گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 37 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِكْ عَلَیكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفی فی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَیدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَی لا یكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ حَرَجٌ فی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً
سوره احزاب (33) آیه 37
ترجمه
و هنگامی که به کسی که خدا به او نعمت بخشیده بود و [تو نیز] به او نعمتی داده بودی میگفتی همسرت را پیش خود نگهدار و تقوای الهی پیشه کن؛ و در خودت نهان میکردی آنچه را که خداوند آشکارکننده آن بود، و از مردم میترسیدی، و خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی. پس هنگامی که زید از او کام برگرفت او را به ازدواج تو درآوردیم تا برای مومنین حَرَجی نباشد در ازدواج با همسران فرزندخواندههایشان، هنگامی که از آنان کام برگرفته باشند؛ و امر خداوند همواره انجام شدنی است.
شأن نزول
روایت شده است مدتی بعد از آنکه پیامبر ص زینب بنت جحش را به عقد پسرخوانده خود زید بن حارثه درآورد، زید خدمت ایشان رسید و گفت: من میخواهم از همسرم جدا شوم.
پیامبر ص فرمود: چرا؟
گفت: به خاطر اصل و نسبش دائما فخرفروشی میکند و با زبانش مرا میآزارد. حضرت ابتدا او را به تقوای الهی و ادامه زندگی دعوت کردند؛ اما او نهایتا وی را طلاق داد. وقتی عدّهاش به پایان رسید این آیات نازل شد و خداوند وی را مامور به ازدواج با زینب کرد. البحر المحيط، ج8، ص482 تفسير القمي، ج2، ص194
و از انس بن مالک نقل شده که وقتی عدّه زینب تمام شد رسول الله به زید گفت: نزد زینب برو و او را برای من خواستگاری کن. زید آمد و گفت: بر تو بشارت باد که رسول الله مرا سراغت فرستاده و از تو خواستگاری کرده است و در مورد تو آیه نازل شده است.
و در روایتی دیگر، زید میگوید: وقتی سراغش رفتم چادرش را کامل بر سر کشیده بود. هنگامی که دیدمش در دیدگانم بزرگ آمد تا حدی که نتوانستم رو در رو به او نگاه کنم چرا که میدیدم رسول الله ص از او خواستگاری کرده است. پس رویم را به سوی دیگری انداختم و گفتم: زینب! بر تو بشارت باد که رسول الله از تو خواستگاری کرده است. خوشحال شد و گفت: من اقدامی انجام نمیدهم تا خداوند دستوری بفرستد؛ و رفت و در مسجد ماند تا «تو را به ازدواج او درآوریم» (احزاب/37) نازل شد و رسول الله با او ازدواج کرد و ولیمهای داد که برای هیچیک از همسرانش نداده بود، گوسفندی ذبح کردند و با نان و گوشت از مردم پذیرایی کردند.
و از شعبی نقل شده که زینب به پیامبر میگفت: من به سه دلیل برایت ناز میکنم که زنان دیگرت نمیتوانند به این بهانهها برایت ناز کنند: جدّ من و تو یکی است، خدا در آسمان عقد مرا جاری ساخت؛ و پیکِ [خبر این ازدواج] جبرئیل بود. مجمع البيان، ج8، ص565
حدیث
1) از امام سجاد ع روایت شده است: خداوند به پیامبر ص وحی کرده بود که زید بزودی زینب را طلاق میدهد و به دستور خدا او موظف به ازدواج با زینب خواهد بود. هنگامی که زید از بداخلاقی زینب، و اینکه به سخن او گوش نمیدهد، به پیامبر ص شکایت برد و به ایشان خبر داد که میخواهد طلاقش دهد، پیامبر ص ابتدا از باب ادب و توصیه اخلاقی به او فرمود «همسرت را نزد خود نگهدار و تقوی پیشه کن» و البته میدانست که او طلاقش خواهد داد؛ و این آن چیزی است که در ضمیر خود مخفی میکرد و نمیخواست که خودش دستور به طلاق او داده باشد با اینکه میدانست که او طلاقش خواهد داد، و رسول الله میترسید که مردم درباره اینکه او بعد از زینب با زید – که [پیامبر ص] سرپرست او بود- ازدواج کند بگویند که او دستور به طلاق دادن زینب داده است؛ و خداوند او را عتاب کرد به خاطر همین مقدار که برایش این را مباح کرده بود، و با این حال او به زید گفت «همسرت را نگهدار»با اینکه میدانست او را طلاق خواهد داد؛ و به او اعلام کرد که خشیت از خداوند در هر حال سزاوارتر است.
