کد خبر: ۵۲۱۱۶۸
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/

مقصود از ذکر کثیر چیست؟

دائما ذکر خدا را در دل و بر زبان داشتن و هیچگاه خدا را از یاد نبردن ، خدا را نه‌تنها در حضور دیگران، بلکه در خلوت به یاد داشتن و حاضر و ناظر دیدن، هنگام انجام هرکاری خدا را در نظر گرفتن و بر اساس دستورات وی عمل کردن.

حجت الاسلام سوزنچیگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 41 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً 

سوره احزاب (33) آیه 41

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را یاد کنید، یادی بسیار.

حدیث

1) از امام صادق ع روایت شده است: چیزی نیست مگر اینکه حد و اندازه‌ای دارد که در آن به پایان خود می‌رسد، غیر از ذکر که هیچ حدِّ پایانی ندارد؛ خداوند عز و جل واجبات را واجب فرمود و هرکس آنها را ادا کند همان حد آنهاست؛ ماه رمضان، هرکس روزه‌اش را بگیرد همان حدش است؛ حج، هرکس که به حج برود، همان حدش است؛ اما ذکر، خداوند عز و جل در مورد آن به کم راضی نشد و برایش حدی که در آن به پایان رسد قرار نداد؛ و تلاوت فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را یاد کنید، یادی بسیار؛ و صبح و شام او را تسبیح گویید» (احزاب/41-42) و خداوند عز و جل حدی که در آن به انتها برسد قرار نداد.

سپس فرمود: پدرم کثیرالذکر بود، من همراهش راه می‌رفتم و او خدا را یاد می‌کرد؛ همراهش غذا می‌خوردم و او خدا را یاد می‌کرد؛ و با مردم سخن می‌گفت ولی این هم او را از یاد خدا مشغول نمی‌کرد؛ و می‌دیدم که زبانش به کام دهانش چسبیده و لا اله الا الله می‌گوید؛ ما را به ذکر دستور می‌فرمود تا اینکه خورشید طلوع کند، و هریک از ما را که خواندن می‌دانست امر به قرائت [قرآن] می‌کرد و هرکس که اهل خواندن نبود او را به ذکر دستور می‌فرمود؛ و خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و خداوند عز و جل در آن یاد شود برکتش فراوان می‌گردد و فرشتگان در آن حاضر می‌شوند و شیاطین آن را ترک می‌گویند و برای آسمانیان نورافشانی می‌کند آن طور که ستارگان درخشان برای زمینیان نورافشانی می‌کنند؛ و خانه‌ای که در آن قرآن خوانده نشود و خدا یاد نشود برکتش کم می‌شود و فرشتگان ترکش کنند و شیاطین در آن حاضر شوند؛ و رسول الله ص می‌فرمود: آیا به شما خبر بدهم از بهترین اعمالتان برایتان که بیش از همه درجاتتان را رفعت می‌دهد و شما را در پیشگاه صاحب‌اختیارتان پاک و تزکیه می‌کند و برایتان از دینار و درهم بهتر است، و برایتان بهتر از آن است که با دشمن روبرو شوید و بجنگید و کشته شوید؟ گفتند: بله؛ فرمود: اینکه خداوند عز و جل را زیاد یاد کنید. سپس مردی از رسول الله سوال کرد: چه کسی بهترینِ اهل مسجد است؟ فرمود: کسی که بیشتر خدا را یاد کند؛ و رسول الله ص فرمود: به کسی که زبانِ گویا به ذکر بدهند خیر دنیا و آخرت را داده‌اند؛ و در مورد سخن خداوند که می‌فرماید «منت مگذار و زیاد نشمار» (مدثر/6) فرمودند: کار خوبی که برای خدا انجام می‌دهی، زیاد مشمار. الكافي، ج‏2، ص488-499

2) از امام صادق ع روایت شده است: شیعیان ما کسانی‌اند که وقتی تنها می‌شوند خدا را بسیار یاد کنند.

