به گزارش بولتن نیوز؛ از همان روزي كه در واكنش به شعار طرفداران پرسپوليس عليه اميررضا خادم، خطاب به قهرمان دوران كودكيام نوشتم «اميررضا با خودت چه كردي؟!» دوست داشتم روبهروي خادم بنشينم و هر آنچه در دلم مانده بود را بيواسطه بپرسم.این فرصت دوشنبه نصیب مان شد.خادم خیلی راحت و بدون دغدغه حرف می زند.به خصوص درباره استقلال و پرسپولیس.او می گوید هر چند که در این راه به اعتبارش لطمه خورد اما از کارهایی که کرده پشیمان نیست.گفت و گوی مفصل را امیر رضا خادم را در زیر می خوانید:
* ميخواهيم يك كم راحت صحبت كنيم... حيف نبود اميررضا خادم كه ذره ذره در كشتي اعتبار جمع كرد اعتبارش را سر ماجراي باشگاه پرسپوليس بگذارد؟
به هر حال هر تحولي هزينه دارد... شما نميتوانيد به دريا برويد و خيس نشويد... كاري به من محول شده بود كه نميتوانستم شانه خالي كنم. من در شرايطي ورود كردم كه استقلال و پرسپوليس داشتند رو به انحلال ميرفتند!
* انحلال؟ يك كم اغراق نكرديد؟
چرا اغراق؟ شرايط به گونهاي بود كه گفتند دولت و به تبع آن وزارت ورزش نميتوانند به استقلال و پرسپوليس پول بدهند. دو باشگاه حق استفاده از بودجه دولتي را نداشتند و بايد به بخش خصوصي واگذار ميشدند و يا راههاي درآمدزايي به روي آنها باز ميشد... متولي اين دو تيم وزارت ورزش است و نميشد كه وزارت آنها را به حال خودشان رها كند و بگويد هر كار دوست داريد انجام بدهيد... بايد كاري ميكرديم، نميشد دست روي دست بگذاريم.
* و اين كار كردن متأسفانه به قيمت لطمه خوردن به اعتبار شما تمام شد...
حق با شماست، اعتبارم زير سؤال رفت اما به هر حال كاري بود كه بايد انجام ميشد... براي ساختن يك بناي تازه بايد اول بناي فرسوده باقيمانده از قبل را خراب كرد.
* ولي الان هم اتفاق خاصي رخ نداده، از نظر ساختار و سازمان، فقط استقلال و پرسپوليس از صندوق عقب پيكان به صندوق عقب لكسوس منتقل شدهاند وگرنه مشكلات پابرجاست، نيست؟
ببينيد مشكلات كه هميشه هست اما بايد از يك جايي شروع كرد... نميشود كه شما ديوار كج را بگيريد و برويد بالا و بگوييد نميتوان به هيچ چيز دست زد... الان هم من مدعي نيستم كه فضاي دو باشگاه ايدهآل شده اما اگر انصاف را ملاك قرار بدهيم اتفاقات خوبي افتاده، مثلاً همين پارسال كه اين همه هم فحش خوردم و به قول شما اعتبارم زير سؤال رفت، درآمدزايي را در دو باشگاه استقلال و پرسپوليس باب كردم. در طول فصل قبل 6/48 ميليارد تومان اين دو باشگاه ورودي مالي داشتند، 6/48 ميليارد درآمد رقم كمي نيست. شما اينها را هم ببينيد.
* كسي منكر تلاش شما نيست، بحث اين بود كه حيف شد قهرماني مثل اميررضا خادم كه بابت مدالهايش و افتخارآفرينيهايش محبوب بود، در ورزشگاهها فحش خورد...
شعارهايي كه داده شد، متأثر از فضا بود. تيم نتيجه نميگرفت و تماشاگر هم دنبال مقصر ميگشت. فحشهايش را من خوردم، الان هم كه پرسپوليس تماشاگرپسند بازي ميكند و استقلال هم صدرنشين است توقع ندارم همانهايي كه شعار ميدادند تشكر كنند و بگويند خادم هم در تغيير رويه استقلال و پرسپوليس نقش داشت.
* حق داريد، به هر حال همين برانكو را شما در حالي به باشگاه توصيه كرديد كه انگار برخي اعضاي هيأتمديره مخالف همكاري با او بودند.
بگذاريد به اين سؤال جواب ندهم، فردا هزار مدل برداشت ميشود از همين چند جمله حرف...
* ولي ما شنيده بوديم در مقطعي كه هواداران از عملكرد پرسپوليس ناراضي بودند و در هيأتمديره يك عده ميگفتند برانكو يا قطبي بيايند و يك عده ميگفتند همان كادر فني باشند، شما برانكو را توصيه كرديد؟
از خودم كه توصيه نكردم، من با چند چهره مطرح فوتبال مثل افشين پيرواني، كريم باقري، مهدي مهدويكيا و... حرف زدم و از جمعبندي حرف آنها به اين نتيجه رسيدم كه در آن مقطع برانكو ميتواند به پرسپوليس كمك كند. من نظر مشاورهاي دادم و هيأتمديره، خودش تصميم نهايي را گرفت. حالا هم اگر برانكو نتيجه نگرفت، شعارها عليه من و اگر نتيجه گرفت، هيچ ادعايي ندارم. اعتقادم اين است كه آن زمان لازم بود براي تغيير، اصلاح و تصحيح برخي موارد ورود كنم كه كردم.
