رضا سيف پور*: مدتي است هر هفته جمعه ها ساعت ده شب از شبكه اول سيما شاهد سريالي تلويزيوني با موضوعي تاريخي به نام (كلاه پهلوي ) هستيم. اين سريال با برچسپ سريال ( الف فاخر ) يكي از پرهزينه ترين سريالهاي تاريخ تلويزيون محسوب مي شود.
به گزارش بولتن نیوز، در مورد اين سريال تا كنون حرفهاي زيادي زده اند ونقدهاي بسياري نيز برآن نگاشته اند ؛ از نوع بازيهاي بازيگران ونحوه روايتگري كارگردان گرفته تا اجراي تاتر گونه وفقدان جذابيت لازم براي مخاطب .در اين نوشتار نمي خواهيم به بازگويي هيچكدام از آنها بپردازيم كه بي شك اگرچه تكرار آن براي توجه دست اندركاران همچنان لازم به نظر مي رسد اما نكات مهمتري هم وجوددارد كه نبايد باپرداختن به اين مباحث از آن غافل شويم .
فرآيند توليد يك سريال تلويزيوني در شبكه هاي مختلف صدا وسيما با كمي اختلاف تقريبا مشابه هم است .ابتدا طرحي از سوي يك نويسنده ، طراح يا تهيه كننده به شوراي طرح وبرنامه ارائه مي شود .اين طرح مي تواند ابتدا به ساكن از سوي ارائه دهنده پيشنهاد شود ويا در پي يك سفارش از سوي مديريت شبكه شكل بگيرد .البته در پروژه هايي اينچنين معمولا براساس سياست هاي رسانه ملي طرح كلي به يك نويسنده يا تهيه كننده از ابتدا سفارش داده مي شود ليكن در كل تفاوت چنداني ندارد .اين طرح در شوراي طرح وبرنامه بررسي وپس از تصويب ، مقررمي شود به پشتوانه برآوردمالي انجام شده ، فرآيند تحقيق ونگارش آن شروع شود .
پس از تصويب نهايي فيلمنامه ها توسط فردي به نام ( ناظر محتوايي ) و يا مديريت شبكه مراحل ضبط كار كليد مي خورد . در مراحل ضبط تا تدوين اثر نيز فردي به نام( ناظر كيفي )در تمام مراحل بركيفيت اثر به لحاظ فني ومحتوايي نظارت داشته ومراقبت مي كند تا از اين دو بعد سريال مورد نظر از آنچه ابتدا مقرر بود عدول نكرده يا تنزل نيابد. لذا همانطور كه مي بينيم از لحظه شكل گيري يك ايده تا توليد نهايي اثر حداقل در سه مرحله مي تواند نظارت كيفي از سوي مديريت شبكه صورت گيرد .به اين ترتيب خيلي توقع بالايي نيست كه با آن همه هزينه هنگفت در نهايت شاهد يك اثر كامل وبي نقص حد اقل به لحاظ فرم ومحتوا در سريالهاي رسانه ملي باشيم .
حال سوال اينجاست آيا در مورد اين سريال به اصطلاح فاخر
اما واقعا پرهزينه هم اين فرآيند طي شده واگر شده آيا حاصل كار همان شده كه بايد
؟! به نظر مي رسد مهمترين هدف طراحي شده براي سريال كلاه پهلوي به نقد كشيدن جريان
مدرنيزاسيون در دوران خاندان پهلوي وبيان اين نكته است كه تجددطلبي مذكور براي
ايران نه تنها هيچ چيز به ارمغان نياورده بلكه تماما با دستان بيگانگان واهداف سوء
ايشان نسبت به منابع استراتژيك ايران بطور از پيش طراحي شده وارد كشور شد وايادي
مزدور داخلي وتحصيلكردگان خارجي در قالب روشنفكري نيز به عنوان ابزار دست بيگانگان
ومجريان خواسته هاي ايشان تمام تلاش خود را مصروف داشتند تا به اين شيوه به مملكت
خيانت نموده وخودرا از سودهاي مادي گوناگون بهره مند سازند . اين كه اين سناريو
