به گزارش بولتن نیوز به نقل از خراسان، الهه توانا،تقریبا همهمان فامیل یا دوستی داریم که اگر 10سال پیش تکه زمینش را در بیابان مفت نمیفروخت یا اگر پولش میرسید و فلان ملک را میخرید یا اگر جوانی نمیکرد و پیشنهاد شراکت رفیقش را میپذیرفت حالا میلیاردر بود. شاید هم خودمان همان فامیل و دوستی هستیم که هرازگاهی یاد تجربههای ناکاممانده مالیمان میافتیم و ماجرا را برای هزارمین بار برای همه تعریف میکنیم. قضیه چیست؟ چرا مدام افسوس کارهای کرده و نکرده را میخوریم و تا کی قرار است این حسرتها با ما باشند؟ قبل از اینکه به شیوه سخنرانان انگیزشی به این نتیجه برسیم که بشر فلان است و ایرانیها بهمان، لازم است صورتبندی درستی از مسئله ترتیب بدهیم. در پرونده امروز میخواهیم بفهمیم این افسوسهای بیپایان، از کجا میآیند؛ چقدرش نتیجه طبیعی شرایط است و چقدرش به ما و تربیت و باورمان برمیگردد و چه کار دیگری غیر از حسرت خوردن ازما برمیآید. این روزها با افزایش قیمت دلار و شرایط اقتصادی خاصی که وجود دارد این افسوس ها بیشتر شده است. یک کارشناس اقتصادی، در فهم این مسئله و مواجهه با آن به من کمک کرده است؛ بهنظرم توضیحات و توصیههایش به کار شما هم میآید.یک روان شناس هم از تکنیکی گفته که برای کاهش نگرانیها از آینده و حسرت گذشته، کاربرد دارد.
ما از راههای حفظ ثروت بیخبریم
بررسی دلایل افسوسهای مالی و راهکارهای کاهش آنها در گفتوگو با یک تحلیلگر مسائل اقتصادی دکتر «محسن زنگنه»، اقتصاددان (گرایش اقتصاد اسلامی) و نماینده مجلس، عوامل زمینهساز افسوسهای مالی در جامعهمان را توضیح میدهد و پیشنهادهایی هم دارد تا چندسال دیگر حسرت تصمیمهای غلط امروزمان را نخوریم. با ایشان که این روزها نماینده مردم تربت حیدریه در مجلس شورای اسلامی است، مدتی قبل گفت و گو داشتیم که انتشارش به امروز موکول شد.
مدتی است با قضیه پشیمانی از تصمیمهای مالی گذشته، در فضایمجازی شوخی میشود؛ مخلص کلام این شوخیها این است که کلافه شدیم از بس حرص زمینی را خوردیم که نخریدهایم. از طرف دیگر، مدتهای مدیدی است که خیلی از بزرگان دربرابر چنین افسوسهایی مردم را به صبوری و دوری از آن تشویق میکنند. ما حق حسرت خوردن نداریم؟
بنا به قرائت ما از اسلام، بعضی واژهها در جامعهمان بیشازحد پر رنگ شده و بعضی دیگر مغفول مانده است؛ به این ترتیب منابع رواییمان، به دلایلی، کاریکاتورگونه توسعه پیدا کرده و در نهایت باعث تنبلی جامعه اسلامی و عقبماندگی ما شده است؛ از جمله واژههایی که تولید ثروت را بهعنوان خصلت منفی جلوه میدهند، آز و طمع و دنیاپرستی و مالاندوزی است. مردم از این صفات پرهیز داده میشوند و از آن طرف، کسی درباره روایتهایی که درباره مدیریت مالی، پسانداز و سرمایهگذاری داریم، حرفی نمیزند. چه اتفاقی میافتد؟ جامعه مذهبی دیندار فکر میکند باید از تولید و مدیریت ثروت پرهیز کند چون اگر به دنبال ثروت باشد، دنیاطلب و آزمند است. ما هم معتقدیم آزمندی بد است اما توصیههای اسلام به تولید ثروت چرا نشر داده نمیشوند؟ حضرتعلی(ع) توصیه میکند موقع سختی و مشکل، کالای سرمایهای مثل زمین را برای نیازهای روزمره نفروش. ما این را کی به مسلمانها گفتهایم؟ کجا این هوش اقتصادی را ترویج کردهایم؟
حالا که بالاخره حق افسوس خوردنمان به رسمیت شناخته شد، میخواهم بدانم شرایط جامعه چقدر در این احساس پشیمانی تأثیرگذار است؟
