فیلمساز در میزانسن دادن به درستی عملکرده است اما نقاط ضعف فیلمنامه شاید اجازه بازی متفاوت و در خور توجه به بازیگران نداده است. بازی ترانه علیدوستی تفاوت چندانی با دیگر بازیهای این بازیگر ندارد و در بازی شهاب حسینی نقاط اوجی وجود دارد اما این اوجها به قدری نیست که بازی این بازیگر در خاطرهها به یادگار بماند.
مسابقه و رقابت در حوزه سینما و شرکت در
آن آدابی دارد و برنده و بازنده شدن آن بعضا کنترل شده است. کافی است
کارگردان ذائقه جشنوارهها و نوع نظرگاه داوران را بداند تا بتواند برای آن
ذائقه سینمای خود را عرضه کند. اصغر فرهادی از آن دست کارگردانانی است که
ذائقه جشنواره ها را می شناسد و می داند و برای ساخت آثارش کنترل شده و پیش
بینی شده عمل می کند.
اینقدر مدیران جشنواره به نوع فیلمسازی او
ایمان دارند که برای جشنواره کن مدیر جشنواره بعداز اعلام خبر بخش مسابقه
جشنواره، فیلم «فروشنده» را - که در مرحله اول با نقص فنی به کن رسیده بود و
نتوانستند فیلم را ببینند - در آخرین لحظات اعلام کرد و در روزهای پایانی
جشنواره نیز فیلم به نمایش درآمد.
فیلم
«فروشنده» به درستی برای ذائقه مخاطب خارجی و جشنواره ها آماده شده.
فرهادی تلاش کرده از نمایشنامه آرتور میلر با نام «مرگ فروشنده» که برای
همه علاقمندان به هنر هفتم آشنا است استفاده کند تا بتواند ارتباط درستی با
مخاطب خارجی برقرار کند و در کنار بخش هایی از تئاتر که به درستی با
داستان فیلم پیوند می خورد. برخلاف آثار دیگر که از نمایشنامه ها و پشت
صحنه سینما بهره می برند و به ورطه پرگویی می افتند این فیلم به درستی از
این نمایشنامه استفاده می کند.
«فروشنده» بر خلاف رویه معمول
فیلمهای فرهادی با یک حادثه آغاز میشود آپارتمانی در تهران در حال فرو
ریختن است، ساکنان آن از جمله عماد و رعنا مجبورند آپارتمان را ترک کنند و
به جای دیگر اسباب کشی کنند. حادثه باعث می شود تا زن بدکاره ای مستاجر
قبلی آپارتمان تازه این زوج باشد، وسایل او در این آپارتمان است و همین
وسایل باعث می شود تا مردی مسن به خانه آمده و پس از تعرض به زن در حمام
خیلی سریع با سن بالا از خانه فرار کند. به طوری که وقتی همسایه ها با
فریاد زن به آخرین طبقه از ساختمان می رسند مرد مسن در آنجا حضور نداشته
است! کنکاش عماد برای بررسی اتفاقی که در خانه اش رخ داده است منجر به
یافتن یک موبایل و یک دسته کلید می شود که وانتی نزدیک خانه رها شده و
گره داستان را باز می کند . ماشینی که به گفته مرد متجاوزگر هر روز با آن
کار می کنند و منبع درآمد خود و دامادش است گم شدن و یافتن آن قابل توجیه و
منطقی نیست. پیرمرد می داند که ماشین را جلوی در خانه زن بدکاره گذاشته،
اما توجیه مناسبی در فیلمنامه برای زود پیدا نکردن ماشین وجودندارد.
40
دقیقه اول فیلم کشدار و مطول است و نوع چیدمان اطلاعات دراین قسمت به گونه
ای است که همه چیز براساس حادثه رخ می دهد و به لحاظ فیلمنامه نویسی ضعیف
عمل شده است. بسیاری معتقدند وقتی عماد تجاوزگر را می یابد و خانواده اش را
خبردار می کند تا بیایند و از نوع رفتار پدر و همسرشان خبردار شوند
فیلمنامه نویس وارد جزئیاتی شده است که اطلاعات اضافی است و برای مخاطب
امروز و حرفه ای سینما این نوع ملودارم بسیار کهنه و قدیمی است اما نکته و
حرف فرهادی در همان بخش خلاصه می شود قبل از اینکه مرد را به اتاق ببرد
نگاه سنگین رعنا بر عماد غلبه می کند و فیلمساز در این بخش از فیلم است که
حرفش را می زند و می گوید اگر می خواهی درجامعه امروز زندگی کنی باید با
خودت کنار بیایی و از تجاوزگر هم بگذری. شاید فیلم به لحاظ کارگردانی و
منطق فیلمنامه در این لحظه دچار افت شود اما فیلمساز این افت را به جان می
خرد تا حرف اصلی خود را به مخاطب بدون هیچ لایه ای و در آشکارا بیان کند.
عماد باید فروشنده باشد تا در جامعه امروز در میان اهالی فرهنگ و روشنفکران
زندگی کند والا همسرش را از دست می دهد.
فیلمساز
در میزانسن دادن به درستی عملکرده است اما نقاط ضعف فیلمنامه شاید اجازه
بازی متفاوت و در خور توجه به بازیگران نداده است. بازی ترانه علیوستی
تفاوت چندانی با دیگر بازیهای این بازیگر ندارد و در بازی شهاب حسینی نقاط
اوجی وجود دارد اما این اوج ها به قدری نیست که بازی این بازیگر در خاطره
ها به یادگار به ماند.
فیلم با افتخار توسط شرکت ممنتو به بیننده
ایرانی تقدیم می شود و مثلث سرمایه گذار و تهیه کننده و کارگردان برای
رسیدن به افتخارات بین المللی با هزینه سرمایه گذار عربی و فرانسوی کامل می
شود. «فروشنده» در همان رده کارها و دنیای فرهادی قراردارد . فیلمی با
موضوع سوءتفاهم و احساس گناه و در نهایت فیلمی با موضوع تلخ اجتماعی است
که به لحاظ کارگردانی بهتر از «گذشته» است اما به کارهای قبلی فیلمساز
نمیرسد.