گفتنی است فیلم های «عصر یخبندان»، «اعترافات خطرناک ذهن من»، «خداحافظی طولانی» و «کوچه بی نام» نیز از دیگر فیلم های موفق جشنواره امسال بودند که به ویژه در کسب جوایز مربوط به بازیگری حرف هایی برای گفتن داشتند.
با این مقدمه در ادامه سعی خواهیم نمود با نگاهی موجز و اجمالی نگاهی داشته باشیم به برخی از این آثار برگزیده جشنواره فیلم فجر امسال و از این منظر برخی نکات مغفول مانده در این ایام ده روزه را بازگو نماییم.
رخ دیوانهیازدهمین فیلم سینمایی «ابوالحسن داودی» به نام «رخ دیوانه» بعد از 6 سال دوری اش از سینما در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و علاوه بر کسب سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مخاطبان، مهمترین جایزه جشنواره امسال، یعنی سیمرغ بلورین «بهرین فیلم» را نیز از آن خود کرد.
این فیلم اجتماعی جوان پسند یکی از متفاوت ترین فیلم های «ابوالحسن داودی» است. در بازی شطرنج اصطلاحی به نام رخ وجود دارد و فداکاری رخ، باعث میشود شاه نجات پیدا کند؛ به گفته «ابوالحسن داودی» موضوع این فیلم دقیقاً بر این اساس ساخته شده است.
فیلم قبلی «ابوالحسن داودی» به نام «زادبوم» که به تازگی پروانه نمایش خود را دریافت کرده است، در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلمنامه و سیمرغ موسیقی متن و همچنین نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلم، نقش اول مرد و نقش مکمل زن شده بود که متاسفانه تاکنون موفق به اکران نشده است و حال اهالی سینما امیدوارند، این مشکلات برای فیلم جدید داوودی پیش نیاید.
سرمایهگذاری فیلم «رخ دیوانه» بر عهده بیتا منصوری و بنیاد سینمایی فارابی بوده است. در خلاصه داستان فیلم آمده: داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به
دنبال یک شوخی و شرط بندی در مسیری پیچیده و دلهرهآور میافتند، مسیری که
درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم میزند
.
همچنین شعار فیلم نیز از این قرار است که: وقتی رخ تنها میشه و دیگه هیچ مهره ای نیست که کمکش کنه، آخرین راه حل رو انتخاب میکنه، خودش رو نابود میکنه تا بازی مساوی بشه
...
به هر تفسیر «رخ دیوانه» علاوه بر دو سیمرغ مهم «بهترین فیلم از نگاه مخاطبان» و «بهترین فیلم جشنواره فجر 33» سیمرغ هایی نیز برای «بهترین جلوه های بصری» را برای «وحید قطب زاده»، «بهترین صداگذاری» را برای «بهمن اردلان» و همچنین «بهترین کارگردانی» این دور از جشنواره را برای «ابوالحسن داوودی» به ارمغان آورد.
با این همه نظر منتقدان نیز تاحدودی موید موفقیت های «رخ دیوانه» است. تا آنجا که «هوشنگ گلمکانی» منتقد پیشکسوت سینمای ایران درخصوص این فیلم معتقد است: جوانانی كه در آغاز بی خيال و لاابالی و خلافكار و يكسر
منفی به نظر می رسند اما بهتدريج درمی يابيم كه چه آدمهای دردمندی
هستند؛ آن قدر كه وقتی ماندانا (با بازی تأثيرگذار طناز طباطبايی) توی يك
تونل تهران مخوف، بغضكرده سرش را از ماشين بيرون ميی آورد و از ته دل نعره
می زند تا خودش را خالی كند، احياناً خيلی از تماشاگران هم بغض خواهند كرد و
چه بسا بغض بعضی شان هم بتركد.
همچنین «مهرزاد دانش» منتقد نسل جوان تر سینمای نیز با اشاره به قصه خوب فیلم می گوید: در این برهوت قصهنگویی، «رخ دیوانه» غنیمتی است. داستان
معما و کنش و گرهگشایی دارد و لااقل به این نیت ساخته شده که مخاطبش را تا
پایان مشتاقانه نگه دارد و تا حدی هم این امتیاز را برگرفته است. اما و صد
اما... این قصه پیچیده حفرهای بزرگ دارد و تقریباً از همان سکانس که
جمع تصمیم میگیرد داستانی خیالی را برای تماسگیرنده تلفنی تعریف کند،
فیلم در مسیر سراشیبی قرار میگیرد.