وبه اين شكل كه بيان شد اساسا درست است يا خير بايد در جاي ديگري به آن بپردازيم
ودر خصوص آن از منظر جامعه شناسي وتاريخ سياسي ايران بحث كنيم اما آنچه ديده مي
شود اينست كه لا اقل رسانه ملي سواي درست يا ندرست بودن ، كامل يا ناقص بودن ، قصد
دارد اين مطلب را در سريال خود بيان كند. براي نيل به اين هدف نيز نويسنده
وكارگردان نام آشناي اثر اين بار به طرز توهين آميزي يك روستاي فرضي عقب افتاده در
ناكجاآباد را با چندين خان ويكي دو شخصيت نمادين به عنوان نماينده طبقه مذهبي سنتي
ومذهبي روشنفكر وبازاري و.... به عنوان نمادي از كشور ايراندر عهد پهلوي انتخاب
كرده واينگونه خواسته تمام اتفاقات 50 سال
تاريخ ايران را در آن خلاصه نمايد .تاكيد مي كنم كه به لحاظ درام ، شخصيت پردازي ،
روايت ، صحنه پردازي ، كارگرداني ، نويسندگي وهرآنچه در خصوص يك سريال عادي قابل
بحث وطرح است مي توان سطر هاي زيادي نوشت كه جاي بحث بسيار دارد اما علي رغم
ميلمان از آن مي گذريم چرا كه ديگران تا حد زيادي گفته اند با اينحال دو نكته مهم
را نمي شود نا ديده انگاشت وبه راحتي از كنارآن گذشت :
1- ساده انگاري و سطحي نگري :
سوال مهم اينست كه نويسنده وكارگردان محترم چگونه به خود
اجازه داد تا ايران وسيع با آنهمه فراز وفرود سياسي اجتماعي در دوران اواخر قاجار
و مشروطه تا سلسله پهلوي را تنها با يك سري حوادث شخصي در خارج از كشور ونهايتا در
يك روستاي خيالي در ناكجا آبادي مفلوك خلاصه كند ؟ آيا باورپذير است مدرنيته را
تنها با يك خيابان و چند زن بدون چادر نشان دهيم وسپس بخواهيم آن را محكوم كنيم ؟
پيشينه آزادي خواهي مردم ايران در دوره قاجار ودر عين حال 150 سال سلطه عجيب قاجار
برايران با آنهمه تبعات سياسي اجتماعي آن براي ايران كه زمينه لازم براي پذيرش مدرنيزاسيون
را فراهم كرد در كجاي اين سريال ديده مي شود ؟ آيا مي توان پذيرفت (كلاه پهلوي)
تنها با نطق دست وپاشكسته يك مامور دولتي ظرف مدت بيست دقيقه جاي خود را به( كلاه
شاپو) در ايران بدهد؟ ..... صدها سوال از اين دست نشان مي دهد كه كارگردان محترم
بيننده را عوام تر از عوام فرض كرده است وشكي نيست وقتي چاي قند پهلوي خود را
هنگام نوشتن فيلمنامه در استكان كمر باريك ناصرالدين شاهي خود مي نوشيد كوچكترين
اهميتي نداد كه قرنها چه برسر اين ملت آمده كه هنوز در پس اين همه سال عكس شاه
قاجار از دور استكان كمر باريك وكمر قليان دسته بلند آنها پاك نمي شود!!! چگونه
ممكن است پديده مهمي همچون مدنيزاسيون را بدون تحليل اوضاع سياسي اجتماعي حاكم
برايران كه باعث سالها سلطه ديكتاتوري پهلوي در پس حكومت بي قيد ولجام گسيخته
قاجار براين ملت شد ، نوشت وتحليل كرد واز همه مهمتر انتظار تاثيرگذاري بر مخاطب
را نيز داشت ؟ مگر آنكه همه مخاطبين را عوام وبي سواد محض فرض كنيم وباور داشته باشيم
همه آنها چشم وگوش خود را تنها به اين سريال سپرده اند كه چه مي گويد تا آويزه گوش
كنند بدون هيچ اما واگري !! .
