گروه سیاسی ـ مهدی جمشیدی: در سالیان اخیر، حمله های رسانه ای و روانی به آیت الله مصباح، محتوایی تازه یافته است؛ به گونه ای که اصلاح طلبان و حتی برخی از طیف های اصولگرایان، ایشان را به دلیل دفاع از دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سالهای 1384 و 1388، سرزنش کرده و می کنند. جوهر استدلال ایشان چنین است:
مقدّمه یکم. علامه مصباح در جریان انتخابات ریاست جمهوری سالهای 1384 و 1388 از دکتر احمدی نژاد دفاع کرده است.
مقدّمه دوم. امروز ضعف ها و انحراف ها و ناکارآمدی های دکتر احمدی نژاد بر همگان روشن و اثبات شده است.
مقدّمه سوم. اصلاح طلبان از وجود چنین ضعف ها و انحراف ها و ناکارآمدی هایی در تفکر و شخصیت دکتر احمدی نژاد مطلع بودند و یا تحقق آنها را در آینده، پیش بینی می کردند و از این رو، او را برنگزیدند.
نتیجه. حمایت و دفاع علامه مصباح از دکتر احمدی نژاد، خطایی آشکار و پرهزینه، و مخالفت اصلاح طلبان با احمدی نژاد، تصمیمی صواب و مدبّرانه بوده است.
برای ابطال این استدلال، پرسش هایی را- که البته پاسخ های شفاف و نمایان دارند- مطرح می کنیم تا پرده از اغرض سیاسی آغشته به مغالطه گویی اصلاح طلبان برداشته شود:
یکم. بر فرض که هر آنچه درباره ضعف و سستی و انحطاط دولت های نهم و دهم گفته می شود، صحیح و صواب باشد؛ اما آیا از این یافته، «برتری» اصلاح طلبان را به اثبات می رساند؟! شما کدام ضعف و انحراف و نقص را در «دولت احمدی نژاد» و در شخص او سراغ دارید که در «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» نبوده باشد؟! فراموش کرده اید که مردم طمع تلخ «تورم 50 درصدی» را در دولت هاشمی چشیده اند! «برخوردهای آمرانه و تحکّم آمیز» مدیران عالی و میانی دولت سازندگی را با مردم به یاد ندارید که سبب ساز شکل گیری شکاف دولت و ملت در انقلاب شد؟! «اشرافیت» و «ثروت اندوزی» و «مسابقه رفاه طلبی» میان مسئولین در چه دولتی پاگرفت؟! «کرباسچی» و پدیده های دیگر از این دست در چه دولتی رشد کردند و ننگ «فساد اقتصادی» را به پیشانی نظام اسلامی چسباندند؟!
از دولت خاتمی و اصلاح طلبان بگویم. آیا مشاور عالی خاتمی از «واتیکانیزه کردن ولایت فقیه» سخن نگفت؟ آیا روزنامه نگار اصلاح طلب مدعی نشد که باید امام خمینی(ره) را به «موزه تاریخ» سپرد؟ آیا امام حسین(ع) در روزنامه های زنجیره ای به «خشونت گرایی» متهم نگردید؟! آیا فعالان فکری اصلاح طلب، به صراحت از «سکولاریسم» سخن نمی گفتند؟! «ولنگاری اخلاقی» و «آزادی اباحی گرانه» به دست وزیر ارشاد وقت(عطاءالله مهاجرانی) پایه گذاری نشد؟! «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از بالا، چانه زنی از پایین»، «عبور از حاکمیت» و تاکتیک ها و شعارهای شرم آور دیگری از این دست در اتاق فرمان جریان اصلاحات طراحی نشدند؟! «فرمان هشت ماده ای مقام معظم رهبری در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی» در زمان چه دولتی صادر شد؟! اگر مفاسدی در سطح مسؤولان و مدیران دولت های سازندگی و اصلاحات وجود نداشت و یا دست کم آنها خود در پی رفع فساد برمی آمدند، چه دلیلی برای «ورود مستقیم مقام معظم رهبری» به این عرصه وجود داشته است؟! آیا «ایران برای همه ایرانیان» و «جمهوری ایرانی»، صورتی دیگر از ملّی گرایی ای نیست که اسفندیار رحیم مشایی آن را در قالب «مکتب ایرانی» تبلیغ می کند؟!
