اهمیت پیشگیری از وقوع جرم چنان آشکار است که به نظر میرسد نیازی به توضیح نداشته باشد. در بسیاری از جرایم جنایی، دعواهای خانوادگی، دزدیها، فسادهای اقتصادی و ... بعد از بررسیهای روانشاسانه و جامعهشناسانه معلوم شده است که اگر زمینههای وقوع جرم که قابل مدیریت و رفع بودند وجود نداشت، آمارهای موجود در بزهکاریها بسیار پایین میآمد. اما چه راههایی برای پیشگیری از وقوع جرم وجود دارد؟ به طور کلی، دو روش اساسی برای این مهم وجود دارد که عبارت است از:
1) پیشگیری اجتماعی
پیشگیری اجتماعی شامل اقداماتی است كه درصدد تاثیر گذاری بر عوامل موثر بر ارتكاب جرم است و عمدتاً بر تغییر محیطهای اجتماعی و انگیزههای مجرمانه متمركز میشود. در پیشگیری اجتماعی تاكید و تمركز بر عوامل اجتماعی موثر در تكوین جرم است. این پیشگیری میكوشد تا با دستكاری و تغییر محیط و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و.. ریشههای جرم را بخشكاند. مدل پیشگیری اجتماعی تاكید زیادی بر «دلایل ریشهای» جرم دارد.
2) پیشگیری وضعی
این نوع پیشگیری كه به صورت علمی در دهه 1980 در انگلستان مطرح شد با توجه به شرایط بزهكار، نوع جرایم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا میگذارد كه فرایند آنها از بین رفتن ویا تضعیف موقعیتها و فرصتهای ارتكاب جرم خواهد شد. بر اساس تعریف كلارك Clarke، پیشگیری وضعی یا وضعیتی جرم، اتخاذ تدابیر و شیوههایی است برای كاهش فرصت ارتكاب جرم كه به سوی شكل كاملاً خاصی از جرم نشانه میرود؛ متضمن طراحی و مدیریت محیط بلاواسطه (صحنه و محل وقوع جرم) یا همان نظارت و تحت نفوذ درآوردن هرچه پایدارتر و سازمان یافته تر محل وقوع جرم است؛ به گونهای است كه زحمات و خطرات ناشی از اقدام برای ارتكاب جرم را افزایش داده و سود حاصله مورد نظر اكثر مرتكبین را كاهش میدهد.
در پیشگیری وضعی اقدامات پیشگیراننده از جرم، معطوف به گونههای ویژهای از جرایم است كه از طریق اعمال مدیریت و مداخله در محیط، كاهش فرصتهای جرم و افزایش خطرا ت ناشی از ارتكاب بزه كه همواره مد نظر شمار زیادی از مجرمان است، با بزهكاری مقابله میگردد. به طور كلی میتوان گفت از نظر جامعه شناختی، جامعه امروزی، یك جامعه پرخطر است كه خطرهای موجود در آن عمدتاً توسط انسانها ایجاد میگردد. بدین ترتیب شناسایی و كنترل خطرهای انسان ساخته، یكی از دغدغههای مهم میباشد. به طور طبیعی افزایش میزان بزه دیدگی واقعی ناشی از زندگی در جامعه پرخطر، سبب افزایش خواستههای مردم برای كنترل و كاهش خطر جرم شد. در پیشگیری وضعیتی میتوان با مداخله در محیط و مدیریت و كنترل بحران و موقعیتهای خطر، ضمن افزایش هزینه ارتكاب بزه برای بزهكاران و درنتیجه كاهش سود حاصله از ارتكاب جرم، سهولت ارتكاب بزه را به حداقل رسانده و از بزه دیده واقع شدن افراد در محیط اجتماعی جلوگیری به عمل آورد.
مركز ملی پیشگیری از جرم استرالیا، پنج شیوه برای مدیریت خطر جرم معرفی كرده است: اجتناب از خطر، كاهش خطر، توزیع خطر، انتقال خطر و پذیرش خطر. اجتناب از خطر را میتوان با از بین بردن فرصتهای جرم محقق كرد، مانند به همراه نداشتن پول نقد. كاهش خطر از طریق كاهش فرصتهای ارتكاب جرم قابل اجراست، مانند نگهداری پول نقد در محل امن. توزیع خطر را میتوان ایجاد خطر متقابل نامید. برای نمونه استفاده از ابزار امنیتی در مغازه طلافروشی، خطر دستگیر شدن را متوجه بزهكار میكند. در انتقال خطر میتوان با بیمه كردن اموال قیمتی، خطر سرقت و خسارت ناشی از آن را متوجه شركت بیمه نمود. منظور از پذیرش خطر، این است كه در صورت عدم امكان اجرای روشهای بالا، باید خطر را به صورت یك واقعیت اجتماعی پذیرفت.
