گروه فرهنگی-سید مجتبی نعیمی: «هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. كسى كه قريحه هنرى دارد، نبايد به سطح پايين اكتفا كند. اين يك تعهّد است. هنرمند تنبل و بىتلاش، هنرمندى كه براى تعالى كار هنرىِ خودش و ايجاد خلاقيت تلاش نمىكند، در حقيقت به مسؤوليتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نكرده است ... علاوه بر اين، تعهّد در قبال مضمون است. ما چه مىخواهيم ارائه بدهيم؟ اگر انسان محترم و عزيز است، دل و ذهن و فكر او هم عزيز و محترم است. نمىشود هر چيزى را به مخاطب داد، فقط به صرف اينكه او نشسته و به حرفهاى ما گوش مىدهد. بايد ببينيم به او چه مىخواهيم بدهيم.» بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر 1380/5/1
به گزارش بولتن نیوز، هر هنری با دو بُعد مختلف سر و کار دارد. این دو، چیزی جز فرم و محتوی نیستند. و هنرمند موظف است که به تناسب مکان و زمان و مخاطب و موضوع بحث، این دو بُعد را رعایت کند. که از قضا، تمایز سطح هنرمندان از همین رعایت کردنها بوجود میآید.
اما چرا فرم مهم است؟ چرا "چگونگی بیان مطلب" اهمیت دارد؟ جواب بدیهیست. چون هنرمند با مخاطب روبهروست و اثرش را برای او میسازد. اصلاً هنر بدون مخاطب، خالی از خلاقیت است. (این اداهای هنر برای هنر که از دلش مرگ مخاطب بیرون میآید، بیراههای بیش نیست. چون در آن صورت، گویی اصلا چیزی خلق نمیشود) و همین در نظر داشتن مخاطب است که چگونه روبهرو شدن با آن را در پی دارد.
هر کسی توانست درک بهتری از "زبان زمان"ش داشته باشد، یعنی توانسته فرم را متناسبتر از دیگران با مخاطب طراحی کند و چه کشورها که در قالب تمدنی خاص، با بهرهگیری از همین قاعده توانستند تبدیل به موتور محرک آن تمدن شده و بالعکس، بعضی دیگر از کانون توجه خارج شوند. (اشاره به تغییر مرکزیت مدرنیته از آلمان به فرانسه در قرن 18م)
در نتیجه یکی از الزامات هنرمند متعهد این است که توانایی هنریاش را ارتقا بخشیده و تا میتواند از قدرت تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب برخوردار شود. البته این بدان معنا نیست که ناخودآگاه مخاطب را زیر زنجیر برده و ناخواسته بر او مطالبی القا کند (مثل کاری که سینمای هالیوود و مقلدان آن انجام میدهند) گو اینکه همین نکته میتواند به عنوان یکی از خط قرمزهای فرم مدنظر قرار بگیرد.
اما اگر "چگونه حرف زدن" در اختیار "چه حرفی زدن" قرار نگیرد، (طبق همان ادای بیپایه و البته ابزاری هنر برای هنر) چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ اگر هنرمند ما در بالاترین سطح توانایی بُعد فرمی قرار داشته باشند، اما نداند یا نتواند این تبحر و تخصص را درست بکار گیرد، عملاً همراه با نقصی بزرگ پیش میرود که او را به ملعبهی دست قبیلهگرایان حاضر در بازی قدرت تبدیل میکند. به عبارت دیگر، هنرمندِ فن بلدِ فرم شناس اگر محاط بر محتوای کارش نباشد، مثل عالمیست که اخلاق ندارد، مثل سیاستمداریست که دین ندارد و مثل سرمایهداریست که بیانصاف است.
مشکلی که متأسفانه به بهانه هنر برای هنر، در ایران اسلامی ما فراوان دیده شده و باید گفت با وجود اشارهی مستقیم رهبر انقلاب به این معضل (در دیدار با روحانیون حوزهی علمیهی قم در آخرین سفر رسمی ایشان به قم) تا الان و لمس عوارض ناگوار آن، تدبیر خاصی برایش اندیشیده نشده است. چه بسیار سینماگر، سریالساز، موسیقی دان، نقاش و هنرمند دیگری که کار فنیاش عالی بوده اما مثلا وقتی قرار است اثری در خصوص عاشورا بسازد، تسلط کافی به آن ندارد.
علت بروز این مشکل هم آن است که همانطور که در مدارس و دانشگاههای ما صرفا بر روی مسائل آموزشی تمرکز میشود و پرورش دانشآموزان و دانشجویان نادیده گرفته شده، در مراکز هنری ما هم عموما به آموزش فن هنری پرداخته میشود. دریغ از اینکه این فن باید در اختیار فهم ویژهای قرار بگیرد و تا وقتی این فهم وجود نداشته باشد، عملاً اثر هنری ناقص میماند. بهترین بهانهی موجود هم این است که مربیان هنری عنوان میکنند وظیفهی ما آموزش رشتهی هنریست و مسائل محتوایی را هر فرد باید شخصا فرا بگیرد. هنر سکولار، از دل این نگاه بیرون میآید.
علی ایحال، هنرمند متعهد باید هم کاربلد باشد، هم بلدِ راه. حقیقت تلخ این است که از چنین هنرمندانی کم داریم. اما اگر نیروی مومن انقلابی بنا دارد تا وارد عرصهی هنر بشود لازم است تا بداند سوژهی تعهدش چه چیزهاییست: تعهد به فرم و محتوی. که از هم جدا نیستند. اختلال در هر کدام، اختلال در هنرمندی هنرمند است.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
درود بر رهبر خوبم!