«آتلان» مستند سینمایی بحث برانگیز «آتلان» ساخته «معین کریم الدینی» نیز بی شک یکی از موفق ترین آثار به نمایش در آمده در جشنواره امسال بود که موفق به کسب مهمترین سیمرغ این بخش گردید.
درحالی که «محمدعلی شعبانی» برای پژوهش فیلم مستند «سمفونی استیضاح» موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد و با لباسی مزین به نام محمد رسول الله روی سن حاضر شد و از حضار خواست حاج قاسم سلیمانی را تشویق کنند و سیمرغ بهترین کارگردانی مستند نیز «مهدی گنجی» برای فیلم «من میخوام شاه بشم» رسید و بعد از دریافت جایزه بیان کرد: خیلی خوشحالم امروز در کنار شما این
جایزه را می گیرم از همه مستندسازانی که در چند سال گذشته با سختی بسیار
فیلم مستند ساختند، تشکر می کنم. کسانی که فیلم های آن ها را ندیدهاید، با توجه ویژه به مستند «آتلان» به کارگردانی و تهیه کنندگی «معین کریم الدینی»،
دیپـلم افتـخار بهترین «کـارگردانی سینما حقیقت» به محمد کارت برای فیلم
«بختک» اهداء شد.
همچنین باوجود آن که «فرشاد افشینپور» برای تصویربرداری فیلم «سفر به آمادای» سیمرغ بهترین فیلمبرداری مستند را از آن خود کرد، تندیس بلورین بهترین فیـلم «سینما حقیقت» یا همان بخش مستند جشنواره فیلم فجر با افتخار به «معین کریم الدینی» برای تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم «آتلان» اهدا شد.
فیلم مستند بلند «آتلان» در بخش مسابقه ملی مستندهای بلند هشتمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت روی پرده میرود. این فیلم مستند زندگی پر فراز و نشيب يک مربی ترکمن و اسبش را روايت میکند.
مراحل توليد مستند «آتلان» از زمستان سال 1391 در ترکمن صحرا آغاز شده بود
و پس از گذشت بیش از 20 ماه، این فیلم آماده نمایش عمومی شده تا در
جشنواره سینماحقیقت رونمایی شود.
از
جمله عوامل تولید مستند 61 دقیقهای «آتلان» می توان به نویسنده، کارگردان
و پژوهشگر: معین کریمالدینی، پژوهشگر: فاطمه سرافراز، مدير تصويربرداری:
سامان لطفيان، صدابردار: طاهرپيشوايی، صداگذار: مهرداد جلوخانی، آهنگساز:
آريا عظيمینژاد، مدیر تولید: بهروز کاظمی، عکاس: علی باقری، دستیار
کارگردان: محمدجواد گلزاری، تهیه کننده: معین کریمالدینی، تهیه شده در:
مرکز گسترش سينمای مستند و تجربی اشاره کرد.
در
پرونده فیلمسازی معین کریمالدینی، کسب تندیس بهترین کارگردانی جشنواره
سینماحقیقت برای فیلم مستند «وقتی ابرها پایین میآیند» و تندیس بهترین
تدوین جشنواره سینماحقیقت و جشن خانه سینما برای فیلم «تینار» وجود دارد.
«چهارشنبه 19 اردیبهشت»شب گذشته درجریان اهدای سیمرغ های جشنواره سی وسوم، سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش «نگاه نو» به «محمدحسین لطیفی» برای فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اهدا شد و این تهیه کننده سینما با حضور بر روی سن و پس از دریافت جایزه اش، گفت: به همه کسانی که فیلم هایشان در جشنواره هست و نیست و همه آن
هایی که جایزه گرفته و نگرفته اند تبریک می گویم. چون حال همه ما خوب است.
وی افزود: وقتی می گویند فیلم خوب یعنی این جوایز برای همه تیم است و این جایزه برای همه عوامل فیلم است.
فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»
اولین ساخته «وحید جلیلوند»، مجری، صدا پیشه، بازیگر تئاتر و تلویزیون در
بخش «نگاه نو» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
داستان این فیلم
اجتماعی، جنجالهایی را روایت میکند که یک آگهی اشتباه در یک روزنامه به
وجود میآورد. به گفته «محمدحسین لطیفی» تهیه کننده این فیلم، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نوع بیانش
کلاسیک نیست، درونش جوشش دارد و خیلی صادقانه این کار ساخته شده است.
سرمایه گذاری این فیلم بر عهده گروه صنعتی ظریف مصور و علی جلیلوند بوده
است. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» محصول گروه فیلمسازی مهرطاها است.
