سلفیهای قلم همان کسانی هستند که تروریستهای اعزامی به سوریه را «مخالف» میخوانند اما هنوز لباس مشکیشان را در عزای ۱۱ سپتامبر از تن درنیاوردهاند! سلفیهای قلم همان کسانی هستند که نبرد ارتش بشار با تروریستها را «خلاف اصول تعریف شده» مینامند اما از اوضاع امروز سوریه با اصطلاح «مرحله انتقالی» یاد میکنند! سلفیهای قلم همان کسانی هستند که در صفحه آخر روزنامهشان هر روز بزرگترین دروغ ممکن را منتشر میکنند؛ به راستی ایشان چاپ ایرانند یا چاپ اسرائیل؟!
وطن امروز:
این روزها در جنگ نرم و البته بشدت گرم نظام سلطه با جمهوری اسلامی،
سوریه نقش خط مقدم ما را دارد. بخواهیم یا نخواهیم مهمترین جبهه
بینالمللی ما فیالحال سوریه است. بدیهی است بر حکمرانی بشار اسد نقد وارد
است اما فشار نظام سلطه بر دمشق، نه برای اصلاح معایب حزب بعث که اتفاقا
متاثر از محسنات سوریه است. کاخ سفید دلش برای اسرائیل میسوزد، نه
دموکراسی و الا برپایی تور ترور در سوریه راه مناسبی به سوی آزادی نیست.
این خیلی واضح است که دمشق جز ایستادگی بر مقاومت گناه دیگری ندارد.
لحظهای تصور کنید بشار اسد اهل دفاع از آرمان فلسطین نبود، در ماجرای
مقاومت همراه جمهوری اسلامی نبود، مزاحم نقشه راه نبود؛ مطمئن باشید همین
خانم هیلاری کلینتون استعدادش را داشت که در خاورمیانهگردیهایش کمی هم از
مال و منال اسد بلندبالا بالا برود. آری! همین گونه است که ملک عبدالله
دیکتاتور نیست اما بشار اسد هست! و باز همینگونه است که نظام سلطه دوست
ندارد آنچه «بهار عربی» نامش مینهد، «بیداری اسلامی» بخواند. برای کوچه
فرعی زدن در مسیر بیداری اسلامی، چه راهی بهتر از فشار بر بشار؟! چرا ترکیه
باید با توریسم زندگی کند اما سوریه باید با تروریسم بجنگد؟! آیا مثلا
اردوغان مظهر دموکراسی است و اسد تجسم دیکتاتوری؟! باید دید اگر در ترکیه
مخالفان این آزادی را داشتند که اسلحه دست بگیرند و با بمب، وزیر کابینه را
بکشند، اردوغان با ایشان چه میکرد؟! این همه را گفتم تا بگویم برای نظام
سلطه، آنچه مهم است، نه اسد است، نه اردوغان و نه حتی قذافی و مبارک. تو هر
که میخواهی باش! با کت و شلوار و کراوات یا دشداشه؛ با سبیل یا ریش. آنچه
مهم است، این است که تو حق نداری در دوگانه نظام سلطه و جمهوری اسلامی،
طرف آرمانهای دومی را بگیری. دقت کنید! نوشتم «آرمانهای دومی». ترکیه بیش
از آرمانهای جمهوری اسلامی، با اقتصاد ما رابطه دارد، لیکن بیشتر از نفت و
پسته و فرش، اهل معامله بر سر آرمانهاست. سوریه اما خیلی راحت میتواند
فشار نظام سلطه را از سرش بردارد. خرجش خروج از مسیر مقاومت است که پرچمدار
آن جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنهای است. با این حساب مساله دمشق،
مساله ما است. گناه اسد این است که به جای اقتصاد دست برادری به آرمانهای
ما داده است. میدان مشق اما فقط کف خیابانهای دمشق نیست. مروری کنید بعضی
روزنامهها را تا بفهمید که در عرصه قلم نیز سلفی پیدا میشود. سلفیهایی
که از صبح دوم خرداد ما سوال میکنند اما در تیتر یک رسانههایشان برای
