به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبرآنلاین، مستوره نصیری، مظاهر گودرزی: زلزله قطعا یکی از ترسناکترین حوادث غیرمترقبهای است که بشر تجربه کرده، ترسی که با همه پیشرفتهای گسترده هنوز راهی برای گریز از آن پیدا نشده است. نقاط مختلفی از ایران بارها با زلزله دچار آسیبهای جدی شده است این وسط اما کابوس بزرگ همچنان زلزله تهران است.
زلزلهای که تا ۷ ریشتر پیشبینی شده، آن هم برای شهری با جمعیت میلیونی که اسیر ساخت و سازهای بیرویه هم بوده است، حتما به همین خاطر است که استاد پژوهشکده زلزلهشناسی میگوید: «درباره سوانح طبیعی در ایران ما مسئلهای مهمتر از زلزله تهران نداریم. یعنی اگر مسایل مهم را ترتیببندی کنیم و انواع آنها را بنویسیم، به عنوان سانحه، وقوع زلزله شدید در تهران در اولین درجه اهمیت قرار میگیرد.»
مهدی زارع همچنان بر اساس کارهای پژوهشی خطر زلزله بزرگ در تهران را رد نمیکند. او در گفتوگویی مفصل درباره مناطق پرزلزله در ایران، بیتوجهی دولتها، عوامل زلزلهساز و تحقیقات انجام شده مفصل توضیح میدهد.
وقتی حرف از زلزله میشود، هر کسی چیزی در ذهنش متبادر میشود. در ذهن شما با شنیدن این کلمه چه مفهومی نقش میبندد؟
اگر این کلمه همراه با این باشد که بگوید زلزله بزرگی است، اولین چیز که به ذهنم میرسد این است که کجا اتفاق افتاده و منجر به خرابی شده یا نه. ولی آنطور که اکثر خبرها میگوید وقوع یک زلزله کوچک ۴ یا ۳.۹ ریشتر رخ داده است، ذهن از سمت خرابی به سمت این میرود که در منطقه چه خبر است. مثلا امروز صبح یک زلزله ۲.۴ نزدیکی خوی در شمال دریاچه ارومیه اتفاق افتاد. این زلزله در دنباله سلسله زمینلرزههای ۱۳ ماه اخیر در آن منطقه است. توجه مرا این جلب کرد که ادامه کدام روند است، این اتفاق در کدام توالی رخدادها قرار می گیرد، آیا مربوط به روند زلزلههای شمال خوی است یا به دریاچه ارومیه مربوط میشود؟
به خاطر اهمیت پایتخت بودن و بحث تراکم جمعیت، صحبت درباره زلزله احتمالی تهران اهمیت بیشتری از وقوع زلزله در بعضی مناطق ایران دارد. بزرگترین ترس و دغدغه شما از زلزله تهران چیست؟
ترس به معنی وحشت شخصی، باید بگویم خیلی با آن روبهرو نیستم چون به صورت دائمی در این مفهوم حضور دارم. به عنوان نگرانی عمده، دو موضوع مطرح است. این که ابعاد موضوع چیست. اخیرا مطرح شد که نباید انتظار زلزله بزرگ در تهران داشته باشیم.
آقای زاکانی این را گفتند؟
آقای زاکانی این حرف را از صحبت یکی از اعضای هیات علمی برداشت کردند. آقای دکتر زاکانی برداشت اشتباهی نکردند چون آن همکار هیات علمی این حرف را زده بود. موضوع این است که درباره سوانح طبیعی در ایران ما مسئلهای مهمتر از زلزله تهران نداریم. یعنی اگر مسایل مهم را ترتیببندی کنیم و انواع آنها را بنویسیم، به عنوان سانحه، وقوع زلزله شدید در تهران در اولین درجه اهمیت قرار میگیرد.
وقتی میگویید شدید، یعنی چند ریشتر؟
زلزله شدید استاندارد دارد که بالاتر از ۶ است.
زلزله بین ۵ تا ۶ ریشتر برای تهران خطر ندارد؟
چرا خطر دارد و میتواند موجب آسیب شود اما به نظر نمیرسد خیلی آسیب بزرگی میزند. زلزله بزرگتر از ۶ در محدوده شهر یا پیرامون محدوده شهری را زلزله بزرگ میگوییم. وقتی شما با مسئله بزرگی مانند زلزله تهران مواجهید، این مسئله شخصی نیست. مسئله افراد نیست. یک مسئله اجتماعی است و بخش مهمی از اجتماع را درگیر میکند.
با درک درست مسئله زلزله تهران، یک همکاری و تداوم همکاری باید ایجاد شود. توجه به سوانح در کشورهایی مانند ما، فصلی و نوبهای و مربوط به زمان حادثه است. در ترکیه و مراکش و الجزایر و کشورهای در حال توسعه همینطور است. حتی کشورهایی که توانمندی مالی بالایی مانند عربستان و مالزی دارند، از لحاظ فرهنگی همینطور هستند.
