گروه فرهنگی-«پرویز طاهری» از جمله خوانندگانی است که در دهه هفتاد در تلویزیون حضوری
پررنگ داشت. به طور قطع، برای متولدین دهه شصت که در آن روزگار، دوره کودکی
و نوجوانی خود را سپری میکردند، خوانندگانی مانند، طاهری، از جمله
چهرههای آشنا هستند. در دههی هفتاد که امکان برگزاری کنسرت یا ارائهی
آلبوم به شکل کنونی متداول نبود، تلویزیون تنها مدیومی بود که هنرمندان و
مخاطبان میتوانستند از آن بهره بگیرند. با او گفتوگویی دربارهی
فعالیتهایش در زمینهی موسیقی و کارهای پیش روی انجام دادهایم:
-
* از چه زمانی احساس کردید که به خوانندگی علاقهمند هستید و آیا این هنر در خانواده شما زمینهی قبلی هم داشت؟
به گزارش بولتن نیوز، من از دوران کودکی از صدای خوشی برخوردار بودم، چون صدا در خانواده ما
ارثی است. مرحوم پدرم هم از صدای زنگدار و رسایی برخوردار بودند و فکر
میکنم صدای خوب را از ایشان گرفتهام. در دوره کودکی وقتی میخواندم،
اقوام و محلیها دورم جمع میشدند و من را مورد تشویق قرار میدادند و
میخواستند که بیشتر بخوانم
.-
* با این وجود از چه زمانی فعالیت هنری خود را به صورت رسمی آغاز کردید؟
در اواخر دهه چهل، وقتی به سن 16 سالگی رسیدم، احساس کردم که میتوانم به
صورت حرفهای بخوانم، از همان دوران کارم را با وزارت فرهنگ و هنر بندرعباس
آغاز کردم. من آبادانی هستم؛ ولی به دلیل شغل پدر به بندر عباس رفته
بودیم. اولین استادم هم آقای «دژاکام» بودند که فرزندشان امیر دژاکام
هماکنون از بازیگران و کارگردانان نامدار تئاتر هستند. من فعالیت هنریام
را خیلی سخت شروع کردم و به مرحلهای رسیدم که کسی در وزارت فرهنگ و هنر
بندرعباس نبود که من را تایید نکند
.-
* آن دوران در بندر عباس برای تولید آثارتان با مشکلی مواجه نبودید؟
آن زمان مانند الان نبود که تعداد خوانندگان تا این اندازه زیاد باشد.
رسانهها هم محدود بودند و ماهوارهای هم در کار نبود. به همین دلیل، کسانی
که برای این کار میرفتند و در این زمینه فعالیت میکردند، باید جوابگوی
مخاطبین خود بودند، وقتی تلویزیون بندر عباس بین سالهای چهل و هشت تا
پنجاه افتتاح شد، من همکاریام را با آن آغاز کردم و با اینکه فارسی
میخواندم و خوانندههای بومی آنجا محلی، اما من بیشتر مورد توجه مردم قرار
گرفتم
.-
* بنابراین شما از خوانندههای شناخته شده و محبوب بندرعباس در آن دوران بهشمار میرفتید؟
بله؛ در آن زمان تلویزیون بندرعباس برنامهی زندهای به نام «چنگ در چنگ»
را شروع کرد که آقای قادر پناه مجری آن برنامه بود و این برنامه دوازده
هفته پخش شد و هر هفته برای من یک کار میساختند
.-
* از بین خوانندگانی که در سالهای بعد مطرح شدند، کسی بود که در آن برنامه تلویزیونی حضور داشته باشد؟
نه، برنامه بعد از چند هفته از خوانندگان بومی آن زمان استفاده کرد که نام
همهاشان را میتونم بگویم، خوانندگانی مثل آتور و حبیبزاده که دههی
پنجاه ترانه «فهمت بره بالا» را خواند که بعد از آن، خیلیها آن را اجرا
کردند، خوانندهای به نام «کارلوس» هم بود که خواننده بومی بندر عباسی بود و
با هم کار را شروع کردیم.