سقوط اسد لحظهشماری میکنند! دمشق محل جنگ جمهوری اسلامی با نظام سلطه است
و امنیت ملی ما را عنصر مقاومت تعیین میکند اما این همه نافی این نیست که
اصحاب رسانه اصلاحات، از دل جمهوری اسلامی و از عمق رکن چهارم دموکراسی،
بدل به ستون پنجم دشمن نشوند! مساله دمشق بیش از آنکه مساله اسد باشد، هم
مساله ما و هم مساله نظام سلطه است. با این مساله، دیگر چگونه باید تا
بکنند رسانههای دوم خردادی تا مدعیالعموم محترم، حکم به توقیف روزنامهای
دهد؟! آیا جز این است که هفتهای چند بار در قد و قامت تیتر یک، عملیات
تروریستها را «نقطه عطف» میخوانند و برای «آزادی دمشق» خوراک تهیه
میکنند؟! من یک سوال خیلی واضح دارم؛ اگر بعضی از این رسانهها مثلا
روزنامه شرق در تلآویو منتشر میشد، آیا توان این را داشت که بیش از امروز
به نظام سلطه حال بدهد؟! آیا میان معاریو چاپ اسرائیل و اعتماد چاپ ایران
در مساله مهم سوریه و فحاشی علیه محسنات بشار خیلی تفاوت وجود دارد؟! من
تعجب میکنم از جناب مدعیالعموم محترم که مساله به این مهمی را نمیبیند
اما در عوض چیزهایی را میبیند که اصلا قابل قیاس با موضوع مهم و حیاتی
سوریه –بخوانید مقاومت- نیست. سلفیهای قلم همان کسانی هستند که روزنامه
دارند اما شرط ورودشان به انتخابات ریاست جمهوری را داشتن روزنامه قلمداد
میکنند! سلفیهای قلم همان کسانی هستند که معتقدند در نظام مظلوم جمهوری
اسلامی، آزادی نیست اما آزادانه مرز شایعه و خبر را مخدوش میکنند و در
مسالهای به مهمی مساله دمشق اگر چند مقام ارشد سوری را تروریستها کشتند،
چند مقام دیگر سوری را هم ایشان به کشتهها اضافه میکنند!
سلفیهای قلم همان کسانی هستند که تروریستهای اعزامی به سوریه را
«مخالف» میخوانند اما هنوز لباس مشکیشان را در عزای ۱۱ سپتامبر از تن
درنیاوردهاند! سلفیهای قلم همان کسانی هستند که نبرد ارتش بشار با
تروریستها را «خلاف اصول تعریف شده» مینامند اما از اوضاع امروز سوریه با
اصطلاح «مرحله انتقالی» یاد میکنند! سلفیهای قلم همان کسانی هستند که در
صفحه آخر روزنامهشان هر روز بزرگترین دروغ ممکن را منتشر میکنند؛ به
راستی ایشان چاپ ایرانند یا چاپ اسرائیل؟!
****
جاسوسی، اخلاق سلفیهاست. رسما هم که حقوق نگیرند، باز ابراز ارادت
میکنند به نظام سلطه. من خدا خدا میکنم خوابیدن، تبدیل به اخلاق
مدعیالعموم نشود. آقایان! به ما که میرسد، چگونه بیدارید؟ همینگونه
باشید با سلفیهای قلم. بشکنید قلمشان را. بشار اسد کیست؟! این جماعت شمشیر
علیه مقاومت کشیدهاند. سوریه را برای سوریه نمیزنند؛ برای «نه غزه، نه
لبنان» میزنند. سلفیهای قلم، سوریه را از آن جهت میزنند که کار
نیمهتمامشان در فتنه ۸۸ را تمام کنند. این روزها بشار، اسم مستعار مقاومت
است. واضحتر بگویم؛ خواب تشریف داری جناب مدعیالعموم!
مدعی العموم خوابش نبرده
ولی این سید بزرگوار ما ارثیه از جدش امیر مومنان فراوان برده
یکی هم اینکه منافق در این شهر آزاد مطلق است هرچه می خواهد بگوید . تا دست به شمشیر نبرده کسی کارش ندارد
شما هم تحمل کن . اگر اشتیاق داری این انقلاب به ظهور متصل بشود راه همین است و راه دیگری نیست