2- فقدان منطق وتاثيرگذاري عكس بر مخاطب :
علي رغم آنچه گفته شد دست اندركاران سريال والبته مديران
رسانه ملي انتظار دارند در پايان اين مجموعه ، مخاطب بپذيرد كه «اجراي مدنيزاسيون
به آن شكل اصلا مناسب ايران نبوده وبايد آنرا پديده اي شوم بدانيم كه صرفا غربي ،
متناسب با شرايط اجتماعي – اقتصادي
وسياسي غرب وماحصل جريان تاريخي فرهنگ وتمدن آن خطه بودو هيچ سنخيتي با فرهنگ
وجامعه ايراني نداشته وندارد . از اينرو بي شك شاه وخاندان پهلوي خائن بوده ولذا
حركت انقلابي مردم ايران در پي اين رويكرد شاه امري محتوم بود كه بايد صورت مي
گرفت وخاندان پهلوي برچيده مي شد.!» وقتي آنقدر سطحي به مدرنيزاسيون نگاه مي شود
وآنطور غير علمي اوضاع سياسي اجتماعي ايران در عصر پهلوي به تصوير كشيده مي شود
دور از انتظار نيست كه اينطور سطحي وشتاب زده نيز به عوامل شكل گيري پيروزي
انقلاباسلامي وحركت مردم در سالهاي 42 تا 57 به عنوان آخرين انقلاب بزرگ تاريخ
نگريسته شود . انقلابي كه اساس آن برپايه دينمداري بود ونقد مدرنيته تنها يكي از
عوامل موثربر آن محسوب مي شد .
... اما مهم آنكه اگر با تمام كاستي ها همين حد
اقل را به عنوان يك هدف براي طراحان اين سريال در نظر بگيريم باز مي توانست قابل
قبول باشد به شرط آنكه لا اقل مي توانستيم ببينيم در اين سريال از ابزار مناسبي
براي نيل به همين هدف حد اقلي استفاده شده واساسا سريال توانسته (ويامهمتر آنكه
خواسته !) به
اين سمت برود. متاسفانه آنچه عملا در سريال تلويزيوني كلاه پهلوي شاهد آن هستيم ،
در تمام صحنه ها، ديالوگهاي توام با منطقي استوار ومحكم از سوي طرفداران تجدد ودر
مقابل منطقي ضعيف و متعصبانه وتند از سوي طرفداران سنت ويا درست تر بگوييم دين
مداري است ! واين چيزي است كه تعجب بيننده آگاه ونكته سنج را برمي انگيزد ودر ضمير
ناخودآگاه مخاطب بي درنگ نفوذ مي كند . قرار
بود نويسنده وكارگردان حس هم ذات پنداري مخاطب را در جهتي هم سو با اهداف اثر
برانگيزد نه آنكه بيننده رابه سمتي ديگر سوق دهد .اين درحالي است كه در سرتاسر
سريال شاهد نطقهاي محكم طرفداران نوسازي ومنطق ضعيف گروه مقابل در پاسخگويي هستيم
چيزي كه بيننده با هوش به خوبي درمي يابد . حتي رفتار وكردار وپوشش اين طيف به جاي
سنت آكنده از تعصب ودگم انديشي و تحجر است در حالي كه گروه مقابل شيك وتميز وخوش
پوش وخوشگو نشان داده شده اند كه هم ذات پنداري مخاطب را به شدت به سوس خود برمي
انگيزاند .در اين سريال فاخر وپرهزينه كه بي شك مي بايست انواع نظارتهاي كيفي
ومحتوايي با دقت ووسواس بيشتر در آن انجام مي شد از قابليتهاي بي حد آموزه هاي
ديني آنگونه كه شايسته بود ، حد اقل به ميزان اثر گذاري آن بر تاريخ سياسي -
اجتماعي ايران ، سخني شايسته در ميان نيست . اينجاست كه مي توان گفت : كلاه پهلوي بر
سر رسانه ملي كلاه گذاشت!! .
موضوع عدم نظارت برمحتواي توليدات رسانه ملي هر از گاهي از
سوي منتقدين گوشزد مي شود اما اين مهم گويا قرارنيست حل شود جالب اينكه همانطور كه
ديديم حد اقل سه مرحله نظارت در فرآيند توليد پيش بيني شده است از اينرو مي توان
نتيجه گرفت يا اين نظارتها كاملا اسمي وغير واقعي است ويا اينكه ناظران از سواد ،
دانش وبينش كافي برخوردار نيستند كه در هردو حالت برازنده نيست. چه اشكالي دارد
حتي در پايان يك سريال يك پژوهش تحليل محتوا توسط نهاد هاي تحقيقاتي بي طرف ( نه
واحد پژوهش سازمان صدا وسيما كه خود وابسته به آن سازمان است ) ضورت پذيرد تا اين
كاستي ها تحليل وبررسي شده وبراي آينده مورد توجه قرارگيرد ؟ به هرحال بايد سريال
فاخر ! كلاه پهلوي را از ابعاد مختلف ناموفق ارزيابي كرد .اين سريال نه تنها
نتوانست آنگونه كه بايد در جذب مخاطب موفق باشد (حداقل در مقايسه با سريالهاي دم
دستي شبكه هاي ماهواره اي ) ونه تنها نتوانست به پشتوانه تحقيقي جامع وكامل تصويري
از ايران آن عصررا به نمايش در آورد بلكه حتي در عمل به گونه اي عمل كرد كه در مخاطب
اغلب تاثيري مخالف آن چيزي كه انتظار مي رفت بر جاي گذاشت .