و از امیرالمومنین ع روایت شده است: کسی که خدا را در سرّ و نهان یاد کند، «ذکر کثیر» انجام داده است؛ چرا که منافقان خدا را علنی و آشکارا یاد می کردند اما در سرّ و نهان یاد نمی‌کردند و خداوند عز و جل فرمود: «در مقابل مردم ریا می‌کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی‌کنند» (نساء/142)  الكافي، ج‏2، ص499و501

3) از امام صادق ع روایت شده است: برای مومن ابتلایی شدیدتر از این وجود ندارد که از سه خصلت محروم شود.

پرسیدند:‌آنها چیستند؟ فرمودند: در آنچه در دست دارد با دیگران مواسات و برادری نماید؛ در مورد خودش انصاف به خرج دهد؛ و خدا را بسیار یاد کند؛ و نمی‌گویم که فقط سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر بگوید؛ ولیکن خدا را در هر کار حلال و حرامی که پیش می‌آید به یاد داشته باشد.  معاني الأخبار، ص192

4) از امام صادق ع روایت شده است: ‌تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها [= 34 بار الله اکبر، 33بار الحمدلله و 33بار سبحان‌الله] در زمره همان «ذکر کثیر: یاد بسیار» است که خداوند عز و جل فرمود: «خدا را یاد کنید یادی بسیار»  الكافي، ج‏2، ص500   معاني الأخبار، ص193   مجمع البيان، ج‏8، ص568    تأويل الآيات الظاهرة، ص446

5) از  رسول الله ص روایت شده است: کسی که دوست دارد در باغهای بهشت پرسه بزند، ذکر الله را [در زندگی‌اش] فراوان کند.

و از امام صادق ع روایت شده است: کسی که بسیار خداوند عز و جل را یاد کند، خداوند او در بهشتش تحت سایه خود قرار خواهد داد.

قال ص من أحب أن يرتع في رياض الجنة فليكثر من ذكر الله. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏10، ص153)

تدبر

1️⃣ مقصود از ذکر کثیر چیست؟

الف. دائما ذکر خدا را در دل و بر زبان داشتن و هیچگاه خدا را از یاد نبردن (مجاهد، به نقل مجمع‌البیان، ج8، ص568)

ب. خدا را نه‌تنها در حضور دیگران، بلکه در خلوت به یاد داشتن و حاضر و ناظر دیدن

ج. هنگام انجام هرکاری خدا را در نظر گرفتن و بر اساس دستورات وی عمل کردن.

د. مداومت با حضور قلب بر پاره‌ای از اذکار که بسیار مورد تاکید اولیای دین بوده است مانند تسبیحات حضرت فاطمه سلام‌الله علیها یا «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر» گفتن (بویژه 30بار در روز، روایت به نقل از مجمع‌البیان، ج8، ص568)  یا صدبار «سُبحان الله» گفتن در روز (روایت در ثواب‌الاعمال، ص12)

نکته: علامه طباطبایی در توضیح ذکر کثیر گفته‌اند: «انسان هر کاری که می‌کند و هر سخنی که می‌گوید، مقصودی دارد و آن چيزى كه مقاصد آدمى را از يكديگر متمایز می‌سازد، آن حالات درونى و قلبى انسان است، چه لفظ هم با آن حالت مطابق باشد، یا نباشد. انسان مومنی که بیمار شده و بیماریش شدت یافته همه همِ و غمّش شفا یافتن است و اگر «خدایا» می‌گوید، منظورش «ای شفابخش» است؛ مومنی هم که که در میدان جهاد فی سبیل الله مشغول نبرد است همه فکر و ذکرش متوجه پیروزی و غلبه بر دشمن است و وقتی می‌گوید «خدایا»، منظورش «ای نصرت‌دهنده» است.