از حواشی جالب توجه این فیلم می توان به این مسئله اشاره کرد که «برزو ارجمند» برای بازی در فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» در مدت 2 ماه
برای 3 سکانس، 18 کیلو وزن کم کرد و از 102 کیلو به 82 کیلو رسید و همچنین این که فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» ابتدا «چهارشنبه 19 آبان» نام داشته است.
به هر تفسیر، «امیر فرض اللهی» درباره این فیلم می نویسد: اولين ساخته وحيد جليلوند حکم الماس درخشان جشنواره امسال را
دارد که بنا به نگاه اجتماعي، ذوق و تلاش شخصي فيلمساز تبلور يافته و به
کمال رسيده است،فيلمي دردمند، به شدت اجتماعي با سوژهاي بکر و پرداختي
کامل در عرصه کارگرداني که کم نقص مينمايد؛ طريق روايتش با محتواي اثر و
سوژه انسجام کمنظيري دارد و تکنيک کارگردانيش تماما در خدمت انسجام موضوع و
ريتم کار است و در نظرگرفتن اين همه ملاحظات باعث ارتباط عميق با مخاطب
خاص و عام ميشود. فيلمي ناب که ما را به ياد ساليان نه چندان دور اصغر
فرهادي و ديگر فيلمسازان خوش قريحه و اجتماعي ساز سينماي ايران مياندازد.
همچنین صلاح الدین حسین پنهاهی معتقد است: روایت فیلم تا حد زیادی یکنواخت است و جریان آرامی دارد که هم
میتواند خوب و هم می تواند بد باشد. داستان کلی حکایت از حق انتخاب و
عدالت و قشاوت است. فیلم به زندگی سه شخصیت جلال،لیلا و ستاره؛ درکنار هم
می پردازد.سه شخصیت به دلیل انتخاب های گذشته و گاها آینده شان در موقعیت
های مختلفی قرار می گیرند که هر سه شخصیت تلاش در حل آن به هر شیوه ای (چه
منطقی و چه غیر منطقی)را دارند. مخاطب می تواند قضاوت کند ولی هیچ قضاوتی
در فیلم رخ نمی دهد.
این درحالی است که «مجتبی اردشیری» نیز می گوید: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» همه چیزش سر جای خودش است.فیلمبرداری و
تدوین بسیار خوبی دارد.بازی ها، قابل قبول هستند.ریتم داستانی، یکنواخت و
همواره در جریان است و جنس دغدغه، از داستان بیرون نمی زند و حالت شعاری
نمی گیرد.یک اتفاق بسیار خوب در سینمای اپیزودیک ایران که تا به امروز
نمونه مشابهی ندارد. / سلام سینما
«کوچه بی نام»فیلم «کوچه بی نام»
پنجمین ساخته «هاتف علیمردانی» در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم
فجر حضور بافت و در کنار فیلم های برتر امسال جشواره ایستاد.
این فیلم داستان دو خانواده در کوچه شهید بینام است که
جایی در جنوب شهر زندگی میکنند. آنها دچار معضل بزرگی در درون خود
میشوند و حاج مهدی که معتمد خانواده و محله است، راه را در تعامل در درون
خانواده میداند اما این تمام ماجرا نیست. آدمهای قصه «کوچه بی نام» اکثرا
افراد ناکامی هستند و با افکار و عقیدههای مختلف در یک خانه در کنار هم
زندگی میکنند
. فیلم قبلی «هاتف علیمردانی» به نام «مردن به وقت شهریور» در بخش سودای سیمرغ سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
در خلاصه این فیلم آمده: "هیچ فکری و هیچ حرفی در دنیا ارزش جنگیدن را ندارد..." و حال آن که شعار فیلم «کوچه بی نام: نیز از این قرار است که: ماه داره میره پشت ابر چقدر راز تو دل ایندنیاست، کوچه ی بی نام کجاست..."
داستان درباره خانواده "حاج مهدی" اهل نماز و مسجد که به اتفاق همسر
مومن و مذهبی اش، دارای ۳ دختر و در طبقه بالای یک ساختمان قدیمی زندگی می
کنند و در طبقه پایین خانواده "فرزانه" که چند سالی است شوهر خود (برادر
حاج مهدی) را از دست داده و با پسر بزرگ خود (حمید) و دختر خردسالش زندگی
می کند.
فیلم در ۱۰ دقیقه اول به معرفی شخصیتهای فیلم می پردازد. فیلم با بازی و
معرفی شخصیت حدیثه (با بازی باران کوثری) آغاز می شود. دختری سرکش، عصیانگر
و لاابلی که با مردی با ۱۸ سال تفاوت سنی و دارای زن و بچه ارتباط دوستی
دارد. نصیبه (با بازی ملیسا ذاکری) دختر آخر خانواده و علاقه مند به
پسرعموی خود (حمید) است که البته در انتهای قصه مشخص می شود "برادر ناتنی"
اوست و البته مادر پسر (فرزانه) با بازی "پانته آ بهرام" که از این ارتباط
ناراحت است و دختر بزرگ خانواده با بازی "ستاره پسیانی" که ازدواج کرده و
دارای یک کودک است.