شما برای جلسات مسئولان درباره زلزله تهران دعوت می کنند؟
این جلسات شکل میگیرد و از ما هم دعوت میکنند. این اتفاق تبدیل به موضوع گفتگو در جامعه کارشناسی شده و باعث خوشحالی است. یک نسلی عمر گذاشت تا این موضوع تبدیل به گفتگوی جدی در عرصه کارشناسی و تخصصی شود. اجتماع علمی در حول زلزله تهران شکل گرفته است.
نتیجه عملی هم داشته است؟
این مسئله باید در عرصه عمومی هم حضور پیدا کند. یعنی ارتباطات باید برقرار شود تا بحث کارشناسی و مقالات در عرصه عمومی مطرح شود. یعنی کاری که شما می کنید، باید عرصه عمومی دغدغهمند شود و به طور جدی به این مسئله بپردازد. برنامههای مدونی در ایران داریم، باید مدام به این برنامهها توجه و بودجه صرف شود. این قسمت تا حد زیادی بستگی دارد به اینکه اگر حادثهای باشد، توجه بودجهای به آن زیاد می شود ولی چند ماه پس از حادثه، باز هم بیتوجهی می شود. این در همه دولتها بوده است.
دولتی نبوده که به موضوع زلزله بیشتر توجه کند؟
وقتی زلزله بم در سال ۸۲ اتفاق افتاد، سالهای ۸۳ و ۸۴ دولت تحت تاثیر زلزله بم به موضوع پرداخت. در سالهای ادامه آن تا سال ۹۰ تحت تاثیر این که وضع رشد اقتصادی و منابع مالی خوب بود، همان فضای بعد از سال ۸۲ تا سال ۹۰ بود. از سال ۹۱ به بعد و با گسترش تحریمها که در اواخر دولت احمدی نژاد بود و در دولتهای آقای روحانی تا امروز با یک عدم توجه به صورت کلان مواجهیم.
شما ممکن است بگویید زلزله سرپل ذهاب در ۲۱ آبان ۹۶ با ۷.۳ ریشتر و با بیش از ۶۰۰ نفر مرگ و میر اتفاق افتاد و بعد از آن هم ۲۹ آذر همان سال زلزله ملارد نیمه شب اتفاق افتاد و جمعیت زیادی از خانه بیرون ریختند و زلزله تهران تبدیل به مساله عمومی و حتی حاکمیتی شد. همین اتفاقات هم در همان پنجره ۱۲ ساله بیتوجهی اتفاق افتاد. غیر از پرداختهای مقطعی به موضوع، در این ۱۲ سال اتفاق مهمی نداشتیم. بعد از سال ۹۶، ترامپ در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شد و اولویتها به طور کلی از موضوع سوانح دور شد. مسئله کرونا هم اجتماع علمی پیرامون زلزله را کمتر کرد. الان در کشور یک بدنه کارشناسی و نسل تحصیل کرده خیلی خوب داریم. این نسل تحصیل کرده با ایدههای جدید جلو میآیند. اگر میدان مشارکت و همکاری داشته باشند، آنها هم مشارکت میکنند. اگر هم میدان نداشته باشند، این نسل کشور را ترک می کنند و میروند.
با این تعبیر باید حتما زلزلهای بیاید تا مسئولان متوجه شوند. شما الان چه صحبتی دارید که مسئولان را به فکر وادارد زلزله تهران چیزی نیست که پشت گوش انداخت؟
من با آمار لرزهخیزی مدام کار میکنم. آخرین آنالیزی که داشتم این است که به نوعی نگاه کردن کاتالوگ تاریخی در محدوده تهران، رسیدم. سال ۳۲۰ قبل از میلاد، زلزله تاریخی در ری اتفاق افتاد که ثبت شده است. تا امروز این زلزلهها را نگاه کردم و نتیجه جالبی حاصل شد. این نتیجه ادامه آن کنجکاوی است که آیا زلزله ۷ ریشتری در تهران خواهیم داشت یا نه.
در سال ۷۴۳ میلادی یک گزارش زلزله در تهران داریم و بعد در ۹۵۵ میلادی هم گزارش زلزله دیگری داریم. آن زمان که ریشتر را نمی شناختند که سنجش بزرگای زلزله کنند و فقط گزارش می دادند.
چرا اینقدر زلزله در تهران میآید؟ دلیلش میزانی از تغییر شکل پوسته زمین است که بخشی از انرژی آن به صورت لرزهای آزاد میشود. این خیلی طبیعی است و هیچ دلیل و علت جانبی در آن نیست. بخش مداخله انسانی بحث دیگری است. یک تغییر شکل طبیعی در زمین عامل زلزله است. یک قطعه چوب را خم کنید، بعد از مدتی خرده شکستگی در چوب می بینید که صدا می کند. اگر نشنوید، تعجب میکنید. ماهیت فیزیکی چوب اقتضا میکند بشکند. زمین همینطور است. به آن فشارهایی وارد می شود که زلزله از کوچک تا بزرگ از ۴ تا بزرگتر از ۷ ریشتر به وجود میآید. این رخدادها با هم توازن دارد. به نسبت بزرگای ۴ اگر ۲۰ زلزله در طی ۱۰ سال در اطراف تهران داشته باشید، انتظار دارید متناسب با آن زلزلههایی با بزرگای ۵ و ۶ و ۷ رخ بدهد. البته بازههای طولانیتری دارد. یک توازن برقرار است و حساب و کتابی دارد.