*كارشناس رسانه
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
حالا صبر کنید تا ازشون تقدیر بشه...
ارتباط شخصیت -عالیه و کریم- هم بسیار سخیف بود مخصوصا برف بازی که کریم پیشنهاد داد.
ولی چیز مسخره دیگر لهجه بازیگرانه چون روستا فرضی است هرکس به یک لهجه صحبت میکنه.
در زمان آقاي لاريجاني انصافا دلم نميآمد خيلي از برنامههاي تلويزيون را نبينم، ولي الان به جرات ميتوانم بگويم در هفته بيش از چند ساعت تلويزيون نميبينم.
می خواستم عرض کنم جناب ضرغامی خوش باشید چون الحمدلله بدون داشتن ماهواره غالبا" در شبانه روز یکساعت بیشتر تلویزیون ما روشن نیست.
اما اينکه زمان آقاي لاريجاني انصافا دل آقاي مرتضي خان نمي اومده که خيلي از برنامه هاي تلويزيون را ببينه خيلي جالبه! چون معمولا هرکي که ميره عزيز ميشه مثل امام که واسه خيلي از سبزا عزيز شده بود!
واقعا صحنه ها و حرکاتی تو این سریال هست که آدمو از سریال زده می کنه، مثلا دوقسمت قبل، نمی شد فروغ و دوستش کمتر با اون پسر جوان سید محمد(فک کنم) کمتر چشم و ابرو بیان؟!! چه معنی داره واقعا؟! اصلا معلومه که نویسنده و کارگردان فقط خواسته کنار هم بچینههمه چیزو دیگه به تطابقش با واقعیت فکر نکرده! وگرنه تو خونواده های ما که مذهبی هستند خیلی حواسشون به دختر پسر جوون و مجردشون هست که کنار هم نشینند یا بد می دونن که جووناشون بخوان یکسره بهم چشم بدوزن!
بنا به تعریف مادربزرگامون اصلا اون زمان بزرگترا به دختر رو نمی دادن که بخوان جلوش از چشم و ابروش تعریف کنن، اونم جلو مرد غریبه!!! میگفتن دختر هوایی میشه!
در مورد حجاب و اظهارات شادی درباره حجاب، جبهه زنان محجبه تو فیلم بدجوری خالی و بی دفاعه، آخه کسی داره از حجاب دفاع می کنه که عکسای بد حجابش تو اینترنت هستش و مشخصه هیچ اعتقادی به حجاب نداره، مخصوصا اون صحنه ای که تو گپ آی فیلم رفته بود بهشت زهرا و با اون لباس کوتاه نشسته بود رو صندلی یا خم شده بود.... والا ما که از خجالت جای اون توی خونه آب شدیم...اینا چقد بی حیان که...
شبهه های شادی رو هم درست و کامل جواب نمیده و باعث ایجاد شبهه در ذهن مخاطب می شه!
یه چیز دیگه اینکه آدم وقتی شخصیت فرخ رو می بینه که با وجود تحصیل در پاریس چقدر بی ریا،خوش قول و بی غروره یاد تضاد بین رفتار مسئولین الان و امثال فرخ میفته در صورتی که شاید مسئولین اون زمان دست کمی از الان نداشته باشن اما این جزو القائات سریاله!
وقتي آقاي دارابي در مصاحبه خود گفت براي ٩ دي با كارگردانان سيما وارد مذاكره شديم، جز ٣ نفر هيچكدام حاضر نشدند با ما براي ساخت فيلمهاي مخصوص اين روز همكاري كنند، به خدا قسم اگر در آن جلسه بودم، مجلس را روي سرش خراب ميكردم.
ايشان قياس به نفس ميكنند كه مردم را اينقدر احمق و ابله فرض نمودهاند كه با وقاحت تمام چنين چيزي را ميگويند و تصور ميكنند ما هم گوشمان مخملي است و ميپذيريم.
خاك بر سر مديري كه اين همه كارگردان متعهد را از خود رانده است و با تمام توان، يك مشت ضدانقلاب را دور خود چيده است تا حتي نتواند يك فيلم براي ظاهرسازي خودش هم كه شده بسازد.
آقاي دارابي! شما مرده بوديد تا به جاي روانداختن به يك مشت ضدانقلاب، به اين همه كارگردان جشنواره عمار فراخوان دهيد تا ببيند چند نفر براي ارايه كاري درخور آستين بالا ميزنند؟ آيا سلحشورها و شورجهها و بحرانيها و شيخ طاديها و طالبيها و هزاران كارگردان كار بلد و حرفهاي ديگر مردهاند كه شما كاسه گدايي پيش يك مشت مفتخور ضدانقلاب دراز ميكنيد تا به صورتتان خدو بياندازند؟
اف بر شما مسئولين فرهنگي! اف بر شما دستانكاران سيما! به خدا قسم بابت هر ريال پولي كه از بنده صرف اين اراجيف ميكنيد يقهتان را آن دنيا خواهم گرفت. فكر نكنيد اگر در اين دنيا هرچه ميكنيد كسي نيست از شما حسابرسي كند، آن دنيا نيز چنين خواهد بود. همديگر را خواهيم ديد. منتظر باشيد!.
نميدانم پيامم تاييد خواهد شد يا خير. من وظيفهام را انجام دادم و آنچه بايد فرياد ميزدم را زدم. تاييد يا عدم تاييد آن بر گردن بولتن.
من تایید می کنم برادر
به این کارگردانها و به اصطلاح هنرمندان انقد رو داده و بهشون پرداختند که همگی واسه ملت خودشون و نظامی که همین مردم براش قیام کردند شاخ شدند!
وقتی باران کوثری و کمال تبریزی کلی به علیرام نورایی بازیگر اصلی قلاده های طلا توهین کرده و تحقیرش کردند؛ چرا کسی از این مسئولین محترم صدایش درنیامد؟؟!!
مگر این فیلم دروغ می گفت؟! زورشان به بازیگر بنده خدا می رسد!
هرچی بگیم از این کم کاری ها تمومی نداره!
به امید ظهور یوسف فاطمه(س) صلوات!
بله رسانه ملی و سینما شده جولانگاه یک مشت ضد نظام ضد دین درحاليكه ميليونها تومن هزينه ي جوايز اين افراد شده بود باوقاحت هرچه تمام پولهارو دو دستي ميگرفتن مي ايستادن روبروي تريبون و از آسمان سبز!!! و آزادي سيمرغ دربند !!! صحبت ميكردن.
خوشحالم كه بخش بزرگي از مردم ايران بااين سينما و بااين سينماگران قهر كردن اميدوارم هرچه زودتر باند حاكم بر سينما و رسانه شكسته بشه وافراد معتقد جاي اونهارو بگيرن.
اینه چهره واقعی زنان و مردان ماسک زده فیلمها!
خنده داشت....هرکی دلیل خنده دار بودنش رو متوجه نشد یه سری به برنامه گپ و فیلمای دیگه این خانم بزنه...
من نمیگم این خانم به حجاب اعتقاد نداره و یا کسی که اعتقاد نداره حتما نمی تونه فیلم بازی کنه و موضوعی رو قشنگ در بیاره اگرچه معمولا همین طوره و موضوع برای مردم باور پذیر نیست و البته از طرفی باید ببینیم که بازیگرانی که فیلم ارزشی و اخلاقی خوب بازی کردن خودشون هم تحت تاثیر قرار گرفتند .
ولی چند ثانیه ای که از بیان این خانم محترم از حجاب دیدم حالم بد شد و فیلم بازی کردن داد می زد .
واقعاچقدرقشنگ دارن کاری که رضا خان نتونست ادامه بده رو بهتر ترویج کنن..
واقعا مدلهای جدید و خوبی رو برای اشاعه بدحجابی دارن معرفی میکنن..کارشون خوبه...
ازاون جالبتر که .....