* يعني الان ناراحت يا پشيمان نيستيد؟
ناراحتي و پشيماني دو مقوله جداست. ناراحتم از اينكه به اعتبارم لطمه خورد اما پشيمان نيستم.
* ولي قبول داريد كه به محبوبيت شما لطمه وارد شد؟
گفتم كه اين حرف را قبول دارم اما بگذاريد موضوع را موشكافي كنيم. ما الان دو بحث داريم؛ يكي اينكه در واقعيت و آنچه به وقوع پيوسته، پرسپوليس مقطعي نتيجه نگرفت و عليه اميررضا خادم شعار دادند. اين واقعيت ماجراست كه اتفاق افتاده، عليه من شعار داده شده و حتي به من اهانت شده به حدي كه خود شما نوشتي اميررضا خادم با خودت چه كردي (خنده) اما آنچه حقيقت دارد اين است كه حتماً لازم بود يكسري تغييرات در پرسپوليس و استقلال رخ بدهد و نتيجهاش در آينده مشخص شود. اين را هم در نظر بگيريد كه ما بايد آهسته آهسته ترميم ميكرديم. پرسپوليس حكم بيماري را داشت كه به ناراحتي قلبي مبتلا بود اما براي درمان نميشد، قلبش را از كار انداخت و بايد همزمان با تپش قلب، درمان انجام ميشد. فكر ميكنم نتيجه درمان خوب بوده!
* يعني شما با نتيجه كار داريد، نه با شعارها؟!
اتفاقاً با هر دو كار دارم... در مورد شعارها حق را به مردم ميدهم. آنها حق داشتند شاكي باشند. در مورد نتيجه هم معتقدم پرسپوليس و استقلال راه خود را پيدا كردهاند. باز هم تأكيد ميكنم هنوز فضاي ايدهآل در هر دو باشگاه حاكم نشده اما مسير درستي در حال طي شدن است.
* به نظر شما لازم بود براي اين تغييرات يك عده حذف شوند و...
اجازه بدهيد بين آنهايي كه بنا به دلايلي حذف شدند، تفاوت قائل باشيم. يك عده كه اهليت فوتبالي ندارند، منافعشان آنها را به فوتبال كشانده و حالا هم غصه منفعت خود را ميخورند كه ميخواهند بيايند داخل فوتبال، بايد حذف شوند. پاي حذف اين آدمها ميايستم چون اينها ريشه فوتبال را ميسوزانند اما آدمهايي مثل علي دايي، علي پروين، علي كريمي، فرهاد مجيدي و اينهايي كه از جنس فوتبال هستند، نبايد حذف شوند. اينها هر اندازه هم كه با يكديگر رقابت كنند به ريشه فوتبال آسيب نميزنند. هرقدر هم كه از فوتبال نفع ببرند، حقشان است. بايد بين حذف هدفمند دسته اول با حذف مقطعي دسته دوم تفاوت قائل شد. دايي، كريمي، مجيدي، پروين، باقري، مهدويكيا و آدمهايي از اين دست شايد دوره كوتاهي بنا به هر دليلي نباشند اما در دايره فوتبال هستند و وجودشان به نفع فوتبال است چون آنها از اين ورزش سوءاستفاده نميكنند. اين آدمها بايد باشند تا فوتبال هيجان داشته باشد.
* اما در جامعه اين فرضيه وجود دارد كه بعضيها ميخواهند هيجان را از فوتبال بگيرند.
من چنين احساسي ندارم. چرا هيجان بايد از فوتبال گرفته شود، بر اساس چه منطقي؟
* اينكه همه نگاهها به فوتبال نباشد و ساير رشتههاي ورزشي داخل چشم باشند...
اتفاقاً اگر فوتبال هيجانانگيز بماند و جذابيت خود را حفظ كند، ساير ورزشها هم بال و پر ميگيرند. فوتبال ويترين است، نميتوان آن را تضعيف كرد.
* ولي خيليها در جامعه ميگويند برخي مديران ورزش دنبال تضعيف فوتبال هستند.
بعيد ميدانم چنين چيزي باشد... ما از ورزش دنبال چه هستيم؟ ميشود اين پرسش را شما پاسخ بدهيد؟
* اين سؤال خيلي كلي است، ورزش در بعد قهرماني بايد غرور و نشاط توليد كند اما در بعد عمومي و همگاني اهداف ديگري وجود دارد.