اصولا در همهجای دنیا کسانی که فقط مصرفکننده هستند، روزبهروز ثروتشان کمتر میشود. اگر حقوقبگیر هستید -که معمولا افسوسهای مالی را بیشتر از زبان این قشر میشنویم- و حقوقتان صرف مصارف روزمره میشود، طبیعی است که سیر نزولی داشته باشید و روزبهروز ثروتتان کمتر شود. چون حقوقتان ظاهرا ثابت است ولی هر روز کمارزشتر میشود. از طرفی، ما سال گذشته تقریباً بیش از 35درصد تورم داشتیم. یعنی هزارتومان شما آخر سال، 35درصد از ارزشش کاسته شده است و این طبیعتا افسوس دارد. اگر این مبلغ را پسانداز کرده باشید، حسرت میخورید که کاش لااقل برای فرزندتان اسباببازی میخریدید چون اسباببازی الان شده 1350تومان. حالا ما باید چه کار کنیم؟ بگوییم دنیا همین است و راضی به رضای خدا باشید؟
خب، واقعا چه کار میتوانیم بکنیم؟
شما مدت مشخصی فرصت دارید برای کسب ثروت. در این مدت، نهتنها باید مصرف کنید بلکه باید برای دورانی که توان و انگیزه و موقعیت کارکردن ندارید هم پسانداز کنید. پسانداز در زمان قدیم منحصر به طلا و سکه بوده است و حالا در علم اقتصاد جدید، میدانیم که نگه داشتن خود پول تأثیری ندارد چون مشمول تورم میشود و ارزشش روزبهروز پایین میآید. اگر هر ماه، 100هزار تومان کنار بگذارید، آخر سال یک میلیونو200هزارتومان جمع میشود ولی میبینید ارزشش شده یک میلیون تومان و ضرر کردهاید. پس چطور باید پسانداز کرد؟ اقتصاد جدید پیشنهاد میکند که پول را به کالای سرمایهای تبدیل کنید؛ یعنی زمین، سکه و ارز بخرید یا در بدترین حالت پولتان را در بانک بگذارید. حالا خوانندهها میگویند زنگنه گفته برو دلار بخر، قایم کن. خیر! بهجای دلار، سپرده ارزی بخرید. یعنی چی؟ شما دومیلیون تومان سپرده ارزی در بانک مرکزی میگذاری، بانک آن را براساس دلار روز تبدیل میکند و رسید بهتان میدهد. شما، پول به تومان به بانک میدهید ولی برایتان، دلار نگه میدارد. یک سال بعد که دوباره به بانک میروید، به شما میگوید مثلا هزاردلار در حسابتان دارید، حالا چه دلار بالا برود چه پایین بیاید که معمولا پایین نمیآید.
درباره پیشنهاد سکه خریدن هم توضیح میدهید؟
منظورم گواهی سپرده سکه است. من میخواهم هزارتا سکه بخرم. هیچ اشکالی ندارد. نه اقتصاد کشور را دچار مشکل میکند و نه دلالی است اما به چه شرط؟ به این شرط که در بازار سرمایه، گواهی سپرده سکه بخرید. در اینصورت پول شما تبدیل به سکه میشود و ارزشش هم حفظ میشود. پیشنهاد خوب مطمئن دیگر، خرید سهام عرضه اولیه است که همیشه سود دارد. عرضه اولیه چیست؟ کارخانهای که برای اولینبار میخواهد سهامش را عرضه کند. براساس قانون وقتی این کارخانه میخواهد وارد بورس شود، چندین دستگاه متولی، کار ارزشگذاری آن را انجام میدهند و شما میتوانید با خیال راحت از قیمت واقعی آن مطمئن شوید. قانون به متولیانش میگوید اگر به این نتیجه رسیدید که سهام این کارخانه، هزارتومان است در عرضه اولیه باید آن را حداقل 15درصد زیر قیمت واقعی عرضه کنید. پس شما در هرصورت، حتی اگر امروز بخرید و چندروز بعد بفروشید، حداقل 10درصد سود میکنید. از طرف دیگر عرضه اولیه محدود است و بعد از تمام شدن مقدار مشخص سهمها، چون دیگر عرضهای وجود ندارد قیمت سهمها شروع به بالارفتن میکند. کسانی که اول فروردین سال گذشته، یکمیلیون تومان سهام عرضه اولیه خریدهاند امروز پولشان حداقل 160درصد زیاد شدهاست؛ آنهایی که سال قبلترش پول گذاشتهاند تا الان نزدیک 1500درصد سود کردهاند.