«تحصن نمایندگان مجلس ششم» که یک چالش سیاسی برای نظام اسلامی رقم زد را که فراموش نکرده اید؟! دکتر احمدی نژاد را به دیکتاتوری متهم می کنید، محتوای «لوایح دوقلوی خاتمی» را نیز مطالعه کنید تا دریابید «دیکتاتوری شخص رییس جمهور» در چه زمانی مطرح شد و خاتمی چگونه قصد داشت کلّیت نظام و حکومت را به تصرّف خود درآورد! دوست دارید از چندین نفر از «مدیران و فعالان سیاسی اصلاح طلب» نام ببرم که امروزه رسماً به «سرویس های سیاسی امریکا و انگلیس» پیوسته اند و آشکارا و بی پروا، «ضدّانقلاب» و «اپوزیسیون» خارج از کشور را در آغوش دارند؟! عطاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد دولت اصلاحات- رسماً در «شبکه تلویزیونی بی بی سی» حضور می یابد و «انقلاب و نظام اسلامی» را به چالش می کشد!
بدگویی از انقلاب و ارزش ها آن هم در خانه «دیرینه ترین و خبیث ترین دشمنان»؟! فریبا داوودی مهاجر- مشاور دولت اصلاحات- در جلوی دوربین «تلویزیون صدای آمریکا»، «کشف حجاب» کرده است! این است معنی «تقیّد اصلاح طلبان به احکام اسلام»؟! در قرائت جدید و متفاوت اصلاح طلبان از اسلام، حجاب اسلامی هم دیگر جایی ندارد؟! لابد می دانید که رجبعلی مزروعی – نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- نیز از کشور گریخته است؟! او چه نقشی در فتنه سال 88 داشته که از چنگ قانون و عدالت متواری شده است؟! راستی، به نظر شما آیا احمدی نژاد بیشتر اهل «رفیق بازی» و «قبیله گرایی سیاسی» است یا آن رئیس جمهور سابقی که حتی اجازه نمی داد «فرزندش» از «لندن» به ایران سفر کند و در «دادگاه نظام اسلامی» حاضر شود؟! مگر در فتنه سال 1388، در خانه های تیمی «قیطریه» و «فاطمی» و «سایت جمهوریت» چه می گذشته است؟! نکند از «شرکت بهینه سازی مصرف سوخت» که در اختیار همین آقازاده بوه، در راستای «اهداف براندازانه» بر ضد نظام اسلامی استفاده شده است؟! آیا دختر احمدی نژاد بارها و بارها در جریان آشوب های خیابانی فتنهی سال 88 در کنار «منافقان» و «سلطنت طلب ها» و «بهایی ها» و «سکولارها» دستگیر شد یا دختر رئیس جمهور یاد شده؟! آیا اعترافات متهمان فتنه سال 1388 – از قبیل «حجاریان» و «عطریان فر» و «ابطحی» و ... – در دادگاه نشان گر «انحطاط جریان اصلاحات» نبود؟!
دوم. با توجه به آنچه که در بند اول آمد، حقاً و انصافاً، دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سالهای 1384 و 1388 بر سایر رقبا «برتری» نداشت؟! او نبود که در مقام نظر و عقیده، «گفتمان امام و انقلاب» را زنده کرد و در مقام عمل و اقدام، در طول مدت دو سال برعهده گرفتن مدیریت شهرداری تهران نشان داد که «روحیه بسیجی» و «نشاط کاری» و «خدمت رسانی بی وقفه» یعنی چه؟! توده های مردم در او چه دیده بودند که وی را با «شهید رجایی» مقایسه می کردند؟!
سوم. بر فرض که حمایت جناب علامه مصباح از دکتر احمدی نژاد اشتباه بوده است، «حمایت خاص» مقام معظم رهبری از وی چگونه قضاوت می کنید؟! چرا مقام معظم رهبری، مدتی پس از استقرار دولت نهم، تصریح کردند که من از این دولت، «حمایت خاص» می کنم؟! به چه دلیل، «حمایت خاص» ایشان نصیب دولت نهم شد نه دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی؟! ایشان فرمودند:
«من از دولت حمایت می کنم، از همه دولت های بر سرکار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می کنم. این حمایت، بی دلیل و بی حساب و کتاب نیست، اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیت ها را دولت بر دوش دارد، بعد هم این جهت گیری های دینی و این ارزش گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد؛ سخت کوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت گیری عدالت ورزی مردمی، اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می دانم، من به خاطر این چیزها از دولت حمایت می کنم.»(آیت الله خامنه ای، 1386).
