کد خبر: ۲۴۳۵۶۷
تاریخ انتشار:
گزارش از طبقه بندی خارج شده انگلستان در مورد ایران / قسمت دهم:

مقاله سفارشی دولت انگلیس در روزنامه تایمز: رهبری الهام بخش شاه مورد تکریم همگان است!

در ماه سپتامبر، ایرانی ها خبرنگار بی بی سی را بعد از آنکه در برنامه «پانوراما» انتقاداتی را مطرح کرده بود، از ایران اخراج کردند. انگلستان برای جبران این اقدام، مقاله ای در ستایش شاه در روزنامه معروف تایمز منتشر می کند. بعدها سفیر، در تلاشی برای آرام کردن شاه، به او گفت که گزارشگر برنامه پانورامای بی بی سی «مبالغه» کرده است و او در این رابطه «نکوهش» شده است.

گروه بین الملل، چندی پیش وزارت خارجه انگلستان گزارشی محرمانه را منتشر کرد که به تحلیل سیاست انگلستان در ایران در سال های 1353 تا 1357 می پرداخت. در ماه مارس سال 1979 (چند هفته پس از پیروزی انقلاب ایران)، دکتر دیوید اوون، وزیر امور خارجه آن زمان انگلستان، درخواست انجام یک تحلیل تاریخی مفصل از سیاست بریتانیا در قبال ایران در سال های متنهی به انقلاب را کرد. در این گزارش که به قلم نیکولاس براون، از دیپلمات های ارشد انگلیسی نوشته شده که در سال 1999 تا 2002 سفیر انگلستان در تهران هم شد، تحلیل انگلستان از شرایط کلی ایران در این سالها و سیاستی که این کشور در پیش گرفته بررسی شده و هدف مشخص شدن اشتباهات احتمالی این تحلیلها و سیاست برآمده بر آنها بدین منظور است که در آینده از جلوگیری این اشتباهات جلوگیری شود.

به گزارش بولتن نیوز، در هفت قسمت نخست این سلسله گزارشها، تحلیل بریتانیا از اوضاع ایران در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران شرح داده شد. در ادامه سیاست بریتانیا در مورد ایران در خلال سال های پیش از انقلاب ترسیم می گردد.

این بخش تحلیل سیاست بریتانیا در قبال ایران در سال های 1970 تا 1978 را گزارش می کند، به خصوص سال های پس از 1974 و تصویری از گزارش های منتخب مربوط به سال های قبل تر را نیز ارائه کرده است. تلاش شده است تا جزئیات بیشتری از سیاست بریتانیا از سال 1972 به جای سال 1974 گزارش گردد. سال 1972 به این خاطر انتخاب شده است که دسامبر 1971 نقطه مهمی در تاریخ سیاست بریتانیا می باشد، در آن زمان شاهد عقب نشینی نظامی بریتانیا از خلیج فارس، ارائه راهکاری برای مشکل جزایر خلیج فارس و ایجاد فضایی کم تنش تر بودیم. به صورت کلی روشن است که نویسنده این گزارش، هیچگاه به نکات منفی که ممکن است ضد انگلیس باشد اشاره نکرده است، برای مثال کودتای 28 مرداد به عنوان بحرانی سیاسی توضیح داده شده است! اما در عین حال، در لا به لای گزارش، نکات ارزشمند زیادی در مورد اوضاع شاه در آن زمان و تاثیرگذاری و نفوذ انگلیس یافت می شود. شایان ذکر است که قسمت های قبلی این گزارش در قسمت اخبار مرتبط در پایین صفحه قرار دارند. در ادامه قسمت دهم این گزارش تقدیم می گردد.

سال 1973، سالی بود که اعتماد به شاه در بالاترین حد خود قرار داشت. این موضوع به واسطه موفقیت های او در مذاکرات با شرکت های نفتی در تابستان سال 1972 تقویت شده بود، البته این موضوع که عربستان سعودی در برخی موارد معاملات بهتری را انجام داده بود، کمی او را نا امید کرده بود. از اینرو شاه تمایل اولیه خود مبنی بر مطرح کردن مجدد تمام مسائل موجود پیرامون رابطه ایران با شرکت های عضو کنسرسیوم که در ایران فعال بودند را مورد توجه قرار داد و در اواخر ژانویه، درخواست های خود را به طور عمومی مطرح نمود. وزیر امور خارجه پیغامی برای شاه ارسال کرد و از او درخواست کرد تا با شرکت ها به صورت «محرمانه، و با روحیه همکاری» نشست هایی را داشته باشد و در خصوص منافع مشترک و نیاز ایران و اروپای غربی به یکدیگر استدلال هایی را بیان کرده بود. به سفارت اجازه داده شد تا این مساله را که: شرکت ها به گونه ای عمل خواهند کرد که به وضوح نقش رهبری شاه در میان سایر اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت نشان داده شود، به پیام ارسالی اضافه نماید. شاه پذیرفت که متن سخنرانی عمومی که آماده کرده بود را تعدیل نماید، اما در زمان سخنرانی تمام چیزهایی را که از آنها منع شده بود به زبان آورد.

