گروه اجتماعی- حجتالاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت: عدالت خواهی یک چرخه و زنجیره دارد: پدیده و مصداق تولد مسأله تبیین اسلامی-بومی مساله راه حل خودی مساله. هرمرحله از این چرخه، قواعد و "ضوابط عقلانی و اخلاقی" خاص خود را هم دارد که جداگانه باید بدان پرداخت.
به گزارش بولتن نیوز، زنجیره را با مثال کوچک و ساده توضیح می دهم:
پدیده و مصداق:
در دادگاه ها یا رسانه ها با نمونه هایی بر می خوریم که پولشویان و مفسدان اقتصادی کمک های عام المنفعه از ورزش تا مذهب کرده اند.
اگر قواعد اخلاقی و حقوقی این کشف، درست انجام شده باشد؛ حالا باید "مساله" متولد شود. اگر چنین نشود، یک دسته افشاگری کور اتفاق افتاده که بهره سیاسیون می شود اما چرخه عدالت خواهی را عقیم گذاشته است. بهانه هم دست غیر عدالتخواهان می دهد که کل جریان عدالتخواهی را به "ناامید کردن مردم"، "رواج بی اعتمادی"، "سیاه نمایی"، "رواج بی اخلاقی و هتک و تخریب" و... متهم کنند و پشتوانه مردمی اش را بگیرند.
تولد مساله
از پدیده ها و مصادیق مثال قبل (ولو با اثبات اجمالی=یعنی قطعیت بعض موارد) اقلا دو مساله عامتر از باشگاه فلان و حوزه علمیه بهمان و هیات بیسار متولد می شود:
_عدم شفافیت مالی
_وجود کمک ها و نهادهای پوششی برای فساد یا مفسدان
فعالان رسانه ای عدالتخواه باید صرفا پدیده نگار نباشند و تا "تنقیح مساله" را بیایند. و الا برخورد با مورد(چه با هجوم رسانه ای چه قضایی و دولتی) مشکلی را حل نمی کند. فردا روز از نو خواهد بود. نپرداختن به مساله، عدالتخواهی را غیر از عقیم شدن؛ بازیچه دست امنیتی ها و سیاسیون می کند که هربار برای یک تسویه حساب اسنادی دست برخی از آنان برسانند!
تبیین اسلامی مساله
خود مساله ممکن است مرز نداشته باشد و کشور مسلمان و کافر نشناسد(مثل عدم شفافیت مالی وآثار آن)؛ اما "تبیین مساله"، در "یک منظومه تفکری" صورت می گیرد و شرقی-غربی، اسلامی-غیر اسلامی دارد.
برای مثال شفافیت بمعنای مصطلح معاصرش، "لازمه بازار آزاد"(سرمایه داری) و وفادار به آن است. یعنی سایر حلقه های متقدم و متاخر خود را در آن نظام فرا می خواند.
بازار آزاد با "رقابت آزاد" و بدون رانت شروع میشود. دولت و حاکمیت را هم در این رقابت کنار می گذارد(لسه فر). لذا خاستگاه شفافیت در آنجا رقابت آزاد در قواعد بازار آزاد است.
جداگانه می دانیم: هر محصولی با توجه به غایت خود، "صورت بندی" می شود. از اینرو شفافیت در نظام پولی و مالی دیگر ممکن است تفاوت های "خاستگاهی"، "ساختاری"، "غایتی"، "روشی"و... پیدا کند. شفافیت در مکتب اقتصادی اسلام باید تبیین و تحدید خود را از منظومه این مکتب بگیرد(که اینجا جای تفصیلش نیست).
مساله ها هم باید تا مساله های بنیادین عدالت اقتصادی و عدل سیاسی دنبال شود؛ و الا بخاطر سطحی نگری، نخبگان خود را از دست می دهد و به جریانی ژورنال تنزل می کند.
راه حل خودی
هوشمندی عدالتخواهی، وقتی پدیده ها را به مساله کشاند و در "عقلانیت اسلامی-ایرانی" خود، تبیین و تمییزش کرد(یعنی از عناصر غیر مکتبی پیرایشش کرد) و بدنه اجتماعی لازم را هم با خود همراه کرد؛ باید به راه حل برسد.
راه حلها نیز خودی و غیر خودی دارند. البته گاه هم نیازمند "ابتکار" و خلق راه حل های خودی هستیم که از فرهنگمان ارتزاق کند.
اگر به راه حل نرسیم؛ عدالتخواهی زود "متهم به ساختار شکنی"، چپ گروی یا صرفا نق زنی می شود.
البته راه حلها ی اصیل، هرگز با "محافظه کاری" بر ساختارهای موجود، به دست نمی آید . گاهی لازم است #عدالتخواهی با #تحول_خواهی گره بخورد و ساختارها و روش های نو ابداع کند.
دو مرحله آخر(سوم و چهارم) بیش از فعالان رسانه ای و میدانی می خواهد.
متاسفانه اینجا جای خالی مطهری ها و بهشتی ها بیشتر حس می شود.
برخی فقیهان و متفکران حوزه، اصلا عدالت مساله شان نیست و جز تیمن و تبرک بدان نمی پردازند!
برخی دیگر عدالت را چنان توسعه معنا داده و بالا می برند که دیگر کسر شان است به مساله های واقعی میدان(حتی کلان مساله های عدل سیاسی و اقتصادی: تقسیم عادلانه منابع کسب ثروت/و درآمدها) بپردازند! علیرغم آن اوج دهی به عدالت، درس خارج فقهشان مثل همه دروس سنتی خالی از هر مساله جدی میدان طرح می شود!
_برخی مبلغان و خوش ذوقها، اصرار دارند دائم "مفاهیمی بدیل" یا "موازی"، تبلیغ کنند! یکبار "ولایت"، یکبار "مطالبه گری"، یکبار "مواسات" و...
برخی دیگر از انجام نادرست مواردی در مرحله اول توسط برخی جوانان، رنجیده و انگار با کل عدالت و عدالتخواهی لج افتاده اند! والبته مقابلی هایشان هم همان می کنند!
این همه و غیر آن، جنبش عدالتخواهی را در مراحل سه و چهارش با گفتمانهای رقیب(اسلام منهای فقاهت/ مارکسیسم، سوسیالیست) تنها گذاشته تا انحراف جوانان عدالتخواه را در دهه بعد بخاطر تحقق پیشگویی اش جشن بگیرد!
جنبش عدالتخواهی برای #گفتمان_غالب شدن(تعبیر حضرت آقا) نیازمند طی این مراحل با ضوابط عقلانی و اخلاقی اش هست. "لایک خور بالا" در مرحله اول، نشانه حمایت عمومی آگاهانه مردم از کل چرخه عدالتخواهی -چیزی که نمی شناسند- نیست! لاغری جنبش در مراحل آخر، باید توسط دلسوزان تدبیر شود تا "کاریکاتوری شدن" بهانه حذف و تخریبش نشود.
*مطلب مرتبط:
عدالتخواهان سرکار نروند!
محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۱
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
_برخی مبلغان و خوش ذوقها، اصرار دارند دائم "مفاهیمی بدیل" یا "موازی"، تبلیغ کنند! یکبار "ولایت"، یکبار "مطالبه گری"، یکبار "مواسات" و...