نشست رسانه ای فیلم سینمایی «جامه دران» عصر امروز دوشنبه 20 بهمن ماه با حضور عوامل این اثر در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد. در این نشست حمیدرضا قطبی کارگردان، حسن حسن دوست تدوین گر، جمال ساداتیان تهیه کننده، باران کوثری بازیگر و ناهید طباطبایی نویسنده فیلمنامه حضور داشتند.
حسن حسن دوست تدوینگر این فیلم سینمایی درباره تجربه حضورش در این فیلم گفت: بی شک پشت هر فیلم خوبی عوامل خوب تر وجود دارد به این معنی که فیلم خوب متعلق به تهیه کننده آن فیلم است و تهیه کننده خوب هم عوامل را گردهم جمع می کند.
وی درباره تدوین برخی فیلم ها که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شده است، اظهار کرد: تعدادی از فیلم های این دوره از جشنواره را دیدم و متوجه مشکلات بزرگی در تدوین هر یک از آثار شدم. واقعیت این است که تدوین بسیاری از فیلم ها را از بین برده چرا که هیچ تامل و تعمقی در نگاه تدوینگران وجود ندارد و متاسفانه هنر تدوین در سینمای ما دست کم گرفته شده است.
تدوینگر فیلم سینمایی «جامه دران» با اشاره به مقوله جوانگرایی در سینمای ایران ابراز کرد: واقعیت این است که من حرف های بسیاری درباره لفظ جوانگرایی را که این روزها باب شده، قبول ندارم و معتقدم که با این لفظ سر جوان ها را کلاه می گذارند.
وی ادامه داد: در واقع با به کار بردن الفاظی چون جوانگرایی، پیشکسوتان سینمای ایران را خانه نشین کرده اند. من افسوس می خورم از اینکه به عنوان یکی از پیشکسوتان تدوین در سینمای ایران یک سال و اندی است که بیکار نشسته ام و تنها فیلمی که در جشنواره سی و سوم دارم «جامه دران» است.
تدوینگر فیلم «میکس» ادامه داد: زمانی که هر یک از آثار را می دیدم با خودم می گفتم که اگر تدوین برخی از این فیلم ها دست من بود آنها را نجات می دادم و قطعا اثر بهتری از آب در می آمد.
وی در پایان افزود: حالا سئوال من این است که اگر استادان سینمای ایران خانه نشین شوند آیا جوانان ما می توانند کار کنند. خیر. قطعا نمی توانند چرا که در سایه تجربه پیشکسوتان سینمای ایران است که جوانان به رشد و بالندگی می رسند.
در ادامه این نشست حمیدرضا قطبی کارگردان فیلم «جامه دران» با اشاره به چگونگی ساخت این فیلم گفت: من دو بار عوامل این فیلم سینمایی را دور هم جمع کردم اما نتوانستم «جامه دران» را بسازم. زمانی که در سازمان سینمایی دولت دهم می خواستم این فیلم را بسازم جواد شمقدری مدیر سازمان سینمایی معتقد بود «جامه دران» امنیت ملی را به خطر می اندازد با همین دلیل ساخت فیلم با مخالفت های جدی مواجه شد تا اینکه بالاخره با گروه دیگری سال گذشته این فیلم را کلید زدیم.
ناهید طباطبایی نویسنده کتاب «جامه دران» که این اثر سینمایی از رمان وی اقتباس شده است نیز در این باره بیان کرد: واقعیت این است که من نظارت کامل بر فیلمنامه داشتم و در بازنویسی فیلمنامه نیز حضور پررنگی داشتم. به اعتقاد من اقتباس های ادبی به روال جاری زندگی بسیار نزدیک است.
باران کوثری بازیگر نقش گوهر نیز در ادامه نشست عنوان کرد: آنچه در فیلمنامه این اثر سینمایی برای من دارای ارزش بود قصه و روایت آن است. در واقع مهمترین وجه پررنگ فیلمنامه «جامه دران» پرداخت جزئیات هر یک از کاراکترها بود. من فکر می کنم هر بازیگری آرزو دارد نقش گوهر را ایفا کند.
ناهید طباطبایی نویسنده رمان «جامه دران» درباره دلایل نامگذاری این فیلمنامه نیز توضیح داد: داستان این فیلم یک داستان سه اپیزودی است و پیش از این «همایون» که یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی است، نام داشت.
وی افزود: در این دستگاه موسیقی سه گوشه «چکاوک»، «راز و نیاز» و «جامه دران» وجود دارد چون من گوشه «جامه دران» در این دستگاه موسیقی را بسیار دوست دارم، تصمیم گرفتم نام «جامه دران» را برای این فیلم سینمایی انتخاب کنم.
جمال ساداتیان تهیه کننده این فیلم سینمایی نیز درباره تکراری بودن تم داستان این فیلم گفت: واقعیت این است که بسیاری از داستان ها تم های تکراری دارند اما من سعی کردم در ساخت این فیلم مشورت بگیرم تا به شیوه تازه ای این داستان روایت شود.
وی در پایان ایادآور شد: تفکیک بین فیلم های بخش نگاه نو و سودای سیمرغ در جشنواره فیلم فجر باعث می شود حق برخی از پشکسوتان سینمای ایران نادیده گرفته شود. من بسیار دوست داشتم فیلم «جامه دران» که تاثیر اجتماعی بسیاری در قضاوت های مردم گذاشته در بخش های مختلف مورد ارزیابی قرار می گرفت.
نگرانم نباشید
مسعود جعفری جوزانی کارگردان فیلم «ایران برگر»، بارها تاکید کرد که نگران من نباشید.
این کارگردان همزمان با نمایش فیلمش در
کاخ جشنوارهی فیلم فجر در پاسخ به پرسش چندین خبرنگار که معتقد بودند
جوزانی با این فیلم، حرکتی رو به جلو نداشته است، خاطرنشان کرد: به هر حال
این نظری است اما کسی نگران من نباشد. چون میدانم چه کردهام و برایم مهم
نیست که عناصر فیلم مرا به چه چیزهایی ارتباط میدهند.
این فیلمساز روز 20 بهمن ماه در نشست پرسش و پاسخ فیلم «ایران برگر» در برج میلاد در پاسخ به پرسشی دیگر درباره شباهت فیلمش با نمایشنامهی «چوب به دستهای ورزیل» نوشته غلامحسین ساعدی، افزود: خدا کند که فیلم من شبیه نمایشنامه دکتر ساعدی باشد، چرا که آثار او اتفاق بینظیری در نویسندگی ماست.
جعفری جوزانی در ادامه این نشست در پاسخ به این پرسش کدورت احتمالی قوم "لر" از فیلمش توضیح داد: هر فیلمی در هرجایی ساخته شود، باید لهجه همان جا را داشته باشد، گاه به اشتباه یک لحن یا بعضی از بزرگان یک قوم خاص را مسخره میکنند، در حالی که فیلم ما چنین کاری انجام نمیدهد.
این کارگردان سینما درباره زمان طولانی فیلمش نیز گفت: فکر نمیکنم فیلمم طولانی باشد. ما در ایران عادت کردهایم فیلمهای سینمایی 90 دقیقه باشد، در حالی که مخاطب باید داستان را کامل ببیند و من به زمان بالای 100 دقیقه اعتقاد دارم همچنان که مدت زمان کوتاه در هیچ جای دنیا مرسوم نیست.
جعفری جوزانی «ایران برگر» را فیلمی ساده درباره گروهی از مردم توصیف کرد که تلاش میکنند دموکراسی را برقرار کنند.
او تاکید کرد: هیچ نمادی در فیلمم نیست و این فیلم آیینهای است که هر کس میزان دانش خود را با آن میسنجد.
او با ارائه توضیحاتی درباره روند ساخت این فیلم یادآور شد: فیلم من تضاد اندیشه را به تصویر میکشد و امیدوارم هر ایرانی دوبار آن را ببیند. یک بار برای خنده و یک بار هم برای تفکر.
در این نشست سحر جعفری جوزانی یکی از بازیگران فیلم درباره حضورش در نقشهای تکراری گفت: این گونه نقشها سختتر است، چون وقتی در چندین اثر با یک لهجه خاص بازی داریم کارمان مشکلتر میشود. زیرا هر یک از این نقشها با دیگری متفاوت است.
همچنین حمید گودرزی دیگر بازیگر فیلم نیز از اینکه بعضی از عوامل «ایران برگر» نامزد دریافت جایزه شدهاند، ابراز خوشحالی کرد.
حسن زاهدی مدیر صدابرداری این فیلم نیز در سخنانی از وضعیت پخش صدای فیلمها در سینماها انتقاد کرد و گفت: با این وضعیت زحمات ما دیده نمیشود. برای سالنها از وسایل گرانقیمت استفاده میشود اما دریغ از حضور یک متخصص که کارایی این وسایل را بسنجد .
در این نشست تورج منصوری مدیر فیلمبرداری این فیلم نیز حضور داشت.
همچنین محمد هادی کریمی که فیلمنامه «ایران برگر» را با همراهی جعفری جوزانی نوشته است، با ارائه توضیحاتی درباره روند نگارش این فیلمنامه گفت: وقتی آقای جوزانی طرح کمدی فیلمنامه را تعریف کرد، برایم عجیب بود شاید او چیزهایی میدید که از فرط تراژیک بودن به کمدی رسیده بود.
کریمی با اشاره به ساخته سریال «در چشم باد» توسط جوزانی اضافه کرد: «ایران برگر» نیمه دیگر «در چشم باد» است که در قالب کمدی تصویر شده است.
در این نشست پرسشهایی درباره شباهت فیلم «ایران برگر» با مجموعه صمد و همینطور استفاده از صدای شهرام ناظری و اشعار سیاوش کسرایی مطرح شد و جوزانی به اختصار توضیح داد: به هر حال این هم نظری است، همه فیلم بهانه است و در پایان هم شعر سیاوش کسرایی و صدای شهرام ناظری بهانه پایانی است.
همزمان با نمایش این فیلم در کاخ جشنواره شهرام ناظری نیز حضور داشت اما بعد از تمام شدن فیلم برج میلاد را ترک کرد و در جلسهی پرسش و پاسخ حضور نداشت.
ناظری همچنین ترجیح داد که پاسخگوی سوالات خبرنگاران هم نباشد.
فیلمی که به توصیه «سیدحسن نصرالله» ساخته شد
علی غفاری، کارگردان فیلم «ابوزینب» ساخت این فیلم را توصیه سیدحسن نصرالله عنوان کرد و گفت: سعی کردیم به اصل موضوع وفادار باشیم و جزء به جزء مثل حقیقت پیش رویم.
این کارگردان که در آخرین نشست نهمین روز
جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده بود، با بیان اینکه فیلمبرداری بسیاری
از صحنهها در مکانهای اصلی صورت گرفت اظهار کرد: مانند سکانس اصلی فیلم
که عملیات استشهادی بود و اجرای چنین صحنهای در حدود فاصله 40-50 متری
اسرائیلیها کار بسیار سختی بود و این در حالی بود که مدام به ما هشدار
میدادند.
مرتضی شعبانی، تهیهکننده این فیلم درباره بودجه ابوزینب آن را حدود دو میلیارد تومان عنوان کرد و گفت: 50 درصد این بودجه توسط لبنانیها و 50 درصد توسط مرکز مستند حقیقت به عنوان موسسهای مستقل و وابسته به رادیو و تلویزیونهای اسلامی تامین شد.
غفاری در ادامه مهمترین پیام فیلمش را نشان دادن فرق عملیات استشهادی و انتحاری عنوان کرد و ادامه داد: شاید عملیاتهای این چنینی در بین جریانهای تکفیری رایج شده و به آنها انتحاری گفته شود. اما خواستیم این تفاوت را نشان دهیم و بگوییم لزوم وحدت در مقابل دشمن مشترک همه مسلمانان چقدر جدی است.
وی با بیان اینکه فیلمش برگرفته از یک داستان واقعی که 30 سال پیش اتفاق افتاده است، برگرفته شده است، اظهار کرد: ما با پدر و مادر ابوزینب صحبت کردیم و در نهایت فیلمنامه آماده شد.
غفاری درباره اکران ابوزینب گفت: موانع زیادی بر سر اکران این گونه فیلمها وجود دارد، اما در آن سوی مرزها اتفاقات خوبی میافتاد و اکران منطقهای آن برنامه ریزی میشود.
شعبانی با بیان اینکه این فیلم مورد توجه مسئولان حزبالله قرار گرفته است گفت: آنها معتقدند فیلم از جنس خودشان است و ارتباط خوبی با آن برقرار کردند. ضمن آنکه هفته آینده هم برای اولینبار عوامل فیلم و بخشی از مسئولین سینمایی لبنان فیلم را خواهند دید.
غفاری در پایان این نشست با اشاره به حضور فیلم « ابوزینب» در بخش خارج از
مسابقه جشنواره فیلم فجر گفت: فیلم به دلیل حضور در جشنواره مقاومت از بخش
اصلی جشنواره بازماند. معتقدم آییننامه جشنواره نیازمند اصلاحاتی است و
اگر روال همین گونه باشد هیچ فیلمسازی فیلمش را به جشنواره مقاومت نخواهد
داد و همانطور که این مانع از جشنواره کودک برداشته شده است، امیدوارم از
جشنواره مقاومت هم برداشته شود.