نکته: ابوحیان (که از مفسران برجسته اهل سنت است) بعد از ذکر این حدیث میگوید: و این مطلب که از علی بن حسین [علیهما السلام] روایت شده، مطلبی است که محققانِ از مفسران همانند زهری و بکر بن علاء و قشیری و قاضی ابوبکر بن عربی و ... آن را قبول دارند و متاسفانه برخی از مفسران در اینجا داستانسراییهایی کردهاند که نه تناسبی با مقام نبوت دارد و نه ارزش ذکر کردن. البحر المحيط، ج8، ص482
2) هنگامی که مامون صاحبنظران اهل اسلام و سایر ادیان مانند یهود و نصاری و زرتشتیان و صابئین و سایر سخنوران را جمع کرد و حضرت پاسخ کوبندهای به تمام آنها داد، علی بن مجمد بن جهم بلند شد و گفت: یا ابن رسول الله! آیا شما اعتقاد به عصمت پیامبران داری؟
فرمود: بله.
[سپس شروع کرد به برشمردن مواردی که از نظر وی در قرآن کریم خلاف عصمت پیامبران است و در آخر گفت] ... ویا سخن خداوند در مورد پیامبرش حضرت محمد ص که «و در خودت نهان میکردی آنچه را که خداوند آشکارکننده آن بود، و از مردم میترسیدی، و خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی» (احزاب/37)
امام رضا ع فرمود: علی! تقوای الهی پیشه کن و به پیامبر زشتکاری نسبت مده و کتاب خدا را بر اساس رأی و نظر شخصی خود تاویل مکن. [سپس به تکتک موارد پاسخ دادند تا رسیدند به اینکه] و اما حضرت محمد ص و سخن خداوند عز و جل درباره او که «و در خودت نهان میکردی آنچه را که خداوند آشکارکننده آن بود، و از مردم میترسیدی، و خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی». همانا خداوند عز و جل پیامبرش را آگاه کرده بود از اسم همسرانش در دنیا، و نیز آن همسرانش که در آخرت همسر اویند و اینکه آنان [همچون] مادر مومنان [امالمومنین] میباشند [که ازدواج با آنها پس از پیامبر همانند ازدواج با مادر، حرام است]. به هر حال، یکی از همسران ایشان که اسمش را به او گفته بود زینب بنت جحش بود که آن موقع همسر زید بن حارثه بود و حضرت ص اسم او را در دل مخفی میداشت و آشکار نمیکرد تا اینکه منافقان نگویند که «او در مورد زنی که شوهر دارد میگوید که یکی از همسران من و از از مادران مومنین [امالمومنین] میباشد!» و از سخن [طعنهآمیز] منافقان میترسید. پس خداوند عز و جل فرمود «و از مردم میترسی؟ و خداوند سزاوارتر است که از او بترسی» یعنی در ضمیر خود. و همانا خداوند عز و جل، عهدهدار تزویج کسی نشد مگر تزویج حواء برای آدم، و تزویج زینب بنت جحش برای پیامبر ص با این عبارت که «پس هنگامی که زید از او کام برگرفت او را به ازدواج تو درآوردیم» و تزویج حضرت فاطمه س برای حضرت علی ع. پس علی بن جهم به گریه افتاد و گفت یَا ابن رسول الله! من به درگاه خداوند عز و جل توبه میکنم از اینکه از این پس درباره پیامبران جز آن گونه که شما توضیح دادید سخن بگویم. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص195
3) ابوحفص رنگرز میگوید: از امام صادق ع شنیدم که در مورد این آیه که «سپس در آن روز از نعمت سوال خواهید شد» (تکاثر/8) فرمود: ما جزء آن نعمتی هستیم که خداوند ذکر کرد؛ سپس این آیه را قرائت فرمود: «و هنگامی که به کسی که خدا به او نعمت بخشیده بود و [تو نیز] به او نعمتی داده بودی میگفتی» تفسير فرات الكوفي، ص605 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص476
تدبر
1️⃣ در آیه قبل خداوند تاکید فرمود که اگر مطلبی دستور خدا و رسولش باشد هیچ مومنی حق ندارد درصدد انجام گزینه دیگری برآید.
دیدیم که پیامبر ص از دخترعمه خود، زینب بنت جحش برای زید بن حارثه خواستگاری کرد و او ابتدا به خاطر برتریطلبیهای قبیلهای جاهلیت از این کار استنکاف ورزید اما همین که آیه نازل شد که هر مرد و زن مومنی باید به حکم خدا و رسولش تن دهد، پذیرفت و با زید ازدواج کرد.
اما در این زندگی مشترک، چون خود را به لحاظ اصل و نسب برتر میدید به زیر فخرفروشی می کرد و در مجموع با او بداخلاقی میکرد تا حدی که زید دیگر حاضر به ادامه زندگی نشد و او را طلاق داد.
در این آیه مواجههای که پیامبر ص انجام داد و وظیفهای که خدا بر دوش او گذاشت تبیین میشود:
خداوند پیامبر ص را از قبل مطلع فرموده بود که نام یکی از زنان او «زینب بنت جحش» است.
پیامبر ص با اینکه این را میدانست اما به وظیفه اخلاقی خود برای جلوگیری از فروپاشی یک زندگی مشترک اقدام کرد و از زید خواست که به زندگی مشترکشان ادامه دهد.