دقيقاً هدف از ورزش يكي سلامت است كه از دل ورزش همگاني و عمومي ميآيد. سلامت كه ربطي به ورزش قهرماني ندارد، شما بايد ورزش كنيد تا سالم بمانيد اما در بعد غرور و نشاط، اين قهرمانان ورزشي هستند كه موفقيتشان منجر به غرور ملي و ايجاد نشاط در جامعه ميشود. شما نگاه كنيد غير از فوتبال و استقلال و پرسپوليس و البته تيم ملي چه تيم يا ورزشي ميتواند محرك شور و نشاط باشد. قهرمان كشتي 24 ساعت مردم ايران را با مدالش خوشحال ميكند، مدال آوردن در ساير رشتهها هم همين طور اما فوتبال داستان ديگري دارد. فوتبال محرك جامعه ميشود براي بهرهوري بيشتر، غرور و افتخار و...
* اينكه شما ميگوييد يعني بايد به هيجانات فوتبال دامن زد؟
صد درصد، معتقدم استقلال و پرسپوليس نياز به هيجان دارند. اين ماهيت تيمهاي پرطرفدار است. من با اين رويه كه مديران دو باشگاه مصاحبه نكنند مخالفم. حتي اينكه بازيكنان دو تيم هم حرف نزنند اتفاق خوبي نيست. اتفاقاً بايد حرف بزنند، بايد شور ايجاد كنند. همينها تماشاچي را جذب ميكند. ما نميتوانيم فوتبال را سياه نشان بدهيم و به فوتباليها هم بگوييم حرف نزنيد، بعد بپرسيم چرا مردم جذب فوتبال نميشوند. كشتي ايران چطور مُرد؟ يك آدمي آمد كه ميگفت هيچ كس نبايد حرف بزند فضا را برد به سمتي كه صداي مخالف درنيايد، لطمهاش را كشتي خورد و حالا سالها بايد زحمت كشيده شود تا دوباره كشتي شور و نشاط قديم را پيدا كند. چرا كشتي ما مثل 20 سال پيش نيست؟ برويد ريشهيابي كنيد و نگذاريد همين بلا سر فوتبال بيايد.
* ولي خيليها فكر ميكنند شما چون از توجه عمومي به فوتبال دلخور بوديد، ميخواستيد فوتبال را از هيجان بيندازيد؟
(خنده) الان من بايد به اين سؤال جواب بدهم؟ من چه دشمني يا مشكلي با فوتبال دارم؟
* شنيده بوديم آن زمان كه كشتي ميگرفتيد هميشه گلايه داشتيد از اينكه چرا به فوتبال توجه ميشود، مدالها را بايد كشتي بگيرد و پول به فوتبال برسد...
اين حرف را زدم، زيرش هم نميزنم. اين حرف را تمام ورزشكاران رشتههاي غير از فوتبال ميگويند. آن زمان هم كه من كشتي ميگرفتم اين اعتقاد را داشتم چون آن زمان پول فوتبال را دولت ميداد. من هم ميگفتم چرا پول را ميدهيد به فوتبال و مدال را از ما توقع داريد. اين ارتباطي به فضاي فعلي ندارد... الان فوتبال يك صنعت است. يك فعاليت اقتصادي است و پولش را خودش درميآورد. اين فوتبال است كه باعث ميشود بخش خصوصي، صنايع و... وارد ورزش شوند. يك دورهاي خود من هم فكر ميكردم ميشود به بخش خصوصي گفت تو نيا داخل فوتبال و پولت را بياور و داخل ورزش بانوان هزينه كن، بعد ديدم آن گروه صنعتي يا بخش خصوصي اصلاً براي فوتبال ميآيد و اگر بگويي در فوتبال خرج نكن، در ساير ورزشها هم خرج نميكند... خب، از كنار فوتبال است كه ميتوان براي ساير ورزشها هم بودجه گرفت. الان فوتبال فعاليت اقتصادي شده و فقط مديريت ميخواهد كه بستر درستي فراهم كنيم تا فوتبال بتواند درآمدزايي كند و خرج خودش را دربياورد. من نميگويم يك شبه بشويم برزيل كه فوتبال در توليد ناخالص ملياش سهم دارد اما وقتي آنها ميتوانند از فوتبال در اين سطح درآمدزايي داشته باشند، چرا ما نتوانيم در حد و اندازهاي كه فوتبال خرج خودش را دربياورد، از فوتبال پول دربياوريم؟ براي اين كار نبايد بگذاريم هيجان فوتبال كشته شود. من حتي از همان اول ميگفتم حواشي فوتبال هم بايد حفظ شود.
* خيلي خوب است كه چنين نگاهي داريد... فقط يك سؤال؛ صادقانه بگوييد اگر علي دايي وارد كشتي ميشد و مثلاً سرنوشت كشتي را به او ميسپردند، ناراحت نميشديد؟
(مكث) اگر شخص علي دايي بود، حتماً به او مشورت ميدادم و تجربهام را در اختيارش ميگذاشتم اما اگر يك فوتبالي ديگر بود، نگاه ميكردم ببينم چقدر سابقه مديريت دارد. كجاها كار اجرايي كرده، چقدر در مديريت قبلي تجربه به دست آورده! حالا من از شما ميپرسم كه اگر جاي خادم، يك مهندس نفت ميگذاشتند بالاي سر پرونده استقلال و پرسپوليس خوب بود؟! خب من كه فقط كشتيگير نبودم، معاون وزير بودم، ورزشي بودم، مديريت كرده بودم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com