«قلب اتمی» سرانجام رونمایی شد/سالن کومیکس در تسخیر ایرانیها
عدم حضور فیلم «قلب اتمی»(مادر قلب اتمی)به کارگردانی علی احمدزاده در جشنواره فجر امسال و نامه اعتراضی فیلمساز به رضاداد دبیر جشنواره خیلیها را کنجکاو کرده بود تا ببیند این فیلم به چه دلیل از گردونه رقابت فجر باز مانده است به خصوص آنکه برخی تعابیر نظیر نگاه طعنه آمیز به مساله انرژی هستهای باعث شده بود تا جمعیت زیادی در پنجمین روز از برپایی جشنواره برلین برای اولین اکران و در واقع رونمایی از این فیلم به سالن شماره 9 مجموعه سینمایی کومیکس مراجعه کنند.
قبل از آغاز نمایش فیلم علی احمدزاده و محمدرضا گلزار با حضور بر روی صحنه از احساس خود سخن گفتند که به دلیل نخستین نمایش فیلم استرس و هیجان زیادی را تحمل میکنند.
پس از پایان زمان فیلم( که البته در حین نمایش برخی از تماشاگران که اکثرا آلمانی بودند) احمدزاده،گلزار و اشکان اشکانی(مدیر فیلمبرداری) با حضور بر روی صحنه به سوالات مخاطبان پاسخ دادند که البته نکته قابل تامل عدم ترجمه مناسب صحبتها بود که در نهایت باعث شد تا آروند دشتآرا نویسنده و کارگردان تئاتر ایرانی که در سالن حضور داشت به دلیل تسلط بر زبان انگلیسی به روی صحنه برود و به عنوان مترجم مطالب را به تماشاگران آلمانی منتقل کند.
علی احمدزاده در توضیح این سوال که چرا بخش اعظمی از فیلم در یک ماشین میگذرد، گفت:این فیلم اساسا یک فیلم رود(فیلم جادهای) که در خیابانهای تهران میگذرد و انتخاب فرم روایی فیلم نیز به دلیل علاقهام به سینمای سورئال است.
وی افزود: طرح اولیه فیلم نوعی شوخی بود که هرچه به جلو میآمد این شوخی جدیتر میشد و در نهایت مرز بین واقعیت و رویا قابل تشخیص نیست و البته این نوع فیلمسازی برای من ریسک بزرگی بود.
کارگردان «قلب اتمی» همچنین در خصوص پایان بندی فیلم نیست گفت: دوست داشتم پایان فیلم با یک ایهام همراه باشد که آیا اصلا شخصیت طوفان(با بازی گلزار) یک کاراکتر واقعی است یا خیر و یا اینکه اصلا نشان بدهیم که او از بالای ساختمان به پائین میپرد که در نهایت تصمیم گرفتیم پایان فیلم کمی مجهول باقی بماند.
اشکان اشکانی هم در خصوص فیلمبرداری این کار گفت: فضای ذهنی احمدزاده برای ساخت این فیلم مرز واقعیت و رویا بود و بخصوص اینکه باید در شب و آن هم شهر کمنور تهران و داخل یک ماشین فیلمبرداری انجام میشد کار را خیلی سخت میکرد. به هرحال فضای فیلم رئال است اما شخصیتها ذهنی هستند و همین موضوع کار را سخت میکرد.
براساس این گزارش، در ادامه این نشست پرسش و پاسخ یکی از تماشاگران در خصوص عدم حضور ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی سوال کرد که منیژه حکمت مادر آهنگرانی با حضور بر روی صحنه گفت: ترانه علیدوستی مشغول بازی در یک فیلم است و پگاه نیز به دلیل حکم صادر شده توسط دادگاه اجازه خروج از کشور را ندارد اما پگاه امسال غیر از «قلب اتمی» در 6 فیلم دیگر هم شرکت کرده است.
حکمت همچنین از توجه جشنواره برلین به جوانان و نسل جدید سینمای ایران تشکر کرد.
در بخش پایانی این نشست نیز، گلزار در خصوص نقشی که در «قلب اتمی» ایفا کرد، اظهار داشت: این فیلم دو لحن و گویش متفاوت دارد، در بخش اول فضای فیلم کاملا رئال است اما از وقتی که من وارد داستان میشوم فضای کار سورئال میشود و تمام تلاشم را کردم تا این شخصیت باورپذیر باشد. این شخصیت قابل لمس نبود و نزدیک شدن به آن بسیار سخت بود.
براساس این گزارش، در بخش پایانی این نشست نیز احمدزاده با اشاره به اینکه سرمایهگذار این فیلم خصوصی است و تمامی مراحل قانونی مجوز را در ایران طی کرده ابزار امیدواری کرد تا به زودی در ایران اکران عمومی شود.
«شاهزاده روم» نمونه خوبی است که بگوییم انیمیشن مبتذل نیست
نشست خبری انیمیشن «شاهزاده روم» پس از پخش آن در برج میلاد با حضور هادی محمدیان کارگردان، حامد جعفری تهیهکننده، مهدی پاکدل مدیر تولید، آریا عظیمنژاد آهنگساز، ناصر طهماسب مدیر صداپیشگان، حسن ایوبی تدوینگر و حسین مهدوی صداگذار برگزار شد.
در ابتدای این نشست هادی محمدیان، کارگردان گفت: این انیمیشن قصه بانوی پاکدامنی است که من و همه مسلمانان به آنها ارادت ویژه داریم. این قصه هم از نظر مسلمانان و هم مسیحیان مورد توجه ویژهای است. فیلم یک درام تاریخی است.
جعفری، تهیهکننده «شاهزاده روم» گفت: 10 سالی است که گروههای انیمیشنسازی هفتسنگ و سلوک افلاکیان به تولید انیمیشن میپردازند. این آخرین کار این دو گروه است. ما بیش از 1000 دقیقه کار تولید کردیم ولی این تنها کار سینمایی ما است. این فیلم با بودجههای شخصی تولید شد اما ما تلاش کردیم از نهادهای دولتی و غیردولتی کمک بگیریم و فعلاً منتظر هستیم. مردم از یک سکه تا 200 میلیون تومان برای ساخت این فیلم پول دادهاند.
وی در خصوص روند تولید این انیمیشن سینمایی گفت: این فیلم در 14 ماه با 2 ماه پیشتولید، 10 ماه تولید و 2 ماه پستولید ساخته شد.
محمدیان در ادامه گفت: حدود 100 تا 105 نفر در این پروژه شرکت کردند که بهصورت دائم و غیردائم در تیم انیمیشن سازی بودند. ما فکر میکردیم در ابتدا با ضعف نیروی انسانی روبهرو شویم ولی بعد با استفاده از نیروهای جوان تیم کاملتر شد.
وی با بیان جزئیاتی از فیلم گفت: این کار 70 کاراکتر داشت که آنها را به اصلی و فرعی میتوان تقسیم کرد. در ابتدا میخواستیم «شاهزاده روم» را با رزولیشن 8K بسازیم اما بعد تصمیم گرفتیم با 4K بسازیم ولی بهدلیل مشکلات سخت افزاری فیلم را با قطع 2K ساختیم. در این فیلم از رندرفارمهای دانشگاه شریف استفاده کردیم.
این کارگردان تأکید کرد: در ایران انیمیشن جدی گرفته نمیشود چون فکر میکنند توقع مردم از انیمیشن کم است ولی دهه 90 دهه انیمیشن ایران است. ما قصههای خوبی داریم و اگر زیرساخت تولید انیمیشن بیشتر شود موفق میشویم. ما با یکصدم هزینههای والت دیزنی و پیکسار نمیتوانیم انیمیشنهایی در آن حد تولید کنیم و باید از گسترش زیرساختها حمایت شود.
در ادامه طهماسب گفت: ما وقتی فیلم هنوز لاغر بود به پروژه پیوستیم. برای این فیلم یک بار صدا را بر اساس طرحها ضبط کردیم و بعد بر اساس آن فیلم را ساختند. بعد دو مرتبه صدای فیلم را در اتاق با کمک عوامل ساختیم. انیمیشن تازه دارد متولد میشود. همه فکر میکنند با انیمیشن فقط کارهای مبتذل و تیزر میشود ساخت ولی این فیلم کار خوبی است.
حسن ایوبی، تدوینگر در ادامه گفت: این اولین انیمیشن سینمایی بود که تدوین میکردم و برای خود من هم این کار جذابیت داشت. من در پروندهام کارهای رئال زیادی داشتم اما در انیمیشن تجربه نداشتم. کار انیمیشن با رئال فرق دارد. نکته منفی تدوین انیمیشن این است که در مراحل اولیه تدوین تصویر کامل وجود ندارد و بدون رنگ و جزئیات باید کار را تدوین کرد تا ریتم فیلم به دست آید. این کار محدودیت دارد از این نظر که برداشتی وجود ندارد و مجبور هستیم بدون مواد اولیه کار کنیم ولی از این نظر خوب است که امکان بازسازی سکانسها وجود دارد و اگر نقصانی در پلانها باشد میتوان آن را دوباره سفارش داد.
عظیمنژاد، آهنگساز «شاهزاده روم» در ادامه گفت: بدون شک کار کردن برای انیمیشن جذاب است. سینک بودن موسیقی میتواند این کار را سختتر و جذابتر کند. دلیل مهمی که این پروژه را قبول کردم برای این است که دوستان کار را جدی گرفتند و این برای تغییر نگاه به انیمیشن نیاز است. بهعکس آقای طهماسب من وقتی به پروژه وارد شدم که فیلم خیلی چاق شده بود و دوست داشتم وقت بیشتری داشته باشم.
وی در مورد انتخاب نادرست موسیقی در برخی سکانسها گفت: ما سه سکانس داشتیم که این سه انتخاب من نبوده است. قرار نبوده است در آن سکانس دف بگذارند چون دف سابقه تاریخیاش به آنجا نمیخورد ولی چون من میخواستم به آذربایجان بروم این سکانسها از دستم در رفت.
محمدیان در ادامه گفت: این سکانسها سلیقه من بود. بهدلیل تایم کمی که در اختیار داشتیم این اشکالات پیش آمد. ما ترجیح دادیم برای رساندن فیلم این نسخه به جشنواره بیاید ولی انشاءالله برای اکران عمومی این اشکالات درست میشود.
حسین مهدوی، صداگذار فیلم در ادامه گفت: ساخت صدای انیمیشن سخت است چون طراحی صدا بحث مغفولی در سینمای ایران است. طراح صدا در انیمیشن باید صدای همه کاراکترها را انتخاب کند. ما طراح صدا نداشتیم و باید در یک پروسه محدود این کار را انجام میدادیم. صدا در این سالن بد پخش شد چون ما 40 درصد از صدای فیلم را نشنیدیم ولی سعی کردیم در انیمیشنی که پیشنهاد شد خوب کار کنیم.
محمدیان در پاسخ به این سؤال که آیا ایده پروانه از انیمیشن دیگری برداشته نشده است، گفت: من تمام فیلمهای انیمیشن دنیا را دیدم چون علاقه من و تخصص من است. همه این فیلمها ممکن است در من تأثیر گذاشته باشند و من از آنها تأثیر گرفته باشم و این مشکلی ندارد چون در سینما اینگونه است. این ایده خوبی بود برای فیلم چون بخشهایی از زندگی ایشان موجود نبود و ما باید این خلاأها را پر میکردیم.
وی در مورد استفاده از رندر فارمهای مختلف گفت: ما برای اینکه بتوانیم قطع خوبی برای فیلم بگیریم نیاز بود که از رندرفارمهای جاهای مختلف استفاده کنیم. رندرفارمهای ما مشکل دارند و خرابیهای زیادی برای تولید انیمیشن داشتیم. امیدوارم برای نسخه عمومی فیلم این اشکالات درست شود.
این کارگردان تأکید کرد: در مورد اکران خاورمیانه این فیلم صحبت شده و در چند کشور خاورمیانه اکران داریم. یک تهیه کننده فرانسوی رایت اروپایی این فیلم را میخواهد. دوستان غیرایرانی که فیلم را دیدند پسندیدند و فکر نکنم نیاز به تدوین مجدد باشد. ما دوبله عربی فیلم را هم شروع کردیم. فکر نکنم تدوین تغییر کند مگر اینکه ایوبی بخواهد.
پاکدل در ادامه گفت: سختترین بخش ساخت انیمیشن بخش انیمیت و رندر است. ما در عرض 8 ماه انیمیت زدیم و 4 ماه با 200 کیس رندر گرفتیم. برای یک فیلم حتی تا 27هزار کیس هم استفاده شده است. ما دوست داشتیم رندر سریعتر اتفاق بیفتد. فشار زیادی برای انجام این کار بود.
محمدیان در ادامه گفت: ما سعی کردیم در این کار یک گام به جلو برویم. تجربه اول ما خیلی برای ما سخت بود، با این سخت افزارهایی که داشتیم. یک بخشی از پرشها بهدلیل رندرفارمهای ضعیف ود.
وی در مورد معماری استفاده شده در این فیلم گفت: تحقیقاتی برای این فیلم انجام شد و برای این تحقیقات گروههایی تشکیل شد. بر اساس اطلاعاتی که داشتیم، معماری آن زمان معماری جذابی برای انیمیشن نبود. اگر میخواستیم به رفرنسها پایبند باشیم، انیمیشن خوب نمیشد. اگر میخواستیم خودمان را به رفرنسها محدود کنیم کار محدود میشد، در مرحله اول سعی کردیم فیلم جذاب باشد.