این کار شاه، وزارت خارجه را در وضعیت دشواری قرار داد. در یک سو آنها منافع با ارزش سیاسی و اقتصادی حاصل از سیاست همکاری حداکثری با شاه و دوری از نزاع را می دیدند. ارزش وضعیت عادی موجود در خصوص دسترسی آسان به شاه و مشاوران نزدیک او به عنوان مزیتی ارزشمند به اثبات رسیده بود. در سمت دیگر آنها با مردی مواجه بودند که در منظر عموم او را به عنوان «متحدی نزدیک و با ارزش» معرفی کرده بودند و حالا به یکی از منافع حیاتی بریتانیا، یعنی منابع نفتی امن و دارای ثبات قیمت حمله کرده بود. سفارت پیشنهاد کرد که بریتانیا باید برای مدتی از شاه فاصله بگیرد، تا به او نشان دهد که وضعیت پیش آمده تا چه میزان برای دولت بریتانیا، جدی می باشد. آنها تعلیق دیدارهای برنامه ریزی شده در سطوح بالا را پیشنهاد کردند، این تعلیق در رابطه ایران با اتحادیه اقتصادی اروپا (نام پیشین اتحادیه اروپا) و تمایل ایران برای مشارکت در استخراج میادین نفتی دریای شمال و مقبولیت برای پرونده کمپانی های نفتی در ایران و نیز سایر ابعاد محتمل دیگر، مشکلاتی را ایجاد می کرد.


مقاله سفارشی انگلیس در روزنامه تایمز: رهبری الهام بخش شاه مورد تکریم همگان است!
اجلاس اوپک در تهران، سال 1349

وزارت خارجه موافقت نمود که تبلیغاتی را در این زمینه آغاز کند، اما بعد از بررسی های دقیق، به این نتیجه رسیدند که هرگونه نزاع و ستیز، بیش از اینکه به ضرر ایران باشد، برای بریتانیا مضر خواهد بود، به ویژه در موضوع صادرات تسلیحات و کالاهای دیگر به بازار پر منفعت ایران. در نهایت نتیجه گیری شده بود که خروج ایران از پیمان سنتو، «باخت سیاسی بزرگی» خواهد بود. همچنین اشاره شده بود که «بدون تردید» شاه آزرده خواهد شد و برای مدتی طولانی نسبت به بریتانیا کینه ورزی خواهد نمود. این بدین معنی بود که همکاری با شاه در تمام ابعاد همچنان سیاست بریتانیا باقی خواهد ماند؛ تفاوتی که حالا وجود داشت این بود که به خاطر مقتضیات اقتصادی، بریتانیا نمی توانست مسیر خود کاملاً عوض نماید، حتی اگر رفتار ایرانی ها مستحق چنین تغییری می توانست باشد. برای اولین بار در فرآیند تصمیم گیری وزارت خارجه، بریتانیا بیشتر به ایران نیاز داشت تا اینکه ایران به بریتانیا نیازمند باشد.

بنابراین، ایران و بریتانیا به همکاری دوستانه با یکدیگر ادامه دادند. 250 خودرو زرهی اکتشافی در ماه جولای به ایران فروخته شد و سفارش خوبی از جانب ایران برای خرید رزم ناو دریافت گردید. وزیر دفاع، طی بازدیدش از تهران در ماه سپتامبر، نکات برجسته ای از تجهیزات نظامی آینده بریتانیا را برای شاه توصیف کرد. او ماموریت داشت که از گسترش نیروی دریایی ایران استقبال نماید. در اوایل آن سال نخست وزیر به همتای ایرانی خود گفته بود که بریتانیا به شدت از کمک ایران به عمان قدردانی می کند. این کمک رسانی در آگوست 1972 با ارسال یک تیم تهاجمی از جنگنده های ایران برای خدمت تحت فرمان فرمانده بریتانیایی یگان نیروهای مسلح سلطنتی، آغاز شده بود. در سال 1972، سفارت نگرانی هایی را در خصوص الزام ارتش بریتانیا برای همکاری با ایران ابراز نمود. در ماه می، آنها در خصوص وجود خطر به راه افتادن رقابت تسلیحاتی کلاسیک در منطقه هشدار دادند. این رقابت ممکن بود به مواجهه و رویارویی ختم شود که برای غرب مشکل ساز باشد. در ماه سپتامبر، بعد از بازدید وزیر دفاع از ایران، آنها به ریسک تعهد بیش از حد ایرانی ها اشاره کردند و از قصور حامیانشان انتقاد کردند. لیکن هیچکدام از این بحث ها مورد توجه وزارت خارجه قرار نگرفتند.

