهايش در باشگاه خلع كردند كه او مجبور شد تلويحا بابت حرف درستي كه زده بود، عذرخواهي كند.
ژوزه مربي تاثيرگذار و كارنامهداري است اما آوردن او به فاصله فقط 15 روز تا شروع فصل، اقدامي بود كه پرسپوليس را به روز تيره فعلي انداخته است.
او فرصتي براي شناخت تيمش و درك فوتبال ايران نداشته و تا اين خصلتها را كسب كند، دستكم نيمفصل اول سپري خواهد شد و آن گاه بايد يك نيمفصل ديگر بدود تا ضايعات برخاسته از مدتها ندانستن خود را جبران كند.
اين به معناي تكرار قسمت زيادي از سناريوي رقتبار فصل پيش براي پرسپوليس و دل شستن كامل از مقام قهرماني است. در مورد اين كه اعضاي كميته فني حقيقت فوق را به اطلاع مديرعامل باشگاه رساندهاند يا خير، نكات ضد و نقيضي شنيده ميشود اما بعيد است آدمهايي با هوش حميد درخشان و پيشينه ابراهيم آشتياني متوجه ضررهاي جذب ديرهنگام يك مربي ـ ولو خوب ـ خارجي نبوده باشند.
محمد رويانيان قطعا آدم تلاشگري است اما خريدهاي اين فصل او مثل خريدهاي فصول اخير پرسپوليس در حكم تبديل كردن طلا به مس بوده است.
استرس بازي كردن در تيمي بزرگ، خواستهاي زياد اما بر حق هواداران براي جبران قصورهاي بزرگ و پرشمار سالهاي اخير و عدم ساماندهي درست امور در تيم پرسپوليس باعث شده بنگر، حسيني، ماهيني، قاضي و انصاريفرد با نيمي از كارايي گذشته خود كه سبب رويكرد سرخها به آنها شد، بازي كنند و گردان خاطرات شيرين(!) معمارزاده را همچنان به يادها بياورد.
بواقع پرسپوليس در عرض فقط سه هفته با تمامي حاصل فصل گذشتهاش كه مبتني بر نمايشهايي پرنوسان و ازهمگسيخته و فاقد نظم و هوش بود، برابري كرده و همان ورشكستههاي آشنا جلوه كرده است.
بدي قضيه بيشتر در اين است كه پرسپوليس تيم اين فصل خود را با هزينههايي چند ميلياردي و با ارقامي نجومي جور كرده، ولي تيم استيلي و تيم دنيزلي چنين هزينههاي سرسامآوري نداشتند و افسوسي به عظمت امروز را موجب نميشدند؛ افسوس امروز محصول عدم توازن در مهرهگيري هم هست، تيمي كه حداقل شش مهاجم همسطح نامدار همچون انصاريفرد، قاضي، نوروزي، كاظميان و رضايي را در اختيار دارد و به علت همين ترافيك به ايمون زايد حتي يك دقيقه هم بازي نداده، براي نقطه حساسي مثل مركز خط مياني فقط سوساي برزيلي را جذب كرده كه سه بازي نخست قرمزها متوسط بودن او را به اثبات رسانده است.
اگر هم پرسپوليس توقع داشته باشد كه كريمي باز جوركش ديگران باشد، او در 35 سالگي توان 90 دقيقه درخشش در هر هفته را ندارد و اگر هم ميداشت و باز به تنهايي گرهگشا ميشد، اين سوال پيش ميآمد كه پس چرا آن مهرههاي تازه و پرطمطراق در اوايل تابستان امسال جذب شدند و بحثهاي فراوان پيرامون قيمت كلانشان و فلسفه پرداخت بيش از يك ميليارد براي يكي دو بازيكن بالاي 30سال تيم را وارد حاشيههايي بيش از امروز ميكرد.
مربيان بهتر از هركسي ميدانند كه نگران تيمي كه در هر بازي 10 يا 15 فرصت گلزني خلق ميكند و همه را هم از دست ميدهد، نبايد بود زيرا بخت آن تيم بالاخره باز و فرصتهايش گل ميشود و فقط بايد غصه تيمهايي را خورد كه در خلق فرصت مشكل دارند و فن و هنري والا را از خود بروز نميدهند و در هر بازي با كيفيت متوسطي ظاهر ميشوند و چيز زيادي براي گفتن ندارند.
توپي ميزنند به اين اميد كه دري به تخته بخورد و گشايشي حاصل شود و پرسپوليس اين فصل مثل پرسپوليس سال گذشته به قماش دوم تعلق دارد و به ميلياردرهايي ميماند كه نميداند با سرمايه كلان خود چه كند و سردرگم است و همه چيز را هدر ميدهد.
وصال روحاني - جامجم
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com