اکنون اگر توجه کنیم که ذکر، در حقیقت همان توجه قلبی است، ذکر کثیر بدین معناست که انسان در هر شأنی از شئون زندگی که قرار می‌گیرد، متذکر به تعالیم الهی‌ای باشد که با آن شأن سازگار است؛ یعنی خدا را در جزءجزء زندگی خود حاضر ببیند و بداند که او پروردگار وی است و زندگی و مرگ و همه چیز وی به دست اوست. (المیزان، ج9، ص95؛ ترجمه المیزان، ج9، ص125)

در واقع،  اینکه در احادیث، «ذکر کثیر» به معانی مختلف به کار رفته، نشان می‌دهد که مقصود از «ذکر کثیر» صرفا در دل به یاد خدا بودن، یا بر زبان ذکر گفتن یا ...، نیست، بلکه همه اینها ابعاد مختلفی از ذکر خدا هستند. هر اقدامی که حضور خدا در زندگی ما را پررنگ کند می‌تواند مصداق «ذکر کثیر» باشد.

2️⃣ خداوند از مومنان می‌خواهد که «ذکر کثیر» دانشته باشند؛ و در مقابل، منافقان را کسانی معرفی کرده که «ذکر قلیل» دارند (إِنَّ الْمُنافِقينَ ... لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلا؛ نساء/142) از این تقابل می‌توان دریافت که یک راه مهم برای حفظ خود از نفاق، روی آوردن به ذکر کثیر است.

اگر به احادیث فراوانی که تذکر داده‌اند که «ذکر کثیر» صرفِ جاری کردن عباراتی بر زبان نیست، بلکه جدی گرفتن دستورات خدا در مقام عمل است، شاید بتوان نتیجه گرفت که مهمترین وظیفه یک مومن، برای مومن ماندن، این است که حضور دین و تعالیم دین را در تمام ابعاد زندگی خود پررنگ کند؛ و در نقطه مقابل، منافق می‌کوشد که این حضور تنها به عرصه‌های خاصی محدود شود.

تحلیل اجتماعی نفاق

منافق کسی نیست که بخواهد دین کاملا حذف شود، چرا که در این صورت، او نمی‌تواند به سوء‌استفاده خود از دین ادامه دهد؛ بلکه منافق کسی است که «ذکر قلیل» دارد، یعنی می‌خواهد دین باشد، اما دین همه‌کاره نباشد؛ دین باشد، اما در حدی که وی می‌پسندد و با منافع و دلخواه‌های وی سازگار است، نه در حدی که خدا و رسولش دستور داده‌اند!

این همان رویه‌ای است که یهودیانی که مورد مذمت قرآن بودند در پیش گرفته بودند (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض‏: آیا به قسمتی از کتاب ایمان می‌آورید و به قسمتی دیگر کفر می‌ورزید؛ بقره/85) و بنای منافقان هم بر همین است (يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً: می‌گویند به برخی چیزها ایمان می‌آوریم و به برخی کفر می‌ورزیم و می‌خواهند در این میانه راهی در پیش گیرند؛ نساء/150)

با این اوصاف، آیا ترویج تئوری‌هایی مانند: سکولاریسم (جدا کردن دین از سیاست و عرصه‌های اجتماعی و محدود کردن آن به عرصه فردی)، نظریه دین حداقلی (= دین قرار نیست همه‌جا باشد، فقط در اقلّی از امور که دستمان کاملا خالی است، دین اجازه دارد ورود پیدا کند)، ️لیبرالیسم (= اصالت آزادی: هرکس در انجام هر کاری آزاد است مگر اینکه برای افراد دیگر مزاحمت ایجاد کند و نه دین و نه هیچ نهاد قانونی‌ای حق ندارد محدودیتی برای کسی مطرح کند، و دین تنها تا جایی پذیرفتنی است که با آزادی‌ها [= دلخواه‌ها]ی ما مخالفتی نکند)، ️ملی‌گرایی (تقدم دادن منافع ملی بر همه چیز حتی بر وظایف دینی ما در قبال سایر مسلمانان) و ... تئوریزه کردن نفاق در جامعه نیست؟! (برای تفصیل این بحث با بیانی شیوا و مستدل، مراجعه کنید به: ایستاده در باد، ص351-379)

