در ماه دسامبر سفارت در گزارشی در مورد صحنه سیاسی کشور، به صورت دقیق مشکلات موجود را برشمرد. آنها به فشارها در سیستم سیاسی اشاره کردند. انتظارات عمومی افزایش یافته بود، اما سیاست اقتصادی جاه طلبانه شاه نتایج معکوسی داشت و موجب بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی شد که ممکن بود در آینده مشکل ساز شود.
گروه بین الملل، چندی پیش وزارت خارجه انگلستان تحلیلی محرمانه را
منتشر کرد که به تحلیل سیاست انگلستان در ایران در سال های 1353 تا 1357 می
پرداخت. در این تحلیل که به قلم نیکولاس براون، از دیپلمات های ارشد انگلیسی نوشته
شده که در سال 1999 تا 2002 سفیر انگلستان در تهران هم شد، تحلیل انگلستان از
شرایط کلی ایران در این سالها و سیاستی که این کشور در پیش گرفته بررسی شده و هدف
مشخص شدن اشتباهات احتمالی این تحلیلها و سیاست برآمده بر آنها بدین منظور است که
در آینده از جلوگیری این اشتباهات جلوگیری شود.
به گزارش بولتن نیوز، در ماه مارس سال 1979 (چند هفته پس از
پیروزی انقلاب ایران)، دکتر دیوید اوون، وزیر امور خارجه آن زمان انگلستان، درخواست انجام یک تحلیل
تاریخی مفصل از سیاست بریتانیا در قبال ایران در سال های متنهی به انقلاب را کرد.
آقای براون سوالاتی را مطرح می کند که برای کسانی
که درگیر هدایت روابط خارجی هستند شایان توجه می باشد. مسائلی مانند ایجاد تعادل
بین کار سیاسی و تجاری، سطح تعهد به یک حاکم خاص، اینکه در یک رژیم اقتدارگرا تا
چه میزان می توان با اپوزیسیون ارتباط برقرار کرد و می توان آینده دولتها را پیش
بینی کرد، مخصوصا در ارتباط با جهان سوم، از اهمیت زیادی برخوردار هستند. در ادامه
بخش چهارم این تحلیل تقدیم می گردد.
در ماه دسامبر سفارت در گزارشی در مورد صحنه سیاسی کشور، به صورت دقیق مشکلات موجود را برشمرد. آنها به فشارها در سیستم سیاسی اشاره کردند. انتظارات عمومی افزایش یافته بود، اما سیاست اقتصادی جاه طلبانه شاه نتایج معکوسی داشت و موجب بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی شد که ممکن بود در آینده مشکل ساز شود.
علی رغم ادعاهای دولت فشارهای تورمی باقی ماندند، در حالی که سیاست پیشین مبنی بر مقاومت نکردن در مقابل درخواست ها برای افزایش قابل توجه دستمزدها ناگهان تغییر کرد. مردم به شهرها هجوم می آوردند، که این امر باعث افزایش تقاضا برای خدماتی می شد که از قبل ناکافی بودند. رهبران مذهبی همچنان از حمایت بالای کارگران برخوردار بودند، و عدم موافقت آنها با طرح ها که قابل انتظار هم بود موجب تشدید نارضایتی ها می شد. عناصر اپوزیسیون بدون محاکمه دستگیر می شدند و شرایط بدتری نیز وجود داشت.
در روی دیگر سکه، سفارت همچنان معتقد بود که نهاد شاهنشاهی از احترام و مقبولیت زیادی برخوردار است. ایران کشور امنی نبود که در آن انتقاد از رژیم ممکن باشد. علاوه بر این، فاکتورهایی که ضد مدرن سازی ایران بودند – محافظه کاری اکثر مردم، ناکارآمدی بوروکراسی- پیشرفت را کند کرده بودند. البته سفارت فکر نمی کرد که ایران در شرایط انقلابی باشد، گرچه اگر همین اتفاقات در یک کشور اروپایی می افتاد شاید مساله جدی تر می بود.
وزارت خارجه با درنظر داشتن برآورد کابینه که در اوایل همان سال ارائه شده بود، چندان به بررسی مشکلات توسط سفارت اهمیت نداد و چنین به نظر می رسید که همه چیز بهتر از سال قبل خواهد بود. آنها گزارش سفارت را چنین شرح دادند: «ارزشمند... بدون تلاش برای پنهان کردن نکات منفی»، ولی نیازی ندیدند که آن را برای مقامات وزارت خارجه ارسال کنند. در خلاصه وقایع ماه ژانویه آنها اظهار داشتند که می توان گفت که ساواک کنترل اوضاع را در دست دارد. آنها آنچنان پیش رفتند که گفتند گرچه روشهای مستبدانه شاه موجب ایجاد تنفر می شد، اما رژیم در کل محبوب بود.
