متاسفانه ماجرایی که در شورای شهر روی داده است گویا این منطق روشن و پذیرفته شده را مخدوش ساخته است و یک یا دو تن از کاندیدا های اصلاح طلبان از تعهد حزبی خود طفره رفته به کاندیدای اصولگریان رای داده اند . اگر چه ما با شهرداری آقای قالیباف موافقیم ومدیریت شهری او را موفق می دانیم ولی این معنا نباید باعث شود که از یک کار غیر اخلاقی وغیر مدنی انتقاد نکنیم
گروه سیاسی – به دنبال درج دو گزارش
+ +در مورد مواضع سیاسی و عملکرد خانوم الهه راستگو عضو شورای شهر تهران در ارتباط با انتخاب شهردار تهران، یکی از مخاطبان فعال بولتن نیوز، با ارسال مطلبی برای ما و ابراز گلایه از نحوه اطلاع رسانی و تحلیل اخبار، اعلام کرد که براساس قواعد اخلاق سیاسی، باید ماجرای انتخاب شهردار و مواضع و اقدام خانوم راستگو را به نحو دیگری تحلیل کرد.
به گزارش بولتن نیوز، از آن جا که این سایت خبری تحلیلی ، برای افکار عمومی و دیدگاه های مختلف احترام قائل است و در جهت تضارب آرا، تعاطی افکار و طرح دیدگاه ها، تلاش می کند که نظرات مختلف منتشر شود و عواید این دیدگاه موجب اجماع نظر و بهبود مدیریت دستگاه های اجرایی و تقویت نهادهای مردم سالاری شود، لذا اقدام به انتشار مقاله این مخاطب گرامی کرده است.
وقتی قرار است صندوق های رای تعیین کننده مدیران کشور باشند واز همین طریق تصمیم های مهم اتخاذ شوند و مردم اینگونه بر سرنوشت خود مسلط باشند، وقتی قرار است چرخش قدرت آرام و بی هزینه صورت گیرد ودعوا و تنازع و درگیری وخون ریزی جای خود را به بحث و گقتگو وتبادل نظر و رقابت روش ها و سلیقه ها برای اداره بهتر امور بدهند خود بخود لوازمی دارد که بدون آن امکان بهر مندی بیشتر و بهتر از انتخابات بوجود نخواهد آمد .
از جمله روش های مهم بهینه سازی انتخابات و واقع نمایی آن تقویت نهاد های مدنی و احزاب است . مردم با کار روزانه و گرفتاری های معمول امکان شناسایی همه سیاسیون را ندارند ، آنها کلیاتی از نوع اداره کشور را می دانند ولی قطعا از جزییات و چگونگی اقتصاد و فرهنگ و سیاست با خبر نیستند ، مثلا چگونه یک مغازه دار یا کارمند یا کارگر می تواند در مورد میزان درست نقدیگی یا چگونگی توقف تورم ، یا نوع رابطه با کشورهای دیگر مطالعه کرده به تصمیم برسد ؟
آیا می شود برای اداره خوب کشور هرکس با هر میزان از تحصیلات هم را ه حل مسایل کوچک و بزرگ اقتصادی و سیاسی و شهر ی و فرهنگی را بداند وهم افراد خبره در این موارد را بشناسد ؟چنین امر سخت وغیر قابل وصول است .در کشورهای توسعه یافته احزاب و نهاد های مدنی این خلاء را پر کرده برنامه های مهم اقتصادی وسیاسی و اجتماعی و...را به همراه افراد معتقد به این برنامه ها به مردم معرفی می کنند و از این طریق مردم کوچه و بازار بخوبی در سیاست و اقتصاد وفرهنگ و..کشور دخالت کرده با انتخاب احزاب و نه افراد اراده خویش را اجرایی می کنند .مردم به راحتی می توانند احزاب را بشناسند و از طریق این نهاد های مدنی مسوولین و مدیران کشور را تعیین نمایند ، مثلا در انتخابات شورای شهر حدود چهار هزار نفر کاندیدا شدند ..آیا مردم می توانند از میان این چهار هزار نفر 30 نفر را مورد شناسایی قرار دهند ؟مسلما پاسخ منفی است .
اما در حال حاضر مردم از کم و کیف دو جناح مهم اصولگرایان و اصلاح طلبان آگاه هستند و در انتخابات هم اغلب به لیست ها و چهره های معرفی شده از سوی آنان رای می دهند .حتی در انتخابات ریاست جمهوری چون مردم کوچه و بازار امکان شناسایی دقیق کاندیدا ها و برنامه هایشان را ندارند به حامیان آنها نگاه می کنند و از طریق جناح ها و احزاب و گرو ه های حامی فرد مورد نظر خود را انتخاب می کنند . این روشی پذیرفته شده و تجربه شده در تمام دنیاست ودر کشور ما هم در حال نهادینه شدن است . اما همین سازکار ساده و منطقی آفات و لوازمی دارد که تنها با شناخت این نقص ها و ضرورت ها میتوان از این روش اصولی و طبیعی سود جست . مسلما هر فردی برای هر مسولیتی که از جانب جناح ها و احزاب به مردم معرفی می شود باید صادقانه مطابق رای و عقیده و روش حزب معرفی کننده خود پیش رود و تا انتها بر این تعهد حزبی پایبند باشد .اگر همین مسئله ساده در هر انتخاباتی رعایت نشود کل اعتماد مردم مخدوش شده سنگ روی سنگ انتخابات بند نخواهد شد .
مثلا اگر یک حزب اصولگرا اقدام به معرفی شخصی برای ریاست جمهوری یا مجلس یا شورای شهر بنماید هرگز درست و پسندید نیست که این فرد پس از تحصیل رای مردم راه خود را برود و از تعهد حزبی خود استنکاف کند چرا که مسلما مردم بر اساس اعتماد به اصولگرایی به او رای داده اند و شاید اصلا او نشناسند .
متاسفانه ماجرایی که در شورای شهر روی داده است گویا این منطق روشن و پذیرفته شده را مخدوش ساخته است و یک یا دو تن از کاندیدا های اصلاح طلبان از تعهد حزبی خود طفره رفته به کاندیدای اصولگریان رای داده اند . اگر چه ما با شهرداری آقای قالیباف موافقیم ومدیریت شهری او را موفق می دانیم ولی این معنا نباید باعث شود که از یک کار غیر اخلاقی وغیر مدنی انتقاد نکنیم . سرکار خانم الهه راستگو با معرفی حزب اسلامی کار که از احزاب اصلاح طلب است در لیست این جناح قرار گرفت وبه همین واسطه هم وارد شورای شهر شد ولی گویا همو از رای به کاندیدای اصلاح طلبان استنکاف کرده است .وشنیده شده است که گفته رای من در این باره مخفی بوده است ! این توجیه قطعا از وی پذیرفته نیست و نمی تواند رای خود را فقط با صلاحدید و منافع ومضار خود تعیین کند .مردم هم چنین چیزی را از وی نخواهند پذیرفت چرا که وی را با واسطه جناح حمایت کننده پذیرفته و به شورای شهر فرستاده اند .
تصور کنید اگر چنین روش ناصوابی باب شود چه هرج و مرج انتخاباتی پدید خواهد آمد ؟اصولگرایان اشخاصی را به شورای شهر بفرستند و آنها مطا بق رای و سلیقه خود عمل کنند و اصلاح طلبان هم هزینه کنند و از اعتبار خود مایه بگذارند و افرادی مخالف نظر خویش را ببینند!این مسئله چنان بلبشویی به راه خواهد انداخت که حاصل کار چپ اند قیچی شده همه را گیج ومنگ خواهد کرد و مردم هم دیگر اعتماد نمی کنند که کاندیداها از کجا آمده و سرانجامشان چه خواهد شد ؟این روش و این آفت بزرگ به نفع هیچ حزب و دسته و جناحی نیست و همه مرزبندی های در ست واصولی را به هم خواهد زد و فضای شفاف هر انتخاباتی را تیره و تار خواهدساخت .
این درست است که حتی در میان هر جناحی باید ساز وکارهای بالارفتن افراد دمکراتیک و بر اساس شایستگی ها باشد و دیکتاتوری جناحی و انحصار گروهی زشت و ناپسند است ولی اگر کسی به هر دلیلی عضویت در جناح و حزبی را پذیرفت در واقع پذیرفته است که سازکار بالارفتن در آن حزب وگروه وجناح سالم و عادلانه است .او آزاد است از حزب و گروه خود خارج شود و حتی منتقد آنان شود ولی این درست نخواهد بود که پس از کسب کرسی شورای شهر یا مجلس حامیان خویش را به کناری نهد و تافته جدا بافته ای ایجاد کند .
بنظر می رسد کشور ما که در حال قدم نهادن در راه مردم سالاری دینی است نیازمند است که اصول و قواعد آن را نیز بخوبی فرا گیرد و همه از خرد وکلان از رای دهنده تا رای گیرنده این قواعد را به دقت و امانت رعایت کنند .اگر در همه بازی های ورزشی و غیر ورزشی داوران و مردم و تماشاچیان حساسیت فوق العاده ای نسبت به رعایت قوانین و حتی عرف جاری بازی ها دارند برای این است که بدون این قواعد بازی ها سرد و بی روح و نامنظم و حتی مشمئز کننده خواهد شد چه رسد به بازی سیاست که از جدی ترین بازی های دنیاست وآب ونان و معیشت وامنیت و آینده مردم به آن بسته است .
حرف حساب زدی
خوشمان آمد
این عین فساد است که من بر خلاف نظر خودم رایی دیگر بدهم... تحزب - که البته قبولش ندارم- کارش نشان دادن یک سری برنامه های کلی در جهت پیشبرد اهداف است و در جهت خدمت به کشور و مردم...
میگن اونجا هم قسم شدیم.. بله اکثراً شاید قسم خوردن.. شاید این خانم نخورده.. بعد اصلاً اصل این قسم باطله که شما به کسی که میدونید صلاحیتش کمتره قسم بخورید رای بده.. این عین گناهه و خیانت به مردمه... عزت زیاد
در زمان رأی گیری در مجلس اگر نمایندگان اصولگرا همین غیرت حزبی را به خرج میدادند چند نفر از وزرای پیشنهادی رأی اعتماد میآوردند
اما قضیه جای دیگری است اصلاح طلبان خود افساد کنندگانی هستند که علی رغم شعار های زیبا عمل زشتی دارند آنها که دم از چند صدائی میزنند به واقع تحمل صدا های دیگر را ندارند و شعار " زنده باد دشمن من " ، " دانستن حق مردم است " و بسیاری از شعار های عوام فریبانه دیگر فقط برای جلب آرای مردم است و هیچ گونه عمل و تعهدی به آنها وجود ندارد نمونه آن همین اعلام برائت از فتنه گری و فتنه گران که بعضی ها فقط به خاطر رسیدن به مواضع قدرت انجام دادند که البته زمان ، صداقت آنها را میآزماید و درونشان را آشکار میکند
همین شعار معروف " ما با کلید آمدیم نه با داس " و مقایسه آن با رفتار های عجولانه برخی سرپرستان که انگار خودشان هم میدانند که خیلی وقت ندارند و باید هرچه سریعتر مأموریتشان را انجام بدهند ، چه سنخیتی دارد
آقایان از ما گذشت شما را به خدا حد اقل با خودتان رو راست باشید
مردم هوشیارند شاید در ابتدا شعار ها را بشنوند و دل بدهند اما زیاد در این برزخ نمی مانند و بالاخره وقتی که محک تجربه به میان آمد کسانی که درونشان مالامال از غش باشد روسیاه خواهند شد
در شوراها بنده و امثال من که به لیست اصلاح طلب ها رای دادیم انتظاراتی داشتیم و در شعارهای این گروه دیدیم و حالا هم انتظار اجرای آنها را داریم که در اولین گام بعضیها خیانت کردن . در مجلس هم ما رای ندادیم که نماینده بیان به وزرای پیشنهادی رئیس جمهوری که باز اونم ما بهش رای دادیم رای ندن .
حالا سوال مهمتر اینجاست در جایی که بین بد و بدتر، خوب و بد، خوب و خوب تر باید بهترین تصمیم رو گرفت چرا نباید حق رو بالاتر از همه ی ایدئولوژی های حزبی و فردی دید؟ مگر نه اینکه حق را باید شنید و پذیرفت حتی از زبان دشمن؟
جناب بولتن یه سوال اساسی؟
با این تفاسیر از صحبت های شما می توان اینگونه نتیجه گرفت که منافع و آرمان حزب و گروه بالاتر از منافع یک مملکت و حکومت است یعنی در جایی که به نظر شخصی خانم راستگو آقای قالیباف مناسب تر برای این سمت (با توجه به در نظر گرفتن منافع مملکت و انقلاب) بوده اند باز باید به حزب و گروه خود وفادار باشند و به شخصی رأی بدهند که ...
واقعا از این مقاله تعجب کردم
پیش خودم دارم فکر می کنم اگه یه روز جنگ شد و مثلا اگه من عضو حزب اصلاح طلبان بودم و اونها گفتن که نباید بری جنگ چون ما میگیم چون اونی که به کشور ما حمله کرده از دوستان ماست و... چکار کنم؟ برم یا نرم؟
اتفاقا به دلایلی که در متن اورده شده.
یک عضو فعال حزب با تفکر,مشاوره
وبررسی برنامها و عملکردها میتواند باعث پیشرفت جامعه شود (نه بله قربان گفتن)
این طور افراد باعث پیشرفت حزب میشوند
قرار بود که شوراها سیاسی نباشند و بدنبال آبادانی و شایسته سالاری بیفتند
این سخنان ناروا و نسنجیده و خلاف منطق اسلام (آزادگی) رو از کجا آوردی از مونتسکیو؟
مسلما قبول دارم که اگه کاندید یه حزب رای اورد یکی از معنی های این رای اوردن اینه که مردم تفکرات اون حزب رو قبول دارن اما مسئله اصلی اینه مردم نماینده رو با لا می فرستن نه حزب نماینده در قبال مردم مسئوله نه حزب اگه حزب راه غلط رو بره مسئله چیه نماینده با ید به مردم خیانت کنه و چون حزب هزینه کرده را غلط رو بره خانم راستگو دیده که اقای قالیباف برای این مردم بهتره بنده خدا وجدانش اجازه نداده که صلاح مردم رو به خاسته حزب بفروشه در این مقاله نوشته بود که مملکت اینجوری به سمت مردم سالاری دینی میره اما حرف من اینه که اما مگر اسلام نیست که می گه لا حزب الا حزب الله مملکت نیازمند سخن و عملکرد حقه نه سخن و عملکرد حزبی نماینده با حزب تفکره شو بیان می کنه نه اینکه افسارشو به دست تصمییم گیرندگان حزب بسپوره ایجاد فتنه منافقین با همین حرف ها بود که حزب می گه که باید فلانی ترور بشه و .....نباید افسار افراد بدست دیگری سپرده بشه که عین ((((((((دیکتاتوری)))))))))