كادوي خبري به سبك شانا / مصاحبه هايي تمام نشدني در وصف جمالات كارت سوخت/ خاطرات گذشته روياهاي آينده صنعت نفت را نمي سازد

گروه انرژي، از انجاي كه نفت به شدت درگير مسائل سرمايه گذاري و تحريم است مشخص نيست موضوع سهميه بندي بنزين  و كارت سوخت كه به چند سال گذشته باز مي گردد و موضوع روز نيست، در حال حاضر چه منافع يا عبرت هايي  دارد كه سايت شانا تصميم گرفت تا به آن بپردازد!.

به گزارش بولتن نيوز، البته ما هم قبول داريم كه در اين شبهاي آماري كه صنعت نفت و ديگر صنايع كشور در بيماري حاد آماري به سر مي برند، دست مسئولين شبكه اطلاع رساني نفت بسته است و براي اينكه بتوانند به مديران بالا دست خود گزارش دهند مجبور به اينگونه فعاليتهاي غير حرفه اي هستند. اما به نظر مي رسد راه هاي بسياري براي فرار از تنگناي خبري حال حاضر كه به دليل كارايي پايين مديريتي و تحريمها بر نظام اقتصادي كشور حاكم شده وجود داشته باشد. از اين جمله مي توان به اخبار و گزارشهايي كه در يك سال اخير در بخش مقالات، بين الملل و مجلس و پتروشيمي شانا منتشر مي شود اشاره كرد كه علاوه بر توان تاثير گذاري بر مخاطب، حد اقل چيزي براي ارائه شدن به مخاطب را داشته و قابل استفاده از سوي روزنامه ها و افكار عمومي نيز بوده است.

همچنين از جمله حركتهاي غير حرفه اي شانا مي توان به انتشار مصاحبه هايي در رابطه با سهميه بندي بنزين، اشاره كرد كه چند سالي از عملياتي شدن آنها مي گذرد و البته در حدي نيست كه بتواند اخباري مانند ضعفهاي گسترده صنعت نفت در بخشهاي توسعه اي پارس جنوبي، كاهش توليد نفت و البته ظرفيت احتمالي توليد ايران، توليد غير صيانتي از ميادين نفتي و بي توجهي به تزريق گاز و آب در حد لازم كه به كاهش ضريب بازيافت نفت از ميادين منتهي شده است، اقدامات ايران در موضوع ميادين مشترك، توليد داخلي كالاهاي مورد نياز صنعت نفت كه البته موضوع دكلهاي حفاري اين روزها به نقل مجلس دشمنان كالاهاي چيني بنجل تبديل شده است، مسائل زيست محيطي ناشي از گر گرفتن چاه هاي گازي كه درب آنها به درستي از سوي چيني ها كيپ نشده يا قناتهايي كه براي اكتشاف گاز نبق شده است را موش خورده و نشتي آن زمينهاي زراعي را آتش زد، تعطيلي 140 جايگاه سوخت در هفته هاي اخير .... و الي ما شاالله اشاره كرد. موضوعاتي كه در بازه هاي زماني مختلف تيتر بيشتر خبرگزاريها و روزنامه ها و سايتهاي انرژي و غير انرژي كشور مي شوند ولي مانند ماجراي ورود دكل چيني، به طور كارشناسي و فني به آنها پرداخته نمي شود و يا اگر خبري منتشر شود در حد يك تكذيب يا تاييد است.

مخلص كلام اينكه نه مي خواهيم به خط مشي شانا وارد شويم و نه به چگونگي سياستگذاريها در اين پايگاه خبري كه البته نسبت به يكي دو سال گذشته بهتر هم عمل مي كند اما در اين بين يك سوال ساده مطرح مي كنيم: چرا و چگونه مديريت اطلاع رساني و ارتباطات روابط عمومي وزارت نفت در هفته هاي گذشته كه خبر تعطيلي 140 جايگاه سوخت و مشكلات جايگاه داران و همچنين ورود دكلهاي چيني و اعتراض توليد كنندگان داخلي كالاهاي مورد نياز صنعت نفت موضوع مورد بحث در اكثر محافل خبري بود تصميم به انتشار خاطرات جايگاه داران محترم از نحوه ي توزيع سوخت در دوران اجرا قانون سهميه بندي بنزين گرفت و يا سعي كرد با ورد به موضوعاتي غير از مسائل روز به شكلي از موضوعات اصلي گريز بزند (البته هم زحمات شانا را ناديده نمي گيريم چرا كه در بين همين 30 يا 40 خبر و گزارش و مقاله اي كه به عنوان پرونده موضوعي بنزين منتشر شد انصافا گزارشهاي خوبي منتشر شد كه از اين جمله مي توان به موضوع تاثير قيمتها در قاچاق سوخت و درآمد اروپاييها و اعضاي اوپك از فروش بنزين و مالياتهايي كه كشورهاي توسعه يافته از مصرف كنندگانشان مي گيرند و... يا  اشاره كرد. اما نبش قبر كارتهاي سوخت براي تعريف و تمجيد از صنعت نفت و اينكه چندين و چند مصاحبه انجام گيرد كه فقط بگويد " كارت سوخت تو خيلي خوبي" از آن حرفها است كه با يكي دو مصاحبه هم مي شد سر و ته آن را هم آورد!.

خلاصه اينكه در بالغ بر 70 درصد از موارد بايد گفت كه ما نمي دانيم، شايد شبكه اطلاع رساني نفت و انرژي وزارت نفت از تكنيك خلق واقعيت مجازي استفاده مي كند تا مردم كمتر به عدم توفيقات وزارت نفت در پارس جنوبي كه بخشي از آن ناشي از تحريم و بخش بسيار بزرگتر آن مربوط است به عدم مديريت صحيح در بخش بودجه و اعتبارات و انتخاب پيمانكار مناسب و ديگر موارد از اين قبيل است كه در بالا به برخي از آنها اشاره كرديم ،انديشه كنند!.

به نظر مي رسد سيستم اطلاع رساني وزارت نفت بايد به جاي پرداختن به خاطرات گذشته، نگاهي واقع بينانه و رو به آينده داشته باشد ( البته منظور اين نيست كه هر چند ماه خبر بزند 6 ماه ديگر قرار است فلان پروژه افتتاح شود و 6 ماه بعد دوباره اين خبر را تكرار كند!) و با بهره گرفتن از گزارشهاي صحيح و قابل طرح در مجامع علمي سعي كند تا فضاي لازم را براي درست انديشيدن و دادن جهت صحيح به مديران نفتي و كلان كشور آماده كند. موضوعي كه اگر در هشت سال گذشته به آن دقت مي شد مي توانست منجر به تحولات بزرگي در صنعت نفت كشور شود. كاري مهم كه البته نيازمند استفاده از اشخاص مرتبط با علم ارتباطات و خبرنگاران و تحليل گران خبره  است و اميدواريم در چهارچوبهاي جديد سازماني و با تغييرات حساب شده و علمي بتواند به نتيجه در خور و شان صنعت نفت منتج شود.