در یادداشت پیش رو که آنرا محمد فکری، چهار مورد را دلیل ادامه دار شدن معضل ریزگردها و آلودگی هوای شهرهای جنوبی و غربی کشور شمرده است و می نویسد: ایران که گریبانگیر پیامدهای سدسازی افغانستان بر روی هیرمند و نابودی هامون و سیستان شده است باید به تاثیر سدسازیهای خود بر عراق و ریزگردهای برخاسته از آنجا هم بیاندیشد.
گروه بین الملل: در یادداشت پیش رو که آنرا محمد فکری، کارشناس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نگاشته، چهار مورد را دلیل ادامه دار شدن معضل ریزگردها و آلودگی هوای شهرهای جنوبی و غربی کشور شمرده است و می نویسد: ایران که گریبانگیر پیامدهای سدسازی افغانستان بر روی هیرمند و نابودی هامون و سیستان شده است باید به تاثیر سدسازیهای خود بر عراق و ریزگردهای برخاسته از آنجا هم بیاندیشد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
در چند سال اخیر ریزگردها استانهای جنوبی و غربی ایران را فراگرفته و روز به روز بر دامنهی تاثیر آنها افزوده میشود و گاه تا استانهای مرکزی هم سرایت پیدا میکنند. دولتمردان در مقابل فشار افکار عمومی برای توقف این ریزگردها همواره گفتهاند که منشاء حدود 90 درصد این ریزگردها کشورهای خارجی نظیر عراق، عربستان، کویت و اردن هستند و به همین دلیل خود ایران مستقیماً نمیتواند برای توقف این ریزگردها اقدام کند. در میان این چهار کشور مذکور همواره عراق بیش از عربستان، کویت و اردن در شکلگیری ریزگردها و انتقال آنها به خاک ایران نقش داشته است.
در چند سال اخیر ریزگردها استانهای جنوبی و غربی ایران را فراگرفته و روز به روز بر دامنهی تاثیر آنها افزوده میشود و گاه تا استانهای مرکزی هم سرایت پیدا میکنند. دولتمردان در مقابل فشار افکار عمومی برای توقف این ریزگردها همواره گفتهاند که منشاء حدود 90 درصد این ریزگردها کشورهای خارجی نظیر عراق، عربستان، کویت و اردن هستند و به همین دلیل خود ایران مستقیماً نمیتواند برای توقف این ریزگردها اقدام کند. در میان این چهار کشور مذکور همواره عراق بیش از عربستان، کویت و اردن در شکلگیری ریزگردها و انتقال آنها به خاک ایران نقش داشته است.
ایران بارها از دولت عراق خواسته است که اقدام جدی برای تثبیت این ریزگردها انجام دهد، اما تاکنون این گفتگوها ثمری نداشته و اقدام چندانی برای جلوگیری از منشاء بروز ریزگردها در عراق صورت نگرفته است. حال سوال مهم این است که چرا عراق جلوی ریزگردها را نمیگیرد؟ این امر چند دلیل عمده دارد:
1. اولویت نداشتن ریزگرد برای دولت عراق: عراق پس از سقوط صدام همواره دچار چالشهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدی بوده است، داعش، بمبگذاریهای متعدد، درگیری بین گروهها و احزاب مختلف، کشمکش بین شیعیان، سنیها و کردها، آشفتگی نظام اداری، کمبودهای جدی در زیرساختها و صدها مشکل دیگر باعث شده که عراق مسائل و مشکلات بسیار بزرگتری از ریزگردها داشته باشد. در کشوری که تمامیت ارضی و امنیت جانی مردمانش در معرض خطرات جدی است، طبیعتاً هجوم ریزگردها به کشور همسایه چندان اهمیتی نخواهد داشت.