جعفری در مورد بودجه ساخت «شاهزاده روم» گفت: هزینه تولید این انیمشن با تمام نکات کار، قرار بود نزدیک به 1 میلیارد شود ولی نزدیک به 2 میلیارد شد که در مقایسه با هزینه ساخت فیلمهای رئال و انیمیشنهای هالیوودی کم است. ما تلاش کردیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم تا انیمیشن ایران توسعه یابد.
محمدیان در مورد مشاوران مذهبی این فیلم گفت: در این پروژه از مطهرینیا و رجبی دوانی مشاوره گرفتیم. من برای جمعآوری منابع کاری انجام ندادم ولی تیمی بود که برای این کار از مسیحیت و اسلام منابع جمع کردند. هنوز جایی که کاخ قیصر روم فروریخت در قسطنطنیه وجود دارد.
وی گفت: با توجه به غفلتی که در زمینه فیلمهای انیمیشن شده است اگر توجه بیشتری به این حوزه کنند میتوان شاهد رشد بیشتر انیمیشن و سینما بود. امیدوارم نقایص و ایرادها را بر ما ببخشند، ما در ابتدای کار هستیم. امیدوارم در جشنواره فجر حضور حداکثری انیمیشن را ببینیم و دریچهای در این زمینه باز شود. همچنین امیدوارم پخش این فیلم در جشنواره فجر کمکی باشد برای اکران عمومی آن.
عظیمنژاد در ادامه گفت: تمام زحمتهای ما با پخش بد تباه میشود. باید در سیستم پخش برج میلاد اصلاحاتی انجام داد تا زحماتی که ما میکشیم کمتر تباه شود.
ایوبی گفت: حتماً نباید کارگردان انیمیشن در این زمینه کار کند. در دنیا متداول است که خیلی از کارگردانهای بزرگ سینما انیمیشن میسازند. کارآمدترین بخش سینمای ما بخش انیمیشن است که با هزینههای پایین میتوانیم کارهای خوبی در آن تولید کنیم.
طهماسب گفت: این شروع کار بود. ما خیلی قصه برای ساخت انیمیشن داریم. حتماً کسی که این کار را میبیند باید مؤمن باشد. فکر میکنم شهرستانیها خیلی از فیلم لذت ببرند.
جعفری در پایان گفت: جشنواره فجر نگاه ویژهای به انیمیشن دارد. امیدوارم در سالهای بعد بخش انیمیشن هم در جشنواره فجر داشته باشیم.
«مردی که اسب شد» به سینمای وسترن تنه میزند/ فیلمی با 50 سکانس
تهیه کننده «مردی که اسب شد» با اشاره به اینکه فضاسازی این فیلم سینمایی به سینمای وسترن تنه می زند از تلاش برای روایت این اثر سینمایی به زبان سینما و بهره گیری از طبیعتی بکر در این فیلم خبر داد.فیلم سینمایی «مردی که اسب شد» سومین ساخته امیر حسین ثقفی بعد از کارگردانی فیلم های «مرگ کسب و کار من است» و «همه چیز برای فروش» است که در بخش «هنر و تجربه» سی و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید. این فیلم سینمایی دوشنبه 20 بهمن ماه در کاخ جشنواره برای اهالی رسانه و مطبوعات اکران می شود به همین بهانه گفتگوی کوتاهی با علی اکبر ثقفی تهیه کننده این فیلم سینمایی درباره شرایط تولید این اثر و استقبالی که تاکنون از فیلم شده، انجام دادیم.
علی اکبر ثقفی تهیه کننده فیلم سینمایی «مردی که اسب شد» درباره سختی های ساخت این فیلم سینمایی گفت: معتقدم فیلم «مردی که اسب شد» در این برهه از زمان یک فیلم خاص و متفاوتی است البته این نظر من نیست بلکه نظر صاحب نظران و منتقدانی است که فیلم را دیده اند و معتقدند امیر ثقفی نسبت به دو کار قبلی اش یک گام به جلو رفته که این امر باعث خوشحالی من است. خوشبختانه فیلمسازان جوان کشورمان با تلاش هایی که می کنند روز به رو زموفق تر می شوند.
وی ادامه داد: در حال حاضر احساس موفقیتی که کارگردان، گروهش و من به عنوان تهیه کننده از ساخت فیلم داریم به این دلیل است که در ساخت این اثر به هرچه مدنظرمان بوده رسیدیم اما باید بعدا بازخوردش را بین مخاطبان ببینیم. این فیلم به دلیل تعدد لوکیشن فیلم بسیار سختی بود و در سه استان گلستان، مازندران و گیلان جلوی دوربین رفت. برای انتخاب لوکیشن ها زمان بسیاری صرف کردیم و پیش تولید طولانی مدتی داشتیم.
ثقفی درباره مدت زمان فیلمبرداری و پیش تولید فیلم عنوان کرد: با اینکه فیلم در طبیعت می گذرد برای ساخت دکورها زمان و هزینه بسیاری صرف کردیم. با وجودیکه طبیعت ما ناهنجاری هایی دارد که ناهمگون است اما این فیلم از طراحی و بافت یک دستی برخوردار است. فیلم کلا 50 سکانس است و فیلمبرداری به صورت سکانس پلان انجام شده و پلان های ترکیبی زیادی در فیلم داریم. طبق برنامه ریزی و سازمان دهی که انجام دادیم شش ماه پیش تولید فیلم طول کشید و 40 جلسه هم فیلمبرداری داشتیم.
وی درباره علاقه به تهیه فیلم های بکر که در دل طبیعت می گذرد و تلاش کارگردان این فیلم برای دور شدن از فضای آپارتمانی و رفتن به دل طبیعت و به تصویر کشیدن دنیایی که به آن علاقمند است، گفت: سینما مدیوم خودش را دارد و ما باید به ساحت و شعور تماشاگر احترام بگذاریم. بسیاری از فیلم هایی که می بینیم یک تله فیلم است البته نه اینکه «لوباجت» (کم هزینه) باشند بلکه دغدغه مند نیستند و فیلمنامه و ساخت محکمی ندارند. بسیاری از این آثار تنها عنوانشان فیلم است در صورتی که بسیاری از آنها ساختار یک فیلم سینمایی را ندارند. البته تشخیص این موضوع با من نیست بلکه وزارت ارشاد و هیات انتخاب جشنواره است که فیلم ها را برای حضور در یک جشنواره بین المللی انتخاب می کند.
تهیه کننده «همه چیز برای فروش» یادآور شد: دغدغه امیرحسین این است که قصه اش حتما سینمایی باشد و موضوع و فضایی را برای روایت داستانش انتخاب کند که از نظر مخاطب هم زیبا باشد. تلاش برای باورپذیری موضوع مطرح شده در فیلم برای ما بسیار مهم است. نمی خواهم این فیلم را با آثار دیگر مقایسه کنم اما همه تلاشمان را کردیم که فیلم «مردی که اسب شد» با زبان سینما روایت شود. با توجه به تلاشی که برای ساخت این فیلم داشتیم معتقدم این فیلم از آثاری است که در سینمای ایران ماندگار است و در آینده از آن زیاد صحبت خواهد شد.
ثقفی درباره شباهت فیلم به ژانر وسترن و استفاده از المان های این سینما در فیلم «مردی که اسب شد» توضیح داد: این فیلم به سینمای وسترن تنه می زند و این امر به خاطر فضاسازی های فیلم اتفاق افتاده است. کل فیلم در فضاهای بکر طبیعت رخ می دهد و حتی بیش از 70 درصد آن در صحنه های عریض و نمای لانگ شات روایت می شود که باز هم اثر را به سینمای وسترن نزدیک کرده است. امیر ثقفی در زمان پیش تولید همه نماها و فضاسازی فیلم را در ذهنش داشته و برای همه صحنه های فیلم استوری برد کشیده و با شناخت کامل سر صحنه حاضر می شد.
وی متذکر شد: بیشتر فیلم در فضای بارانی روایت می شود و تمام صحنه های باران و کلبه ای که در یک دشت وسیع در فیلم شاهدش هستیم واقعی نبوده و با توجه به نیاز داستان ساخته شده اند. نوع جهان امیر ثقفی اینگونه است و من به جهان او احترام می گذارم. در واقع او من را انتخاب کرده نه من او را. همه فکر می کنند چون من پدر امیر حسین هستم با او کار می کنم درحالی که اینگونه نیست و تهیه کننده های زیادی خواستار همکاری با او هستند. اما جدا از رابطه پدر و پسری ما با هم همکار هستیم و اعتبار و آبرویی که امیرحسین با فیلم هایش برای من کسب کرده باعث افتخارم است.
کارگردان فیلم «جان سخت» درباره داستان فیلم گفت: فیلم «مردی که اسب شد» داستان پدر و دختری است که یک اسب دارند. این اسب یادگار مادر این دختر است و او را بسیار دوست دارد. اما اسب بیمار است و زمانی که از بین می رود این مرد به دلیل وابستگی و تعلق خاطری که خودش و دخترش به اسب دارند جای اسب را می گیرد. اسب عنصر پاکی، شرافت و وفاداری است و به عنوان یک حیوان نجیب از او نام برده می شود. انتخاب نام فیلم هم در همین راستا صورت گرفته است.
وی در پایان صحبت هایش درباره استقبالی که در چند روز اخیر از فیلم شده است، ابراز کرد: احتمالا این فیلم در گروه «هنر و تجربه» اکران خواهد شد و تا امروز نیز استقبال خوبی از طرف مخاطبان جشنواره از فیلم شده است. خوشبختانه علاقمندان خودشان این فیلم را برای دیدن برگزیدند بدون اینکه ما بخواهیم تبلیغاتی برای کار کنیم.
در خلاصه داستان فیلم سینمایی «مردی که اسب شد» آمده است: من دیگر نمیتوانستم بدون گاری راه بروم یا بایستم. اسب دیگر نمیتوانست بدون گاری بایستد یا راه برود. من دیگر نمیتوانستم...اسب...من...اسب...
در این فیلم محمود نظرعلیان، لوون هفتوان، مزدک میرعابدینی، ملیسا ذاکری، مهتاب سعیدی، سیداحمد محمدی، میثم غنیزاده و بهمن صادقحسنی ایفای نقش کردهاند.
هر فیلمساز وقتی احساس کند کامل شده، همان نقطه انحطاط او است
ابوالحسن داوودی که امسال با فیلم رخ دیوانه در ده قسمت کاندیدای سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده، در گفتگویی در خصوص علل موفقیت این فیلم گفت: از آنجایی که عادت به تعریف از خودم ندارم، حرف زیادی برای گفتن نیست ولی این فیلم خوب ساخته شده، تماشاگر از دیدن آن خشنود میشود و به همان نسبت داورها هم بعد از دیدن آن تصمیم گرفتند فیلم را در ده بخش کاندیدای سیمرغ کنند.
این کارگردان نظر خود را در خصوص احتمال گرفتن سیمرغ در بخشهای مختلف بیان کرد: این موضوع هم از آن مواردی است که در موردش قضاوت نمیکنم و امیدوارم اتفاقی بیفتد که من را خوشحال کند و اگر نه مثل بقیه به تصمیمات احترام میگذارم.
وی در خصوص عملکرد جشنواره امسال نسبت به سال گذشته گفت: به نظر میرسد در مجموع از سال گذشته بهتر اداره شده است. حالا این اداره شکلهای مختلف دارد. ابتدا در پذیرش فیلمها قانونمندتر عمل شد و مطابق با آئین نامه توانستند فیلمها را گزینش و این موضوع را به خوبی مدیریت کنند تا به شکل زنجیرهای مسائل جشنواره بیحاشیهتر پیش رود.
وی افزود: قدم بعدی در تقسیم بندیهای جدید و اضافه شدن بخش هنر و تجربه و جداشدن فیلم این بخش از بقیه فیلمها بود که این موضوع باعث شد برای این فیلمها شخصیتی قائل شده، داوریها بهتر انجام شده و ظرفیت داوری مطابق با استانداردها صورت گیرد.
داوودی ادامه داد: نتیجهی آن که فیلمهای هنر و تجربه با بخش سودای سیمرغ برای هم مزاحمت ایجاد نکردند، چنانکه سالهای قبل یک طیف عجیب و غریب و مختلفی از فیلمها کنار هم قرار میگرفتند، هم داوری کار سختی بود و هم شکل قرار گرفتن فیلمها کنار هم و ارتباط آن با تماشاگرها نتیجه مطلوبی نداشت.
این کارگردان در خصوص اینکه چقدر با نقطه اوج فیلمسازی که مدنظر اوست فاصله دارد، گفت: هر فیلمسازی هر قدر احساس کند کامل شده، همان نقطه انحطاطش است، پس هنوز جای کار زیادی داریم.
داوودی در مورد عملکرد رضاداد اظهار داشت: بخشی از چیزهایی که گفتم به عملکرد رضاداد بر میگردد، تغییر مدیریتها و تغییر و تحولات دیگر باعث میشد ساختار جشنواره به یک تعریف مشخص نرسد، با آمدن رضاداد و تجربهای که وی از گذشته داشت، باعث شد این میزان درست مدیریت، به طور محسوس دیده شود.
وی افزود: این موضوع به معنی درست شدن تمام اشکالات نیست، مشکلات عمیقی وجود دارد که با برنامه ریزی و رفتار درست میتوان جشنواره و مدیریت آن را به یک تعریف مشخص و یکسان رساند تا با تعویض افراد این تعریف جابجا نشود.