ما چرا از این راههای حفظ ثروت، بی خبریم؟
چون این افسوسها سرکوب و به دنیاطلبی و طماعی تعبیر شده است. شما اگر امکان داشتهباشید از یک میلیون حقوقتان، 50هزارتومانش را سرمایهگذاری کنید، باید این کار را بکنید؛ اتفاقا این حرص میتواند کمکتان کند که به دنبال یادگرفتن راههای جدید سرمایهگذاری باشید. روایتی از امام صادق (ع) هست که باقیاتالصالحات بعد از فوت را برمیشمارد؛ بعد از فرزند صالح و قرآنی که خوانده میشود، بقیه موارد درختی است که به دست شما کاشته شده ، چشمهای که به دست شما جاری و بنایی است که توسط شما ساخته میشود. این، امر به تولید ثروت است. منتها در جامعه ما بحثهای سلبی، خواهان بیشتری دارد؛ استادان و رسانههای ما فکر میکنند در حوزه اخلاق فقط باید انذار بدهند و مدام بگویند فلان کار بد است. از آن طرف نمیگویند چه چیزی خوب است.
بهجای همه روشهای متعدد بهدستآوردن و حفظ سرمایه که تبلیغ نمیشود، کار تولیدی پیشنهاد جدی و نقل محافل این روزهاست. تولید را میشود به همه توصیه کرد؟
کار تولیدی، بهترین پیشنهادی است که میشود مطرح کرد اما خیلیها نمیتوانند این کار را انجام بدهند. سیاست غلطی است که میخواهند همه مردم را کارآفرین کنند. حتی در چین هم 10درصد مردم کارآفریناند و بقیه کارگرهای خوبی هستند اما صیانت از ثروت از دست همه ساختهاست. مردم هیچ کاری هم که نتوانند بکنند، در بدترین شرایط حداقل میتوانند بخش اندکی از درآمدشان را در بانک بگذارند. میگویم در بدترین شرایط چون اعتبار پول کاغذی، «اعتباری» است؛ یعنی اعتبارش به مسائل متعددی بستگی دارد مثل تولید ناخالص ملی و ارزش پول ملی. اما همانطور که گفتیم راههای مختلفی برای نگهداری از ثروت وجود دارد که نه دلالی است و نه به اقتصاد کشور صدمه میزند. اگر پذیرفتهایم که در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، معنیاش این نیست که فقط شعار بدهیم و هیچ کاری نکنیم. در جنگ اقتصادی، خانوادهها وظیفه تولید ثروت و صیانت از آن را دارند. «ماکس وبر»، جامعهشناس و اقتصاددان، در کتاب «اخلاق پروتستانی» میگوید پروتستان کسی است که مصرفش کم و پساندازش زیاد است؛ طبق این گفته، تمام الگوهای رشد اقتصادی در قرون 18 و 19 براساس پسانداز شکل گرفت. جامعهای که پساندازش زیاد باشد، رشد اقتصادی بالاتری دارد؛ البته پسانداز مولد و طبق اصول و شرایطی که گفتیم.
سفارش اسلام به یاد گرفتن فعالیتهای اقتصادی
حجت الاسلام الیاس علیزاده| کارشناس مذهبی
رشد فزاینده تغییرات اقتصادی، پاسخ گو نبودن شاخصهای پیشبینی سنتی در انتخاب روشهای فعالیت اقتصادی و گرانی هر روزه مایحتاج زندگی، باعث سردرگمی بسیاری از ما برای تصمیمگیریهای اقتصادی شده است. به این عوامل اضافه کنیم مشکلات به وجود آمده پس از بیماری کرونا که همگی از تاثیر آن بر فضای اجتماعی و اقتصادی آگاهیم. در چنین شرایطی توجه به برخی توصیههای دینی میتواند باعث سعه صدر بیشتر شود تا از خسران و ناامیدی و حسرت دور شویم.
به هر کسی اعتماد نکنید
قرآن کریم اموال هر انسانی را یکی از جایگاههایی میداند که خداوند متعال قوام و استواری زندگی هر شخص را در آن قرار داده است و در آیه 5 سوره مبارکه نساء در همین باره میفرماید: «اموالتان را که خداوند سبب قوام(برپایی و استواری) زندگی شما قرار داده است به دست کم خردان (و ناواردان) ندهید».