-
* شما در سالهای اولیه فعالیت هنریاتان از الگوی خاصی در خوانندگی پیروی میکردید؟
بله، با سبکی که هماکنون دارم و با حدود سیصد کاری که در صدا و سیما اجرا
کردم، تونالیته صدای من مشخص است، ولی من عاشق زندهیاد «داوود مقامی»
بودم و سعی میکردم سبک او را اجرا کنم و بعد از اینکه به تهران آمدم، حدود
پنج یا شش کار در این سبک خواندم که به شدت با استقبال روبهرو شد.
-
* از آغاز فعالیتهای هنریاتان در تهران بگویید، با توجه به
رقابت سنگینی که بین خوانندگان تراز اول آن زمان در تهران جریان داشت چه
چیزی باعث شد، به این نتیجه برسید که در تهران میتوانید به موفقیتهای
بیشتری دست پیدا کنید؟
یک روز در شبکهی یک، برنامهای به نام «چشمک» با مجریگری «فائقه آتشین»
دیدم، ایشان اعلام کردند، کسانی که خوشصدا هستند، میتوانند در این برنامه
شرکت کنند، چون ما قصد داریم برنامه جدیدی تولید کنیم. من به تهران آمدم
و به تلویزیون ملی آن زمان رفتم. آقای «مسعود محجور» -دستیار آقای فرشید
رمزی، تهیه کنندهی برنامههایی مثل زنگولهها، چشمک، شیش و هشت- رابط این
برنامه بود. ایشان در ابتدا من را قبول نکردند و گفتند ما خوانندهی
شهرستانی نمیگیریم
.-
* آیا هیات داورانی هم برای انتخاب متقاضیان حضور در برنامه تشکیل شده بود؟
بله افرادی مثل فائقه آتشین، سیاوش قمیشی، آندرانیک، حسن شماعیزاده،
فرشید رمزی و دستیارش تست میگرفتند. در ابتدا دستیار، من را قبول نکرد و
گفت ما خوانندگان شهرستان را نگفتیم واز خوانندگان تهرانی میخواهیم
استفاده کنیم و من با هر کلنجاری که بود ایشان را متقاعد کردم و گفتم شما
مگر صدا نمیخواهید؟ ایشان متقاعد شد و گفت: «خیلی به خودت مطمئنی، بیا
ببینیم چطوری؟» روزی که من برای تست صدا رفتم، حدود 2000 نفر آن جا بودند و
فرمی بین همه شرکت کنندهها پخش کردند که سابقهی خودشان را بنویسند؛ ولی
من به سوابقم در فرم اشاره نکردم و در حضور هیات داوران، یک ترانهی
بندرعباسی اجرا کردم. آنها همدیگر را نگاه کردند و گفتند: «باید ببینیم با
موسیقی چطور میخوانی.» بالاخره من به اتفاق 12 نفر دیگر انتخاب شدم که
مابقی آنها اکثراً نوازندهی جاز بودند. رمزی به ما گفت باید روی موسیقی
بخوانید تا برای جواز خوانندگیتان اقدام شود. این کار را اجرا کردیم؛ اما
در بین 12 نفر، فقط من انتخاب شدم، اگر چه گفتند، سبک تو، عربی است که سبکی
نزدیک کوچه بازاری است و تلویزیون هم به شدت با این سبک مخالف بود
.-
* نتیجه انتخاب شما در بین 2000 متقاضی خوانندگی به چه برنامهای انجامید؟
در حدود سال 1355 این تست برگزار شد و در نهایت منجر به تولید و تهیه
برنامه استودیو 11 شد، در واقع فرشید رمزی با معرفی چهرههای جدید و
سبکهای جدید می خواست، کاری شبیه به شوهایی که قبل از آن ساخته بود، تولید
کند
.-
* پیش از اینکه به ادامه حضور موسیقیایی شما در آن دوران
بپردازیم، میخواهم این را بررسی کنیم که با ورود به سالهای اولیه دهه
پنجاه، شاهد ظهور خوانندههای جوانی بودیم که به اجرای ترانههای اعتراضی و
سیاسی روی آوردند، فکر میکنید چه فاکتورهایی موجب عمومیت پیدا کردن این
ترانهها و شهرت خوانندگانش می شود؟