این کارگردان تاثیر گرفتن سیمرغ بر روی فیلمساز و دیگر عوامل فیلم و بهتر دیده شدن فیلم گفت: گرفتن سیمرغ هم برای عوامل فیلم خشنود کننده است و هم به بهتر دیده شدن فیلم کمک میکند، ولی برای من بخش جذابتر مراسم جشنواره فجر یکجور عیددیدنی سینمایی است که با همکاران و دوستانی ملاقات میکنم که در طول سال آنها را نمیبینم. این موضوع همپای مسائل دیگر جشنواره مثل گرفتن سیمرغ و... است.
وی افزود: هر اتفاقی که برای فیلم از این دسته اتفاقات بیفتد کمتر از گرفتن سیمرغ نیست و در کل خوشحال میشوم که عوامل و دست اندرکاران رخ دیوانه جایزه بگیرند، چون آنها از ته دل و صمیمیت فراوان در ساخت این فیلم زحمت کشیدهاند.
پردیس سینمایی فولادشهر اردیبهشت افتتاح میشود
سالن سینمایی فرهنگ فولادشهر که پیش از انقلاب ساخته شده و دو سالن سینمایی و ورزشی غیراستاندارد داشت؛ پس از پایان بازسازیها با بودجهی حدود ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی آماده میشود.
این پردیس دارای سه سالن با ظرفیتهای ۱۳۰ نفر و ۳۵۰ نفر و سالن سینمای ۱۶ نفره پنج بعدی است. این سینماها دارای سیستم صوتی و تصویری دالبی دیجیتال، تریا، کافیشاپ و دوسالن انتظار هستند و قرار است لابی فرعی آن بهصورت گالری به بهرهبرداری برسد.
رئیس حوزه هنری اصفهان در افتتاحیه این پردیس؛ گفت: این پردیس سینمایی پروژهای است که با مشارکت شهرداری فولادشهر و حوزه هنری استان اصفهان ساخته میشود. طراحی و مطالعات این پروژه از شش ماه قبل آغاز و عملیات اجرایی آن نزدیک به دو ماه پیش آغاز شد. پیشبینی میشود این پردیس در اردیبهشت ماه سال آینده افتتاح شود.
سیدمهدی سیدیننیا افزود: آنچه برعهده ماست و در آن زمینه میتوانیم تلاش کنیم؛ احیاء و ساخت و بازسازی سینماها است، بازسازی سینماها سختیهای خاص خود را دارد و متاسفانه در این بخش، اعتبارات دولتی کمی وجود دارد که در حد کمک ازسوی سینماشهر است. باید تلاش کنیم با کمک سایر بخشها و دستگاهها، تمام انرژی خودمان را در این مسیر قراردهیم و این پروژهها را عملیاتی کنیم و به بهره برداری برسانیم.
سیدیننیا با اشاره به اینکه درنظر داریم در تمام شهرستانها با کمک شهرداریها و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هر شهری بتواند یک سینما داشته باشد، ادامه داد: بخشی از کار سینماها وظایف ماست و بخشی نیز مربوط به مردم است که به میدان بیایند و از این سرمایهگذاریها استفاده کنند. متأسفانه از بسیاری از سرمایهها خوب استفاده و بهرهبرداری نمیشود.
مدیرحوزه هنری اصفهان تأکید کرد: تنها خواهشی که از مردم داریم این است که از سینما استفاده کنند. سینما تأثیرگذار است و میتواند در سبد کالای خانواده قراربگیرد. بهایی که امروز برای رفتن به سینما پرداخت میشود، کمتر از پول یک ساندویچ است.
وی بیان داشت: حوزه هنری در سراسر کشور، میلیاردها تومان مابهالتفاوت هزینههای سینما را میپردازد تا مردم بتوانند به سینما بروند و از آن استفاده کنند. استفاده و پشتیبانی مردم از سینما، سبب دلگرمی تمام دستاندرکاران میشود تا همچنان این مسیر را ادامهدهند. اگر از پروژههای سینمایی حمایتی اتفاق نیافتد، بهرهوری این پروژهها به دلیل (تورم و هزینهها) پائین خواهدآمد و موفق نخواهد بود.
پیشبینی میشود با اجرایی شدن طرح مسکنمهر، جمعیت این شهر به بیش از ۲۰۰ هزارنفر افزایش یابد. این افزایش جمعیت؛ نیاز مردم به لزوم داشتن سینمایی بهتر را ضروری میکند. براساس آمار در شهرهایی با جمعیت بالای ۵۰ تا۸۰ هزار نفر، ساخت سینما مقرون به صرفه است.
«مزار شریف» یک فیلم ملی است/ راز موفقیت سینما در تداوم انسان های آن است
منوچهر شاهسواری تهیه کننده ی فیلم مزار شریف در گفتگویی در خصوص این دوره جشنواره فجر گفت: جشنوارهی فجر یکسری بنیان های ثابت از جمله امکان دیدن فیلم ها و گفتگو دارد و گاهی مواقع مشکلاتی هم پیش می آید، امیدوارم سازمان جشنواره به یک نهاد محکم تبدیل شود زیرا با این وجود اتفاقات مثبتی در این عرصه می افتد.
وی در ادامه افزود: فیلم مزار شریف یک فیلم جدید از لحاظ تکنیک تولید بود و تجربه ی جدیدی برای من در تهیه به حساب می آمد، ملی بودن موضوع فیلم هم من را به پذیرفتن تهیه کنندگی فیلم ترغیب کرد.
این تهیه کننده عنوان کرد: فیلم مزار شریف مملو از امید است، قهرمان داستان در هر لحظه تلاش می کند که زندگیاش ادامه داشته باشد و محبت را در دنیا گسترش دهد.
وی ادامه داد: سینما هر سال به دنبال پیدا کردن جوانان است و حضور جوانان همیشه مثبت است و میتواند به نشاط و پیشرفت سینما کمک کند؛ حضور پر رنگ جوانان به معنای حذف پیشکسوتان نیست، بلکه منظور تداوم نشاط در سینما است. حذف هر گره نتایج بدی دارد اما اگر به طور طبیعی هر کسی کار خودش را انجام دهد باید بدانیم راز موفقیت سینما تداومش است نه تغییر افراد.
منوچهر شاهسواری در خصوص تداوم حضور علیرضا رضا داد در راس جشنواره اظهار داشت:حضور رضا داد در هر لحظه در هر کجای سینمای ایران خوب است زیرا او دلسوز سینما است و به جزئیات اهمیت می دهد، همچنین روی باز دارد و امکان گفتگو را به همه میدهد.
وی در پایان گفت: امیدوارم سیمرغ به آن کسی که حق اوست، برسد.
«نزدیکتر» به دنبال گفتوگوی رو در رو است/ امیدوارم در گیشه شرمنده تهیهکننده نشوم
مصطفی احمدی کارگردان فیلم سینمایی «نزدیکتر» در گفتوگویی درباره ارتباط این فیلم با مخاطبان اظهار داشت: واقعیت این است که نمیخواستم تماشاگران را گمراه کنم و حتما تماشاگران برای من مهم هستند و به نوعی پل ارتباطی من برای فیلمهای بعدی مخاطبان هستند.
وی با اشاره به ارتباط فیلم سینمایی «نزدیکتر» با مفهوم سینمای امید عنوان کرد: با تمام احترامی که برای دولت قائل هستم اما به شعار دولت مبنی بر سینمای امید کاری ندارم، دولت اگر بخواهد شعار خود را محقق کنند امیدوارم که به زیر ساختهای سینما کمک کند یعنی بین من که فیلمساز جوان هستم و یک فیلمساز پیشکسوت تفاوتی وجود نخواهد داشت به این منظور که فیلمهایمان را در یک رده اکران میکنیم و با بازخورد مخطبان موجه خواهیم شد.
احمدی درباره گیشه «نزدیکتر» خاطرنشان کرد: من امیدوار هستم که در گیشه شرمنده تهیه کننده نشوم.
این کارگردان سینما با اشاره به هدف خود از ساخت فیلم سینمایی «نزدیکتر» تاکید کرد: من در این فیلم گفتوگوی رو در رو را دنبال میکردم، سینما در وهله اول برای سرگرم کردن مخاطب ساخته میشود و مخاطبی که بخواهد لایههای زیرین فیلم را بفهمد میفهمد که در این فیلم پیچیده نیست.
گیشه سال 94 متعلق به «هنر و تجربه» است/ نگرانی از فروش کم فیلمها
حبیب الله کاسه ساز تهیه کننده سینما معتقد است اغلب اکران های سال آینده متعلق به گروه سینمایی «هنر و تجربه» است و با وجود تنوع موضوعات ولی گیشه سینما پررونق نخواهد بود.
حبیب الله کاسهساز تهیه کننده سینما در ارزیابی خود از فیلم هایی که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر دیده است گفت: با وجود تنوع موضوعی که در آثار این دوره از جشنواره فیلم فجر وجود دارد اما به معنای واقعی نگران حیات سینمای ایران در سال آینده هستم.
وی ادامه داد: با توجه به جنس آثاری که در جشنواره فیلم فجر دیدم، به نظر می رسد اغلب اکران های سال آینده متعلق به گروه سینمایی «هنر و تجربه» است و کمتر فیلمی گیشه سینما را فتح خواهد کرد.
کاسه ساز در پاسخ به این پرسش که ارزیابی اش از آثار فیلمسازان جوان چیست؟ گفت: من از جمله تهیه کنندگانی هستم که بیشترین فعالیت را با کارگردان های فیلم اول در مقام تهیه کننده داشتهام و کارگردان های بسیاری چون بهرام توکلی، مسعود ده نمکی و بسیاری دیگر از جوان ها را به سینمای ایران معرفی کرده ام.
این تهیه کننده تصریح کرد: ورود کارگردان های جوان به عرصه فیلمسازی اتفاق خوبی است اما ورود به عرصه سینما باید با حساب و کتاب و داشتن فیلمنامه های خوب و بدون اداهای روشنفکری باشد. تجربه نشان داده در غیر این صورت کارگردان هایی با یک فیلم باقی می مانند و بخش خصوصی سراغ آنها نمی آید.
تهیه کننده فیلم«اخراجی ها» در پایان با اشاره به پیش بینی اکران نوروزی گفت: به نظر من جز دو یا سه فیلم بقیه آثاری که تا امروز دیدم قابلیت اکران نورزی ندارند و پس از اکران نوروزی باید نگران سینما در ماه های دیگر سال شد.
صادقی: حضورم را در «دوران عاشقی» به فال نیک میگیرم
رضا صادقی بازیگر فیلم دوران عاشقی در گفت و گویی گفت: حضورم در تبلیغات تلویزیونی به بازیگریام کمک بسزایی کرده است. آشنایی با دوربین و در کل گروه و جمع کار کردن تاثیر مثبتی داشته است و برای برخی از کارهایم مرا از تبلیغات تلویزیونی دیدهاند و انتخاب کردهاند.
وی ادامه داد: یکی از دوستانم که چهره پرداز سینما هستند مرا به آقای رئیسیان معرفی کردند که با کمال میل پذیرفتم و شانس این را داشتم که در کنار بزرگانی چون شهاب حسینی، لیلا حاتمی، فرهاد اصلانی و بیتا فرهی هر چند کوتاه حضور داشته باشم که برایم موفقیت بزرگی محسوب میشود.
صادقی افزود: درست است نقش زیاد پررنگی در این اثر نداشتم، اما همان حضور کوتاه هم بسیاری تجربه و دانش را برای من به یادگار گذاشت که این حضور را به فال نیک میگیرم.
این بازیگر گفت: شاید مانند بسیاری از افراد من هم در همان ابتدا علاقه زیادی به این حیطه نداشتم، اما رفته رفته و با گذر زمان علاقه در من شکل گرفت.
بازیگر فیلم «دوران عاشقی» در ادامه بیان داشت: درباره فیلم های جشنواره نیز گفت: چندین فیلم را تا به حال در جشنواره دیدهام و فیلم هایی نظیر احتمال باران اسیدی، چهارشنبه 19 اردیبهشت،چاقی و در دنیای تو ساعت چند است را دوست داشتم.
او در پایان با اشاره به تشابه اسمی با خواننده جنوبی کشورمان خاطر نشان ساخت: خیلیها از من در این باره میپرسند، اما خب من هیچ نسبتی با ایشان ندارم و کارهایشان را تا به حال شنیدهام و برایشان احترام خاصی قائلم.
پوستر سینما مانند خود سینما فراز و فرود دارد
همزمان با برگزاری سی و سومین جشنواره فیلم فجر نمایشگاهی از
۴۰ سال پوسترهای سینمایی ابراهیم حقیقی که شامل پوسترهای ادوار مختلف
جشنواره و پوسترهای فیلم های سینمایی ایران است در گالری برج میلاد برپا
شده است
دوشنبه ۲۰ بهمن نخستین روز از برگزاری این نمایشگاه بود که در آن ۸۰ پوستر با قطع ۱۰۰ در ۷۰ به نمایش گذاشته شده و فروش هم خواهد داشت.
ابراهیم حقیقی طراح و گرافیست ایرانی درباره روند طراحی پوستر سینمایی در ایران گفت: پوستر سینما مانند خود سینما فراز و فرود دارد، هرگاه فیلم خوبی ساخته شود که کارگردانی خوب در کنار آن باشد، قطعا دارای پوستر خوبی می شود.