سفارت در سال 1976 نیز مانند سال 1975 دیدگاه خوشبینانه ای داشت. تحلیل سالانه اشاره می کرد که وضعیت سیاسی داخلی بدتر از سال قبل نیست و حتی شاید کمی بهتر نیز باشد، و اینکه به نظر می رسد سازمان های امنیتی دوباره بر اوضاع مسلط شده اند. در ادامه افزوده شده بود که برخلاف ارزیابی ماه اکتبر، حزب رستاخیز یک گروه مهم است. نتیجه گرفته شده است که ایران هنوز با سرعت خوبی در حال رشد بود و از لحاظ سیاسی نیز باثبات بود.
در طی نیمه اول سال 1977 سفارت در گزارشهای معمول خود همچنان در مورد آینده ایران خوشبین می نمود. دولت نیز اغلب دیدگاه آنان را تکرار می کرد، اما وزارت خارجه در کل نگران تر از سفارت بود و نسبت به سال گذشته بدبین تر بودند. سفارت در ماه فوریه خبر از آشوب های مداوم در دانشگاه ها داد اما چنین نتیجه گرفت: «ما به طور کلی با شاه هم نظر هستیم که این مشکلات لزوما ریشه سیاسی ندارند.» آنها سپس نامه های سرگشاده مخالفان سیاسی را برای وزارت خارجه ارسال می کردند. سفارت در ماه آوریل در گزارشی در مورد جایگاه شاه چنین بیان کرد که سال گذشته روحیه ملی آسیب دیده است. در میان توده مردم رضایت خاموشی از رژیم وجود داشت، اما نه علاقمندی به آن.
جایگاه شاه نزد مردم مانند روزهای اصلاحات ارضی رو به نزول رفته بود و جشن های پنجاهمین سالگرد روی کار آمدن سلسله پهلوی به طور کلی سطح مورد انتظار را نداشت. شاه نیز در محیط اقتصادی در حال پیچیده شدن آن روزها دیگر نمی توانست کنترل تمام بخش های دولت را در دست داشته باشد. اما سفارت معتقد بود که سیاست زدایی شاه از کشور نتیجه خوبی دارد به غیر از اقلیت کوچکی، که موجب نظم و خوشبختی کشور می شد. آنها افزودند که اکثریت مردم نگران این هستند که سیستم سیاسی دموکراتیک به طور غیرقابل اجتنابی همیشه همراه با آشفتگی و آشوب باشد. شاه پایه های قدرت را محکم در دست داشت، و مشکلاتی که وی با آنها رو به رو بود بعید بود منجر به انقلاب شوند.
این گزارش بر گزارش ماهانه کابینه در ماه می از ایران تاثیرگذار بود، گزارشی که گرچه عمدتا مربوط به سیاست دفاعی ایران بود، اما به صحنه سیاسی نیز پرداخت. نتیجه گرفته شده بود که در ایران سطحی از نارضایتی همه گیر شده بود، ولی این امر تاثیری بر مقبولیت عمومی رژیم شاه نگذاشته بود. تا زمانی که اکثر ایرانیان شاهد آن بودند که رفاه اقتصادی شان وابسته به ثبات رژیم است، بعید بود که مخالفتی جدی روی دهد.
در همین حال وزارت خارجه و دیگران در دولت اطمینان زیادی از این امر نداشتند. در ماه ژانویه وزیر کشور گزارش ماه دسامبر سال 1976 در مورد صحنه سیاسی را مشاهده کرد و نظر داد: «من خیلی نگران این هستم که انگار ایران کاملا غیرمعمولی است و فاکتورهای بی ثباتی که در دیگر کشورها علامت هشدار هستند، در ایران کمتر نگران کننده دیده می شوند.» مقاله ای که همان ماه در مورد اقتصاد ایران توسط کابینه انگلستان تهیه شده بود می گفت که نابرابری شدید درآمد و ثروت وجود دارد، و نتیجه گرفته شده بود که شاید این مسائل منجر به فشارهای اقتصادی و اجتماعی شوند که مقاومت در مقابل آنها مشکل باشد.
وزارت گزارش ماه آوریل شاه در مورد جایگاه شاه را به مقامات وزارت خارجه ارسال کرد، و نظر داد که دشواری هایی که شاه با آنها مواجه بود نباید دست کم گرفته می شد، و این ریسک که مسائل جدی تر در آینده ممکن بود روحیه مردم ایران را از رضایت خاموش به عبوسی و حتی مخالفت فعالانه تبدیل کند. این نخستین ابراز نگرانی در وزارت خارجه در مورد جایگاه شاه بود.
یکی از کارمندان بانک انگلستان که در ماه آوریل از ایران بازدید کرده بود از چیزی که می دید نگران شد و متوجه شد که سرمایه های زیادی در حال خروج از کشور هستند: وی این برون رفت سرمایه ها را به عنوان اقدامات محتاطانه کسانی می دید که در مورد آینده رژیم مستبد بیمناک بودند. علی رغم تردید های وزارت خارجه، گزارش های آنها تفاوت قابل توجهی نکرد، که این امر شاید نشان دهنده بی میلی طبیعی برای به صدا درآوردن زنگ هشدار است. در ماه می آنها در گزارش به وزارت خارجه نوشتند که به نظر تردید کمی در مورد این وجود داشت که نیروی امنیتی کارآمد و سختگیر شاه در حال کنترل اوضاع بود، و همچنان رژیم را محبوب توصیف می کرد.