گروه سبک زندگی، دانشجویان، کارکنان، مدیران و هیات امنای مدرسه علوم دینی «هارتفورد» در سفری تفریحی از ایران دیدار کردند.
به گزارش بولتن نیوز،
نتیجه این سفر، سفرنامه مفصلی است که توسط این مسافران دوست داشتنی به
رشته تحریر درآمده که در روزهای گذشته بخش های اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم، هفتم و هشتم تقدیم گردید و هم اکنون بخش نهم این سفرنامه که به روز نهم سفر
اهالی مدرسه علوم دینی «هارتفورد» به کشورمان اختصاص دارد، تقدیم می گردد و
در روزهای آتی نیز ادامه آن را تقدیم خواهیم نمود.
روز نهم: تخت جمشید
یک روز دیگر و بیدار شدن اول وقت و راهی شیراز شدن همراه با دو توقف در برنامه گروه آغاز شد.
اعجاب آور بود که ما راهی مناطق جنوب غربی ایران شدیم اما این مسیر کویری ما را به تپه های سرسبزی رساند که پر از گله های گوسفند و چوپان های سرخوش بود.
دو ساعت و نیم اول راه در اتوبوس صرف بحث درمورد تفاوت میان اسلام شیعه و سنی گذشت.
بحث گرم و سرزنده ما که با هدایتِ مرتضی و دکتر فریال و مدیریت دوست عزیزمان سواد انوار اداره می شد، پُر بود از اطلاعات متنوعی درمورد اختلاف های مختصر و گرایشات متفاوتی که هر یک از فرقه ها در خود داشتند.
چیزی که تصور می کردیم شاید بحثی یک ساعته باشد، به خاطر همراهی و
سوالات و تبادل نظرات همه افراد گروه تبدیل به بحثی گرم و پُربار شد.
برخلاف این گفت و گوی بینامذهبی و درون مذهبی که همگی شیفته آن شدیم، همگی از اطلاعات و توضیحات بسیاری که رد و بدل شد و سوالاتی که مطرح شد، بسیار شادمان و خشنود بودیم.
بعد
از گذراندن ساعت های متمادی در اتوبوس، وارد منطقه پاسارگاد شدیم که محل آرامگاه
کوروش کبیر است.
این تفرج گاه بسیار زیبا با بوته های گل های صحرایی بسیار چشمگیر و زیبا شده بود و منظره جالب و شگفت انگیزی را در مسیر سفر ما به پرسپولیس به رخ می کشید.
پرسپولیس یا همان تخت جمشید را نمی توان با کلام توصیف کرد. جایی که اقامتگاه تابستانی داریوش کبیر بوده و بنای آن به سال 515 قبل از میلاد مسیح باز می گردد.
اسکندر کبیر، در سال 313 قبل از میلاد این کاخ را تاراج کرد و آتش زد و با خاک یکسان کرد و گفته می شود که وی برای حمل گنجینه های این کاخ از 10هزار قاطر و 5 هزار شتر استفاده کرده است.
راهنمای ما می گفت که کاخ تخت جمشید سالی یکبار برای میزبانی مهمانان مراسم باستانی نوروزی در زمان هوای معتدل بهاری مورد استفاده قرار می گرفته است.
دست کم می توان گفت که این قصر برای ضیافت جشن های بزرگ به کار می رفته و مردم سرزمین های دور دست از گوشه و کنار امپراتوری بزرگ و وسیع ایران باستان هدایای خود را به نمایندگی از سوی حکمرانان اقصی نقاط کشور برای اهدا به پادشاه ایران به این قصر می آوردند.
راهنمای تخت جمشید ما دانشجوی باستانشناسی بود و قصد داشت برای ادامه تحصیل
به ایتالیا برود و پُرواضح بود که وی بسیار علاقه مند بود که برای ما از تاریخچه خرابه های این کاخ بگوید و
اشتیاق عجیب او برای کشف بیشتر این سرزمین وصف ناپذیر بود.
پس از یک روز طولانی که در اتوبوس و سفر گذراندیم بسیار خوشحال بودیم که سرانجام هنگام غروب به هتل رسیدیم.
بعضی از افراد گروه توانستند با استفاده از
اینترنت پُرسرعت هتل، ایمیل های خود را چک کنند.
بعضی هم به خیابان های شیراز رفتند تا بستنی سنتی ایرانی بخورند و شور و حال مردم را در شب شیراز تجربه کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com