وی افزود: پوستر فیلم های جشنواره که امسال در سالن برج میلاد دیدم قطعا از پوسترهای سال های قبل بهتر هستند. این یعنی کارگردان و تهیه کننده ما به این فکر افتاده اند که پوستر مهم است. در دو، سه سال گذشته اهمیت کمتری برای پوستر قائل می شدند و به قول معروف پوسترها، به پوسترهای «یک کله» و «دو کله» تبدیل شده بودند که فقط تصویر چهره درشت ستاره های سینما در آن درج شده بود و چندان متفکرانه نبودند اما امسال طراحی پوسترها بهتر شده است.
طراح سیمرغ جشنواره فیلم فجر در پاسخ به دلایل کپی
کاری برخی پوسترهای سینمای ایران از نمونه های خارجی گفت: دلیل این امر بی
بضاعت بودن فکری طراح، و بی بضاعت بودن پخشکننده است
مشکل سینما قصه و پرداختن به آن است/برای سن ما کمتر فیلمنامه نوشته میشود
ثریا قاسمی بازیگر پیشکسوت سینمای ایران در گفتوگویی درباره آثاری که تاکنون در سی و سومین جشنواره فیلم فجر دیده است اظهار داشت: قضیه فیلم دیدن ما کمی مشکلساز است. من ده سالی عضو هیئت داوران خانه سینما بودم و برای داوری آثار یک ماه الی یک ماه و نیم وقت میگذاشتم و فیلمها را میدیدم.
وی با اشاره به مقوله جذب مخاطب در آثار سینمایی چندین سال اخیر تاکید کرد: شکل همه چیز تغییر پیدا کرده است. برخی اوقات قصه های خوبی میبینیم اما در پایان متوجه میشویم که فیلمساز نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند و بین زمین و هوا مانده است. چندین سال است که مشکل قصه داشتیم و به همین دلیل بین 60 یا 70 فیلمی که در طول سال ساخته میشود تنها 3 یا 4 فیلم قابل دیدن و بحث است.
بازیگر فیلم رخ دیوانه با اشاره به فضای امید در بین آثار سینما ادامه داد: امید تحت هر شرایطی وجود دارد و به دورههای قبل و جدید مدیریتی ارتباطی ندارد، درخت هم که میکاریم امید داریم که ثمره آن را مبینیم، امید از واجبات زندگی بشر است و همه امید داریم که همه چیز خوب باشد.
ثریا قاسمی در توصیهای خطاب به جوانان سینما عنوان کرد: جوانان توجه داشته باشند که وارد عرصه بسیار سختی شدهاند و اگر این عرصه را بشناسند با دقت بیشتری وارد خواهند شد. ورود به عرصه هنر از همه نوع آن مشکل است و خیلی چیزها به غیر از دانش و تجربه لازم است علاوه بر اینکه صبر را باید مورد توجه قرار بگیرند.
وی با اشاره به گزیدهکاری خود در عرصه سینما خاطرنشان کرد: علت گزیده کار کردن من در سینما به ضعف فیلمنامه و قصه بر میگردد و دیگر اینکه برای افرادی در سن ما کمتر قصه نوشته میشود.
«مزار شریف» فیلم استانداردی است/ استقبال تماشاگر بدنه
مجتبی راعی فیلمنامهنویس و کارگردان سینمای ایران در گفتگویی درباره فیلم سینمایی «مزار شریف» اظهار کرد: این فیلم اجرای کاملا حرفهای داشت و کارگردانی، فیلمبردای، صدا و موسیقی آن حرفهای بود. این فیلم موفق شد به یک استاندارد حرفهای برسد. من فکر میکنم تماشاگر سینمای بدنه از این فیلم خوشش بیاید.
وی افزود: فضای سالن مرکز همایشهای برج میلاد زمان اکران «مزار شریف» نیز به نوعی بود که من احساس کردم این اثر در بین تماشاگرانی که ویژهتر هستند، رضایت بخش بوده است. چون کسی آنها را مجبور نکرده بود که کف بزنند.
«مزار شریف» در سینمای استاندارد جا باز کرده است
کارگردان «عصر روز دهم» یادآور شد: ساخت این فیلم بسیار سخت بوده و توانسته در سینمای استاندارد جا باز کند. این امر در روزگاری رخ داده که پول در سینما کم شده و بسیاری از فیلمها به دلیل مسایل مالی یا حرفهای نبودن عوامل، استاندارد نیستند.
راعی تصریح کرد: متأسفانه این ویژگی در همه آثار بخش مسابقه سینمای ایران نیز وجود ندارد اما من خوشحالم که بودجههایی در اختیار سینما قرار میگیرد و عوامل حرفهای موفق میشوند کار استاندارد بسازند. «مزار شریف» از این دست فیلمها است.
وی در پایان گفت: برزیده موفق شده کار خوبی ارائه دهد. حسین یاری و مهتاب کرامتی نیز بازی خوبی از خود نشان دادهاند. افرادی که نقش طالبان را نیز بازی کردهاند گرچه مدت حضورشان در فیلم کم است اما قابل قبول ظاهر شدهاند و مخاطب آنها را میپذیرد.
فیلم سینمایی «مزار شریف» به تهیهکنندگی منوچهر شاهسواری در هشت بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن، بهترین صدا (هم صدابرداری، هم صداگذاری)، بهترین چهره پردازی و جلوههای ویژه میدانی و جلوههای بصری در بخش سودای سيمرغ سیوسومین جشنواره فیلم نامزد شده است.
پیشنهاد خوب تلویزیونی را میپذیرم/ اکثر سریالها را میبینم
رویا تیموریان در گفتگویی درباره حضور کمرنگ خود در تلویزیون بیان کرد: من آخرین بار با سریال «یاد آوری» که از شبکه آی فیلم پخش شد در تلویزیون حضور داشتم اما این روزها در تلویزیون سناریوهای خوبی وجود ندارد.
وی ادامه داد: این فقط نظر من نیست، من اکثر مردم را می بینم که تلویزیون نمی بینند و شاید اقلیتی از آنها به تماشای برنامه ها و سریال های تلویزیون می نشینند.
بازیگر سریال «شمس العماره» درباره اینکه خودش چقدر سریال های تلویزیونی را نگاه می کند، گفت: بازیگری حرفه من است و از این حیث من باید این سریال ها را ببینم. از طرفی من برای کارگردانان و حتی بازیگران جوانی که در این رسانه مشغول به کار هستند احترام قائلم و چون آنها همکاران من هستند، این آثار را پیگیری می کنم.
اگر پیشنهادی خوب با فیلمنامه ای قوی وجود داشته باشد حتما می پذیرم
این بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران در ادامه درباره حضورش در تلویزیون گفت: فعلا کاری را در تلویزیون ندارم اما اگر پیشنهادی خوب یا فیلمنامه ای قوی وجود داشته باشد حتما می پذیرم.
بازیگر فیلم سینمایی «خانه دختر» در ادامه از نقش خود در این فیلم گفت و بیان کرد: من در این فیلم نقش مادر منصور را دارم و اگر دقت کنید، می فهمید که رفتار این فرد همچون کسی که در یک کلانشهر زندگی می کند، نیست و برخوردهای تندی دارد.
وی ادامه داد: بسیاری از سنت های ما قابل تامل و پیروی هستند و بعضی از آنها هم ضربه زننده به جامعه هستند. در این فیلم هم نگاهی به این سنت ها دارد و این زن که به نوعی بین سنت و مدرنیته گیر کرده است از خود رفتارهای متضادی نشان می دهد.
بازیگر فیلم سینمایی «برف» در پایان با اشاره به اتفاقی که در فیلم «خانه دختر» بوجود می آید، گفت: مادر منصور حساسیت های زیادی از خود نشان می دهد و این حساسیت ها باعث می شود که به غرور و حیثیت دختری که قرار است با منصور ازدواج کند بربخورد و این فیلم قصد دارد با نگاهی باوقار از این دغدغه ها سخن بگوید.
پوچی و بامزگی که به بحران تبدیل میشود/آیا مخاطب ایرانی این نوع کمدی را میپسندد؟
پنجمین فیلم بهرام توکلی شباهتی به آثار قبلی او ندارد. تنها نکته مشترک در آثار این کارگردان، نشانههای تجربهگرایی است که می توان به وضوح مشاهده کرد. فیلم روایتگر داستان نویسنده ای است که در برابر تهدید یک بیمار روانی، مجبور میشود تا هرچه سریعتر داستان نیمهکارهای را تمام کند. داستانی که قصد نوشتن آن را دارد مربوط به اعضای خانوادهاش است و درگیری میان آنها سوژه قصه این فیلم میشود. در نهایت کار آنقدر بالا میگیرد که مرز میان واقعیت و روایت ذهنی نویسنده در هم میریزد و داستان فیلم در بین واقعیت و تخیلات ذهنی نویسنده در رفت و آمد است.
تمام داستان بر مبنای یک سوءتفاهم شکل میگیرد و این نکته مهم در فیلم دیده میشود که در یک خانواده هیچکس زبان دیگری را نمیفهمد! افراد نمیتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و وقتی این ارتباط ساده شکل نمیگیرد هر اتفاق ساده و شاید ابلهانه به بحران تبدیل میشود. خانوادههایی که به هم نزدیک هستند اما حرف یکدیگر را نمی فهمند و فضای خانه پر از استرس و نگرانی و سوءتفاهم است.
من دیگو مارادونا هستم پر است از جملات قصار و گوشه و کنایههای پنهان و آشکار. حرفها و دیالوگهایی که از آن بوی تمسخر و هجو برخی از بنیانهای سیاسی و اجتماعی هم به مشام میرسد.
توکلی به عمد به سراغ یک نویسنده رفته است تا بتواند دو پایان برای داستان تصویر کند. پایان اول تلخ است زیرا در پایان اول وقتی نویسنده سر قرار حاضر میشود توسط بیمار روانی دستگیر شده و به ستون بسته میشود و قصد دارد او را بسوزاند، در شرایطی که پیش از این نیز افراد دیگری را کشته است. در پایان دوم که نویسنده به اجبار بیمار روانی آن را روایت می کند همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام میرسد. توکلی در این بخش از داستان همه چیز را به هجو تبدیل میکند و هیچ شباهتی به واقعیت ندارد. فیلمساز در این بخش همه چیز را به سخره میگیرد و این نوع هجویه برای مخاطب ما که عادت به این نوع آثار ندارد قابل لمس نیست. شاید بتوان گفت فیلمساز در این بخش به فیلمهای سفارشی که برخی از فیلمسازان مجبور به ساخت آن میشوند اعتراض میکند.
اگر نوع روایت و بازیها را از فیلم جدا کنیم داستان هیچ نکته جذابی ندارد. در بخش میزانسن فیلم شلخته و صحنههای شلوغ و پر سر و صدا که بازیگران در آن حضور دارند و فیلم با دعواها و کشمکشهای بی پایان و دیالوگهایی که توسط تعدادی از بازیگران تکرار میشود جلو میرود، با لحظههای پوچی که بعضی از آنها بامزه است. به همین دلیل است که پایان خوب یا بد کاراکترها برای مخاطب فرقی نمیکند.
شاید بسیاری معتقد باشند این فیلم با حضور تعداد زیاد بازیگران صاحب نام و فضای کمدی که در برخی از صحنهها ایجاد شده گیشه خوبی داشته باشد اما نکته قابل توجه این است که مخاطب سینمای ما ذائقهاش با این نوع کمدی آشنا نشده است.
سمفونی استیضاح مردی که اسب شد با طعم ایران برگر
در نهمین روز جشنواره فیلم فجر و در حالی که این رخداد یک برگ تا پایان
دفنرچه سی و سوم خود دارد، فیلم های «ایران برگر» تازه ترین ساخته مسعود
جعفری جوزانی، «سمفونی استیضاح» مستندی به کارگردانی محمدعلی شعبانی،
«جامه دران» ساخته حمید قطبی، «مردی که اسب شد» متفاوت ترین اثر امیرحسین
ثقفی، «شاهزاده روم» تنها انیمشین حاضر در جشنواره به کارگردانی هادی
محمدیان و فیلم لبنانی-ایرانی «ابو زینب» به کارگردانی علی غفاری در کاخ
جشنواره و در بخش های رقابتی سودای سیمرغ، نگاه نو، مستند و هنر و تجربه
اکران شد.
سی و سومین جشنواره فیلم فجر عصر فردا 22 بهمن ماه در مراسمی رسمی در برج میلاد به کار خود پایان می دهد.
فست فودی به نام «ایران برگر» با چاشنی انتخابات
مسعود
جعفری جوزانی فیلمساز شناخته شده و گزیده کار سینمای ایران که بیشتر
مخاطبان آثار نمایشی وی را با سریال موفق «در چشم باد» به یاد می آورند تا
فیلم های برجسته و موفق «در مسیر تندباد»، «شیر سنگی» و «جاده های سرد»، در
تازه ترین تجربه کارگردانی خود با ساخت فیلم «ایران برگر» در سی و سومین
جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
این اثر که در نخستین سانس اکران های
کاخ جشنواره در برنامه نهمین روز این رخداد به نمایش درآمد، بار دیگر سیل
مخاطبان خود از جامعه هنرمندان، منتقدان و البته خبرنگاران همشیه حاضر را
در ساعت 10 صبح روز دوشنبه (20 بهمن ماه) به سالن سینمایی مرکز همایش های
برج میلاد کشانده بود؛ با دست گذاشتن روی مساله انتخابات و روایت حوادث،
رخدادها و فراز و فرودهای این مساله از نگاه کارگردان متفاوت سازی چون
جعفری جوزانی پیشاروی مخاطبان به نمایش درآمد.
