گروه بینالملل - مصطفی مطهری*: تحلیلها و حدس و گمانهای علمی و یا حتی غیرعلمی بر این است که ایالاتمتحده آمریکا با پیشنهاد مذاکره به ایران و قبول شروط هفتگانه ایران برای مذاکره، از سیاست سنتی و کلاسیک چماق و هویج عبور کرده و با چشمپوشی از شروط خود، موضوع مذاکره با ایران را بنا به دلایل متعدد در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، به اولویت اولیه و حیاتی خود تبدیل کرده است. اما با موضعگیریهای ضدونقیض این روزهای کاخ سفید در ارتباط با مذاکره و چگونگی فراهم شدن زمینههای آن، نظرها و تحلیلهای مربوطه از تغییر در نحوه تعامل ایالاتمتحده آمریکا با نظامها و دولت – ملتهایی که آنها را دیگر و دشمن خود تعریف میکند، مورد تشکیک جدی قرارگرفته و با یک عقبگرد تحلیلی تمام سوژه را بر ابژه تفکرات و گرایشهای تشویق و تنبیه قابلیت تحلیل میبخشد.
به گزارش بولتن نیوز، بهموازات ارسال نشانههای گفتاری و رسانهای ترامپ مبنی بر انجام مذاکره با ایران بدون هیچگونه قید و شرطی و حتی قبول شروط ایران از سوی واشنگتن، مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا از همان ابتدا با سخنان و مواضع اتخاذی از سوی وی که نماینده دستگاه سیاست خارجی ایالاتمتحده آمریکا تلقی میشود به نقض سخنان ترامپ پرداخته و حتی با اعلام و مطرح نمودن شروطی فهرستوار برای مذاکره با ایران تأکید داشته است. بهطوریکه پامپئو در تازهترین موضعگیریها دراینباره، مدعی شده است که واشنگتن برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند و معتقد است که گفتگو با تهران در صورتی ارزش دارد که ایران به تغییر رفتارش متعهد گردد. و این سخنان پامپئو به معنای بیاثر سازی سخنان ترامپ دراینباره است. هرچند که وی در ادامه سخنان و اظهاراتش گفت درهرحال رئیسجمهور همواره گفته برای گفتگو آماده است؛ اما بازهم در ادامه این را نکته را مورد تأکید قرارداد برای اینکه این مباحث ارزش داشته باشند، مهم این است که ایران باید در تغییر مسیرش متعهد شود.
در این راستا لازم به ذکر است که یادآوری شود در عرصه سیاست و بهویژه سیاست خارجی ما با دو نوع و با دو شق سیاست از سوی دولت – ملتها مواجه هستیم که راهبردها و راهکارهای هر دولت – ملتها را در عرصه کلان بینالمللی و عرصه میانی منطقهای در ورای مرزهای ملی مشخص و ترسیم میکنند؛ سیاست اعلامی (آشکار) و سیاست اعمالی (نهان و مخفی) نامی است که نحوه و میزان کنشگری دولت – ملت و اهداف و برنامههای آنها را در عرصههای مذکور خارجی تعیین میکنند.
با این توضیحات مدخل ما دراینباره تفکیک و یا تعیین معیارهایی است که در ارتباط با مذاکره با تهران از سوی واشنگتن مطرح میشود. درواقع اگر سیاست اعلامی ترامپ را مذاکره قلمداد کنیم، در نحوه و چگونگی تحلیل اظهارات پامپئو در خصوص شروط گذاری برای مذاکره با ایران دچار سردرگمی و گمراهی خواهیم شد. بهطوریکه دوگانگی موجود در ذیل سیاست اعلامی واشنگتن از شروط گذاری و رد هرگونه شروط گذاری و حتی قبول شروط ایران موجب آشفتگی در تحلیل میشود. ازاینرو با توجه به این مواضع دوگانه و متعارض در خصوص مذاکره با ایران که در قالب سیاست اعلامی واشنگتن میگنجد، نتیجهگیری حاصلشده دراینباره این خواهد بود که نمیتوان به کاخ سفید و تیم ادارهکننده آن امیدوار بود و دل بست؛ چراکه ممکن است در زمان مذاکره و در بزنگاههای حساس به تغییر رویه و تغییر موضع از مواضع گذشته رویآورند.
اما در ارتباط باسیاست اعمالی و پنهان واشنگتن در رابطه با پیشنهاد مذاکره با ایران باید گفت این سیاست کاخ سفید حول مباحثی چون اعتبار جهانی و تقویت وجه و اعتبار بینالمللی ساختار هژمونیک یعنی ایالاتمتحده امریکا از یکسو و تحمیل اراده این هژمون به دیگر بازیگران بینالمللی از سوی دیگر است.
به هر رو اگرچه در رابطه با سیاست اعلامی و سیاست اعمالی واشنگتن در ذیل پیشنهاد مذاکره با ایران هماهنگی وجود دارد اما باید گفت که درباره اولویتها در سیاست اعلامی میان مقامات واشنگتن هنوز آن سطح از هماهنگی و همخوانیها و مطابقتهای باوری و ایدهای – بینشی در ارتباط با موضوع مذاکره با ایران وجود ندارد؛ ازاینرو بر دستگاهها و متولیان امر در کشور ضروری است که روندهای کنشی خود را در رابطه با موافقت بر انجام مذاکره و یا عدم انجام مذاکره را مورد ارزیابیها علمی و مفید قرار دهند و با سنجش و پایش های مربوطه در این راستا و با علم به شواهد موجود در دولت آمریکا وارد عرصه اجرا و عمل شوند.
*دکترای علوم سیاسی
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com