من فکر میکنم از بعد از دهه چهل و با ورود به دهه پنجاه، شکوفایی موسیقی
پاپ آغاز شد و شوهای تلویزیونی که به همت افرادی مانند «فرشید رمزی» تهیه
میشد، موجب گستردگی بیش از پیش موسیقی پاپ شد و خوانندههایی که تا پیش از
آن گرایش به خواندن ترانههای انگلیسی داشتند، کم کم به اجرای ترانههای
ایرانی روی آوردند و به واسطه شهرتی که از دل این شوهای تلویزیونی بهدست
آوردند، صدایشان رساتر از قبل به گوش مردم میرسید که از آن جمله میتوان
به «داریوش اقبالی» که از حضور در شوی تلویزیونی شیش و هشت آغاز کرد، نام
برد
.-
* پیش از انقلاب در ایام فعالیت هنریتان پیش آمد مورد گزند ساواک قرار بگیرید؟
نه، ولی من آن دوران، در جایی میخواندم و یکی از خوانندگان مطرحی که
امروز در خارج از کشور فعالیت میکند، به من گفت، حاضری با ساواک همکاری
کنی؟ من به شدت شوکه شدم و در جواب گفتم نه من اهل شکنجه کردن مردم نیستم؛
ولی هرگز متوجه نشدم که آیا خود او همکاری می کرد یا نه؟
-
* بازگردیم به فعالیت هنریتان در سالهای میانی دهه پنجاه. آیا شما در آن دوره به خواننده مطرح و شناخته شدهای تبدیل شده بودید؟
بله چون 13 هفته برنامه استودیو 11 از تلویزیون پخش شد و من به جز سه-چهار
هفته، با آهنگهای مختلف در این برنامه حضور داشتم. از طرفی در آن زمان
ترانه ای به نام «قاصدک» را خوانده بودم که چند بار از این برنامه پخش شد و
آهنگساز این کار سیاوش قمیشی بود و تنظیم آن را هم مرحوم واروژان انجام
داده بود و بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت.
-
* پیش از انقلاب به این فکر نیفتادید که آلبومی از مجموعه آثارتان منتشر کنید؟
در اواسط سال 56، «سیاوش قمیشی» به من گفت: «بیا یک آلبوم برایت بسازم،
ترانه قاصدکت موفق بوده و بیا تا یک کاست بیرون بدهیم» همان زمان حبیب
ترانهای به نام «من مرد تنهای شبم» خوانده بود و سیاوش با کوروش بیبیان
مسئول کمپانی پخش کاست صحبت کرده بود که کاستی برای من و حبیب منتشر شود.
سیاوش به من زنگ زد که پرویز بیا کمپانی بیبیان، ما رفتیم، آنها هم گفتند
که اینها کارشان موفق میشود؛ اما کمکم جریانات اعتراضی مردم داشت پا
میگرفت، سه ماه بعد من زنگ زدم و از سیاوش پیگیری کردم و او گفت، من مشکلی
ندارم؛ ولی بیبیان گفته که دست نگه دارید تا شلوغیها و سر و صداها بخوابد
و بعد کار را منتشر میکنیم.
-
* با پیروزی انقلاب اسلامی شما مانند بسیاری از همکاران دیگرتان، وسوسه نشدید برای ادامه فعالیت هنریتان از کشور خارج شوید؟
اصلاً، پیش از انقلاب من با نوازندهای به نام «حسین افشار» کار میکردم
که ویولونیست بسیار خوبی بود و سالی سه ماه با هم به هتل گامبرون بندر
عباس میرفتیم و بزم ایرانی میگذاشتیم، تا اینکه ایشان به انگلیس رفت. او
به من زنگ زد که به آنجا بروم، اما من گفتم نمیتوانم. البته هنوز ازدواج
هم نکرده بودم، گفت ویزا هم نمیخواهد، بلیت بگیر و بیا، آنجا من با صاحب
کاباره به فرودگاه میآییم و کارت را درست می کنیم. گفتم بعید میدانم
بتوانم، اما نرفتم، به خاطر خانوادهام و علاقه ای که به ایران داشتم،
نمیتوانستم بروم، ماندم و یک حزبالهی تمام عیار شدم.