داستان «ایران برگر»
که در یکی از روستاهای استان لرستان روایت می شود در حقیقت بازتاب دهنده
دامنه فعالیت های تبلیغاتی «امرالله خان» و «فتح الله خان» از بزرگان این
روستا برای شرکت در انتخابات شوراها و رقابت تبدیل شده به دشمنی آنها را در
حالی برای مخاطب روایت می کرد که حکایت دلدادگی دختر و پسر این دو فرد به
یکدیگر به عنوان داستان موازی روایت این اثر بخش اعظم فیلم را به خود
اختصاص داده بود.
جعفری جوزانی با ساخت این اثر بار دیگر نشان داد
که مطابق معمول فیلمسازی است که به حاشیه ها و حوادث جاری در بطن جامعه بی
تفاوت نیست و «ایران برگر» در بطن خود و برای مخاطبان اهل تامل سعی داشت تا
درباره حرص، طمع و تمایل افراد برای کسب قدرت در شرایط ویژه و وضعیتی که
خیلی از انسان ها در آن شرایط درونیات خود را نشان می دهند داستانی را با
زبان طنز به تصویر بکشد.
هرچند نشانه هایی چون طنز جاری در این اثر
برای شیرین کردن حقایق تلخ در لایه های زیرین این اثر و تاکید بر دوران
معاصر رقابت این دو مو سفید کرده روستا برای برگزیده شدن در انتخابات
شوراها، حرف های بسیاری را برای مخطابان دوراندیش در پی داشت اما هر گونه
دوری از حاشیه های مربوط به مساله انتخابات ریاست جمهوری و نشانه های مربوط
به رخدادهای این اتفاق در سال 1388، نشان دهنده ذهن خلاق کارگردان این اثر
بود که قصد و انگ نگاه سیاسی و جانبداری از یک طیف و یا طبقه اجتماعی را
از این دور نگاه می داشت.
همین دوراندیشی و ذکاوت جعفری جوزانی بود
که بارها در فیلم و بعد از اتمام آن، اهالی رسانه، منتقدان و هنرمندان حاضر
در کاخ جشنواره را وادار به تشویق های ممتد کرد و نشان داد که سینما به
عنوان هنری سرگرم ساز می تواند در خلال لایه های متعدد و متاثر از تفکر
خلاقانه هنرمند حرف های فراوانی برای مخاطبان اهل اندیشه و تامل داشته
باشد.
هر چند نمی توان فراموش کرد که در تحقق خواسته های کارگردان
این اثر نمی توان از سهم بالای بازی بازیگران موفقی چون علی نصیریان، محسن
تنابنده، سحر جعفری جوزانی، نیوشا ضیغمی، گوهر خیراندیش، احمد مهرانفر،
شهره لرستانی، فریبا متخصص، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، فتح الله جعفری
جوزانی، اسماعیل خلج و سیروس میمنت به سادگی گذشت.
روایتی متفاوت از شهدای تاریخ انقلاب در «سمفونی استیضاح»
نهمین
روز جشنواره فیلم فجر در دومین سانس اکران خود و مطابق روزهای گذشته
میزبان اثر مستندی به نام «سمفونی استیضاح» به پژوهش و کارگردانی محمدعلی
شعبانی با روایت زندگی، شخصیت، رویکرد و منش سیاسی - اجتماعی پرفراز و نشیب
شهید دکتر عبدالحمید دیالمه از فعالان سیاسی دهه 40 و 50 بود.
«سمفونی
اتسیضاح» در حقیقت فعالیت های سیاسی شهید دیالمه در سال های نخستین پیروزی
انقلاب اسلامی، استیضاح ابوالحسن بنی صدر را تا تاریخ هفتم تیرماه سال
1360 و ماجرای انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت این فعال انقلابی به
تصویر می کشید.
بی هیچ اغراقی این مستند با نگاه موشکافانه و بهره
برداری دقیق و درست از بخشی از فیلم های مستندی که شهید دیالمه آنها را
کارگردانی و تولید کرده بود، یکی از زیباترین مستندهای حاضر در جشنواره
فیلم فجر را پیشاروی مخطابان به نمایش گذاشت و میزان جذابیت این اثر تا
جایی بود که اهالی رسانه، منتقدان و هنرمندان حاضر در برج میلاد بعد از
اتمام این مستند برای نخستین بار در طول اکران های آثار مستند از صندلی خود
برخاستند و قوت و درایت کارگردان این اثر در روایت این اثر «مستند پرتره»
را به تشویق ایستادند.
«مستند پرتره» از جمله شیوه های ساخت آثار
مستند است که به روایت فراز و فرودهای زندگی یکی از اشخاص حقیقی و
تاثیرگذار در طول تاریخ معاصر در شاخه های مختلف اجتماعی، سیاسی، هنری،
علمی و اقتصادی می پردازد.
شهید دیالمه که پس از کسب دیپلم طبیعی
تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد و درس هایی چون منطق، فلسفه و عرفان را نزد
شهید مرتضی مطهری فرا گرفت. در سال 1352 در رشته داروسازی وارد دانشگاه
فردوسی مشهد شد و در سال 1358 موفق به اخذ درجه دکترا از این دانشگاه شد.
این
شهید بررگوار در طول سال های فعالیت علیه رژیم ستم شاهی ارتباط مستمری با
افرادی چون شهید دکتر مرتضی مطهری، شهید دکتر محمد بهشتی و مهندس مهدی
بازرگان داشت و در سال های 1352 تا 1357 به دلیل فعالیت های سیاسی علیه
رژیم شاهنشاهی و ساخت مستندهایی از فقر و محرومیت مردمان سیستان و بلوچستان
بارها توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد.
وی در نخستین دوره مجلس
شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم مشهد در خانه ملت حضور داشت و جزو
اولین افرادی بود که به مخالفت با فعالیت های گروهک کوردل منافقان پرداخت و
همچنین در نخستین مجلس شورای اسلامی با ارائه مدارک جهت اثبات عدم کفایت
سیاسی ابوالحسن بنی صدر موجب عزل وی شد.
شهید دیالمه در نهایت در
جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه 1360 هجری خورشیدی به
دست گروهک منافقین شربت شهادت نوشید.
این اثر مستند چنان لبریز از
روایت و لحن استوار در بیان تلخی ها و شیرنی های زندگی شهید دیالمه و
همچنین ارائه دهنده اطلاعات کمتر شنیده شده درباره سال های نخستین انقلاب
بود که مو سپید کرده های جمع حاضر در کاخ جشنواره را چنان به شور و هیجان
وا داشت که در لا به لای اکران این مستند نیز به تشویق آن پرداختند.
قول
علی علائی از منتقدان شناخته شده کشور و رییس پیشین انجمن منتقدان خانه
سینما مستند «سمفونی استیضاح» را از درخشان ترین مستندهای تاریخ سینمای
انقلاب برشمرد.
کشف رازهای مگو در مراسم ختم پدر به روایت «جامه دران»
حمیدرضا
قطبی کارگردان جوان سینمای کشورمان در جشنواره سی و سوم فیلم فجر با اثری
به نام «جامه دران» در حالی حضور داشت که مدت ها در رسانه ها درباره این
اثر سینمایی به ویژه فیلمنامه آن که جزو معدود داستان های اقتباسی از رمان
های معاصر کشور بود، میان اهالی رسانه، منتقان و حتی هنرمندان بحث های
متفاوتی در گرفته بود.
اهمیت این کار علاوه بر آنکه گوشه چشمی به
یکی از سبک های مهجور سینمای ایران یعنی بحث اقتباس ادبی داشت، به این دلیل
بود که داستان فیلمنامه این اثر از مجموعه داستانی به همین نام به قلم
ناهید طباطبایی به رشته تحریر آمده بود.
نام ناهید طباطبایی در
سینمای ایران به واسطه ساخت اثری به کارگردانی علیرضا رئیسیان کارگردان
شناخته شده کشورمان که پیش از این با اقتباس از رمان «چهل سالگی» این
نویسنده یکی از درخشان ترین عاشقانه های سینمایی ایران در دهه 80 را مقابل
دوریبن برده بود میان اهالی سینمای به نامی شناخته شده و قابل اعتنا بدل
شده بود و همین مساله حساسیت ها به این فیلم و لحن روایت داستانی آن را بیش
از هر اثر دیگری بالا برده بود.
«جامه دران» روایت قهرمانی به نام
«شیرین» سات که در مراسم ختم پدرش به روابط جدیدی در زندگی شخصی و عاطفی او
پی می برد و به همین واسطه بسیاری از رازهای مگوی پدر و اسرار تلخ و
شیرین دو دهه اخیر زندگی او را فاش می کند. اما باید گفت قطبی در این اثر
سینمایی چنان درگیر لحن گیرا و جذاب فیلمنامه شده که اثرش را در حد روایت
داستان رها کرده است.
به زبان دیگر شاید بتوان گفت که کارگردان این
فلیم در ساخت اثر سینمایی اش به هیچ وجه تلاشی برای بخشیدن صفات دراماتیک
(اوج و فرود موجود در ساختار هنرهای نمایشی – تئاتر و سینما – را گویند که
به واسطه عناصری چون گره افکنی و گره گشایی توسط قهرمان به ایجاد کنش و
جذابیت اثر نمایشی می انجامد) برای ارائه اثری پرکشش و تعلیق دار نمی کند و
همین لحن صرفا قصه گوی فیلم است که باعث می شود مرزی میان ماهیت سینما و
رمان برای مخاطب ایجاد نشود.
دقیقا این آسیب بود که باعث شد تا
حاضران در سالن سینمایی برج میلاد از اهالی رسانه گرفته تا منتقدان و
هنرمندان در ارتباط گیری با این اثر با لکنت معنایی و روایی مواجه شوند و
چهره شان محلی از اعراب رضایت را منعکس نکند.
هرچند در این فیلم
بازیگران شناخته شده ای چون مصطفی زمانی، مهتاب کرامتی، باران کوثری، پگاه
آهنگرانی و افسر اسدی در کنار جوانانی چون فرزانه نشاط خواه، الهام نامی،
محمود بهروزیان و مریم کاظمی حضور داشتند اما حضور این ستاره ها نیز
نتوانسته بود در پوشاندن ضعف های کارگردانی و لحن روایت این اثر برای کسب
رضایت مخاطبان موثر واقع شود.
شبه وسترن ایرانی در «مردی که اسب شد»
امیرحسین
ثقفی فیلمساز جوان و متفاوت ساز سینمای ایران در سومین تجربه کارگردانی
خود بعد از فیلم های «مرگ کسب و کار من است» و «همه چیز برای فروش»، با
اثری به نام «مردی که اسب شد» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر در بخش هنر و
تجربه حضور داشت.
این فیلم علاوه بر آنکه در معرفی خود در اخبار و
بولتن جشنواره شبه روایتی با این مضمون که «من دیگر نمی توانستم بدون گاری
راه بروم یا بایستم. اسب دیگر نمی توانست بدون گاری بایستد یا راه برود. من
دیگر نمی توانستم... اسب... من... اسب...» را به مخاطبان انتقال داده بود و
به این واسطه بر شدت جذابیت تماشای این اثر میان اهالی رسانه، منتقدان و
هنرمندان افزوده بود در نقش محوری خود ار «لوون هفتوان» بازیگر درخشان فیلم
«پرویز» به کارگردانی مجید برزگر بهره می برد که پیش از بهمن ماه سال جاری
در اکران گروه سینما های هنر و تجربه بسیار درخشیده بود.
فارغ از
لحن متفاوت معرفی فیلم در اخبار رسانه ها، «مردی که اسب شد» روایت کننده
داستان پدر و دختری است که صاحب اسبی هستند و آن اسب یادگار مادر این دختر و
همسر مرد است و هر دو به این موجود علاقه و وابستگی شدیدی دارند؛ اما اسب
به سبب بیماری می میرد و مرد به سبب همان تعلق خاطر خودش جای اسب را می
گیرد.
تازه ترین تجربه کارگردانی امیرحسین ثقفی علاوه بر آنکه روایت
کننده داستانی بسیار متفاوت نسبت به قصه های عموما تکراری فیلم های یک دهه
اخیر سینمای ایران است با درایت کارگردان به کلی از محیط های آپارتمانی
فاصله گرفته و در طبیعت بکر مازندران، گیلان و گلستان فیلمبرداری شده و به
سبب استفاده از صحنه های موجود در طبیعت و همچنین بهره برداری متعدد از
نماهای باز (واید شات و لانگ شات) به شباهت زیادی به ساختار فیلم های وسترن
پیدا کرده است.
نکته دیگر در کسب توفیق این اثر میان اهالی رسانه،
منتقدان و هنرمندان نگاه و شیوه کارگردان جوان و 37 ساله این اثر سینمایی
است که با وجود آنکه از پیش می دانسته این فیلم درصورت اکران به شکل محدود
در گروه سینماهای هنر و تجربه به اکران درخواهد آمد به هیچ وجه سعی نکرده
تا لحن سینمایی، هنرمندانه، خلاقانه و تجربی فیلمش را با داده ها و واسطه
های سینمای بدنه (سینمای تجاری مبتنی بر گیشه) عوض کند.
