به گزارش بولتن نیوز،انسان (مادی معنوی) قرآن به هر دو بعد توجه دارد و میخواهد هر دو را شفا دهد. با همین نگاه آیات مرتبط با پزشکی و بهداشت را میتوان در دو دسته کلی (جسمانی و روحانی) تقسیم کرد و برای مثال به ابعاد روان، خانوادگی، جنسی، اقتصادی، اجتماعی، تغذیه، کار، محیط زیست، اماکن عمومی، آبها، بانوان، طهارت و پاکیرگی از انواع نجاستها و ... اشاره کرد.
1. بهداشت تغذیه
الف) استفاده از نعمتهاى پاکیزه، سالم و سازگار با طبع
(یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ)؛ (بقره/ 168) «اى مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید؛ که او، دشمنى آشکار براى شماست».
ب) حکم به حلال بودن چیزهاى پاکیزه و سالم و سازگار با طبع انسان و تحریم ناپاکها، از وظایف پیامبر
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ ...)؛ (اعراف/ 157) «کسانى که از فرستاده (خدا)، پیامبر درسنخوانده، پیروى مىکنند؛ آن (پیامبرى) که (صفات) او را نزدشان در تورات و انجیل نوشته مىیابند؛ در حالى که آنان را به [کار] پسندیده فرمان مىدهد، و آنان را از [کار] ناپسند منع مىکند و برایشان [خوارکىهاى ]پاکیزه را حلال مىشمرد و پلیدىها را بر آنان حرام مىکند...».
پ) زیادهروى در خوردنیها (پرخورى) و آشامیدنیها، زمینه غضب خداوند
(کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلاَ تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی ...)؛ (طه/ 81) «(و گفتیم:) از پاکیزهها (از) آن چه به شما روزى دادهایم، بخورید و در (مورد) آن طغیان نکنید؛ که خشم من بر شما روا مىشود».
ت) حرمت خوردن هر چیز کثیف و ناسازگار با طبع
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی ... وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ ...)؛ (اعراف/ 157) «کسانى که از فرستادهى (خدا)، پیامبر درسنخوانده، پیروى مىکنند؛ آن (پیامبرى) که (صفات) او را نزدشان در تورات و انجیل نوشته مىیابند؛ در حالى که آنان را به [ کار ]پسندیده فرمان مىدهد، و آنان را از [کار] ناپسند منع مىکند و برایشان [خوارکىهاى ]پاکیزه را حلال مىشمرد و پلیدىها را بر آنان حرام مىکند».
ث) مردار، خون و گوشت خوک از غذاهاى ناپاک و غیرسالم و مضرّ به سلامت و بهداشت بدن
(إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ ...)؛ (بقره/ 173) «[خدا] تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه [به هنگام سربریدن، نام] غیر خدا بر آن بانگ زده شده را بر شما حرام کرده است؛ و[لى] کسى که ناچار شود، در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد، پس گناهى بر او نیست؛ [چرا ]که خدا بسیار آمرزندهى مهرورز است.».
ج) شیر، نوشیدنى سالم و گوارا
(وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُم مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَائِغاً لِلشَّارِبِینَ)؛ (نحل/ 66) «و قطعاً، در (وجود) دامها، براى شما عبرتى است، از آنچه در شکم آنهاست؛ از میان غذاهاى هضم شده و خون، شیرى خالص به شما مىنوشانیم که براى نوشندگان گواراست».
چ) میوه درختان خرما و انگور، از مفیدترین و سالمترین غذاها
(وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَرِزْقاً حَسَناً ...) (همان/ 67) «و از محصولات درختان خرما و انگورها، [شراب] مستىبخش و روزى نیکو از آن مىگیرید».
ح) عسل طبیعى، از نوشیدنیهاى سالم و شفا بخش
(ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ...)؛ (نحل/ 69) «سپس از همه محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپیما. از شکمهایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مىآید که رنگهایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است».