2. تسلط داعش بر کانونهای تشکیل ریزگرد: این روزها عراق درگیر مبارزه با داعش است و حدود یک سوم خاک این کشور در کنترل داعش قرار دارد. استان الانبار در غرب و نینوا در شمالغرب عراق از جمله کانونهای تشکیل ریزگرد هستند که داعش کنترل آن را در دست دارد و عملاً دولت عراق در آنجا امکان اعمال قدرت ندارد. علاوه بر استانهای نینوا و الانبار؛ کنترل سدهای احداث شده در مسیر دجله و فرات در شمال عراق نیز در اختیار داعش قرار دارد و این گروه هرگاه اراده کند با بستن دریچه سدها میتواند مانع ورود آب به تالابهای پایین دست شود، در این صورت تالابها تبدیل به بیابانی خشک خواهند شد که با وقوع هر طوفانی از آنها ریزگرد برخواهد خواست.
3. سدسازیهای ترکیه: عراق پیش از آنکه عراق باشد بینالنهرین است، علت موجبه و مبقیه عراق دجله و فرات هستند و بدون این دو رودخانه چیزی از بینالنهرین باقی نخواهد ماند. حیات این منطقه تاریخی وابسته به دجله و فرات است و مسلما خشک شدن دجله و فرات همان کاری را با عراق خواهد کرد که داعش میکند. چندین دهه است که ترکیه، سوریه و عراق روابط پرتنشی بر سر بهرهبرداری از حقآبه دجله و فرات دارند و فارغ از دولتهای حاکم بر این کشورها این تنشها همواره ادامه داشته است. در سالیان اخیر ترکیه علاوه بر سیاست خارجی در عرصهی آبی نیز برنامههای بلندپروازانهای را در پیش گرفته است، به نحوی که سیاستهای توسعهطلبانهی ترکیه در خصوص آب به همان میزان سیاست خارجیاش برای منطقه مخرب بوده است. ترکیه به لطف موقعیت جغرافیاییاش جزء معدود کشورهای جهان است که با کمبود منابع آبی مواجه نیست و همین امر باعث شده که آب را به عنوان سلاحی در معادلات منطقهای به کار برد. ترکیه از سویی به وسیله حمایت از گروههای مسلح معارض به دولتهای سوریه و عراق فشار میآورد و از سوی دیگر از طریق ساخت سدهای متعدد بر روی دجله و فرات شاهرگهای حیاتی سوریه و عراق را کنترل میکند. ترکیه تاکنون 14 سد روی فرات و 8 سد روی دجله و سرشاخههای متعدد آنها ساخته یا در حال ساخت دارد. این حجم گسترده سدسازی ترکیه باعث کاهش قابل توجه دبی دجله و فرات در خاک عراق و خشک شدن تالابهای مهم عراق از جمله هورالحمر، هور المرکزی و هور العظیم شده است. خشک شدن این تالابها به معنای تبدیل بستر آنها به کانونهای تشکیل ریزگرد و انتقال گردوغبار به خاک ایران است. تعداد کانونهای تولید گرد و خاک در بین النهرین در طول دو دهه گذشته از 7 مورد به حدود 210 مورد افزایش یافته است (درویش، 1394).
وضعیت نابسامان عراق باعث شده که حتی نابودی دجله و فرات هم جزو اولویتهای دولت نباشد و کماکان مبارزه با داعش و تامین امنیت و انسجام داخلی کانون تمرکز دولت عراق باشد. به نظر میرسد که حتی اگر هم تأمین حقآبه دجله و فرات اولویت اول دولت عراق باشد با توجه به سیاست خارجی ترکیه این امر قابل تحقق نباشد.
4. سدسازیهای ایران: هرچند این روزها سدهای ترکیه تمدن بینالنهرین را در معرض خطر قرار داده ولی پیش از ترکیه این ایران بود که سدسازی را در خاورمیانه رواج داد و به چرخهی باطل سدسازی قدم نهاد. سدسازیهای ترکیه بیشتر برای کشورهای پاییندستش مخرب است ولی سدسازیهای ایران آنچنان شتابزده است که بیش از کشورهای همسایه برای خود ایران مخرب بوده است! سد کرخه آب را بر بخشی از تالاب هورالعظیم که در خاک ایران قرار دارد بست تا ترکیه و ایران در توافقی نانوشته با همدستی یکدیگر این تالاب را نابود و آنرا تبدیل به بستر تشکیل ریزگرد کنند. سدهای متعدد ساخته شده روی کارون نیز به همان اندازه برای اروند و خلیج فارس مخرباند که سدهای ترکیه هستند.