کار اقتصادی را یاد بگیریم
شاید بهتر باشد قبل از سرمایهگذاری روی هر چیز روی خودمان سرمایهگذاری کنیم. با توجه به شرایط جدیدی که در حوزههای اقتصادی بهوجود آمده است، نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی گاهی میتواند همه سرمایه ما را از بین ببرد. نمیشود همیشه منتظر شانس بود و در این شرایط با بخت و اقبال پیش رفت. امام صادق (ع) در روایتی گران بها میفرمایند: «از نظر من، فرقی نمیکند که کار را به خائن واگذار کنم یا به انسانی ناشی چون هر دو کار را ضایع میکنند».
تعاون کنید
اگر کسانی را میشناسید که در کارشان موفق هستند و به امانتداری ایشان اطمینان دارید، میتوانید در کار و تخصص آنها سرمایهگذاری کنید یا با مشورت افراد متخصص در بازار سرمایه با روشهای دقیق و مناسب سهام بخرید یا ... .
انفاق در اوضاع سخت، نسخه دور شدن از حسرتها
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در روایتی حقیقت ایمان را در سه چیز معرفی میکنند که اولین آنها انفاق در شرایط سخت اقتصادی است. انسان مومن وقتی در زمان سختی به کسانی که روزهایشان را سختتر از خود او میگذرانند انفاق میکند، از اضطراب دور میشود . متوجه میشود با اینکه شاید فرصتهایی را از دست داده اما این به این معنی نیست که به آخر خط رسیده و خداوند نظر رحمتش را از او برداشته است. ما همیشه نیاز به ایمانی داریم که با اتکا به آن بتوانیم دوباره دست به زانوان خود بگیریم و از فرصتهایی که در آینده برای ما به وجود میآید، استفاده کنیم. این است که انفاق در هنگام تنگدستی یکی از حقایق ایمان است.
کسب آرامش در سایه تفکر
«این جا و اکنون»
سادهترین ابزار رواندرمانی کشف شده تا به امروز برای کاهش نگرانیها از آینده و حسرت گذشته، تکنیک زندگی در زمان حال است
دکتر مهدی سودآوری| روانشناس و مدرس دانشگاه
حتما شما هم شنیدهاید که میگویند در زمان حال زندگی کنید تا روح و روان سالمتری داشته باشید اما همواره نصیحت کردن، راحتتر از عمل کردن است! همچنین و معمولا به گفتن همین جمله به خصوص در شبکههای اجتماعی بسنده میشود و راهکارهایی برای زندگی در زمان حال و داشتن تفکر «این جا و اکنون» ارائه نمیشود. در این نوشتار میخواهیم به چند روش موثر برای افزایش حضور ذهن در زمان حال اشاره کنیم.
به قدرتتان برای کنترل اوضاع فکر کنید
اولین قدم برای زندگی در زمان حال و کاهش اضطرابهای مربوط به آینده و حسرتهای گذشته، تعیین محدوده واقعی قدرت کنترل هر انسان است. انسان از کنترل لذت میبرد و برای حفظ آرامش و سلامت روان خود به آن نیازمند است؛ اما آنچه که به طور واقعی تحت کنترل ماست، بسیار محدود و فقط شامل رفتار خودمان میشود. انسان حتی روی احساسات و بخش بزرگی از افکار خود نیز کنترل ندارد، چه برسد به کنترل رفتار دیگران یا کنترل شرایط محیطی. توهم کنترل و سعی برای کنترل آن چه در کنترل ما نیست، مهمترین عامل تفکر درباره آینده و گذشته است. برای مثال شرایط اقتصادی جامعه از کنترل ما خارج است پس تنها کاری که میشود کرد، بررسی رفتارهای ممکن خود ما در همین شرایط است.
سوال بیپاسخ از خودتان نکنید!
