شيوانا به همراه چند تن از شاگردان از شهري عبور مي كرد. در حين عبور متوجه شدند كه با وجودي كه افراد ثروتمند در شهر زياد بودند اما تعداد افراد فقير و نيازمند نيز در آن بسيار زياد بود و تمام كوچه ها و محله هاي شهر پر از آدم هاي فقيري بود كه در شرايط بسيار سختي زندگي مي كردند. شيوانا به همراهانش گفت: «بيائيد زودتر از اين شهر برويم. بيماري و بلا به زودي اين شهر را فرا خواهد گرفت!»
همه با شتاب از شهر بيرون رفتند و چندين هفته بعد به دهكده شيوانا رسيدند. بلافاصله خبر رسيد كه بيماري سختي تمام آن شهر فقيرنشين را فرا گرفته و بسياري افراد حتي ثروتمندان نيز از اين بيماري جان سالم به در نبرده اند و آن شهر اكنون توسط سربازان در قرنطينه كامل قرار دارد.
روز بعد يكي از شاگردان كه در سفر همراه شيوانا بود از او پرسيد: «آيا به خاطر بي عدالتي و بي اعتنايي ثروتمندان به اوضاع فقيران بود كه اين مصيبت و بلا بر مردم آن شهر نازل شد و شما براي همين به ما گفتيد كه از آنجا برويم!»
شيوانا آهي كشيد و گفت: «آنچه من ديدم آلودگي و عدم رعايت بهداشت و نداشتن آب شرب سالم و پاكيزه و غذاي مناسب براي اهالي شهر بود. هر جا اين چيزها باشد بيماري بلافاصله به آنجا خواهد آمد. مهم نيست تعداد ثروتمندان آن منطقه چقدر است و آنها چقدر به فقيران كمك مي كنند. آلودگي بيماري مي آورد و بيماري فقير و غني نمي شناسد. براي ديدن بسياري از چيزها ديدگاه معرفتي لازم نيست. اگر چشم باز كنيم به راحتي مي توانيم ديدني ها را ببينيم.»
منبع: راهکار مدیریت