سطحیترین نگاه به انتخابات توجه به روبناییترین بخش آن یعنی چرخش نخبگان در قدرت است. البته در انتخابات چرخش نخبگان حتماً صورت میگیرد، اما در ایران انتخابات معنای موسعتری دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد. امنیتآوری، رفراندوم به نظام مستقر، تخلیه ناراحتیهای انباشته شده در هشت سال، پرستیژ بینالمللی انتخابات و کشف استعدادهای جدید از جمله ابعاد دیگر انتخابات است
به گزارش
بولتن نیوز، سطحیترین نگاه به انتخابات توجه به روبناییترین بخش آن یعنی چرخش نخبگان در قدرت است. البته در انتخابات چرخش نخبگان حتماً صورت میگیرد، اما در ایران انتخابات معنای موسعتری دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد. امنیتآوری، رفراندوم به نظام مستقر، تخلیه ناراحتیهای انباشته شده در هشت سال، پرستیژ بینالمللی انتخابات و کشف استعدادهای جدید از جمله ابعاد دیگر انتخابات است. انتخابات در ایران اما وجه دیگری نیز دارد و آن مبارزه با نظام در بستر انتخابات است. اینکه عدهای مبارزه با نظام را در گرانیگاه انتخابات مفیدتر میدانند به این دلیل است که در هنگام انتخابات، تریبونها برجستهتر، گوشها شنواتر، رسانهها پیگیرتر و دشمن متمرکزتر است. کسانی که بعضاً 25سال، 20 سال یا کم و زیاد به روشهای مختلف با نظام جمهوری اسلامی جنگیدهاند کاندیدا شدن را چالشآفرینی مضاعف برای نظام میدانند.
هدف از نهضت ثبت نام غیرقانونی عبور از نظام به روش «راه بینداز، جا بینداز» است. وقتی کسی قانون اساسی را قبول ندارد و وارد گود ثبتنام میشود به این دلیل است که سخنان دیروز خود را در شعاع و دربرگیرندگی بیشتری طرح کند. او اصلاً منتظر تأیید صلاحیت نیست چرا که اگر واقعاً منتظر باشد یا خود را نمیشناسد یا نظام را. اما او میخواهد با هویت نامزد حرف بزند، با هویت نامزد به رهبری نامه بنویسد و با هویت نامزد سخنرانی کند تا گوشهای بیشتری را متوجه خود کند.
کسانی که رسماً مطالبه نظام «فرادینی» میکنند و در عین حال نوه امام را «لایق نمایندگی» خود در عرصه انتخابات میدانند، مشغول مبارزه با نظامند. آنان میدانند که مهمترین عامل و دژ مستحکم حفظ، استمرار و مصونیت از انحراف انقلاب اسلامی حضرت امام است. بنابراین برای عبور از انقلاب اسلامی باید ابتدا ادراک جدیدی از امام ارائه کرد که با سکولاریسم همسو باشد و سپس میتوان مراحل مبارزه را راحتتر دنبال کرد. کسی که اصرار دارد جمهوری اسلامی فعلی به درد نمیخورد و ولایت فقیه را مقابل مردم و دیکتاتوری میداند و در محافل از فحاشی و رکیکگویی هم دریغ نمیکند چگونه میخواهد به فرض پیروزی در کشور کار کند؟ پس هدف ثبتنام و دریدگی حین ثبتنام، این است که بعد از رد صلاحیت رسمی رسانههای غرب را پشت سر خود ببیند که در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد نیست، حقوق شهروندی رعایت نمیشود، مهندسی صورت میگیرد و قسعلیهذا.
کاندیدایی که مطالبات فراتر از سیاستهای کلی نظام طرح میکند، مشغول مبارزه با جمهوری اسلامی است و فردای پیروزی نمیتواند شعارهای فراتر از سیاستهای کلی نظام را عملیاتی کند و خود را بیاختیار معرفی خواهد کرد و عدهای دیگر عامل بیاختیاری را با مفاهیمی همچون دولت پنهان تئوریزه میکنند. از شگردهای افرادی که نمیتوانند از فیلترهای قانونی نظام عبور کنند، هل دادن خود در بین مردم با شعارهای فریبنده، اخلاقسوز و شارلاتانیزم رسانهای است. (هرچند به صورت تاکتیکی برای فرار به جلو از خشونت ابراز برائت کنند) اگر کسی در چارچوبهای نظام دینی و دستگاه معرفتی امام به سیاست و قدرت بنگرد، بهمحض ردصلاحیت، سجده شکر بهجا میآورد که خدایا من قصد خدمت داشتم و این سلب توفیق از اراده بنده خارج بود و دیگر تکلیفی ندارم، نه اینکه از در و دیوار برای قدرت بالا برود و فشار موجود بر مردم را نقطه عزیمت منجیگری خود سازد و برای دیده شدن مضاعف شعارهای یارانهای چند برابری بدهد. بدون تردید شعارهای یارانهای چندین برابری در شرایط موجود بخشی از مبارزه با نظام است و بخشیهایی از مردم که قدرت تحلیل ندارند، چنین میپندارند که فقط این آقا به فکر ماست که نمیگذارند کار کند. اخلاق ماکیاولیستی نمیتواند ذیل نظام دینی خودنمایی کند. قدرتخواهی به هر قیمت در جامعه دینی منفور است.
قطعاً مسئولیت در نظام اسلامی موهبتی برای خدمت است، اما «خود قدرتخواهی» در فرهنگ عامه ایرانیان خصلت زشتی است. همه کسانی که برای ردصلاحیت ثبتنام کرده و در نگاه نخبگان سیاسی اشتراکنظر نسبت به چرایی رد آنان وجود دارد، صرفاً برای چالش ثبتنام کردهاند تا از یک طرف نظام را با شاخصهای عرفی غرب آماج حملات قرار دهند و از سوی دیگر با مظلومنمایی «موج مهندسی» رأی را به سمت کاندیدای دیگری رهنمون شوند.
اینکه «مردم ما را میخواهند شما چه کارهاید؟» ظاهر قشنگی دارد، اما کجا به مردم گفتهاید ما این نظام را قبول نداریم و میخواهیم شما را نمایندگی کنیم؟
شما از نظام عبور کردهاید، اما مردم عمدتاً بیاطلاع هستند یا باور به چرخشهای حداکثری شما ندارند. این مردم معاند نیستند. طبق نظرسنجی دانشگاه مریلند، حداکثر 6 درصد ایرانیها با جمهوری اسلامی عناد دارند که آنان هم رأی نمیدهند. پس شما که خود به عناد رسیدهاید چه کسانی را نمایندگی میکنید؟ اگر صداقتی وجود دارد دوباره خود را برای مردم معرفی کنید، ابعاد پنهان معرفت و اندیشه جدید خود را رونمایی کنید، آنگاه سنجش اجتماعی برای فهم جایگاه خود را مشاهده خواهید کرد. آیا شما که نظام را قبول ندارید و کاندیدا شدهاید، میتوانید بگویید مردمی که ما را میخواهند نیز از نظام عبور کردهاند؟ قطعاً خیر. پس واقعیت این است که در شناخت شما بین نخبگان و توده فاصله افتاده است و شما نیاز به معرفی مجدد خود دارید.
دکتر عبدالله گنجی