این توازن در حساب و کتاب تهران به کجا رسید؟
از حدود ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون، ما ثبت تاریخی زلزلهها را در تهران داریم. تمدن در این منطقه پیوسته بوده است. تا امروز این زلزلهها دارای توازن است. حاصل بررسیهای من میگوید نمیتوانیم بگوییم در تهران و اطراف آن زلزله با بزرگای ۷ نخواهیم داشت. یک حساب و کتابی برقرار است که بر اساس آن، باید زلزله رخ دهد. بحث دوست داشتن یا نداشتن ما نیست. متناسب با تغییر شکل پوسته زمین، تعدادی زلزله ۴ ریشتری داریم و متناسب با آن زلزلههای ۵ ریشتری هم داریم. در محدوده شهر تهران، این تناسب برقرار است. آخرین زلزله تهران ۱۸۳۰ میلادی بوده است. محدوده دوره بازگشت را تا ۲۰۰ کیلومتری تهران بررسی کردهاند. بر اساس آن مثلا میگویند در این شعاع، هر ۲۰۰ سال یک زمین لرزه ۷ باید اتفاق بیفتد. این شعاع یعنی تا ۱۰۰ کیلومتری پیرامون مناطق شهری تهران.
پس نیمی از مسیر تهران به قزوین در این محدوده است؟
بله، در این پنجره نظم و توازن لرزه خیزی برقرار است و برای تعدادی از زلزله های کوچک، زلزله بزرگ داریم.
این نظم دوره زمانی دارد؟
بله، این نظم چیز محرمانهای نیست. بعضی وقتها این اتفاقات میافتد. در هر ۵۰ سال یک زلزله ۶ ریشتری میتوانید انتظار داشته باشید در این شعاع اتفاق بیفتد. هر ۱۰۰۰ سال نیز در این پنجره، دو زلزله ۷ ریشتری باید بیاید. آن زلزله ۱۸۳۰ هم در این هزاره قرار می گیرد. تقریبا به طور منظم، این ۲ زلزله ۷ ریشتری آمده است.
قطعا ما نمیخواهیم در مخاطب ترس ایجاد کنیم ولی این موضوع باعث ترس میشود.
میتوانیم جز ترس نگاه دیگری هم به این موضوع داشته باشیم، یعنی میتواند برعکس هم باشد، ما بگوییم هر ۱۰۰۰ سال دو زلزله اصلی داریم. برای ۵۰۰ سال یک زلزله آمده در ۱۸۳۰ و تا ۳۰۰ سال دیگر زلزله نمیآید و در نتیجه مردم موضوع را رها میکنند. باید تکرار کنیم این ریتم را داریم. در هر قرن یک زلزله با بزرگای ۶ تا ۷ باید تجربه کنیم. ممکن است بگویید آخرین زلزله ۶ ریشتری در اینجا کی بوده است؟ آخری، زلزله فیروزآباد کجور در ۸ خرداد ۱۳۸۳ در فاصله ۷۰ کیلومتری شمال غرب تهران با شدت ۶.۵ ریشتر بود. آیا معنای این آن است که در این ۳۰ سال، هیچ زلزله بزرگای ۶ نخواهیم داشت؟ نه اینطور نیست. ممکن است زلزله ۶ تا ۷ بعدی در فاصله نزدیکتری رخ دهد. اینطور نیست که هر ۵۰ سال انتظار یک زلزله داشته باشیم. ولی میتوانیم بگوییم هر ۱۰۰ سال در این پنجره مکانی ۲ زلزله بزرگ داریم. همه حساب و کتابها به طرز واضحی این ریتم را تایید میکند. با همین دیدگاه، و با نگاه به زلزلههای تاریخی، انتظار زلزله ۷ ریشتری در داخل شهر تهران را هم باید داشته باشیم.
اگر می خواهیم فکری کنیم باید الان به فکر باشیم که خودمان را به بیحسی نزنیم. درد آنقدر زیاد است که گاهی با بیدردی یکی میشود. واقعیت این است که حتی در داخل مناطق ۲۲ گانه شهر تهران میتوانیم کانون زمین لرزه به استناد گسلهای فعال داشته باشیم که میتوانند گسیخته شوند و زلزلههای بزرگی درست کنند. هر قدر درگذر زمان به این موضع بیشتر بپردازیم میتوانیم برای نسل خود و نسلهای بعدی میزان آسیب را کمتر کنیم. هر قدر هم این موضوع را کنار بگذاریم خطر بیشتر میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com