د) بهتر بودن شیر مادر براى تغذیه فرزند، نسبت به شیر دیگر زنان و تغذیههاى دیگر
(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ... وَإِنْ أَرَدْتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ...)؛ (بقره/ 233) «و مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر مىدهند. (این) براى کسى است که بخواهد [دوران] شیر دادن را به اتمام رساند و بر کسی که نوزاد برایش متولّد شده، لازم است خوراک آن (مادر)ان و پوشاک آنان به طور پسندیده [در دوران شیر دادن فراهم آورد]. هیچ کس، جز به اندازهى توانایىاش، تکلیف نمىشود. هیچ مادرى به واسطه فرزندش ضررنبیند (و به او زیان نرساند)؛ و نه کسى که فرزند برایش متولد شده به واسطه فرزندش (ضرر ببیند و به او زیان رساند) و بر وارث مانند این (احکام، واجب) است. و اگر آن دو، با رضایت و مشورت یک دیگر، بخواهند [کودک را زودتر] از شیر باز گیرند، پس هیچ گناهى بر آن دو نیست».
2. بهداشت و سلامتی فردی
الف) ضرورت پاک نگاه داشتن لباس و تطهیر آن از آلودگى
(وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ)؛ (مدثر/ 4) «و لباست را پاک کن».
ب) مطلوبیّت شستشوى بدن، با آب خنک و قابل شرب
(ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ)؛ (مائده/ 6) «(به او گفتیم:) پاى خود را (بر زمین) بکوب؛ این (چشمه) آبى سرد و نوشیدنى است».
پ) لزوم کسب طهارت، براى مسّ قرآن
(لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ)؛ (واقعه/ 79) «که جز پاکان با آن تماس نمىگیرند».
ت) لزوم غسل جنابت و تطهیر بدن
(... وَإِن کُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا ... وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ ...)؛ (مائده/ 6) «و اگر جُنُب هستید، پس (با غسل کردن، خود را) پاک کنید؛ و اگر بیمارید، یا در مسافرت [و =] یا یکى از شما، از مکان پستِ (دستشویى) آمد، یا با زنان تماس (جنسى) داشتید و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمینِ پاکِ [نیکو] تیمّم کنید و از آن بر چهرهها و دستهایتان بکشید».
ت) رعایت نکردن پاکیزگى و بهداشت، ظلم و ضرر بر نفس
(وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ)؛ (بقره/ 57) «و ابرها را بر شما سایهگستر کردیم؛ و خوراکى [عسلمانند] و مرغان [بلدرچین گونه] را بر شما فرو فرستادیم؛ (و گفتیم:) از [خوراکىهاى] پاکیزه (از) آن چه به شما روزى دادهایم، بخورید؛ و [لى آنان با ناسپاسى خود] بر ما ستم نکردند، بلکه همواره بر خودشان ستم مىنمودند».
ج) پاکیزه شدن اهل ایمان، هدف از تشریع غسل جنابت و وضو
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَإِن کُنتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا... مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ وَلکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ ...)؛ (مائده/ 6) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که براى نماز برمىخیزید، پس چهرههایتان و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سرهایتان و پاهایتان را تا دو مَفْصل [یا برآمدگى روى پاها] مسح کنید؛ و اگر جُنُب هستید، پس (با غسل کردن، خود را) پاک کنید؛ و اگر بیمارید، یا در مسافرت [و =] یا یکى از شما، از مکان پستِ (دستشویى) آمد، یا با زنان تماس (جنسى) داشتید و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمینِ پاکِ [نیکو] تیمّم کنید و از آن، بر چهرهها و دستهایتان بکشید. خدا نمىخواهد بر شما هیچ تنگ بگیرد، ولی مىخواهد شما را پاک سازد».
چ) محبوب بودن افراد پاکیزه و تمیز، در درگاه خداوند
(... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)؛ (بقره/ 222) «خدا، توبهکاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد».