ثقفی روایت
داستانی عمیق، فلسفی، شاعرانه و در عین حال احساسی و تلخ این فیلم را با
مخطابان خود بی واسطه در میان گذاشته و همین دقت و وسواس کارگردان در ساخت
اثری به معنای واقعی سینمایی است که باعث شد تا مخاطبان در برج میلاد به
تحسین این اثر فارغ از برخی آسیب ها و ضعف هایش بپردازند.
علاوه بر
لوون هفتوان در این اثر سینمایی بازیگرانی چون محمود نظرعلیان، ملیسا
ذاکریی، مزدک میرعابدینی، بهمن صادق حسنی، میثم غنی زاده و احمد محمدی حضور
دارند که تمامی آنها بی هیچ ادعایی به بهترین وجه ممکن به ارائه کاراکتر
محول شده شان پرداختند.
«شاهزاده روم»، تنها نماینده سینمای انیمشین
صنعت
سینما به واسطه یکی از شاخه های شناخته شده تولیداتش به نام انیمیشن در
یکی دو دهه اخیر تمامی مرزهای تخیل مخاطبان را با تصاویر ملموس واقعی گره
زده است و تکنیک ساخت این دست از آثار تا جایی پیش رفته که در فیلم های
سینمایی نیز جلوه های ویژه انیمیشنی تا حدی به کار می رود که بسیاری از
مخطابان نمی توانند مرز میان واقعیت و مجاز آن تصاویر را تشخیص دهند.
از
سوی دیگر تولید آثار انیمیشن به دلیل ارتباط بی واسطه با دامنه بدون مرز
تخیل مخاطبان باعث شده تا بیشترین آرای علاقه مندان در جهان سینما متوجه
این آثار باشد و درست به همین دلیل است که شاهدیم درآمد یک دهه اخیر
تولیدات انیمیشن در سینمای جهان به اندازه فروش نیم قرن آثار سینمایی رسیده
است.
اما در کنار تمامی این تعاریف باید به این مساله نیز توجه
داشت که ساخت آثار انیمشین با وجود داستان های جذاب و لبریز از تخیل شان
تنها زمانی می توانند در بین مخاطبان به مقبولیت دست یابند که تکنیک های به
روز شده انیمیشن در تولید آثار به کار رود و در غیر این صورت با وجود
بودجه هنگفت تولید این دستاز آثار نمی توان توقع بازگشت سرمایه را از سوی
مخاطبان در گیشه سینماها را داشت.
انیمشین «شاهزاده روم» که تنها
نماینده این شاخه تولیدات سینمایی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر به شمار
می رود نیز با وجود تمامی زحمات هادی محمدیان به عنوان کارگردان این اثر و
حامد جعفری در جایگاه تهیه کننده و همچنین با بهره مندی از داستانی متفاوت و
جذاب، به واسطه استفاده نکردن از تکنیک های روز جهان در ساخت آثار کارتونی
(انیمیشن) نتوانست با مخاطبان خود در کاخ جشنواره که دامنه اهالی رسانه،
هنرمندان و منتقدان را شامل می شد ارتباط برقرار کند.
«شاهزاده روم»
بازتاب دهنده داستان یک پرنسس مسیحی است که از طرف خانواده مادری به عنوان
یکی از نواده های قیصر بزرگ روم شناخته می شود و از طرف خانواده پدری اش
از نوادگان «شمعون» به عنوان وصی خاص و مورد احترام حضرت عیسی مسیح (ع) به
شمار می رود اما سرنوشت و تقدیر الهی او توسط پروردگار چنان رقم می خورد که
از روم به سامرا رود و بعد از گرویدن به اسلام به عنوان مادر امام زمان
حضرت مهدی موعود (عج) در تاریخ مسلمانان شناخته شود.
دقیقا این
داستان جذاب و منبعث از تاریخ حقیقی که برای مسلمانان به ویژه شیعیان از
اهمیت بسیار بالایی برخوردار است تنها به سبب استفاده نکردن از تکنیک های
مدرن و به روز ساخت آثار انیمیشن تنها در بحث تکنیکی با آسیب مواجه بود و
به همین دلیل در ارتباط گیری با مخاطبان جدای از بحث داستانی اش نتواست
رضایت تام و تمام آنها را با خود به همراه داشت باشد.
عاشقانه ای از بطن جنگ لبنان و اسرائیل در «ابوزینب»
علی
غفاری در تازه ترین اثر سینمایی خود با نگاهی به حوادث جهان اطراف، نقطه
هدف روایت داستانی خود را با اشتراک گذاشتن با مخاطبان، متوجه کشور لبنان
در دوران حمله رژیم اشغالگر قدس کرده است.
غفاری که در جشنواره سی و
یکم فیلم فجر با فیلم «استرداد» نظرهای فراوانی را متوجه خود کرد، در ساخت
تازه ترین تجربه خود دست به تولید یک اثر بین المللی زده است.
فیلم
«ابو زینب» با سرمایه گذاری شرکت «العرض» لبنانی تولید شده و اغلب عوامل
پشت صحنه و بازیگران این اثر نیز از هنرمندان و فعالان عرصه سینما در کشور
لبنان هستند.
«ابو زینب» روایت کننده مقاومت یک خانواده لبنانی در
سال های اشغال بخشی از این کشور به دست نیروهای رژیم صهیونیستی است و در
بطن قصه خود به روایت داستان ایثار و فداکاری مادر خانواده ای می پردازد
که با تحمل رنج های فراوان رازی را در سینه نهفته دارد که برای حفظ آرامش
خانواده و تمرکز آنها برای سپری کردن این دوران سخت از بازگو کردن آن
اجتناب می کند.
غفاری با فیلم «استرداد» نشان داد که کارگردانی است
که سینما را می شناسد و دقیقا به دلیل بالا بردن توقع اهالی رسانه، منتقدان
و هنرمندان نسبت به کیفیت تولید آثارش نتواست با اکران فلیم «ابو زینب»
بار دیگر تشویق ها و رضایت همان مخاطبان در برج میلاد را به دست آورد.
با
وجود آنکه این فیلم با حضور بازیگران غیرایرانی چون «کارمن لبس»، «باسم
مغنیه»، «عمارشلق»، «یوسف حداد» و «اغوب دوجرجیان» تولید شده بود اما
روایت ضعیف فیلم در کارگردانی و بازی اغراق شده و گاه تصنعی بازیگران این
اثر از جمله انتقادهایی بود که خبرنگاران، هنرمندان و منتقدان هنگام خارج
شدن از سالن سینمایی برج میلاد در آخرین اکران نهمین شب از ایام برگزاری
جشنواره فیلم فجر با یکدیگر مطرح می کردند.
خاطره ای از نقش در نهمین روز جشنواره فیلم فجر؛ فکر کردید زرنگ هستید
روز گذشته (دوشنبه) برج میلاد و اطراف سالن همایش های آن (کاخ جشنواره)
نیز حواشی فراوانی را شاهد بود که بر چهره این روز هم خاطره ای از نقش
گذاشت.
همه فهمیدند حتی خواجه حافظ شیرازی
در
این نکته شکی نیست که ابوالحسن داودی فیلمسازی است که کارش را بلد است و به
قول فعالان هنر هفتم «سینما را خوب می شناسد»، اما درست به همان میزان
دانش تمام اهل فن درباره کار بلدی داودی ، همه می دانند که وی فیلمسازی
عموما گلایه مند و منتقد نیز است.
درست همین خصوصیت وی هم باعث شده
تا بعد از آنکه فیلم «زاد بوم» را در سال 1387 ساخت به سبب گلایه های
متعددش از وضعیت سینما، کیفیت آثار و نگاه مسئولان به وی شش سال از این هنر
دور باشد تا آنکه با ساخت فیلم «رخ دیوانه» در جشنواره سی و سوم توانست
درخشش خیره کننده ای داشته باشد و علاوه بر آنکه این فیلم در 10 بخش
کاندیدای دریافت سیمرغ جشنواره به چشم می خورد در آرای مردمی نیز بالاترین
رای را به دست آورده است.
اما در کنار تمامی این موفقیت ها داودی
از اولین روز جشنواره تا نهمین روز آن چه در مصاحبه های مطبوعاتی، چه در
نشست های معرفی فیلم در سینماهای مردمی و چه در گپ وگفت های دوستانه با
همکاران و منتقدان حاضر در برج میلاد مدام به این مساله اذعان می کند که
دلیل دوری وی از سینما تبعید شدنش و یا به مرخصی اجباری رفتنش و یا دور نگه
داشته شدنش توسط مدیران وقت دولت های نهم و دهم بوده است.
با
وجود آنکه وی طی شش سال سکوتش در فیلمسازی در مصاحبه های مطبوعاتی این
مساله را با صفت ها و قیدهای متعدد اما مشابه بارها تکرار کرده بود، طی 9
روز برگزاری جشنواره هم مدام به تکرار جملاتی چون «رخ دیوانه حاصل شش سال
استراحت اجباری است»، «رخ دیوانه پاسخی به شش سال تبعید توسط مدیران وقت
بود» و نظایری از این دست پرداخت.
حال آنکه شدت اعتراضات وی حتی با
اعلام کاندیدا شدن تازه ترین فیلم او (رخ دیوانه) در 10 بخش از جوایز
سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر در گام سی و سوم و حضور این فیلم در صدر
آرای مردمی بهترین فیلم از دید مخاطبان طی هفت روز متوالی (از روز دوم تا
نهم جشنواره) نه تنها قطع نشده که وی را به نقد تازه ای نیز واداشته است.
داوی
در تازه ترین گلایه خود نسبت به نحوه شمارش آرای مردمی و احتمال وقوع تقلب
در این آرا نیز گلایه کرده بود هر چند به همان سرعت که این نقد را مطرح
کرد به همان سرعت نیز تاکید کرد که شوخی کرده است...
جشنواره یک
روز دیگر تمام می شود و می توان امیدوار بود که کسب چند سیمرغ بلورین می
تواند ابوالحسن خان داودی دوست داشتنی و البته منتقد را کمی راضی کند! اما
جناب داودی عزیز باور کنید همه حتی خواجه حافظ شیرازی هم متوجه شد که علت
دوری شش ساله شما از سینما چه بوده .
در ضمن برای جلوگیری از هر
نوع اعتراض جدید ابوالحسن داودی نسبت به این مطلب پیشاپیش کسب چند سیمرغ
بلورین از بین 10 سیمرغ کاندیدا شده این اثر را به وی و کلیه دست اندرکاران
سینما و حتی مخاطبان هنر هفتم کشور تبریک می گوییم.
دوستان سینماگر، توجه توجه! تهران منطقه جنوبی هم دارد!
عجایب
دنیایی است جهان شهرت و گاه چنان سایه آن بر سر صاحبان هنر سنگینی می کند
که عقبه خود را فراموش می کنند و به کل از یاد می برند که اگر ستاره شدند،
به آسمان رسیدند و شهره آفاق هستند در کنارخلاقیت و طبع هنری شان مردمی در
گوشه گوشه این شهر و کشور زندگی می کنند که از آنها در راه موفقیت حمایت
کرده اند.
در روزهای اخیر برخی رسانه ها چندین خبر و گزارش در باره عدم حضور سینماگران در سینماهای جنوب شهر تهران را منتشر کرده اند .
در
حالی که با همت مسئولان وزارت ارشاد و شهرداری پردیس ها و سالن های با
کیفیتی در مناطق جنوب شهر تهران در چند سال اخیر ساخته شده و به بهانه
برگزاری جشنواره فیلم فجر در گام سی و سوم توسط سازمان سینمایی وزارت ارشاد
به جدیدترین امکانات نوری و صوتی تجهیز شده اما عدم حضور برخی هنرمندان
(بخوانید بازیگران) در این سینماها انتقادهای متعددی را از سوی مردم به
همراه داشته است.
باور کنیم که این انتظار بالایی نیست که هیچ،
بلکه بسیار به حق است که مردم این مناطق نیز به سبب هزینه و وقتی که برای
دیدن فیلم های جشنواره فجر صرف کرده اند به اندازه و حتی بیشتر از همشهریان
بالانشین تهران حق دارند شاهد حضور هنرمندان در مراسم معرفی فیلم های در
حال اکران در این سینماها باشند.
از همین جا از بسیاری از هنرمندان
که به این خواسته با دیده احترام نگاه کردند و در تمامی برنامه های معرفی
آثار سینمایی شان در مناطق جنوب شهر تهران حضور به هم رسانده اند کمال تشکر
را داریم و به همان میزان از آن عده معدودی که به بهانه پایین شهربودن به
دیدن مردم و میل آنها برای رویت هنرمندانی که به واسطه حمایت شان ستاره
شدند کوچکترین وقعی ننهادند انتقاد می کنیم و بار دیگر این جمله را یادآور
می شویم که دوستان هنرمند سینما، تهران منطقه جنوبی هم دارد.
«ایران برگر» و حاشیه های تمام ناشدنی اش
«ایران
برگر» تازه ترین تجربه کارگردانی مسعود جعفری جوزانی به سبب داستان و
محتوای آن حتی پیش از جشنواره نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته بود و در
کنار متن اخبار این فیلم، حواشی پررنگتری از آن در برخی رسانه ها بازتاب
داده می شد.