3️⃣ قرآن کریم بارها انسانهایی را که اهل ذکر کثیرند ستوده است و از مومنان خواسته شده که به «ذکر کثیر» روی آورند (آل‌عمران/41 ، انفال/45 ، طه/34 ، حج/40 ، شعراء/227 ، احزاب/21 و 35 و 41 ، و جمعه/10 ) اما هیچ جا میزان آن را معلوم نکرده است. ائمه اطهار توضیح داده‌اند که علتش این است که «ذکر خدا» هیچ حد و اندازه‌ای ندارد و با هیچ اقدامی – کلماتی معین، رفتارهایی خاص یا ... – به پایان نمی‌رسد

«این بدان معناست که قرآن کریم می‌خواهد ما را متوجه این حقیقت کند که ذکر خدا هرچه بیشتر بهتر! چرا که تمام عالم آیات خداست و هر لحظه، لحظه او، و هر اراده و عملی در این عالم، اراده اوست (يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْن‏: هرکه در آسمانها و زمین است او را می‌طلبد و او هر روز در کاری است؛ الرحمن/29) پس در هر لحظه از لحظات و هر وضعیتی از وضعیت‌ها جا دارد که انسان خودش را با خدا پیوند زند؛ یعنی هرقدر می‌توانید خدا را بیشتر ذکر کرده و این حضور و پیوند را در درون خود فزونی بخشید چرا که هیچ جایی و هیچ لحظه‌ای نیست که خدا در آن حاضر نباشد.» (ایستاده در باد، ص356)

به تعبیر دیگر، اگر واقعیت این است که همه عالم آیه خداست، ذکر کثیر داشتن، یعنی انسان به سمت واقع‌بینیِ هرچه دقیقتری حرکت کند و هر اندازه که می‌تواند، این واقعیت را در زندگی‌اش جدی‌تر بگیرد، و بر اساس این واقعیت زندگی‌اش را تنظیم کند.

ثمره فلسفی جامعه‌شناختی

در مکاتب غربی همواره آرمانگرایی (ایدئالیسم) ‌در مقابل واقع‌بینی و واقع‌گرایی (رئالیسم) قرار گرفته است. اما کسی که خدا را جدی بگیرد به واقعیتی رسیده است که آرمان نهایی هر انسانی است و می‌فهمد که چگونه در محضر حقیقت، واقع‌بینی و آرمانگرایی، نه در مقابل هم، بلکه دو روی یک سکه‌اند.

این است تفاوت مهم بین معنویت ناشی از اسلام، با معنویت‌های کاذب مدرن، که اولی انسان را بشدت با واقعیت مرتبط می‌سازد و دینداری را در دل زندگی دنیا طلب می‌کند؛ و دومی، به بهانه معنویت، انسان را از زندگی واقعی دور می‌کند و به رهبانیت می‌کشاند و در دل دلخوشی‌های توهمی غوطه‌ور می‌سازد.

4️⃣ ای کسانی که ایمان آوردید؛ خدا را زیاد یاد کنید.

حکایت

یکی از دوستان چندی پیش درگیر ساختن خانه شد. بعد از پایان کار می‌گفت: اگر این اندازه که فکر و ذهن من درگیر مسائل خانه بود، همین اندازه فکر و ذهمنان درگیر خدا می‌شد، حتما از اولیاءالله شده بودم!

تاملی با خویش

چه اندازه «ذکر خدا» در زندگی ما حضور دارد؟

 بله، نماز می‌خوانیم، اما در همان نماز آیا به یاد خداییم یا یاد مشکلات روزانه‌مان؟

بیایید از همین امروز تصمیم بگیریم هر روز لااقل دقایقی را به یاد خدا سپری کنیم!

و البته بهترین وقتش هم زمان یکی از نمازهایمان است!

نماز خواندن خیلی از ما یک عادت شده است. تصمیم بگیریم لااقل یک نماز را تا حد امکان با حضور قلب بخوانیم!

راهش ساده است: از لحظه وضو گرفتن و اذان و اقامه مرتب به خودمان تذکر دهیم که می‌خواهم در محضر خدا حاضر شوم.

ان‌شاء الله خودش کمک می‌کند.

انتهای پیام/#

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین