با نگاهي اجمالي به كارنامه رضا كيانيان
ميتوان دريافت او جزو معدود بازيگراني است كه كمتر انتخاب اشتباه داشته و
وسواس او به عنوان يك بازيگر مؤلف و آكادميك، سابقهاي قابل دفاع را براي
او به لحاظ حرفهاي رقم زده است.
به گزارش پارس توریسم بازي در
سريالهايي چون «مختارنامه»، «كيف انگليسي»، «روزگار قريب»، «دوران سركشي» و
حتي «يك مشت پرعقاب» پيش از آنكه براي او يك كارنامه وزين تلويزيوني را
شكل دهد، يك كارنامه غني به لحاظ ايفاي نقشهاي خاص ايجاد كرده است. خلق
شخصيتهايي كه شايد تنها با كيانيان ماندگار ميشدند و بس!
بازيگر فيلمهاي «گزارش يك جشن»، «يك حبه
قند»، «نيش زنبور»، «خاك آشنا»، «هميشه پاي يك زن در ميان است»، «صداها»،
«اسب»، «زاگرس»، «روبان قرمز»، «گاهي به آسمان نگاه كن» و... كه بازي براي
بهرام بيضايي را نيز با فيلم «سگ كشي» تجربه كرده است، سينما را با يك
پيشكسوت از اهالي تئاتر (حميد سمندريان) و با فيلم «تمام وسوسههاي زمين»
تجربه كرد تا عيار بازيگرياش با فيلمهايي چون كيميا (كانديداي دريافت
جايزه بهترين بازيگر مرد نقش دوم)، خانهاي روي آب (دريافت سيمرغ بلورين
بهترين بازيگر نقش اول مرد)، آژانس شيشهاي (سيمرغ بهترين بازيگر نقش مكمل
مرد)، فرش باد (لوح زرين بهترين بازيگر مرد)، يه بوس كوچولو (تنديس زرين
بهترين بازيگر نقش اول مرد) و... بر اهالي سينما در طول فعاليت سينمايياش
عيان شود. واكنش كيانيان نيز از انتخابش به عنوان يكي از 10 بازيگر برتر
سريالهاي تلويزيوني امسال توسط بانی فیلم جالب بود:
شما به عنوان يكي از 10 بازيگر برتر سريالهاي تلويزيوني امسال از نگاه تيم تحريريه سرويس تلويزيوني «باني فيلم» انتخاب شديد...
يعني واقعاً. جزء 10 نفر هم نميخواستيد ما رو انتخاب بكنيد. (ميخندد) راستي چرا پارسال به خاطر مختارنامه مرا انتخاب نكرديد.
اين انتخاب به مناسبت دهمين سال انتشار «باني فيلم» اتفاق افتاده.
خب من هم به شما تبريك ميگويم.
و نظرتان در مورد اين انتخاب...
خوشحالم، هر كسي در هر مقام و جايگاهي از
تشويق خوشحال ميشود. هميشه جايزه گرفتن باعث خوشحالي و انگيزه است. من هم
از اين انتخاب «باني فيلم» خوشحال ميشوم و از شما تشكر ميكنم. از طرف من
بنويس اين هم عيدي «باني فيلم» بود به من.
سريال «راه طولاني» و شخصيت
مرتضي اميري شايد در نگاه اول و در ظاهر به اندازه ديگر نقشهاي رضا
كيانيان خاص و ويژه به چشم نيايد، اما رضا كيانيان آن را پذيرفت و جلوي
دوربين كريمي رفت و يك تجربه تلويزيوني را به كارنامهاش اضافه كرد؟
من اصلاً اينجوري نيستم كه بگويم با
تلويزيون كار نميكنم. نميدانم چرا چنين ماجرايي پشت سرمن گفته ميشود! من
همانقدر كه راجع به سينما سخت يا آسان ميگيرم، در مورد تلويزيون هم
همينطور هستم يعني اگر كاري در تلويزيون به من پيشنهاد شود كه فكر كنم
ميتوانم آنجا خوب باشم و با معيارهاي من همخواني داشته باشد قطعاً
ميپذيرم و ميروم. اين اواخر ميبينم و ميشنوم اين شده كلاس كه برخي از
بازيگران ميگويند تلويزيون نميرويم يا به سختي ميرويم. در مورد من اصلاً
اين گونه نيست و با آن دوستان نيز من موضع دارم! چرا واقعاً اين مساله يك
كلاس شده! مگر چه فرقي وجود دارد؟ چه كسي گفته تلويزيون بد است؟ كي ميگويد
تلويزيون بدتر از سينماست؟تلويزيون يك مديوم است، سينما يك مديوم و تئاتر
هم مديومي ديگر است. اين سه مديوم هر كدام جايگاه خودشان را در دنياي رسانه
و حتي مخاطب دارند. هيچكدام بر ديگري برتري هم ندارند، چون هر كدام تعريف
خودشان را دارند و قابل مقايسه نيستند، من اصولاً با مقايسه كردن مخالف
هستم، چون هر چيزي جايگاه و تعريف خودش را براي من دارد. مثلاً من را چگونه
ميتوان با اميد روحاني مقايسه كرد؟ تنها ميتوان گفت فلاني چند سال دارد و
اميد روحاني چند ساله است؟ وگرنه نميتوان مقايسه منطقي داشت! مرا با هيچ
بازيگري ديگري نميتوان مقايسه كرد و هيچ كارگرداني را هم نميتوان با
ديگري مقايسه كرد، مگر اينكه خودش بخواهد!