سفارت همچنان به شاه اطمینان می داد که وزارت خارجه انگلیس آماده نهی و سرزنش رسانه های انگلیسی، به خصوص بی بی سی به خاطر بیان نظرات و تحلیل هایی ضد شاه است. در ماه می آنها اظهار داشتند که گرچه دولت انگلستان از اخبار انتقادی از شاه راضی نیست، اما آنها بی بی سی را کنترل نمی کنند. در ماه سپتامبر، ایرانی ها خبرنگار بی بی سی را بعد از آنکه در برنامه «پانوراما» انتقاداتی را مطرح کرده بود، از ایران اخراج کردند. مجدداً وزارت خارجه تصمیم گرفت تا تلاشی در راستای سرزنش بی بی سی انجام ندهد، اما این بار برای انتشار مطلبی در نشریه معروف «تایمز» با موضوع «رهبری الهام بخش پادشاه مورد تکریم همگان است» اقدام نمود. بعدها سفیر، در تلاشی برای آرام کردن شاه، به او گفت که گزارشگر برنامه پانورامای بی بی سی «مبالغه» کرده است و او در این رابطه «نکوهش» شده است.


مقاله سفارشی انگلیس در روزنامه تایمز: رهبری الهام بخش شاه مورد تکریم همگان است!
اجلاس اوپک در تهران، سال 1349

رونق صادرات بریتانیا ادامه یافت. وزارت تضمین اعتبار صادرات، در بهار اعلام کرد که موجودی اعتبار حاضر ایران می تواند خطرناک باشد، مگر اینکه با ایجاد منابع واقعی متعادل باشد. اما نتیجه گیری شده بود که با وجود این ذخیره محدود، فشار آوردن به ایران می تواند با ریسک از دست دادن بازاری بزرگ همراه باشد. در ماه ژوئن، دومین جلسه کمیسیون اقتصادی مشترک وزارتخانه ها تصمیم گرفت تا امکان همکاری ها با ایران برای عرضه محصولات به بازارهای همجوار را مورد مطالعه قرار دهد، همچنین منافع بالقوه همکاری های هسته ای را بررسی نماید و کنفرانس سرمایه گذاری را با شرکت صنایع پیشرو در ماه نوامبر برگزار نماید. مذاکرات نفتی در ماه جولای، با امضای قرارداد نفتی جدید توسط شاه، که به موقعیت مناسب کمپانی های نفتی از سال 1954 در ایران پایان می داد، خاتمه یافت. برداشت سفارت این بود که نتیجه مذاکرات بد نبوده است؛ کنسرسیوم کمپانی ها همچنان نقشی برای ایفا کردن خواهند داشت و کمتر در معرض اتهام بودن به استخراج استعماری نفت ایران به نفع مشتریان غربی خواهند بود. اما آنها فشارهای بیشتر بر روی قیمت های نفت را پیش بینی کرده بودند.

به زودی مشخص گردید که حق با آنها بوده است. در ماه اکتبر، در جلسه اوپک که در وین برگزار می شد، پیشنهاد شد تا قیمت بشکه استاندارد نفت از 3 دلار به 6 دلار افزایش یابد، این مساله برای جهانی که به طور معمول افزایش تدریجی چند سنتی قیمت نفت را تجربه کرده بود، امری تعجب آور بود. وزیر امور خارجه پیامی برای شاه ارسال نمود و در آن بر اهمیت بالای آنچه علاقه او و نخست وزیر برای ثبات نرخ نفت بود تاکید کرد. او استدلال کرده بود که افزایش ناگهانی قیمت نفت، تنها به نفع بلوک شوروی خواهد بود. پیش از اینکه این پیام ارسال شود، افزایش قیمت تا 3.85 دلار برای هر بشکه در کویت اعلام شده بود. اما با وجود این افزایش قیمت اندک، آنها نگران پیامدهای آن بودند. شاه اعلام کرد که از این به بعد قیمت ها بدون توجه به کمپانی های نفتی تعیین خواهند شد، لیبی و عراق حریص شده بودند و افزایش بیشتر قیمت ها در آینده نزدیک بدیهی می نمود.