-
* این تحول درونی چگونه در پرویز طاهری شکل گرفت که از یک هنرمند غیر سیاسی به یک فرد سیاسی و آرمانگرا تبدیل شود؟
شروع تحول من با ازدواجم شکل گرفت. من 29 اسفند 1359 ازدواج کردم، البته
در آن دوران بیکار هم شده بودم و پولی هم نداشتم. اولین پیشنهاد خوانندگی
در مجالس عروسی و میهمانیها را به من دادند. مدیر برنامهام به من زنگ زد
گفت، پرویز من هزار تومان گرفتم، دویست تومان برای من و هشتصد تومان هم
برای تو، گفتم که من نمی توانم
.-
* از کی فعالیت هنری خودتان را بعد از انقلاب از سر گرفتید؟
بعد از انقلاب من مدتی به بازار میرفتم و خیاطی میکردم، اما در سال 62
با دوستان قدیمی و خیلی از آهنگسازانی که از قدیم فعالیت میکردند و در
رادیو بودند و جهت فکریشان تغییر کرده بود، صحبت میکردم و میگفتم ما
بخواهیم شروع کنیم، چه باید بکنیم؟ میگفتند از نو باید گزینش بشوید. من
گفتم میخواهم بخوانم و گفتند شما باید کلاس بروید، من گفتم ما که قبلاً
کار خوانندگی کردهایم؛ ولی قبول نمیکردند تا اینکه از بین همه افرادی که
گزینش شدند، به ما گفتند از بین صدها نفری که آمدند، شما 12 نفر را انتخاب
کردند که از این تعداد شش نفر مداح و شش نفر خواننده بودیم، استاد ما هم
آقای «شجریان» بودند. ایشان به تازگی در همین رادیو ارک ربنا را اجرا کرده
بودند و زمانی که پرسیدیم چرا مداحان و خوانندهها را با هم قاطی کردید؟
ایشان گفتند اینها باید دستگاه موسیقی را بشناسند.
-
* اولین ترانه ای که بعد از انقلاب اجرا کردید چه بود؟
در سال 63 اولین ترانه خودم را پس از انقلاب با نام «عشق به سامان آمد»
اجرا کردم که درباره امام(ره) بود و بعد از آن یک برنامه تلویزیونی در شبکه
دو بود که حاج آقا صبور از گروه معارف اسلامی من را دعوت کردند و گفتند
بیا یک کار درباره امام محمد باقر(ع) ضبط کن. ما این قطعه را با ارکستر
خواندیم و پولش را هم دادیم؛ ولی کار خوب در نیامد. بعد گفتند ارکستر باید
زنده بنوازد. ارکستر پشت پرده نشست و زد و ما دوباره به آنها پول دادیم و
حدود یک سال بعد هم عضو سپاه شدم و تا سال 73 عضو سپاه بودم
.-
* حضورتان در سپاه باعث نشد از فعالیتهای هنری باز بمانید؟
من آنجا فعالیت تبلیغاتی میکردم و از آن جایی که با صدا و سیما در ارتباط
بودم، میگفتند شما میتوانید برای ما اجرا بگذارید، اطلاعات دارید و با
هنرمندان آشنایید، من در روابط عمومی تبلیغات سپاه مشغول بودم
.-
* موسیقی دهه هفتاد را چگونه ارزیابی می کنید؟
در دهه هفتاد فضای هنری تا اندازهای باز شده بود، به خصوص بعد از نوروز
هفتاد و دو که من، مهرداد کاظمی و سپهر بودیم و در برنامه پرواز 57 هم بیژن
خاوری به جمع ما اضافه شد. این دوره عالی بود و دوران طلایی کار ما بود.
-
* پس از سالهای درخشان دهه هفتاد برای شما و خوانندگان
همنسلتان، به دهه هشتاد میرسیم و سالهایی که نسل جدیدی پا به عرصه
گذاشتند. این سالها را چطور میبینید؟
تا سالهای 85-84 همه چیز خوب بود. به خصوص اجرای استیج ما که پر استیج
ترین اجراهای زندهی بعد از انقلاب و درآمد خیلی خوبی داشتیم. من با آن درآمد توانستم ملکی را هم برای خودم بسازم
.-
* در سالهای میانی دهه هشتاد شما با اجرای ترانه قدیمی «تا تو
برگردی» با فضای رسمی موسیقی کشور خداحافظی کردید، این خداحافظی جنبه
اعتراضی نداشت؟
این آهنگ یک کار محلی ارمنی هست که در ترکیه هم اجرا شده و من هم پیش از
انقلاب این کار را به نام صداقت و با شعر «سعید دبیری» اجرا کردم، من به
بامداد جویباری گفتم یک شعر جدید روی این ملودی بنویسد و ما به اسم آقا
امام زمان(عج) به تلویزیون دادیم. فکر میکنم این کار دیگر نقطهی آخر کار
من بود و درصد بالایی از آن خداحافظی میتوانست جنبه اعتراضی داشته باشد،
چون سالهای سال است که من معترضم، صدا و سیما و رادیو در سالهای بعد از
انقلاب به ما چراغ سبز زیادی نشان میدادند و میگفتند شما عالی و خواننده
های
مثبت این مملکت هستید. آیندهاتان روشن است؛ من به شدت به این قضیه معترضم
که وعدهها از سوی مسوولین داده میشد، اما متاسفانه من زمانی احساس کردم
که ارشاد با صدا و سیما دو مقوله جداست. زمانی که من به ارشاد برای ضبط
آلبوم رفتم، من را تایید نمیکردند و میگفتند شما صدا و سیمایی هستی و با
ارشاد کار نکردهای.
