یکی از این موارد، مذاکره با شرکت هندی اسسار ESSAR است که در صورت نهایی شدن آن، قراردادی به صورت مشارکت بین ایران و هند به سرانجام برسد و کارخانه ای با قدمت 25 سال فعالیت در هند با ظرفیت حدود 2 میلیون تن را به ایران منتقل کرده و در منطقه استان هرمزگان و بندرعباس احداث نمایند.
گروه اقتصادی – در حالی که برخی کارشناسان معتقدند که مسوولان صنایع معدنی ایران باید به دنبال ایجاد کارخانه های بزرگ فولادسازی با فناوری جدید و با ظرفیت بالای 10 میلیون تن باشند، اما شنیده ها حاکی از آن است که مدیران بخش فولاد ایران، همچنان تمایل به استفاده از فناوری قدیمی و کارخانه های چند سال کارکرده دارند.
به گزارش بولتن نیوز، این کارشناسان و برخی اعضای هیات تحقیق و تفحص از صنعت فولاد، با انتقاد از سیاست های دولت قبلی برای احداث کارخانه های کوچک 800 هزارتنی در استان های مختلف، معتقدند که اگر در کنار دریای عمان و خلیج فارس در آینده شاهد ایجاد کارخانه های بزرگ با فناوری پیشرفته و جدید باشیم به اندازه سایر طرح های پراکنده فولادسازی، بهره وری و کارایی خواهد داشت و لذا ساختار مدیریت فولاد کشور باید با اصلاحات اساسی مواجه شود و هزینه ها و عدم النفع فولاد کشور را کاهش دهد...
اما با وجود این نظرات، و همچنین تجربه کشورهای منطقه در ایجاد مدول های بزرگ 10 میلیون تنی، شنیده ها حاکی از آن است که برخی مدیران فولادسازی در مذاکره با طرف های خارجی، به دنبال فناورهای قدیمی هستند.
یکی از این موارد، مذاکره با شرکت هندی اسسار ESSAR است که در صورت نهایی شدن آن، قراردادی به صورت مشارکت بین ایران و هند به سرانجام برسد و کارخانه ای با قدمت 25 سال فعالیت در هند با ظرفیت حدود 2 میلیون تن را به ایران منتقل کرده و در منطقه استان هرمزگان و بندرعباس احداث نمایند.
این در حالی است که برخی کارشناسان معتقدند که این کارخانه در زمان احداث در هندوستان نیز به صورت دست دوم از کشور آلمان خریداری شده بود و لذا مستهلک شده به حساب می آید.
برخی معتقدند که از نظر فنی، یک کارخانه بعد از 20 سال به سمت فرسوده شدن و استهلاک پیش می رود و توجیه فنی و اقتصادی آن کاهش می یابد و مشخص نیست که چنین کارخانه ای تا چند سال می تواند تولید مطلوب داشته باشد و تا چه حد باید برای آن هزینه کرد تا قادر به تولید و ادامه حیات باشد.
شنیده ها حاکی از آن است که در این زمینه، مذاکراتی برای ارائه زمین، گاز، آب و سنگ آهن از سوی ایران و ارائه 4 خط 500 هزار تنی تولید فولاد از سوی طرف هندی انجام شده است.
اگرچه مشارکت با طرف های خارجی و هندی می تواند به تحول در صنعت فولاد کشور و انتقال دانش فنی منجر شود اما شایسته است که برای انتقال دانش فنی و فناوری های جدید و پیشرفته، به خرید و یا مشارکت برای احداث کارخانه هایی با ظرفیت بالای 5 میلیون تن توجه شود و تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا مانند تولید آلیاژهای با ارزش افزوده بالا، ورق هایی با ضخامت های مختلف و... در دستور کار قرار گیرد.
عکس ها تزئینی است
پرسش اصلی این است که آیا امکان خرید کارخانه ای جدید و یا با قدمت کمتر، با ظرفیت بالای 5 میلیون و 10 میلیون تن وجود ندارد؟
آیا نمی توان از پول های ایران در هند و چین، در این زمینه استفاده کرد و به جای خرید کالاهای بی کیفیت و مصرفی، به نحو بهتری برای خرید کارخانه های جدید فولاد و محصولات معدنی و صنعتی دیگر و با فناوری پیشرفته استفاده کرد؟
چه مسائلی باعث شده که این کارخانه 25 ساله به عنوان پیشنهاد درمذاکرات مورد توجه قرار گیرد و آیا امکان انتخاب بهتری وجود ندارد؟
برخی کارشناسان معتقدند که انتقال کارخانه ای قدیمی و تقریبا مستهلک شده، با عدم النفع زیادی مواجه می شود و با اتلاف منابع و سرمایه مواجه خواهد شد. ایران باید سنگ آهن و گاز، امکانات زمین و آب و برق و... در اختیار قرار دهد تا کارخانه ای قدیمی، شمش آهن تحویل بازار ایران بدهد و این پرسش وجود دارد که چه میزان هزینه در مقابل چه درآمد و سود خالصی قرار است در طول عمر این کارخانه نصیب کشور شود؟
در حالی که کارخانه ای با ظرفیت چند میلیون تنی، فناوری جدید و پیشرفته می تواند کمبود فولاد را جبران و جایگاه ایران در فولاد منطقه را تقویت نماید.