داستان «ایران برگر» که در یکی از روستاهای استان
لرستان روایت می شود در حقیقت بازتاب دهنده دامنه فعالیت های تبلیغاتی
«امرالله خان» و «فتح الله خان» از بزرگان این روستا برای شرکت در انتخابات
شوراها و رقابت تبدیل شده به دشمنی آنها را در حالی برای مخاطب روایت می
کرد که حکایت دلدادگی دختر و پسر این دو فرد به یکدیگر به عنوان داستان
موازی روایت این اثر بخش اعظم فیلم را به خود اختصاص داده بود.
همین
داستان کافی بود تا نشست خبری این فیلم را هم مملو از جمعیت کند و هم
لبریز از سوالات حاشیه ای متعدد که در ادامه مهمترین آنها را با هم قسمت می
کنیم.
نگرانم نباشید
جعفری جوزانی در واکنش به
پرسش های متعددی درباره محتوای اصلی این فیلم با محور انتخابات، همچنین
گزینش منطقه لرستان برای وقوع داستان، استفاده بازیگران از لهجه لری و
احتمال آزرده خاطر شدن مردمان غیور و دوست داشتنی این منطقه از کشور عزیز و
پهناورمان بارها در نشست خبری تاکید کرد که نگران من نباشید.
وی
همچنین درباره پرسش کدورت احتمالی قوم «لُر» از فیلم «ایران برگر» با تاکید
بر آنکه این اثر افتخار کارنامه کارگردانی من است توضیح داد: هر فیلمی در
هرجایی ساخته شود ، باید لهجه همان جا را داشته باشد، گاه به اشتباه یک لحن
یا بعضی از بزرگان یک قوم خاص را مسخره می کنند که این امر نکوهیده ای
است، در حالی که فیلم ما چنین کاری انجام نمی دهد.
90 دقیقه عددی نیست
جعفری
جوزانی درباره انتقاد برخی خبرنگاران، منتقدان و هنرمندان نسبت به زمان
بالای فیلم هم با غرور و تعصبی سخت گیرانه گفت: ما در ایران عادت کرده ایم
فیلم های سینمایی 90 دقیقه باشد، درحالی که مخاطب باید داستان را کامل
ببیند و من به زمان بالای 100 دقیقه اعتقاد دارم!
به هرحال این هم منطقی است و هر نوع نتیجه گرایی درباره این پاسخ را به زعم و نظر شما خوانندگان عزیز می سپاریم.
از شدت تراژدی به کمدی رسیدیم
محمدهادی
کریمی روانشناس، فیلمنامه نویس، کارگردان و بازیگر سینمای ایران که در
«ایران برگر» رسالت نگارش فیلمنامه این اثر را بر عهده داشت در نشست نقد و
بررسی فیلم در پاسخ به فضای کمدی این فیلمنامه که عموما با جهان نویسندگی و
روحیات این هنرمند مغایر است گفت: وقتی آقای جوزانی طرح کمدی فیلمنامه را
تعریف کرد، برایم عجیب بود شاید او چیزهایی می دید که از فرط تراژیک بودن
به کمدی رسیده بود.
وی در ادامه جمله ای را گفت که چشمان گرد شده
حاضران در نشست از شدت تعجب به شکل کامل به دایره تبدیل شد اما گویا از نظر
این هنرمند این تغییر حالت عادی چشمان به هیچ وجه مساله غریبی نبود و برای
همین تاکید کرد: «ایران برگر» نیمه دیگر «در چشم باد» است که در قالب کمدی
تصویر شده است.
حال خوانندگان این گزارش که سریال موفق «در چشم
باد» را دیده اند می توانند حالت گرد شده چشمان حاضران در این نشست را با
گوشت و پوست واستخوان شان لمس کنند و از همین جا تاکید می کنیم که هنگام
اکران عمومی این فیلم با مرور این جمله مراقب حالت چشمان خود در سالن
سینمایی باشند.
رونمایی از شوالیه در «ایران برگر»
یکی از نکته های جالب توجه «ایران برگر» صدای دلنشین آواز استاد شهرام ناظری در صحنه های انتهایی این فیلم بود.
ناظری
که به شوالیه آواز ایران معروف است با حضورخود در کاخ جشنواره ضمن ابراز
رضایت از حضور در این اثر طنز اجتماعی با داستان متفاوتش درباره نخستین
تجربه همکاری اش با یک فیلم سینمایی بعد از 35 سال از آغاز نهضت سینمای
انقلاب اسلامی تا امروز گفت: پیش از این، «علی حاتمی» توسط «جمشید مشایخی»
از من خواسته بود که برای اجرای قطعاتی از موسیقی در فیلم سینمایی
«دلشدگان» شرکت کنم؛ اما چون سفر آمریکا را در پیش داشتم و سه ماه در
ایران حضور نداشتم، قسمت نبود که در آن اثر حضور یابم و آقای شجریان در آن
اثر خواند و قسمت این بود که با فیلم آقای جعفری جوزانی تجربه حضور در
سینما را پشت سر بگذارم.
تهیه کننده ای که خاک برسر شد
دیگر
نشست نقد و بررسی پر حاشیه برگزار شده در برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره و
میزبان اهالی رسانه، منتقدان و هنرمندان مربوط به فیلم «دریا، ماهی و
پرنده» بود.
مهرداد غفارزاده به عنوان کارگردان در فیلم «دریا،
ماهی و پرنده» داستان زندگی نوجوانی ناشنوا که دوره محکومیت خود را در
کانون اصلاح تربیت می گذراند، روایت کرده که این نوجوان به دلیل مشکل
ناشنوایی اش نمی تواند از خود دفاع کند، با نقاشی هایی که روی در و دیوار
کانون اصلاح تربیت می کشد تلاش می کند تا بی گناهی اش را ثابت کند.
همین
داستان باعث شده بود تا 150 نفر از ناشنوایان به دعوت امیر پورکیان تهیه
کننده این اثر در سالن سینمایی برج میلاد حاضر باشند اما عدم اکران نسخه
زیرنویس شده این فیلم اعتراض جمع ناشنوایان را در پی داشت به حدی که
نماینده آنها با بیان انتقاد رسمی از تهیه کننده این اثر وی را متهم به
استفاده تبلیغاتی از حضور ناشنوایان در سالن جشنواره فیلم فجر در برج میلاد
کرد.
اما واکنش غیرمنتظره تهیه کننده این اثر نه تنها پاسخ انتقاد
و اعتراض ناشنوایان مدعو به این فیلم را داد که به خنده و تلطیف شدن فضای
نشست رسانه ای نیز منتج شد.
پورکیان تهیه کننده این فیلم در واکنش
به اعتراض ناشنوایان که اعلام کرده بودند از آنها برای حضورشان در سالن
استفاده تبلیغاتی شده است ، گفت: «خاک بر سر من اگر بخواهم از شما استفاده
تبلیغاتی کنم!» باور کنید تلاش کردیم نسخه زیرنویس دار آماده شود، اما
متاسفانه نشد. قطعا به زودی این اکران را برای شما خواهیم داشت، اما
خوشحالم فضایی باز شد تا به این مساله به صورت ویژه رسیدگی شود.
وی
همچنین در ادامه نشست از یکی از رابطان ناشنوا درخواست کرد تا جلوی میز
میهمانان حاضر در نشست نقد و برسی بیاید و پرسش های خبرنگاران و سخنان
هنرمندان و دست اندرکاران این فیلم را براس ناشنوایان با زبان اشاره ادا
کند.
باز هم انتقاد به ممیزی
پورکیان همچنین در
بخش دیگری از این نشست با اشاره به اصلاحات و ممیزی های چندباره وارد شده
به این فیلم با انتقاد از شورای پروانه نمایش گفت: متاسفانه این دوستان بعد
از اصلاحاتی که دادند، اصلاحات دیگری از جاهای دیگری بر فیلم وارد شد و
نبود ثبات رای در شورای پروانه موجب شده مراجع دیگری هم برای فیلم تصمیم
بگیرند و این برای بخش خصوصی بسیار سخت است. اما ما ایستاده ایم تا با همین
فرمت پروانه نمایش بگیریم.
اشاره به جای ضیغمی
در
بخش دیگر این نشست خبری نیوشا ضیغمی یکی از بازیگران این اثرسینمایی در
سخنانش به هوای آلوده اهواز اشاره کرد و گفت: متاسفانه مردم این شهر از
حداقل حق شان که نفس کشیدن است، محروم هستند از این فرصت رسانه ای استفاده
کرده و از مسئولان درخواست می کنم که به فکر مردمان این منطقه از کشورمان
نیز باشند.
همچنین حضور عطیه معصومی بازیگر فیلم «پرنده کوچک
خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده که از بهترین فیلم های دهه 60 تاریخ
سینمای ایران که داستان محوری آن به مشکلات یک نوجوان ناشنوا در ارتباط
گیری در جامعه و محیط خانواده بازمی گردد در سالن، علاوه بر افزودن به
جذابیت های این نشست ردی ازهاشور خاطرات شیرین آثار آن دوران سینمای ایران
را در اذهان حاضران به ثبت رساند.
جوانان بیایند و ما بنشینیم
اما
نشست خبری حاشیه سازدیگر در نهیمن روز جشنواره فیلم فجر به نقد و بررسی
فیلم «جامه دران» به کارگردانی حمیدرضا قطبی اختصاص داشت.
در این
نشست حسن حسن دوست تدوینگر با سابقه و برنده چندین جایزه سیمرغ بلورین از
ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر با اشاره به جریان تعریف و تمجید از جوانان
سینماگر از زبان هنرمندان و مسئولان جشنواره که به گفته وی گویا امسال به
مُد این رخداد سینمایی بدل شده است خاطرنشان کرد: در این جشنواره مسوولان
مرتب از لفظ جوان گرایی استفاده می کنند و فکر می کنم سر جوان ها را
دارند کلاه می گذارند! این لفظ جوان گرایی که می گویند پوچ و بی معنی
است، اگر استادان در خانه بنشینند، جوان ها نمی توانند موفق باشند.
البته
در این میان وی با اشاره به این مساله که در این رخداد شاهد حضور جوانان
هستیم و پیشکسوت هایی مثل «من» باید در خانه بنشینند گفت: بهمن فرمان آرا و
خسرو معصومی سرمایه های سینما هستند. آیا این ها باید در خانه بنشینند
تا جوان ها بیایند؟
آخرین دیگر صحبت حسن دوست که غرولندهای زیر
لبی اهالی رسانه، منتقدان و برخی هنرمندان را نیز با خود به همراه داشت به
انتقاد وی از تدوین های ضعیف موجود در آثار سینمای حاضر در جشنواره سی و
سوم فیلم فجر باز می گشت که گفت: برخی فیلم های جشنواره را دیده ام که
متأسفانه در همه آنها مشکل تدوین وجود داشت و به نظر می رسد هیچ کس متوجه
نیست که این نوع تدوین فیلم ها را خراب کرده و باعث شده آنها یا کسل
کننده باشند یا ریتم تند و سریعی داشته باشند.
فکر کردید زرنگ هستید
و
بالاخره آنکه در پی بازتاب گزارش های رسانه های حاضر در جشنواره فیلم فجر
مبنی بر خرید جمعی بلیت های برخی آثار فیلم فجر که شائبه واریز آنها به
صندوق های آرای مردمی برای ارتقای رتبه برخی فیلم ها در این بخش را رقم زده
بود؛ ستاد برگزاری بخش آرای مردمی طی بیانیه ای نسبت به این گزارش ها
واکنش نشان داد.
در بیانیه این ستاد آمده است: با توجه به گزارش
های دریافتی دو روز گذشته مبنی بر خرید جمعی بلیت برخی فیلم ها که می
تواند در نتیجه جمع بندی آرا موثر باشد و به منظور صیانت از آرای
تماشاگران فیلم های ردیف نخست تا پنجم جدول شمارش آرای تماشاگران، به
آگاهی علاقمندان سینمای ایران و صاحبان فیلم ها می رساند که در تاریخ های
بیستم و بیست و یکم بهمن ماه (روزهای نهم و دهم جشنواره فیلم فجر) صرفا
بلیت های پیش خرید شده برای مشارکت در انتخاب فیلم برگزیده تماشاگران
معتبر و موثر خواهد بود.
در حقیقت فارغ از جمله بندی کلاسیک این
بیانیه حرف اصلی همکاران ستاد برگزاری بخش آرای مردمی خطاب به برخی دوستان
این بود که «فکر کردید زرنگ هستید!»...
البته هنوز از صورت و چهره
عصبانی، خشمگین و یا در هم رفته و شاید هم متعجب آن دسته از دوستانی که
خدای نکرده با این طرح قصد داشتند تا رای مردمی برخی فیلم ها را افزایش
دهند گزارشی در دست نیست.
هر چند باید خوشحال بود که این اقدام
صورت گرفت و الا اابولحسن داودی کارگردان عموما منتقد سینما که فیلم «رخ
دیوانه» او طی 9 روز گذشته در راس آرای مردمی جشنواره قرار داشت معلوم نبود
چه انتقادهایی را با رخ دادن این اتفاق مطرح می کرد.
و همچنین از اقدام مسئولان در رو کردن دست آن افراد زرنگ! نیز پیشاپیش و پساپس سپاسگزاری می کنیم و به قول معروف باقی بقایتان...