درست است که اکنون و پس از برخی لابی های انجام شده ادعا می شود این مشکلات رو به حل شدن است ولی تحلیلگران عقیده دارند اختلافات میان اعضای شورا عمیق تر از آن است که به این سادگی قابل رفع و رجوع باشد.
مصطفی رضوانی: مدتی است برخی منابع عربی بویژه منابع نزدیک به دولت
عمان از حل اختلافات میان قطر و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سخن می
گویند و اصرار دارد اینگونه جلوه بدهنند که پس از بحران های چند ماه گذشته این
اختلافات حل شده و شورای همکاری مجددا احیا شده است.
به گزارش بولتن نیوز، چند ماه قبل بحران درونی شورای همکاری خلیج فارس
زمانی آغاز شد که عربستان و امارات تصمیم گرفتند سفرای قطر را از کشورهای خود
اخراج کنند و علت هم این بود که این کشورها ادعا می کردند قطر انسجام داخلی
(بخوانید سعودی محور) شورا را به هم زده و درصدد ناآرام کردن محیط داخلی متحدان
خود است.
درست است که اکنون و پس از برخی لابی های انجام شده
ادعا می شود این مشکلات رو به حل شدن است ولی تحلیلگران عقیده دارند اختلافات میان
اعضای شورا عمیق تر از آن است که به این سادگی قابل رفع و رجوع باشد.
کارشناسان می گویند این که گفته می شود بحران میان
کشورهای منطقه پایانیافته است درست نیست. آنچه ظرف دو روز اخیر گفته می شود دقیق نیست
بلکه آرزوهایکشورهای عربی است که بر واقعیات پیشی گرفته اند و رویاهای گل و بلبلیاعراب
است که بر حقایق تلخ غلبه کرده است.
بحران (میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس)
هنوز به قوت خود باقی است و نشانه های اندکی وجود دارد که این بحران ها علاج شده
باشدو برای اینکه ببینیم کدام تحلیل در این باره واقع بینانه است و آیا واقعا
کشورهای عربیمی توانند اختلافات خود را با هم حل کنند یا نه باید به منشاهای واقعی
این اختلافات پرداخت. وقتی روشن شود که ریشه اصلی این منازعات چه بوده آن وقت در
موقعیتی خواهیم بود که ببینیم ادعاها درباره احیای دوباره شورای همکاری خلیج فارس
به عنوان تشکیلاتی ضد ایرانی واقع بینانه هست یا نه.
نخستین منشا اختلاف این بوده است که قطر از اخوان
المسلمین حمایت می کند و حتی کادرهای برکنار شده اخوان در فلسطین و مصر را پناه
داده اما عربستان و امارت اخوان را گروهی می دانند که درصدد اجرای پروژه براندازی
در کشورهای آنهاست و به همین دلیل باید ریشه کن شود. به همنی دلیل هم بود که
عربستان از کودتا در مصر حمایت کرد، فعالیت اخوان را در خاک خود غیر قانونی اعلام
کرد، ارتش مصر را تحریک کرد که سران اخوان را دستجمعی اعدام کند و اساسا تلاش کرد
اجازه ندهد چیزی به نام مدل اخوانی از اسلام در مقابل مدل وهابی در دنیای اهل سنت
شکل بگیرد. این در حالی است که قطر تلاش کرده با حمایت از اخوان که در ابتدای بهار
عربی به نظر می رسید اختیار بسیاری از کشورهای اسلامی را به دست خواهد گرفت،
موقعیت خود را به عنوان یکی از لیدرهای رهبری جدید خاورمیانه تثبیت کند.
اختلاف نظر دوم این کشورها درباره شبکه الجزیره است.
تحلیل عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری این است که الجزیره در عمل به
عنوان یک شبکه تحریک کننده عمل می کند که سعی دارد ملت های این کشورها را علیه
حاکمان آنها بشوراند. در عمل هم وقتی به عملکرد الجزیره نگاه می کنیم می بینیم این
شبکه تلاش زیادی کرده است که محیط داخلی عربستان و امارات را بی ثبات کند. امارات
و عربستان بارها از قطر خواسته اند رفتار این شبکه را کنترل کند ولی در عمل اتفاقی
رخ نداده است.
اگر صرفا به همین دو عامل توجه کنیم می بینیم که نه
در رفتار قطر و نه در رفتار کشورهای معارض آن چیزی عوض نشده است و بنابراین حتی
اگر عامل نقش آفرینی جدی امریکا در این میان را هم در نظر بگیریم باز بسیار بعدی
است که این اختلاف های ریشه ای به سادگی حل شدنی باشد.