چنانکه از لحن آیه - و نیز از تحسینهایی که پیامبر اکرم ص و اهلبیت ایشان همچنان نسبت به زید داشتهاند، – برمیآید این دستور علیالقاعده یک دستور ارشادی بوده، نه یک حکم الزامی که تخطی از آن گناه بوده باشد، و نهایتا زید – که از قدیم مورد لطف خدا و رسول قرار گرفته بود - وی را طلاق داد؛ و خداوند به پیامبر ص دستور داد که خودش با زینب ازدواج کند؛ تا یکی از سنتهای جاهلی – که ازدواج با همسر فرزندخوانده را روا نمیدانستند – با قاطعیت برداشته شود و خواسته خدا مستقر گردد.
2️⃣ خداوند وقتی میخواهد توصیه پیامبر ص به زید برای حفظ ازدواج و پرهیز از طلاق را مطرح کند با تعبیر «به کسی که خدا به او نعمت بخشیده بود و [تو نیز] به او نعمتی داده بودی» مطلب را شروع میکند.
درباره نعمت خدا بر زید - غیر از نعمتهایی که خدا به همگان داده - به توفیق اسلام آوردن، و اینکه خدا محبت او را در دل پیامبر انداخت تا وی زیر سایه او زندگی کند، اشاره کردهاند. (مجمع البيان، ج8، ص564) البحر المحيط، ج8، ص481)
درباره نعمت پیامبر بر زید، آزاد کردن او، و قبول فرزندخواندگی او را برشمردهاند (مجمع البيان، ج8، ص564) و سزاوار است: به اینکه سالها او را تحت حمایت خویش داشت، و برای ازدواج او با یکی از زنان سرشناس قریش، از آبروی خود هزینه کرد هم اشاره شود.
اما چرا به جای اسم بردن از زید از این تعبیر «کسی که خدا به او نعمت داده و تو هم به او نعمت دادی) استفاده کرد؟
الف. ولىّ نعمت بودن، ايجاد حقّ امر و نهى مىكند. (تفسير نور، ج7، ص372)
ب. نوعی دلداری برای زید است: میتوان تصور کرد که چه اتفاق سنگینی برای زید رخ داده. او که پسرخوانده پیامبر بوده، اکنون همسری را - که پیامبر برای این ازدواج از آبروی خود مایه گذاشته بود - طلاق داده و پیامبر ص هم با همسر سابق او ازدواج میکند. یاد کردن از او به عنوان کسی که خدا و رسول بر او انعام فراوانی داشتهاند تا حدودی باعث آرامش و اطمینان او میشود. (ایستاده در باد، ص334)
ج. با ذکر سابقه نعمت، حس شکرگزاری شخص را برمیانگیزاند که انگیزهاش برای اطاعت بیشتر شود.
د. تا دفع کند شایعاتی که بعدها برای پیامبر ص ساختند که نعوذبالله چشم به زن فرزندخواندهاش داشته است.
3️⃣ با اینکه زینب بنای بر بداخلاقی و ناسازگاری گذاشته بود، اما پیامبر ص زید را به تداوم زندگی مشترک و تقوا دعوت کرد؛ پس:
الف. هرگاه همسرى نزد شما شكايت كرد فوراً پيشنهاد جدايى ندهيد؛ بلکه به تقوا توصیه کنید. (تفسير نور، ج7، ص372)
ب. این گونه نیست که اسلام طرفدار مردان باشد، همواره از مردان جانبداری کند، بلکه اسلام طرفدار تحكيم بنياد خانواده است؛ و اگر در موارد دیگری به زنان توصیه بر رعایت حال همسرانشان را کرده، به مردان هم توصیه میکند که اگر زنتان بداخلاق بود، شما او را تحمل کنید.
ج. تقوا میتواند به تحكيم پيوند خانوادگى کمک کند (تفسير نور، ج7، ص372) حتی در جایی که یکی از طرفین بنا را بر ناسازگاری گذاشته است.
4️⃣ خدا گاه پیامبرش را به سختی میاندازد و او را در معرض حرفهای ناصواب مردم قرار میدهد، تا مومنان به سختی و حرج نیفتند!
5️⃣ پیامبر قرار است برخلاف یک سنت جاهلی عمل کند؛ و خداوند از پیامبرش میخواهد که از مردم نترسد و تنها از خدا بترسد.پس:
الف. «رهبران دينى جامعه بايد در شكستن سنّتهاى باطل پيشقدم باشند؛ و هموار كردن راه حقّ براى ديگران يك ارزش است.» (تفسير نور، ج7، ص372)
ب. لازمهى قاطعيّت و صلابت آن است كه با افكار فاسد و منحرف، گرچه افكار عمومى باشد مبارزه كنيم. (تفسير نور، ج7، ص372)
ج. در اجراى فرمان خدا و شكستن عادتهاى غلط اجتماعى، از هياهوى مردم نترسيم و منتظر تأييد مجامع بين المللى نباشيد. (تفسير نور، ج7، ص372)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com