3. بهداشت و سلامتی محیط و جامعه
الف) ضرورت دفن و خاکسپارى مردگان، به منظور حفظ سلامت و بهداشت محیط و جامعه
(فَبَعَثَ اللّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَاوَیْلَتَى أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ)؛ (مائده/ 31) «و خدا زاغى را برانگیخت که در زمین جستوجو (و کند و کاو) کند، تا به او نشان دهد که چگونه [جسد] بد [بوى] برادرش را پنهان کند. [قابیل] گفت: «اى واى بر من! آیا عاجزم از اینکه مثل این زاغ باشم و [جسد] بد [بوى] برادرم را پنهان کنم؟!» و (سرانجام) از پشیمانان گردید».
ب) پاکیزگى و بهداشت برخى خاکها
(... فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَفُوّاً غَفُوراً)؛ (نساء/ 63) «... و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتید، پس بر زمین پاکِ (نیکو) تیمّم کنید و بر چهرههایتان و دستهایتان بکشید؛ به راستى خدا، بسیار بخشنده [و ]بسیار آمرزنده است».
پ) پاکیزگى و بهداشت شهر سبأ، نعمتى از طرف خداوند
(لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)؛ (سبا/ 15) «به یقین، براى (مردم) سَبأ، در محل سکونتشان، نشانهاى (از قدرت خدا) بود: دو باغستان از راست و چپ، (و به آنان گفتیم:) از روزىِ پروردگارتان بخورید و سپاس او را بهجا آورید؛ (این) شهرى پاکیزه و پروردگارى بسیار آمرزنده است».
ت) لزوم پاکیزه نگاه داشتن خانه خدا، از هر آلودگى
(... وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ)؛ (بقره/ 125) «و (گفتیم) از مقام ابراهیم، نمازخانهاى (براى خود) برگزینید؛ و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که: خانه مرا، براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگانِ سجدهگر، پاک و پاکیزه کنید».
ث) لزوم تطهیر بدن، براى ورود به مسجدالحرام جهت طواف
(ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ)؛ (حج/ 29) «سپس، باید آلودگىهایشان را برطرف سازند؛ و باید به نذرهایشان وفا کنند؛ و باید بر خانه باستانى (= کعبه) طواف نمایند».
ج) تأثیر آب، در زدودن آلودگیها از بدن
(إِذْ یُغْشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ ...)؛ (انفال/ 11) «(به یاد آورید) هنگامى را که [خدا] خواب سبک آرام بخشى را که از جانب او بود، بر شما پوشانید (و مسلط ساخت) و آبى را از آسمان برایتان فرو فرستاد تا شما را بدان پاک سازد و (پلیدى) اضطرابآور شیطان را از شما بزداید».
4. بهداشت و سلامتی جنسی
الف) لزوم خوددارى از مقاربت با همسران، در دوره قاعدگى آنان
(وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ المَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)؛ (بقره/ 222) «و از تو، درباره عادت ماهانهى [زنان] مىپرسند؛ بگو: آن رنجى است؛ از این رو، در عادت ماهانه از زنان کنارهگیرى کنید و با آنان نزدیکى ننمایید، تا پاک شوند. و هنگامى که پاک شدند، پس از جایى که خدا به شما فرمان داده، به آنان [در ]آیید؛ که خدا، توبه کاران را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد».
ب) لزوم رعایت بهداشت در آمیزش
(... فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ ...)؛ (همان) «و از تو، در بارهى عادت ماهانهى [زنان] مىپرسند؛ بگو: آن رنجى است؛ از این رو، در عادت ماهانه از زنان کنارهگیرى کنید و با آنان نزدیکى ننمایید، تا پاک شوند. و هنگامى که پاک شدند، پس از جایى که خدا به شما فرمان داده، به آنان [در ]آیید».
5. بهداشت و سلامتی روان
بهداشت روانی عبارت است از آگاهی به عوامل معنوی و مادی و انگیزههایی که سلامت فکر و وضع مثبت و اعتدال رفتار و کردار را سبب میشود که بدان وسیله، ساز و کار با ارزشی در مورد تحرک و پشرفت معنوی و مادی انسان ها در همه زمینه ها فراهم میآید» (صانعی مهدی، بهداشت روان در اسلام، 22). با کمی دقت در آموزه های قرآنی می توان به دست آورد که آیات زیادی به همراه توصیه ها و روایات ائمه اطهار بر این معنا تأکید دارند و مردم را به رعایت بهداشت روان تشویق و ترغیب میکنند.