به جای سرمایه گذاری های پراکنده و صدها میلیارد تومان هزینه، بابت تولید محصولاتی با ارزش افزوده کم، وهزینه حمل و نقل و انتقال مواد اولیه و سوخت ...، می توان صنعتی با ارزش افزوده بالا را ایجاد کرد.
کارشناسان می گویند که جغرافیای اقتصادی و صنعتی ایران، همیشه به خاطر ملاحظات سیاسی و سوء مدیریت صنعتی و اقتصادی، با پراکندگی نامناسب کارخانه ها و شرکت ها مواجه بوده است.
به عنوان مثال، کارخانه های فولاد به جای این که در کنار دریای عمان و خلیج فارس و نزدیک آب فراوان و منابع انرژی و گاز جنوب و در مجاورت بازارهای صادراتی منطقه باشد، در مرکز کشور و یا استان های مختلف و در مناطق کم آب احداث شده است و این نوع مکان یابی نامناسب، مشکلات و هزینه هایی را به همراه داشته است.
لذا با توجه به تجربه گذشته، لازم است که دولت یازدهم و مسوولان فولادی کشوردقت بیشتری در مذاکرات و انتخاب کارخانه ها و مکان یابی آنها به کار بگیرند.
فاصله کارخانه های موجود کشور با منابع انرژی و سنگ آهن و... هزینه های فراوان و عدم النفع ایجاد کرده است و همچنین از فناوری هایی با ارزش افزوده کم برای تولید میلگرد و شمش و محصولات معمولی برخوردار بوده است.
براین اساس، انتظار می رود که مدیریت صنایع فولادی و معدنی کشور، در دولت تدبیر و امید، ساختار مدیریت قبلی را اصلاح نماید و فناوری پیشرفته و با ظرفیت بالای تولید در کنار دریای عمان و خلیج فارس را مورد توجه قرار دهد. اما به نظر می رسد که همچنان سیستم مدیریت و استراتژی قبلی در حال تداوم است و این روند، ساختار رانتی با هزینه های فراوان و عدم النفع در بخش تولید فولاد را ادامه می دهد.
این شرایط باعث شده که عده ای فروش سنگ آهن و صادرات آن را کم هزینه و سودآورتر از تولید فولاد با هزینه های مدیریتی و حاشیه ای آن ارزیابی کنند و به دنبال خام فروشی به جای تولید محصول باشند.
این در حالیست که اگر صنایع فولادسازی با مکان یابی مناسب و افزایش ظرفیت و تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا مانند محصولات تخصصی و ورق های فولادی ... مدیریت شود، باعث خواهد شد که ایران با معادن گسترده خود، به یکی از قطب های فولاد منطقه تبدیل شود.
ایران به خاطر برخورداری از معادن بی نظیر و ارزشمند خود می تواند بیش از صنعت نفت وگاز، درآمد، ارزش افزوده، رشد اقتصادی، سرمایه گذاری، اشتغال زایی و... ایجاد کند و به جای وابستگی به نفت وگاز، می توان صنایع معدنی و اکتشاف و تولید را توسعه داد و به جای خام فروشی، محصول با ارزش افزوده بالاتر را تولید کرد.
این روند، نیازمند مدیریت بهتر، استفاده از تجربه و پرهیز از اشتباه های گذشته، مذاکره و مشارکت با شرکت های تراز اول فولاد و صنایع معدنی جهان است.
به خصوص در شرایط کنونی، که بحث مشکلات انتقال پول های ایران درچین و هند و... وجود دارد، باید مذاکرات به سمت انتقال فناوری های پیشرفته و مشارکت با شرکت های برتر جهان به پیش رود.
ساختار جغرافیای صنعتی ایران را اصلاح کنیم تا هزینه ها و مشکلات موجود را کاهش دهد و درآمد و جایگاه صنعت و معدن ایران را ارتقا دهد...
عکس ها تزئینی است