اما آیا در پیشگیری از وقوع جرم این تنها قوهی قضاییه است که باید اقدامات لازم را انجام دهد یا اینکه این امر، نیاز به همکاری نهادهای مختلف جامعه و سازمانهای گوناگون را دارد؟ بدیهیست لازمهی تحقق این کار، یک همکاری همه جانبه است و همهی اضلاع جامعه باید به قوهی قضاییه در تحقق پیشگیری از وقوع جرم کمک کنند. به عبارت دیگر، قوهی قضاییه به عنوان عامل محرکه و مدیریت پیشگیری نقش آفرینی کرده و سایر نهادها و سازمانها در همکاری و زیر لوای آن، وظایف مربوطه را انجام دهند.
اهمیت پیشگیری از وقوع جرم چنان آشکار است که به نظر میرسد نیازی به توضیح نداشته باشد. در بسیاری از جرایم جنایی، دعواهای خانوادگی، دزدیها، فسادهای اقتصادی و ... بعد از بررسیهای روانشاسانه و جامعهشناسانه معلوم شده است که اگر زمینههای وقوع جرم که قابل مدیریت و رفع بودند وجود نداشت، آمارهای موجود در بزهکاریها بسیار پایین میآمد. اما چه راههایی برای پیشگیری از وقوع جرم وجود دارد؟ به طور کلی، دو روش اساسی برای این مهم وجود دارد که عبارت است از:
1) پیشگیری اجتماعی
پیشگیری اجتماعی شامل اقداماتی است كه درصدد تاثیر گذاری بر عوامل موثر بر ارتكاب جرم است و عمدتاً بر تغییر محیطهای اجتماعی و انگیزههای مجرمانه متمركز میشود. در پیشگیری اجتماعی تاكید و تمركز بر عوامل اجتماعی موثر در تكوین جرم است. این پیشگیری میكوشد تا با دستكاری و تغییر محیط و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و.. ریشههای جرم را بخشكاند. مدل پیشگیری اجتماعی تاكید زیادی بر «دلایل ریشهای» جرم دارد.
2) پیشگیری وضعی
این نوع پیشگیری كه به صورت علمی در دهه 1980 در انگلستان مطرح شد با توجه به شرایط بزهكار، نوع جرایم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا میگذارد كه فرایند آنها از بین رفتن ویا تضعیف موقعیتها و فرصتهای ارتكاب جرم خواهد شد. بر اساس تعریف كلارك Clarke، پیشگیری وضعی یا وضعیتی جرم، اتخاذ تدابیر و شیوههایی است برای كاهش فرصت ارتكاب جرم كه به سوی شكل كاملاً خاصی از جرم نشانه میرود؛ متضمن طراحی و مدیریت محیط بلاواسطه (صحنه و محل وقوع جرم) یا همان نظارت و تحت نفوذ درآوردن هرچه پایدارتر و سازمان یافته تر محل وقوع جرم است؛ به گونهای است كه زحمات و خطرات ناشی از اقدام برای ارتكاب جرم را افزایش داده و سود حاصله مورد نظر اكثر مرتكبین را كاهش میدهد.
در پیشگیری وضعی اقدامات پیشگیراننده از جرم، معطوف به گونههای ویژهای از جرایم است كه از طریق اعمال مدیریت و مداخله در محیط، كاهش فرصتهای جرم و افزایش خطرا ت ناشی از ارتكاب بزه كه همواره مد نظر شمار زیادی از مجرمان است، با بزهكاری مقابله میگردد. به طور كلی میتوان گفت از نظر جامعه شناختی، جامعه امروزی، یك جامعه پرخطر است كه خطرهای موجود در آن عمدتاً توسط انسانها ایجاد میگردد. بدین ترتیب شناسایی و كنترل خطرهای انسان ساخته، یكی از دغدغههای مهم میباشد. به طور طبیعی افزایش میزان بزه دیدگی واقعی ناشی از زندگی در جامعه پرخطر، سبب افزایش خواستههای مردم برای كنترل و كاهش خطر جرم شد. در پیشگیری وضعیتی میتوان با مداخله در محیط و مدیریت و كنترل بحران و موقعیتهای خطر، ضمن افزایش هزینه ارتكاب بزه برای بزهكاران و درنتیجه كاهش سود حاصله از ارتكاب جرم، سهولت ارتكاب بزه را به حداقل رسانده و از بزه دیده واقع شدن افراد در محیط اجتماعی جلوگیری به عمل آورد.
مركز ملی پیشگیری از جرم استرالیا، پنج شیوه برای مدیریت خطر جرم معرفی كرده است: اجتناب از خطر، كاهش خطر، توزیع خطر، انتقال خطر و پذیرش خطر. اجتناب از خطر را میتوان با از بین بردن فرصتهای جرم محقق كرد، مانند به همراه نداشتن پول نقد. كاهش خطر از طریق كاهش فرصتهای ارتكاب جرم قابل اجراست، مانند نگهداری پول نقد در محل امن. توزیع خطر را میتوان ایجاد خطر متقابل نامید. برای نمونه استفاده از ابزار امنیتی در مغازه طلافروشی، خطر دستگیر شدن را متوجه بزهكار میكند. در انتقال خطر میتوان با بیمه كردن اموال قیمتی، خطر سرقت و خسارت ناشی از آن را متوجه شركت بیمه نمود. منظور از پذیرش خطر، این است كه در صورت عدم امكان اجرای روشهای بالا، باید خطر را به صورت یك واقعیت اجتماعی پذیرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com