عامل بعدی که دشمن زندگی در زمان حال محسوب میشود، نحوه سوالاتی است که از خودمان می کنیم. بسیاری از سوالاتی که با «چرا» شروع میشوند، بیپاسخ هستند یا پاسخ آنها برای ما قابل کنترل و تغییر نیست. برای مثال، این سوالها که چرا در این زمان و مکان یا در این خانواده به دنیا آمدهام؟ چرا فلان اتفاق برای من پیش آمد؟ چرا شرایط اقتصادی-اجتماعی اینگونه است؟ و ... . باید توجه داشت که حتی یافتن پاسخ اینگونه سوالات هیچ مشکلی را برای ما حل نخواهد کرد. فقط یا دچار سرخوردگی میشویم یا بدون پاسخی قانعکننده، ته فنجان قهوه دنبال دلیل حوادث خواهیم گشت! در مقابل بهترین راهکار تغییر سوالات به «چطور» است، چطور بهتر زندگی کنم؟ چطور به حادثه پیش آمده واکنش نشان دهم؟ چگونه در شرایط بحران اقتصادی شغل پیدا کنم؟ و ... . سوالاتی از این دست معطوف به رفتاری قابل انجام(کنترل) توسط ما هستند.
سوگواری برای یک تصمیم اشتباه، چه فایدهای دارد؟
درباره گذشته معمولا حسرت کارهای نکرده یا سرزنش اشتباهات انجام شده، ما را گرفتار میکند اما باید توجه داشت که معما چو حل شود، آسان شود. برای بسیاری از تصمیماتی که الان آنها را اشتباه ارزیابی و خود را بابت آنها سرزنش میکنیم، در زمان تصمیمگیری اطلاعات کاملی وجود نداشته است. در آن زمان با توجه به اطلاعات موجود، بهترین تصمیم را گرفتهایم. برای مثال در بسیاری از ازدواج های اشتباهی که باعث طلاق شده، زوج ها گلایهمندند اما آیا روز اول اطلاعاتی را که الان پس از سالها زندگیمشترک زیر یک سقف داریم، داشتیم؟ قطعا نه. پس آن تصمیم در زمان خود تصمیم درستی بوده است. احتمالا برخی خواهند گفت که دیگران و اطرافیان با توجه به تجربه خود درباره عواقب آن تصمیم هشدار داده بودند، پس تصمیم قبلی اشتباه بوده است اما باید گفت آن چه برای یک فرد میان سال یا سالخورده معنا دارد، احتمالا برای یک جوان بیمعناست. پس نصیحت آنها برای آن جوان بیمعنی جلوه کرده است. دقیقا مفهوم یادگیری و بزرگ شدن همین افزایش تجربههاست. برای مثال مفهوم ازدواج برای یک فرد ۱۵ ساله با یک فرد ۳۰ ساله یا ۵۰ ساله یکسان نیست. اما حتی اگر با توجه به توصیه دیگران و اطلاعات موجود، در زمان تصمیمگیری باز هم واقعا اشتباه تصمیم گرفتهایم، سوگواری برای آن چیزی را عوض نخواهد کرد. پس به جای تکرار سوال چرا تصمیم اشتباه گرفتم، بر سوال چطور میتوانم آثار منفی تصمیم اشتباه را کاهش دهم، تمرکز کنید تا از تکرار اشتباهات جلوگیری شود.
از نوشتن وصیتنامه کمک بگیرید
احتمالا خوانندگان محترم ایرادی را که در ابتدا مطرح کردم(حرف زدن راحتتر از عمل کردن است)، درباره این متن نیز مطرح کنند. پس یک تمرین عملی خیلی موثر را پیشنهاد میکنم: نوشتن وصیت نامه. فرض کنید واقعا روز آخر زندگیتان است و با مرور کل زندگی خود، یک وصیت نامه بنویسید. آخرین حرفهایی که دوست دارید به عزیزانتان بگویید، آخرین توصیهها، آن چه که تا به حال بیان نکردهاید و ... . فکر کردن در باره مرگ، دردناک و اضطرابزاست اما باور مرگ بسیار لذتبخش است زیرا باور مرگ دیدگاه آدم به زندگی را دگرگون و کمک میکند تا ارزش زمان حال را بیشتر درک کنیم.
خوب و بد زندگی را با هم ببینیم
در آخر یادمان باشد که احساسات و عواطف هم مانند هر چیز دیگری در این جهان، از دو سوی مثبت و منفی برخوردارند. پس بدون غم، شادی معنایی ندارد و برای آرامش باید از توفان عبور کرد. پس از تجربه احساسات منفی مثل غم و غصه و درد اجتناب نکنیم. چون هرگز گلی بی خار نیست. عشق لذتبخش است اما درد فراق را هم در خود دارد. سختی کشیدن با لذت موفقیت همراه است. پس در یک کلام زندگی را کامل زندگی کنیم با تمام خوب و بدش.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com