هاتف علیمردانی در سومین درام خود سعی کرده است تا با پرداخت ظاهری به
معضلات دو خانواده جنوب شهری پیام دیگری را به مخاطب القا کند. ماجرای
فرزندان خانواده ای که پدر (فرهاد اصلانی) و مادر (فرشته صدرعرفایی) مذهبی و
اهل مسجد و نماز هستند اما فرزندان مسیر دیگری را انتخاب کرده اند و گاه
کارگردان پا را از این فراتر گذاشته و تاکید دارد که مادر این خانواده بیش
از آنچه به تربیت فرزندان اهمیت دهد بدنبال مسجد و نماز و... است. این
موضوع را در ابتدای قصه بخوبی می توان مشاهده کرد."حدیثه" بعد از آنکه از
ولگردی و تفریح با "دوست پسرش" که البته فردی صاحب زن و بچه است به خانه می
آید، مادر را روی تخت به حالت دراز کشیده می بیند که خود را "کفن پیچ"
کرده و در حال گوش دادن به قرآن است. یا در بخشهایی دیگر از فیلم و در حالی
که از رابطه دخترش با "بابک" متوجه و او را در حال پیاده شدن از ماشین
بابک می بیند تصمیم می گیرد با پدرش در میان بگذارد و پدر نیز با نصیحتی از
کنار این ماجرا می گذرد (ظاهرا این موضوع برای خانواده از اهمیت پایینی
برخوردار است). هر چند مادر خانواده نسبت به این رفتار پدر نگران است! یا
فرزند آخر خانواده (نصیبه) که با پسر عموی خود ارتباط دارد و پدر و مادر از
این نکته غافل هستند.
من دیه گو مارادونا هستمفیلم «من دیه گو مارادونا هستم»
هفتمین ساخته «بهرام توکلی» در دو بخش «سودای سیمرغ» و «هنر و تجربه» سی و سومین
جشنواره فیلم فجر حضور بافت و موفق به کسب جوایزی نیز گردید.
«من دیه گو مارادونا هستم» فیلمی پُربازیگر و
اجتماعی با درون مایه طنز است و اثری متفاوت در کارنامه«بهرام توکلی»
به حساب می آید. سرمایه گذاری این فیلم بر عهده شرکت پارس آریان و بانک
پاسارگارد و جواد نوروز بیگی بوده است.
«من دیه گو مارادونا هستم» داستان
اختلاف خانوادگی بین دو خواهر، یکی از طبقه بالای شهر و دیگری از پایین شهر
است
. فیلم قبلی بهرام توکلی به نام «بیگانه» در بخش سودای سیمرغ سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
در خلاصه داستان این فیلم آمده: تو میدونی من از چیه مارادونا خوشم میآد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت
واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی میکرد با همه وجودش بازی میکرد،
پرواز میکرد، بازی نمیکرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکائین میریخت جلوش د
بکش همه چیزو تا تهش میرفت، خودشو لوس نمیکرد... همهاش برای این بود که
واقعیت و رویا براش مرز نداشت، اگه هم داشت اون نمیتونست مرزشونو تشخیص
بده ... و شعار فیلم نیز این است که : فرافکنی دسته جمعی جهت کاهش غذب وجدان عمومی
در نقد این فیلم «ارسیا تقوا» در «ماهنامه فیلم» می نویسد: با اینکه در
واقعیت هرآدم بزرگسال سالم و طبیعی مرزهای وهم و عقلانیت، خواب و بیداری و
واقعیت و خیال را میشناسد اما سینما بارها نشان داده که این مرز همواره
شکننده و مبهم است و فیلمساز هرگاه اراده میکند میتواند از این مرز
بگذرد. در عالم خواب و تا لحظهای که در خواب هستیم هر خیالبافی و پنداری
طبیعی است و چند لحظه بعد که بیدار میشویم هر چیزی بجز واقعیت مردود است.