متاسفانه برای وزرای بریتانیا، فشار اوپک برای افزایش قیمت ها چنان با سرعت اتفاق افتاده بود که آنها فرصت همکاری با دیگر دولت های غربی و عکس العمل مناسب با پیشنهادهای تاکتیکی مختلف را به دست نیاورده بودند. کمپانی های نفتی، به نوبه خود بیشتر به دنبال تامین امنیت عرضه نفت بودند تا اینکه نگران ثبات قیمت آن باشند. در رابطه با ایران، به تازگی تصمیم گیری شده بود که بریتانیا نباید برای وارد کردن فشار بیشتر به ایران تلاش هایی را انجام دهد. بنابراین، سیاست بریتانیا در لزوم خنثی سازی افزایش قیمت نفت وارداتی، تا حد ممکن، از طریق تلاش بیشتر برای افزایش صادرات برای تامین منابع مالی خرید نفت و همچنین تلاش برای جذب سرمایه گذاری ایران در بریتانیا متمرکز گردید. تلاش هایی برای ترغیب شاه و دیگر اعضای اوپک برای تعدیل خواسته هایشان انجام گرفت. اما از آنجا که بریتانیا همچنان از موقعیت برتر خود در رابطه با شاه برای تملق وی و تلاش برای از میدان خارج کردن سایر رقبای اقتصادی استفاده می کرد، این تلاش ها فاقد قاطعیت لازم بودند.

بدین گونه، زمانیکه وزیر صنعت و بازرگانی در ماه نوامبر از ایران بازدید کرد، در پایان کنفرانس سرمایه گذاری، قراردادی امضا گردید که از آن به عنوان «قدمی شاخص و تاریخی در همکاری های قابل توجه و رو به رشد» یاد می شد. بر اساس اسناد، وزیر گفته بود که پیدا کردن کشور دیگری که ارتباط با آن تا این حد نزدیک و دوستانه باشد، دشوار خواهد بود. قراردادهای همکاری، در زمان انعقاد، تقریباً 256 میلیون پوند ارزش داشتند. در ماه دسامبر، ایرانی ها درخواست تامین امن برخی مواد صنعتی مشخص را نمودند و در مقابل پیشنهاد دادند که مقادیر قابل توجهی از درآمدهای نفتی را، به عنوان مثال از طریق سرمایه گذاری در بخش صنعت، به بریتانیا اختصاص دهند. پاسخ اولیه بریتانیا آماده ارائه بود؛ پس از آن در پیامی از «رویکرد سیاستمدارانه و سازنده» شاه تقدیر شد و ایده شاه در خصوص سرمایه گذاری در بریتانیا به عنوان «بلند نظرانه و آینده نگرانه» توصیف گردید. در این اثناء، شاه در پاسخ به نمایندگان غرب، محرمانه وعده داده بود که در جلسه وزرای اوپک در ماه دسامبر در تهران، مواضع معتدلی خواهد داشت. بدون تردید، بریتانیا و غرب به این نتیجه رسیده بودند که اقدام اندکی برای جلوگیری از افزایش قیمت مجدد می توان انجام داد، شاه کمی متفاوت عمل کرد و نقش محوری را در کنفرانس برای افزایش قیمت نفت به 11.65 دلار در هر بشکه بر عهده گرفت، یعنی تقریباً سه برابر سطح قیمتی هفته های پیش از آن.

در سال 1974، سیاست بریتانیا با تکرار نتیجه گیری های سال قبل وزارت خارجه، مبنی بر اینکه نیاز بریتانیا به ایران، بیش از نیاز ایران به بریتانیا است، ادامه یافت. از آنجایی که شاه می توانست تاثیری قاطع بر اینکه کدام یک از شرکای تجاری خارجی، با عقد قراردادهای بزرگتر، بیشتر مورد توجه باشند، داشته باشد، به نظر عاقلانه می رسید که تا حد ممکن به خواسته های او عمل شود. اینکه شاه کشورش را چگونه اداره می کرد به خودش مربوط می شد و بریتانیا می بایست از هر گونه توسعه سیاسی در ایران و یا اختصاص دارایی های عظیم نفتی به خود استفاده می برد. بریتانیا باید سعی می کرد تا از تابش آفتاب (کنایه از نظر مثبت شاه) برای انباشت محصول استفاده کند و سعی کند تا در خسوف خورشید پادشاهی قرار نگیرد.