10 درصد از دبی سالانه دجله از سرشاخههایی تأمین میشود که در خاک ایران قرار دارند از جمله رودخانههای پرآب و مهم سیروان، الوند و زاب کوچک که پس از خروج از خاک ایران به دجله میپیوندند (ائوریم مادن، 2014). در سالهای اخیر بهرهبرداری بیرویه ایران از این رودخانهها و ساخت سد داریان در مسیر رود سیروان باعث نارضایتی عراقیها از همسایه شرقی شده است. به تازگی هم که با توجیه خارج شدن رودخانه زاب از مرزهای ایران صحبت از انتقال آب رودخانه زاب کوچک به دریاچه ارومیه است. در این سالها هرگاه ایران از دولت عراق خواسته که منشاء ریزگردها در بیابانهای عراق را کنترل کند؛ عراق در مقابل خواستار توقف پروژههای سدسازی و برداشت بیرویه ایران از منابع آبی مشترک دو کشور شده است. ایران از عراق توقف ریزگردها و در مقابل عراق هم از ایران حق آبه دجله را میخواهد. هرچند ایران و عراق متحدان منطقهای یکدیگرند ولی در مورد منابع آبی مشترک و ریزگردها اختلافات جدی دارند.
به نظر نمیرسد که خواستهی عراق از ایران غیرمنطقی باشد، سدسازیهای ایران و ترکیه روی سرشاخههای دجله باعث کاهش آب ورودی به تالابهای عراق، خشکشدن تالابها و تبدیل آنها به کانونهای تشکیل ریزگرد شده و همین ریزگردهای حاصل از سدهای ایران و ترکیه با هر وزش باد میهمان ناخوانده ایرانیها میشوند. ایران و عراق همانگونه که علیه داعش متحد شدهاند نیاز به همکاری مشترک در خصوص مسائل محیطزیستی نیز دارند. مشکلات محیطزیستی قائل به مرزهای سیاسی نیستند و تبعات آنها دامنگیر تمامی کشورهای منطقه خواهد شد.
ایران و همسایگانش تقریباً همگی وارد چرخهی باطل مهار آبهای مرزی شدهاند، افغانستان آب هیرمند را بر تالاب هامون بسته و سیستان را در آستانه نابودی قرار داده است و در این سوی مرزها این ایران و ترکیه هستند که در اقدامی مشابه سرشاخههای دجله و فرات را بر عراق بستهاند. سیاست ایران برای مهار آبهای مرزی و اختصاص اعتبارات ویژه از محل صندوق توسعه ملی برای این امر هر چند ممکن است حجم منابع آبی کشور را افزایش دهد ولی مسلما بیش از آن باعث افزایش تنشهای سیاسی ایران با همسایگانش و مهمتر از آن مشکلات محیطزیستی و اجتماعی فرا مرزی خواهد شد که تبعات آن دامن خود ایران را هم خواهد گرفت.
ایران که گریبانگیر پیامدهای سدسازی افغانستان بر روی هیرمند و نابودی هامون و سیستان شده است باید به تاثیر سدسازیهای خود بر عراق و ریزگردهای برخاسته از آنجا هم بیاندیشد. اتحاد راهبردی و پیوندهای سیاسی و مذهبی ایران و عراق در خطر آبگرفتگی ناشی از سدها هستند، در این شرایط خطیر خاورمیانه نیاز به دیپلماسی محیطزیستی و راهکارهای پایدار در مدیریت منابع آب و خاک برای حفظ منافع هر دو همسایه بیش از پیش احساس میشود.
انتهای پیام/
اما با روی کار آمدن دولت شیعه عراق، عربستان دیگر مالچ پاشی نکرد.
تنها و تنها بهبود روابط و دفع خطر تروریست میتونه این موضوع رو حل کنه که نتیجش میشه سقوط سعودی و بخش عمدش به داخل مربوط نمیشه.