هنرمندان بارها در آثارشان کوشیدهاند که بر عبث بودن تلاشهایی تأکید کنند
که در پی قطعیت بخشیدن به وجود مرز مشخص میان این دوگانگیهاست. در عالم
هنر مرز این تضاد و تقابل گاه چنان شکننده میشود که نمیفهمیم کجا از
واقعیت به خیال پا نهادهایم و این یکی از جذابترین دستمایههای سینماگران
بوده است. اما تلاش در وادی این موضوع جذاب همیشه با موفقیت همراه نبوده
است. متقاعد کردن تماشاگر برای به هم ریختن نظامهای مسلط فکری بهسادگی
امکانپذیر نیست. مخاطب بهراحتی نمیپذیرد که از روایت منطقی منحرف شود
مگر آنکه این تمهید را به نفعش ببیند. چه بسا روایتهای خیالی که برای
مخاطبان از هر واقعیتی واقعیتر به نظر رسیدهاند. مجموعههای مشهور هری پاتر و ارباب حلقهها
از نمونههای موفق این عزیمت آگاهانهی ذهن تماشاگر از واقعیت به خیال
هستند. و چنان مخاطب در این ورطهی تازه احساس رضایت میکند که گسستن از آن
و نزدیک شدن به واقعیت برایش سخت میشود.
داستان خطی «من دیه گو مارادونا هستم» به گونهای است که
همهی مؤلفههای لازم برای اثبات یک داستان واقعی را دارد. به نظر میآید
در میان خانوادهی دو خواهر و خواهرزادهها تنها دو نفر هستند که از ابتدا
از نظر ذهنی بیمار و مشکلدار هستند و بقیه بهظاهر آدمهایی منطقی و سالم
هستند؛ اما هرچه داستان میگذرد حس میکنیم در میان این دو خانواده آنها
که بهظاهر سالمترند دستکمی از دو شخصیت مشکلدار- با بازی هومن سیدی و
بابک حمیدیان- ندارند. یک برادر که نویسنده است برای نوشتن داستانش حاضر
است آتشبیار نزاع قدیمی خانوادگی باشد. خواهر دیگر که او نیز بهظاهر
هنرمند و در کار طراحی لباس است در زندگی معمول خود حسابی درمانده است؛
وخواهرانی که به رغم شباهت ظاهری هیچ نشانی از مهربانی معمول در
خانوادههای نزدیک با خود ندارند.
در این آشفتهبازار که حتی گل
ناجوانمردانهی مارادونا «دست خدا» نامیده میشود، باور میکنیم که پناه
بردن به خیال و وهم بهترین راهحل است و مجنونها عاقلترین مردمان هستند.
بهرام توکلی در تازهترین ساختهاش نشان میدهد که گذرگاههای میان وهم و
خیال را میداند و میتواند به وقت لزوم هنرمندانه از این باریکهراه
بهسلامت عبور کند.
«خداحافظی طولانی» آخرین ساخته «فرزاد موتمن»، کارگردان با سابقه سینمای ایران در دو بخش «سودای سیمرغ» و «هنر و تجربه» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
«خداحافظی طولانی»
نهمین فیلم سینمایی فرزاد موتمن، یک درام عاشقانه کلاسیک و کارگری است.
علی حضرتی سرمایهگذار و مجری طرح این فیلم بوده است. ساخته قبلی فرزاد
موتمن به نام «سایه روشن» در بخش نگاه نو سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور
داشته است.
ساره بیات (بازیگر) و مرتضی غفوری (فیلمبردار) نسبت به دریافت
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد توسط «سعید آقاخانی» به دلیل بازی متفاوتش
در فیلم «خداحافظی طولانی» ابراز امیدواری کردند و در نهایت این مهم برای آقاخانی رقم خورد.
فرزاد موتمن درباره
جدیدترین ساخته اش، فیلم «خداحافظی طولانی» گفته بود: "این فیلم شبیه هیچ کدام از کارهای قبلی ام نیست و امیدوارم مخاطب آن را دوست داشته باشد."
داستان «خداحافظی طولانی» از این قرار است که ماجرای مردی را روایت میکند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده، ولی
جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش میکنند. مرد که درگیر یک
رابطه عاطفیست، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند." و شعار فیلم نیز حاکی از این است که "همانطور مُرد که خدا میخواست. کی میدونه خدا چی میخواد؟"
ب
ه هر تفسیر، «آنتونیو شرکا» درباره این فیلم می گوید: "شاید از این منظر کمی رنگوبوی کهنگی یا نوستالژیک داشته
باشد اما قطعا در نوع خودش فیلمی سرپاست و میتواند از خودش دفاع کند و از
نظر من این اتفاق، فاکتور مهمی است؛ خصوصا در میان انبوهی از فیلمهایی که
به نوعی بلاتکلیف هستند و قصد دارند تا به هر ژانر نوکی بزنند و ادعای
فیلم روشنفکری نیز دارند،«خداحافظی طولانی» اتفاق بسیار خوبی است."