مقاله سفارشی انگلیس در روزنامه تایمز: رهبری الهام بخش شاه مورد تکریم همگان است!
سر پیتر رمسبوتام، سفیر سابق انگلیس در تهران
تنها در اوایل آن سال بود که به نظر رسید سفارت تردید هایی در این خصوص دارد. هنگامیکه سفیر فرستاده شده به ایران، سِر پیتر رامسبوتام، در ژانویه با شاه ملاقات کرد، او تصمیم گرفت در خصوص توسعه سیاسی کشور نکاتی را به شاه یاد آور شود. او به شاه توصیه کرد که تا گفتگوهایی را بین تشکیلات سیاسی قدیم و جدید برگزار کند. به نظر، شاه به این مباحث علاقه ای نداشت. در ماه ژانویه، پیام ارسالی از سفارت استدلال کرده بود که توجه و فکر کافی درباره اینکه سیاست شاه در هزینه کرد های نظامی بالا، با تشویق غرب، ایران را به کدام سمت خواهد برد و اینکه این موضوع چه تاثیری بر منافع غرب می توانند داشته باشند، انجام نگرفته است. آنها به ویژه، همانطور که در سال 1973 نیز انجام شده بود، در خصوص اینکه ممکن است بریتانیا توسط شاه بابت هر نوع قصوری که در واقع می توانست ناشی از خطا در سرویس های ایرانی ها باشد، سرزنش شود، ابراز نگرانی کرده بودند. وزارت خارجه اعلام کرد که این موضوع که بریتانیا برای محدود کردن خریدهای تسلیحاتی شاه تلاش بکند، چه مطلوب باشد یا نباشد، ایده ای «واقع گرایانه» نیست. وزارت دفاع اضافه کرد که: «در وضعیت تنگنا و مضیقه فعلی نمی توانیم، ساده لوحانه رفتار نماییم».

زمانیکه سفیر جدید، آنتونی پارسونز، در ماه آوریل به تهران آمد، تصور خود از سیاست بریتانیا را جمع بندی کرد. بریتانیا باید تلاش کند تا خود را «دوست شماره یک» شاه نشان دهد، و این برآیند باید در مواجهه با رقبای قدرتمند خارجی حفظ گردد. در خصوص نظرات ایران در رابطه با قیمت های نفت و سیستم اقتصاد جهانی، هرچه بریتانیا بتواند نسبت به شاه «چاپلوس تر» باشد، بهتر است. در بررسی منافع بریتانیا در ایران، در ماه اکتبر، سفارت استدلال کرد که بریتانیا به هیچ وجه نمی تواند منافع خود را تضمین نماید. هر نشانه ای از تزلزل در تعهدات بریتانیا به ایران سریعاً توسط ایرانی ها تشخیص داده می شود و این موضوع به نفع رقبای اقتصادی می باشد. بر خلاف شبهاتی که در ماه ژانويه اعلام کرده بودند، این بار سفارت استدلال کرده بود که هیچ قید سیاسی ای در مقابل مشارکت در برنامه تسلیحاتی شاه نباید وجود داشته باشد؛ سیاست های استراتژیک شاه، همراستا با اهداف بریتانیا بود.


مقاله سفارشی انگلیس در روزنامه تایمز: رهبری الهام بخش شاه مورد تکریم همگان است!
آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در دوره پهلوی

وزارت خارجه با این پیشنهاد موافقت کرد، با این استثنا که توصیف کردن شاه به عنوان «طرفدار غرب»، با توجه به سیاست های قیمت گذاری نفت او، شاید نامناسب باشد. در ماه نوامبر، سفارت، ایران را به عنوان کشوری با اهمیت حیاتی در موضوع تلاش بریتانیا برای کاهش موازنه پرداخت ها ناشی از افزایش قیمت های نفت، توصیف کرد. رویکرد وزارت خارجه، در خلاصه گزارش ماه سپتامبر برای وزیر دارایی جمعبندی شده بود: «حفظ روابط بسیار نزدیک و دوستانه، به نفع منافع ما می باشد». تا پایان آن سال، سفیر، زمانیکه شاه در تهران بود، ماهی یکبار او را برای مذاکرات محرمانه، ملاقات می کرد.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین