مشتاقان کلاهِ پهلوی در مقابل مشتاقان "کلاه پهلوی"

به گزارش بولتن نیوز، سید ضیاءالدین دری پس از مجموعه کیف انگلیسی که دوره پهلوی دوم را در روایتی عاشقانه تعریف كرد به سراغ یک مسئله حساس رفته است، مسئله ای که باعث شد سریال کیف انگلیسی به مزاج برخی خوش نیاید.

تولید این سریال در سال 80 كلید زده و در سال 82 فیلمنامه آماده شد و قرار شد تخت کشیان تهیه کننده آن باشد، محتوای این سریال که در زمره آثار فاخر صدا و سیما قرار می گیرد باعث شده است که برخی انتقاداتی ناروا بر آن وارد کنند، با گذر از آنکه کلاه پهلوی می توانست پرداختی بهتر از این داشته باشد و البته قسمت بندی نمایش نیز با توجه به تغییرات رخ داده می توانست در جذب مخاطب کمک بیشتری کند، این اثر پر ستاره در محتوا اما سخنانی دارد که باید به خوبی شنیده شود.

در مجموعه کلاه پهلوی ما به خوبی گسترش فساد را توسط حکومت در شهرها و روستاهای کوچک می بینیم، حکومتی که فساد در همه انواع آن، به وفور دیده می شود. حکومت به فکر سامان دادن! به شهر سامان است و برای آن فرمانداری تحصیل کرده در فرانسه می گذارد تا آقای فرماندار همراه همسر فرانسوی خود سامان را به شهری مدرن! ( شما بخوانید غربی) تبدیل کنند.

دری در کلاه پهلوی خانواده هایی را نشان می دهد که با ارج نهادن به فرهنگ خود در مقابل همه این اتفاقات می ایستند و همرنگ فرمایشهای حکومت فاسد نمی شوند ، خانواده هایی که نه تنها خود بلکه دیگران را نیز از تیرهای حکومت در امان نگه می دارند و در مقابل وزیر و رئیس مجلس هم شده از حقوق فرهنگی خود دفاع می کنند، در مقابل ما خانوده هایی را می بینیم که در حال سقوط و تزلزل دست به دامان حکومت می شوند، برخی برای رسیدن به سودهای مقتصادی و برخی برای مقام. خانواده هایی به دور از فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی به ظاهر دم از فرهنگ می زنند، اما فرهنگی پایین که به دلیل عدم پشتوانه های معرفتی مانند برگی با بادهای سیاست از این رو به آن رو میشود.

کلاه پهلوی به خوبی توجه نظام غرب را به آموزش و پرورش نشان میدهد آنجا که همسر فرانسوی آقای فرماندار به تدریس زبان فرانسه در مدرسه می پردازد و از طریق این راه ارتباطی به عنوان معلم ، فرهنگ فرانسوی را به دختران شهر یاد می دهد؛ البته این داستان هنوز هم در شهر های کوچک و بزرگ ما جاری است و همچنانکه در اصول دیپلماسی کشورهای غربی آمده است آنها از طریق آموزش زبان خود، فرهنگ خود را به جوانان دیگر کشورها تحمیل می کنند.

کلاه پهلوی چهره دلسوزان! فرنگی را نیز به خوبی نمایش می دهد، همانها که به دنبال چپاول معادن و آثار تاریخی ایران بودند و یا به دنبال فروش لوازم آرایشی و دیگر محصولات خود ، به خوبی نیاز ایجاد می کردند و بعد محصولات خود را با لبخند مسئولین اقتصادی و فرهنگی ایرانی به مردم می فروختند.

اما همانطور که اشاره شد کلاه پهلوی از خانواده هایی اصیل نیز سخن می گوید که فرهنگ ایرانی ـ اسلامی خود را پاس می دارند و حجاب را که مولفه مشترک ایران و اسلام است را قدر دانسته و از خود جدا نمی کنند، همان خانواده هایی که زن و دختر در آن جایگاهی والا دارد و عشق، مهربانی و دیگر خوبی ها در آن موج می زند، همسر میرزا رضا همچنانکه در خانه نقش همسر و مادری مهربان و مسئول را بر عهده دارد در جامعه نیز مدیر مدرسه شهر است، او با رعایت حجاب خود در جامعه جایگاه اجتماعی خوبی نیز در شهر دارد و ارتباطات فردی و اجتماعی سالمی را نشان می دهد.

البته کلاه پهلوی سراغ خانوده هایی را نیز می گیرد که سرسختی های بدون ذکر دلیل منطقی ،ارتباط سالم را مخدوش کرده است و ضمن مرور تاریخ ایران تذکری نیز به خانواده هایی از این دست می دهد.

کلاه پهلوی آموزه خوب کم ندارد و باید دیده شود، کلاه پهلوی را باید جوانان نیز ببینند و با دقت در تاریخ ایران، مراقب دسیسه های دایم نظام سلطه باشند، دسیسه هایی که هر بار با روشی نو برای دور کردن آنان از فرهنگشان می آید ، یکبار با کشف حجاب حکومت و یکبار با جنگی نرم برای گسترش بی حجابی با ابزارهای هنری و ...

صداو سیما می باید با ارایه مجموعه ای کامل در رساندن پیام خود به مخاطب از هیچ ابزاری بی نصیب نماند، سریالهای فاخر باید همراه خود بازی های فکری، بازیهای رایانه ای،مسابقات و ... داشته باشند تا همه اعضای خانواده بتوانند ضمن بهره بردن از این محصولات به هدف مورد نظر برسند.

در پایان امیدواریم مجموعه های تلویزیونی اینچنین باز در دستور کار رسانه ملی قرار گیرد، مختارنامه، کلاه پهلوی، در چشم باد و ... می توانند در مقابل هجوم رسانه ای غربی همچون نسیمی خنک بر جانهای ایرانیان مشتاق فرهنگ خود باشد.