همچنین «محسن جندقی» نیز می گوید: "نمیتوان «خداحافظی طولانی» را یکی از بهترین آثار موتمن
دانست اما این فیلم در دایره فیلمهای محترم قرار میگیرد. فیلم در
پایینشهر و درخانه فقرا ساخته شده و به طبقه پایین میپردازد و قرار است
قهرمان داستان هم درونگرا شود؛ مانند شبهای روشن اما این نقش بسیار
سختتر از فیلم سابق موتمن است و این کارگردان این بار نمیتواند از پس کار
به خوبی برآید. . آقاخانی با گریم فوقالعاده میتواند از پس نقش برآید
اما ضعف کارگردان مانع اجرای خوب در برخی از صحنهها مانند دعواها میشود.
این دعواها آنقدر تصنعی است که به فیلم ضربه اساسی میزند و تماشاگر را
اذیت میکند."
و در پایان «سعید نیک اختر» نیز می افزاید: "بازی و موسیقی دو نقطهی قوت این فیلم محسوب میشوند.
بازیگرها فضای تخیلی و ذهنی کارگردان را خوب از کار درآوردهاند. خصوصاً
سعید آقاخانی که به نظر میرسد یکی از بهترین بازیهایش را به نمایش گذاشته
است. منطق زندگی یحیی برای آقاخانی کاملاً توجیهشده و جاافتاده است و
بازیاش از فضای فیلم بیرون نمیزند. بیننده با یحیی وارد خانهاش میشود و
به حرفهایش با دقت گوش میدهد. بازی ساره بیات هم درست و متوازن است و
اصلاً سعی نکرده حسهایش را گلدرشت و غلوآمیز بروز دهد."
«اعترافات ذهن خطرناک من» دومین فیلم سینمایی «هومن سیدی» اگر «آفریقا» را به حساب نیاوریم، کارگردان، نویسنده و بازیگر سینمای ایران در
بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فجر حضور یافت و با اتکا به بازی درخشان «سیامک صفری» و «عباس غزالی» به یکی از آثار برجسته جشنواره امسال مبدل شد.
در فیلم «اعترافات ذهن
خطرناک من» که با سکانس های وحشتناک آغاز می شود سیامک صفری و نگار
جواهریان و عباس غزالی با گریمی متفاوت به عنوان سه نقش اصلی بازی می کنند.
سرمایه گذاری این فیلم با داستانی عجیب بر عهده جواد نوروزبیگی، منصور
لشگری قوچانی و محمد پازوکی بوده است. هومن سیدی و عوامل فیلم «اعترافات
ذهن خطرناک من» به خاطر بازی فوق العاده و متفاوت سیامک صفری، او را شایسته
دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد می دانند و در این باره ابراز
امیدواری کردند.
فیلم «13»
ساخته اول هومن سیدی که در حال حاضر بر روی پرده سینماها می باشد، دیپلم
افتخار بهترین بازیگر و جایزه بهترین فیلم هیئت داوران بخش نگاه نو سی و
دومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. چکامه چمن ماه (بازیگر)، همه سنین
را برای دیدن «اعترافات ذهن خطرناک من» فیلمی درباره اعتیاد و مواد مخدر
دعوت کرده است.
شاهین شجری کهن در این باری معتقد است: هومن سيدي با ساخت اعترافات... نشان می دهد كه اولاترسی
از آزمودن مسيرهای تازه و رفتن سراغ سوژه های سخت و نامعمول ندارد و ثانيا
كارگردان جاه طلب و كمال گرايی است كه دنبال جايگاه خودش در سينمای ايران
مي گردد و تا به نقطه دلخواهش نرسد، دست بردار نيست.
در شرايطی كه ويترين
سينمای ايران پر شده از فيلم های مشابه و آثار اجتماعی و تلخ به سبك اصغر
فرهادی، فيلمی مثل اعترافات... با مايه های دراماتيك جديدش و با ساختار
بصری فكرشده و پرجزيياتش يك پيشنهاد قابل تامل و البته اورجينال است.
همچنین «فرید مسجدی» نیز می گوید: فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من»، یک فیلم موقعیت است. فیلمی
که داستان برای تمام شدن ندارد، فیلمی که فقط میخواهد یک روز از داستان
چندین روزه زندگی یک نفر را نشان دهد.
فردی که در پنجمین روز از یک داستان
کلی قرار دارد. پنجمین روز از روزهایی که برایش ساختهاند و همه روزها در
یک تکرار و فراموشی قرار دارند. فیلمی پر از تنش و تصاویر خوب. فیلمبرداری
خوب، بازی بدون نقص سیامک صفری، عباس غزالی و نگار جواهریان، موسیقی و
انتخاب موسیقی عالی، گریم عالی، دکوپاژ بسیار خوب.
