چیزهایی که از دادگاه امامی بیرون می آید شگفت آور است

گروه سیاسی: یک فساد و تباهی تمام عیار. هر کدام از این داستان ها برای ایجاد یک سرخوردگی اجتماعی همگانی کافی است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از رسانه مکتوبات، زن رییس صندوق ذخیره فرهنگیان، شهاب الدین غندالی که همه عمرش در جمهوری اسلامی رییس بوده، با کسی به نام #محمد_امامی روابط مخفیانه تلفنی دارد و اطلاعات صندوق را با امامی رد و بدل می کند:

این بخش هایی از پیامک های رد و بدل شده بین شامانی (همسر غندالی) و امامی است:

-شامانی: ایشون سربه‌سر من میذاشت!
-قاضی: یعنی سربه‌سر هم میذاشتید و یه مدیر بانک رو عوض میکردید؟
-شامانی: امامی همش میگفت حرفت تو خونه خریدار نداره!

-منم شوهرم که تو خونه داشت تلفنی درمورد بانک و... صحبت میکرد، میشنیدیم میومدم از قول خودم به امامی میگفتم فلان خبر اتفاق افتاده. مثلاً خانی مدیرعامل شده بود، من فرداش به امامی میگفتم راستی خانی مدیرعامل شده!
-قاضی: لجبازی بوده پس!
-شامانی: کُری‌خونی بود! امامی دست انداخته بود منو!

آن طرف امامی فردی به نام #مهدی_محمدی را اجیر می کند تا رشوه هایش را در قالب ماشین و خانه و ساعت های لوکس به مدیران بانکی مدیریت کند. این تکه از صحبت های مهدی محمدی در دادگاه است:

 من کارم خرید و فروش خودرو بود،بعدها وارد ملک و...هم شدم. سال۹۴ به درخواست امامی در ساختمان «بام نیاوران» یک واحد بقیمت ۶.۵ میلیارد.ت خریدم. آقای #غندالی و همسرشون با امامی اومدن منزل رو دیدن. امامی گفت منزل به غندالی منتقل بشه.

 به درخواست امامی واحد رو بازسازی و تجهیز کردم (میز بیلیارد، مبل و...) که ۵۰۰میلیون هم هزینه اینا شد. امامی گفت من با آ.غندالی معامله‌ای دارم، اینجا رو بنام خانم شامانی (همسر غندالی) بکن. چندماه بعد هم امامی ازم خواست یه لکسوس هم بخرم و بنام خانم شامانی بکنم.

باز از یک سمت دیگر یک آقایی به نام #محمد_ارشدی،‌ که هم در ستاد روحانی بوده و هم در ستاد رییسی کار چاق کن حضرات بوده و در جلسه با «عمو فری»، #حسین_فریدون برادر رییس جمهور و آن یکی نماینده مجلس برای فساد آقایان کارگشایی می کرده است.

یک شبکه گسترده و در هم تنیده از فرد فاسد، رییس بانک،‌ همسر رییس بانک، مقامات سیاسی دولتی و مجلسی و ...

چه طور می توان این گستره عظیم از کثافت کاری را هضم کرد؟ چند محمد امامی دیگر امروز در کشور در حال خوردن مال مردم اند؟ این رویه چه طور مجال پاگرفتن پیدا کرده است؟ اعتماد مردم را چه طور می توان دوباره جلب کرد؟