-
* چه اتفاقی باعث شد که در سال 85 به بعد انگیزه شما به قدری کاهش پیدا کند که فعالیتهایتان به حداقل ممکن برسد؟
از سال 84 به بعد با حضور آقای احمدینژاد کار مختل شد، یعنی از نظر
اجتماعی و برنامههای زنده استیجی. درآمد به صفر رسید. من تا سال 84
برنامههای دهه فجر را میرفتم و از 12 بهمن تا 25 بهمن پنجاه برنامه
میرفتم، آرامش داشتم و تامین بودم اما از آن به بعد تعداد برنامهها رفته
رفته کم شد و زمانی که به ارگانها زنگ میزدیم که چرا دیگر برنامهای
نیست؟ میگفتند دستور دادهاند تا صرفهجویی کنیم. البته بزرگترین مشکل من
در حال حاضر کارِ کم است. من دنبال یک کار فاخر هستم، اما به من کار
معمولی میدهند.
-
* در 10 سال اخیر، حرفهای ناگفته زیادی داشتید
که مجالی برای طرح آنها نبوده، پیشکسوتی مانند شما از مسوولین فرهنگی
کشور چه توقعی دارد؟
من با تمام وجودم اعلام میکنم و هر کسی خلاف این را
بگوید، من حرفم را پس میگیرم، من اولین نفری بودم که با حضورم، تصویر
تلویزیونی یک خواننده را بعد از انقلاب در قاب تلویزیون نشان دادم و بعد از
اینکه واحد موسیقی سازمان تشکیل شد با واحد موسیقی همکاری میکردم، تا به
امروز بیش از سیصد کار مناسبتی و غیر مناسبتی خواندهام. بیش از پانصد
برنامه تلویزیونی در شبکههای مختلف تلویزیون داشتم، حتی وقتی شبکههای
ماهوارهای داخلی مثل «ایران موزیک» از ما دعوت میکردند، از رییس واحد
موسیقی میپرسیدیم که میتوانیم در این شبکهها حضور پیدا کنیم، به ما
میگفتند چون شما از خوانندههای باارزش این مملکت هستید این کار را نکنید.
حالا بعد از این همه زمانی که به ارشاد نیاز پیدا میکردیم و میخواستیم
آلبومی منتشر کنیم با ما همکاری نمیکردند و به ما میگفتند شما صدا و
سیمایی هستید. در سازمان به ما میگفتند، شما عاقبت به خیر هستید، شما
خوانندههای با اصالت این مملکت و آبروی نظام جمهوری اسلامی ایران هستید و
کاری نکردید که در یک شرایطی از شما بد بگویند. من این جمله را در نشستی با
صدا و سیما که به دستور آقای ضرغامی بود و به همراه هفت-هشت نفر از بچهها
بودیم، گفتم و آنها هم حقوقی را تا مادامی که ما زنده هستیم به ما اختصاص
دادند. البته بیشتر از اینا مساله مادی نیست، مساله معنوی است. من شخصاً
امکان ندارد بعد از انقلاب کاری کرده باشم که به آبروی موسیقی سازمان یا
نظام لطمه خورده باشد و همانطور که عرض کردم چند سال در سپاه بودم. برادر
شهید هستم. من انتظارم این است که به ما بها بدهند و اگر قرار است چند جوان
بیاورند، ما هم در کنارشان باشیم. من صادقانه با مردمم زندگی کردم.
منبع:موسیقی ما