روشن است که «حمایت خاص» مقام معظم رهبری از دولت نهم ریشه در «امتیازات بسیار برجسته و متمایز» این دولت داشت، نه «وجوه اشتراکش با دولت های پیشین» یا «نقاط ضعفش»! شما که خود را «انقلابی» و «متعهد به ولایت فقیه» می انگارید، چه پاسخی برای این «تناقض» دارید؟! شاید اگر جسارت داشتید، آشکارا خطاب به مقام معظم رهبری نیز اعتراض می کردید و به ایشان به دلیل «حمایت خاص» از دکتر احمدی نژاد، خرده می گرفتید.
از این گذشته، مگر ایشان در نماز جمعه تصریح نکردند که در مقایسه با نظرات آقای هاشمی، نظرات آقای احمدی نژاد به نظرات ایشان «نزدیک تر» است:
«من البته در موارد متعددّى با آقاى هاشمى اختلافنظر داریم، که طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه مسائل خارجى اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجراى عدالت اجتماعى اختلاف نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»(آیت الله خامنه ای، 1388).
چهارم. حمایت علامه مصباح از دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری به این دلیل بود که وی را فرد «اصلح» می دانست و نه «معصوم». بنابراین، نمی توان امروز به محض بروز خطاها و اشتباه هایی در دولت وی، اشکال گرفت که چرا از فردی که چنین و چنان است حمایت کردید؟! آیا جناب علامه در جایی ادعا کرده اند که احمدی نژاد فردی «معصوم» است و هیچ نقصی و ضعفی متوجه او نیست؟! فرد «اصلح»، نه «مصون از خطا» است و نه یک «قهرمان». او صرفاً در مقایسه با رقبای انتخاباتی اش، ویژگی های مثبت و مطلوب بیشتری دارد. همین و بس. کجای این منطق و موضع گیری خطاست؟! ایشان می گوید:
«يک مقداري، توقعات مردم [درباره احمدی نژاد] بيجا بود؛ يعني خيال مي کردند کسي قهرمان است، در حالي که قهرمان نبود. [...] ما درباره افراد، قضاوت هايي داريم، [اما] بعد مي فهميم [که] اشتباه کرده ايم. اما [در پاسخ به] اينکه خود اينها چرا چنين رفتاري کردند، با اين سوابق خوبي که داشتند [باید گفت] اولاً، وجود نقطه هاي مثبت در يک شخص، منافاتي با وجود نقطه هاي منفي ندارد. [...] خيلي ها هستند واقعاً يک صفات خيلي خوبي دارند، البته در کنارش يک صفات خيلي بد هم دارند. اين جور نيست که هر کس يک صفات خيلي خوبي داشت، ديگر صفت بد نداشته باشد. بله، بدي ها گاهي جوري است که زمينه بروز ندارد و در يک شرايطي زمينه بروز پيدا مي کند. آن وقت آدم مي فهمد که اين [شخص] از اوّل، نقص داشت.»(آیت الله مصباح، 1389ه)
از سوی دیگر، اصلح بودن از نظر زمانی، «نسبی» است؛ یعنی ممکن است فردی در یک زمان(مثلاً زمان الف) اصلح باشد و سپس (مثلاً در زمان ب) در مقایسه با دیگران افول کند. ملاک انتخاب در مقطع زمانی الف، شرایط و ویژگی های فرد در «همین زمان» است و نه «زمان های دیگر». به تعبیر امام راحل، «میزان، حال فعلی افراد است». ظاهراً اصلاح طلبان از جانب علامه، انتظار «غیب بینی» و «پیش گویی» دارند.
پنجم. پیش فرض اصلاح طلبان این است که دکتر احمدی نژاد «از آغاز» چنین بوده، حال آن که واقعیت این است که او قدری «تغییر» کرده است. فرد نفوذیافته در دولت توانسته به تدریج، به وی نزدیک شود و نگرش و بینش او را دگرگون سازد. در واقع، احمدی نژاد سال 1389 و 1390، همان احمدی نژاد سال 1384 نیست. آنگاه می توان حکم به خطای علامه مصباح در دفاع و حمایت از احمدی نژاد کرد که «احمدی نژاد سال 1384» نیز ابتلای بالفعل به ضعف و لغزش های متأخرش داشته بود، حال آنکه چنین نبوده است. موضع گیری سیاسی جناب علامه در دفاع از احمدی نژاد در چارچوب همان شخصیت و منش و تفکری از احمدی نژاد قابل فهم است که وی از خود بروز داده است و نمی توان «تغییرات» و «دگرگونی ها»ی رخ داده در مقاطع زمانی بعدی را به زمان های قبلی نسبت داد. آیا واقعاً میان «احمدی نژاد سال 84» با «احمدی نژاد سال 88»، تفاوتی وجود ندارد؟! همین «تفاوت قابل ملاحظه» نشان می دهد که او «تغییر» کرده و از آغاز، چنین نبوده است.