این آیات و توصیه ها بیشتر انسان را به حفظ آرامش، حسن ظن، اطمینان و یقین، تواضع و فروتنی، همدلی و همیاری، عزت نفس و قوت قلب و ... میکشانند و از مواردی مثل سوءظن، تهمت، غیبت، احساس حقارت، اضطراب، استرس بدبینی و بی اعتمادی ... بر حذر می دارند. برای نمونه چند مورد از این آیات را که به عوامل دخیل در بهداشت روانی اشاره دارند، ذکر میکنیم.
الف) داشتن توکل، امیدوار بودن به پروردگار متعال
(وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ)؛ (ابراهیم/ 14) «و حتماً شما را بعد از آنان در زمین سکونت خواهیم داد؛ این براى کسى است که از جایگاه (داورى) من ترس داشته باشد و از تهدید [من] بترسد».
ب) حرمه غیبت کردن
(وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ)؛ (حجرات/ 12) «و برخى از شما برخى [دیگر] را غیبت نکند. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالى که مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مىدارید؛ و خودتان را از [عذاب] خدا حفظ کنید، که خدا بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است».
پ) دوری از سؤظن
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)؛ (همان) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ [چرا] که برخى از گمانها گناه است».
ت) داشتن صبر و دوری از تنازع
(وَأَطِیعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)؛ (انفال/ 46) «و از خدا و فرستادهاش اطاعت کنید و با هم دیگر کشمکش نکنید که سست مىشوید و مهابت شما از بین مىرود؛ و شکیبایى کنید [چرا] که خدا با شکیبایان است».
ث) اذیت نکردن و بهتان و تهمت نبستن
(وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً)؛ (احزاب/ 58) «و کسانى که مردان با ایمان و زنان با ایمان را بدون آنکه چیز (بد)ى کسب کرده باشند، آزار مىدهند، به یقین، [بارِ] تهمت و گناه آشکارى بردوش گرفتهاند».
ج) تزکیه نفس داشتن
(وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا)؛ (شمس/ 6) «سوگند به نفس و آنکه آن را مرتب ساخت * و بد کارىاش و پارسایىاش را به او الهام کرد! * که به یقین، کسى که آن را [پاک کرد و] رشد داد، رستگار (و پیروز) شد».
چ) نفس مطمئنه
(یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً)؛ (فجر/ 27) «اى جان آرام یافته! * به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که (تو از او) خشنودى [و] مورد رضایت (او) هستى».
ح) توجه به این که هر عملی نتیجهاش به خودمان برمیگردد
(إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)؛ (آلعمران/ 8) «او کسى است که بر تو، [این] کتاب را فرو فرستاد که قسمتى از آن آیات «محکم»اند، که آنها اساس این کتاب هستند».
د) توجه به حضور خداوند متعال
(... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ)؛ (انفال/ 24) «هنگامى که شما را به سوى چیزى فرا مىخواند که شما را حیات مىبخشد؛ و بدانید که خدا میان مرد و دلش حایل مىشود».
منابع
1. ری شهری، محمد محمدی (معاصر)، میزان الحکمة، قم، دفتر تبیلغات اسلامی، چاپ سوم، 1367 ش، ده جلد.
2. صدوق، شیخ ابو جعفر محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، علل الشرایع، مکتبة الحیدریة نجف، و مکتبة الداورى، قم.
3. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، انتشارات شریف رضی، 1412 ق، چ اول.
4. متقی هندی، کنزالعمال، تحقیق شیخ بکری حیاتی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409 هـ . ق، بینو
5. مجلسى، علامه محمد تقى، بحارالانوار، المکتبة الاسلامیة، تهران، 1385 ش.
6. من لایحضره الفقیه، التوحید، شیخ صدوق ابوجعفر، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سوم، 1413 قمری.
7. شیخ صدوق ابوجعفر، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، التوحید، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق، سوم.
غلامرضا اسم حسینی/دانشجوی دکتری دانشگاه معارف اسلامی