يك اعتراض و البته اعتراف ديگر درباره رويكرد غيرمتعهدانه بخشي از سينماي ايران نسبت به جامعه، در تازهترين اين موارد اينبار حميد گودرزي بازيگر سينما و تلويزيون دهان به انتقاد گشود ...
به گزارش
بولتن نیوز، يك اعتراض و البته اعتراف ديگر درباره رويكرد غيرمتعهدانه بخشي از سينماي ايران نسبت به جامعه، در تازهترين اين موارد اينبار حميد گودرزي بازيگر سينما و تلويزيون دهان به انتقاد گشود و از مضامين غيرمسئولانه بخشي از سينماي ايران گلايه كرد. گودرزي در برنامه دورهمي گفت: «مردم 8 هزار تومان پول ميدهند و به سينما ميروند تا آدمهاي چرك و كثيف را با يك زيرپيراهن ببينند. در نهايت هم كه از سالن سينما بيرون ميروند زن و مرد به هم شك ميكنند چون در فيلم مرد به همسرش خيانت كرده است. وقتي ما در دهه 80 بازي ميكرديم، آدمهايي كه بر پرده سينما بودند، قهرمان بودند، خوش قيافه بودند. مردم اگر پول ميدادند و به سينما ميرفتند خوشحال از سالن بيرون ميآمدند. نويسندگان عزيز ما لطف ميكنند از روي سريالهاي تركي تم خيانت را الگو قرار ميدهند و سناريو مينويسند. ميگويند فلاني خوب بازي كرد چون دوتا داد بيشتر زده است. رگ گردن او بيشتر متورم شده و به او سيمرغ بلورين ميدهند. در همه دنيا مردم به سينما ميروند تا چيزي را كه در زندگي طبيعي نميتوانند ببينند، در سينما ببينند. مردم به سينما ميروند تا رؤياهايشان را در سينما ببينند.»
البته ادعاي متوليان و مسئولان سينمايي كشور خلاف چيزي است كه هر از گاهي از زبان برخي سينماگران چون حميد گودرزي شنيده ميشود. در اين سالها زياد شنيده شده كه سينماي ايران به طور كلي به سينمايي نجيب و شريف تعبير شده است. اين ادعا به خصوص از زبان مديران سينمايي دولت يازدهم به وفور به گوش ميرسد، اما واقعيت اين است كه در كنار عدهاي انگشتشمار از سينماگراني كه با نگاهي مسئولانه به سينما مينگرند و اين هنر- صنعت را وسيلهاي براي اداي دين به جامعه در نظر گرفته و مسئوليتي عظيم براي خود قائلند بخشي از سينماگران تعهد خود را آشفته كردن و نااميد كردن ذهن مخاطب قرار ميدهند و براي تزريق انرژي منفي به جامعه از هيچ تلاشي فروگذار نميكنند.
سينماي ايران در سالي كه گذشت نيز شاهد تعداد زيادي آثار تلخ و نااميدكننده بود. اين درحالي رقم خورد كه سازمان سينمايي دولت يازدهم شعار جشنواره سي و پنجم را سينماي اميد قرار داده بود. به عنوان مثال در جشنواره سي و پنجم فيلم فجر جايزه بهترين كارگرداني به فيلمي تعلق گرفت كه كارگردانش آن را دقيقاً به منظور ارائه به جشنوارههاي خارجي ساخته است. فيلمي كه ميتوان از آن به عنوان يكي از نااميدكنندهترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران ياد كرد. با اينكه اثر تلخ «بدون تاريخ، بدون امضا» كه روايتي افراطي از فقر جامعه ارائه ميدهد با بد سليقگي شوراي صنفي نمايش جزو آثار اكران نوروزي معرفي شده بود، كارگردان اين اثر هرگونه درخواست براي اكران زودهنگام فيلمش را تكذيب كرد تا بتواند شانس عرضه اثرش را به جشنوارههاي خارجي چون ونيز از دست ندهد.
موضوع فقر، فاصله طبقاتي و مسائلي از اين دست كه به واسطه رويكردها و تفكرات اقتصادي دولتهاي ليبرال به وقوع پيوسته همواره سوژه مورد علاقه فيلمسازاني بوده كه اتفاقاً حامي پر و پا قرص همين دولتها بودهاند. سياستهاي اقتصادي ليبرال كه عدالت در آنها جايي ندارد، طي چند دهه اخير در كشور منجر به ايجاد شكافهاي اقتصادي ميان طبقات شده است و جالب است كه فيلمسازان علاقهمند به سوژههاي مبتني بر فلاكت و مصيبت كه در كنايه به ژانر فلاكت شناخته ميشوند، همواره جزو طرفداران دو آتشه همين دولتها بودهاند. دولتهايي كه اگر نباشند، خوراك مضموني آثار اين فيلمسازان براي نشان دادن چهرهاي ناعادلانه از جامعه ايران هرگز مهيا نميشود.
لاشهخواري واژه مناسبي براي اين قشر از فيلمسازان است؛ فيلمسازاني كه گرچه ژست دلسوزي براي جامعه ميگيرند، اما به واقع مانند كركس به دنبال شناسايي نقاط ضعف جامعه و بزرگنمايي آن در سينما هستند تا براي خود نام و ناني دشت كنند و دل مديران جشنوارههاي ونيز و برلين را به دست بياورند. اين رويكرد البته مدتي است كه بيش از پيش از سوي بدنه متعهد سينما مورد انتقاد واقع شده است. بدنهاي كه بدون ترس و واهمه از بايكوت شدن توسط مافياي پشت پرده سينما از رسالت اصلي اين هنر- صنعت يعني رؤياپردازي و الهامبخشي براي جامعه سخن ميگويند.
منبع: روزنامه جوان