«مزار شریف»چهارمین ساخته سینمایی «عبدالحسن برزیده» بعد از 11 سال دوری از سینما است
که در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این فیلم
ماجرای حمله طالبان به کنسولگری ایران و کشتار دیپلماتهای ایرانی را در 17
مرداد 1377 در شهر مزار شریف، طبق روایت تنها شاهد ماجرا به تصویر میکشد
. در این حادثه هشت نفر از دیپلماتهای ایرانی کشته می
شوند و تنها مدد شاهسون بازمانده این حادثه است که جان سالم به در می برد و راهی سفری 15 کیلومتری با پای پیاده می
شود.
«مزار شریف» محصول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. یکی از مسائل
حساسیتبرانگیز این واقعه چرایی ماندن دیپلماتها در آن موقعیت خاص در
مزارشریف است. به گفته برزیده در ارتباط با این اتفاق در فیلم صحبت خواهد
شد.
در خلاصه داستان «مزار شریف» آمده است: "داستان کشتار دیپلمات های ایرانی در کنسولگری ایران در شهر مزار شریف
افغانستان است که به دنبال حجوم نیروهای طالبان منجر به شهادت 10 تن از
کارکنان کنسولگری ایران شد" و شعار این فیلم نیز شعاری ضدجنگ و از این قرار است: هیچ جنگی به نفع هیچ مردمی نیست!
این درحالی است که «سعید نیک اختر» منتقد سینما در باره این فیلم معتقد است: «مزارشریف» فیلم قابل احترامی است که قصه شهادت
دیپلماتهای ایرانی در مرداد ۷۷ را روایت میکند؛ زمانی که کنسولگری ایران
در مزارشریف مورد حمله قرار گرفت و تنها یک نفر از آن حادثه جان سالم به در
برد.
«مزارشریف» ساده و بیادعاست و کارگردانی روانی دارد و بیشتر از
اینکه دنبال نمایش صحنههای خشونتبار جنگ باشد یا دنبالهرو سینمای جنایی
و معمایی، به روایت یک قصهی ساده اکتفا میکند. یک قصهی یکخطی بدون
شاخوبرگ دارد.
«دوران عاشقی»فیلم سینمایی «دوران عاشقی» ششمین ساخته «علیرضا رئیسیان»، فیلمساز باسابقه سینمای ایران در بخش «سودای سیمرغ» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلمنامه برای «رویا محقق» و بهترین فیلمبرداری برای «علیرضا برازنده» گردید. ضمن آن که در هنگام اهدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن نیز از «لیلا حاتمی» برای خضور در این فیلم قدردانی به عمل آمد
. «دوران عاشقی» درام عاشقانه و خانوادگی بر بستر مسائل روز اجتماعی با بازی لیلا حاتمی و شهاب حسینی است
.
به گفته ی علیرضا رئیسیان این فیلم قویترین بیان سینمایی اش است؛ هم از
لحاظ نوع روایت، هم از نوع میزانسن و بازیها و کارگردانی. فیلم قبلی
علیرضا رئیسیان به نام «چهل سالگی»، سیمرغ بهترین فیلمنامه اقتباسی بیست و
هشتمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده است.
این درحالی است که در خلاصه این فیلم آمده: «دوران عاشقی» یک درام خانوادگی است که در یک بستر اجتماعی روز اتفاق میافتد
.
گفتنی است «متبی اردشیری» منتقد سینما نیز این فیلم را ستود و نوشت: فیلم به همان اندازه که بیان خوبی دارد و می تواند صورت
مساله را به شکلی که اقتضایش است مطرح کند، در هدایت این جریان به مشکل بر
می خورد.
به نوعی، رتق و فتق کردن این دوئیت، مطالبه ای است که مخاطب، از
همان اواسط فیلم به آن می اندیشد و به تعبیری، آن نقطه غایی فیلم در پاسح
دادن به این همه دوئیت نهفته شده است.
آنچه تا به بدین جا بدان اشاره تنها گوشه ای بود از آنچه در شب گذشته در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر گذشته و با این حال سعی کردیم با نگاهی به برگزیدگان اصلی این دور از جشنواره نگاهی اجمالی در عین حال جامع به جشنواره بیاندازیم.