آيت الله مصباح درباره اين اشكال كه حمايت از احمدي نژاد در سال 1384، خطا و ناروا بود، زيرا وي از ابتدا حامل و واجد معايب و كاستي هايي بوده كه امروزه عيان و آشكار گرديده است، مي گويد انسان موجودي است كه «تحول» و «دگرگوني» مي پذيرد و ممكن است «تعالي» يا «انحطاط» يابد. در اين صورت، بايد متناسب با احوال شخصيتي فعلی هر شخص درباره اش موضع گيري كنيم:
«آدمي قابل "تغيير" است، يك وقتي در مسير خوبي حركت مي كند، بايد تأييدش كرد، يك وقت منحرف مي شود، بايد به او تذكّر داد، نصيحتش كرد، اگر لجبازي كرد بايد با او مخالفت كرد. [بنابراين اولاً] اگر انسان از كسي در يك زماني حمايت كرد، معنايش اين نيست كه هميشه بايد [از او] حمايت كند. [... ثانياً] تحولاتي كه [در افراد] پيدا مي شود دليل اين نيست كه [آن فرد] از اول، خراب بوده يا آن رفتاري كه [در حمايت از او] انجام گرفته، نادرست بوده [است].»(همو، 1391ز: 8).
به عبارت دیگر، محاسن و فضیلت های انسان - البته به جزء انبیای الهی و حضرات معصومین(ع) - از نظر زمانی، «نسبی» است؛ یعنی ممکن است فردی در یک زمان (مثلاً زمان الف) دارای محاسن و فضیلت هایی باشد و سپس (مثلاً در زمان ب) همه یا بخشی از آن ها را از دست بدهد و افول کند. ملاک انتخاب یک فرد در مقطع زمانی (الف)، شرایط و ویژگی های او در «همین زمان» است و نه «زمان های دیگر».
از سوی دیگر، ممکن است یک فرد با وجود از دست دادن پاره ای از صفات شایسته اش، همچنان در مقایسه با دیگر افراد(در اینجا نامزدهای انتخاباتی مورد نظر است)، اصلح و ارجح باشد. در مورد آقای احمدی نژاد، این حکم صادق است؛ یعنی اگرچه اکنون ایشان در پاره ای از خصایص فکری اش – در مقایسه با سال 1384- دچار تغییر و دگرگونی شده، اما همچنان نسبت به همه رقبای پیشین خود، «ترجیح» دارد و «اصلح» به شمار می آید. ما به هیچ رو از انتخاب خود پشیمان نیستم و بر صحّت و حقانیّت رفتار سیاسی خود – هم در سال 84 و هم در سال 88- ، سخت پای می فشاریم. نامزدهای اصلاح طلب، هنوز به قدرت دست نیافته و صرفاً در مقام یک نامزد انتخاباتی، ماهیت آلوده خود را نشان دادند و آشکار کردند که به «حکم ولی فقیه» و «قانون» و «رأی مردم»، کوچک ترین اعتنایی ندارند. به راستی چه فاجعه ای رخ می داد اگر این افراد پرمدعا و افسارگسیخته و خود رأی، به ریاست جمهوری دست می یافتند!
منابع:
[حضرت آیت الله] خامنه ای، سیدعلی. (1386). بیانات در مشهد مقدس در تاریخ اول فروردین ماه؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=3025
_____________________ . (1388). بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ بیست و نهم خرداد ماه؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=5613#
مصباح یزدی، محمدتقی. (1389ه). مصاحبه با هفته نامه نهم دی ماه در تاریخ بیست و هفتم آذرماه؛ برگرفته از:
http://mesbahyazdi.com/farsi/?speeches/int-deb/interveiw/interview6.htm
______________ . (1391ز). «براي خدا كار كنيد، اصلح، مقبول مي شود». هفته نامه نُه دي. شمارة هشتادم. دوم دي ماه. صص 8-10.
______________ . (1391د). «دیدار با دانشجويان دانشگاه هاي مختلف کشور». در تاریخ دوم آذرماه. برگرفته از:
http://mesbahyazdi.ir/node/4088
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همچنین اشتباهات ایشون.