و بلاخره «محمد (ص)»
فیلم «محمد ص» ساخته «مجید مجیدی» بلاخره پس از حواشی و جنجال های فراوان به نمایش در آمد. بعد از حاشیه های بسیار، شایعات به
نمایش در آمدن و آماده نشده و از این دست که بیشتر به یک نوع بازار گرمی می
مانست برای ایجاد شور حال در فضای جشنواره ای که فیلمهایش شاهکاری در میان
خود نداشتند.
فیلمی که قرار بود برل این شاهکار را بازی کند، پرهزینه ترین
فیلم تاریخ سینمای ایران که به واسطه داشتن تعدادیاز دست اندرکاران برجسته
سینمای جهان طح انتظارات نسبت به آن بالا رفته بود، حتی فراتر از آنچه در
توان مجیدی به عنوان فیلمسازی با بضاعت های مشخص می توان سراغ داشت.
ساختن فیلم درباره زندگی پیامبر اسلام آرزوی هر فیلمسازی ست. بنابراین
عجیب نیست فیلمسازان گوناگونی به این مسئله تمایل داشته باشند؛ چه در محله
ایده و چه در مرحله اجرا. از سوی دیگر چنان که پیدا کشورهای غربی و عربی
نیز در قبال فیلم واکنش هایی خواهند داشت که زمزمه آنها شروع شده است.
با این حال و فارغ از انتقادات مثبت و تعریف و تمجیدهای فراوانی که در داخل کشور و بلافاصله پس از اکران آن منتشر شد،حواشی مختلفی همچون واکنش «الازهر» نسبت به
ساخت این فیلم یا گزارش های متعدد رسانه های معتبر بین المللی
درباره آن، بر اهمیت این پروژه فاخر سینمای ایران افزود و همزمان بسیاری از اهالی سینما، «محمد(ص)» را نقطه عطفی در کارنامه
«مجید مجیدی» و نیز در سینمای ایران دانستند.
از حاشیه های جالب توجه بعد از آماده شدن فیلم برای نمایش مطلبی است که نیوزویک
درباره این فیلم و تبعات آن در جهان اسلام است: هفته نامه نیوزویک در
گزارشی با عنوان «در میان جنجال جهانی به خاطر کاریکاتورهای (حضرت) محمد،
یک فیلم چند میلیون دلاری از داستان زندگی این پیامبر در جهان اسلام
جنجالبرانگیز میشود»؛ به فیلم جدید مجید مجیدی پرداخته است.
این هفتهنامه آمریکایی در ادامه با اشاره به اکران فیلم «محمد
رسولالله» در افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم فجر، همزمان با بزرگداشت
سی و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به این مسئله اشاره کرد که این
فیلم ۳۰ میلیون دلاری (۲۰میلیون پوندی) که با حمایت دولت ایران ساخته
شده، قرار است در شرایطی جنجالی به نمایش درآید که به خاطر انتشار
کاریکاتورهای حضرت محمد(ص) در مجله فرانسوی «شارلی ابدو»، جهان اسلام به
خشم آمده و ۱۲نفر نیز توسط افراد مصلح طرفدار گروه داعش به قتل رسیدهاند.
نیوزویک در ادامه با اشاره به این مطلب که در هیچ جای قرآن صراحتا به
این مطلب که به تصویر کشیدن چهره حضرت محمد (ص) اشاره نشده است و تنها در
سنت اسلامی، این کار منع شده است، در یک پیشداوری نوشت: «فیلم مجیدی که در
ایران شیعه ساخته شده است به احتمال زیاد باعث ایجاد تفرقه و نفاق (میان
شیعه و سنی) در خاورمیانه و دیگر نقاط خواهد شد.»
«اگرچه (حضرت) محمد در نظر سنی و شیعه، هر دو ، پیامبر خاتم است ولی
ایرانیان شیعه در مواجهه با به تصویر کشیدن شخصیتهای دینی و مذهبی، نسبت
به سنیها، سختگیری کمتری دارند.»
به هر تفسیر، با این حسن ختام درباره فیلم بی نظیر و دوست داشتنی مجیدی، این گزارش را به پایان می بریم.
"فیلمی که قرار بود برل این شاهکار را بازی کند، پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران که به واسطه داشتن تعدادیاز دست اندرکاران برجسته سینمای جهان طح انتظارات نسبت به آن بالا رفته بود، حتی فراتر از آنچه در توان مجیدی به عنوان فیلمسازی با بضاعت های مشخص می توان سراغ داشت."
ادامه بدید حتما موفق میشید
از مهندسی سایت هم تشکر میکنم بخاطر مطالب داغ
به سایت ما هم سری بزنید خیلی دوستداریم از تجربیات شما بهره مند شویم
با تشکر
راستی چرا اوهام نبود ب نظرم بهترینه این فیلم