من دیگه خسته شدم ازاین همه نقد کردنای بی فایده......بسه دیگه
چرا بدبینانه جلو میرید
سعی کنیم به موضوعات خوب نگاه کنیم نه با لجبازی وعیب جویی.البته نظراتتون قابل تامل هست ولی اگه دقت کرده باشین چادر(نمادحجاب درسریال)رو ابتدا از سر یک خانم معلم برداشتند(اولین نفر)
دوستان تمام مشکلات ما از مدرسه هست
ای عالم ای مسئولین ای اولیا ای مربیان ای مردم
اگه مثل کشورهای اروپایی بچه ها مدرسه(کسب علم) را خانه اول خود بدانند البته با این تفاوت بزرگ که مدرس هامون بوی اسلام و مهربانی و گذشت بدهند وبه جای آموزش نادرست و سطحی از اسلام و پرکردن مغزنوجوانان بسیار با استعداد ایرانی زندگی را بفهمند وزندگی کنند که اینگونه انشاالله می فهمند و ایران همانی میشود که آرزو داریم
اگه صحبت هام کمی و تقصیر داشت ببخشید
همه ایناچه معنی می ده؟؟!!
مردم تو فقر هستن؟ پس چرا یزره فقط یزره بازارها خلوت نمیشه؟
الانم توقعات بالا رفته! پول تو دست و بال مردم هست اما امان از چشم و همچشمی!
از طرفي آيا تاثيرگذاري سيما به اندازه جشنواره است؟ عمق نفوذ سيما به اندازه سينما است؟ گندي كه سيما به دين و فرهنگ مردم ميزند به اندازه لجنپراكني سينما است!!! واقعا عجبا!
اصلا زیبا بود؟؟
بولتن چرا بعضی نظرا رو تایید می کنید؟؟؟ زشته! :(
کمپانی های سیگارسازی برای فروش بیشتر نیاز به الگو سازی داشتند برای همین کار شروع به ایجاد بسترهای لازم برای این کار کردند نمونه آن ساخت دهها فیلم در هالیوود بود که با مضامینی به صورت خیلی نرم سیگار کشیدن را عادی جلوه میداد مثلا فیلم خوب بد زشت را در نظر بیاورید هنرپیشه نقش بد و هنرپیشه خوب و . . . همه دائما یک سیگار زیر لبشان هست به هر حال هر شخصی به نحوی تحت تاثیر یکی از این هنرپیشه ها قرار میگرد که وجه مشترکشان سیگار کشیدن است.
برگردیم به موضوع بحث که حجاب و بی حجابی است وقتی یک سریال 40 تا 50 قسمتی دائما افراد بسیار بدحجاب یا بی حجاب و با آرایش های آنچنانی را نشان می دهد به هر حال تعداد زیادی از مخاطبین تحت تاثیر قرار می گیرند و کج فهمی است اگر بگوییم تا آخر سریال را ببینید تا محتوای آن را بفهمید. مثل این که در یک فیلم هزاران نفر را در حال سقوط آزاد برای خودکشی نشان دهیم و لذتهای زودگذر و حالات مختلف آن را نمایش دهیم و حرف آنها را به گوش همه برسانیم که به به چه کیفی دارد و مثلا 50 ساعت این صحنه ها را نشان دهیم بعد در مدت 10 دقیقه بگوییم که این افراد بعد از به زمین خوردن مردند.
در کل صدا و سیما و سینما به صورت دربست در خدمت بی حیایی و ترویج بی غیرتی و بی دینی و لامذهبی و لا ابالی گری و ایجاد شک و شبهه در دین و اعتقادات مردم پیش می رود به یاد آن لطیفه معروف که مربی تیم فوتبال گفته بود مارادونا رو رها کنید غضنفر رو بگیرید حالا باید بگوییم ماهواره رو بی خیال صدا و سیما رو بگیرید
جواب خون شهيدان راخوب دادي برادر ضرغامي!
ما تا حالا تخم مرغ نیمرو خوردیم
نباید از تخم مرغ نیمرو خوردن دست برداریم و املت بخوریم!
وای برما اگر املت بخوریم!
من اصلا راجع به محتوای در چشم باد حرفی نزدم من راجع به حجاب گفتم که در اون فیلم هم مخصوصا قسمت هایی که دختر خود کارگردان بازی میکرد اصلا رعایت نمیشد آرایش زیادی داشتن و گردن بازیگرای زن هم بیرون بود.
فیلم جوزانی یه فیلم وطن پرستانه بود، نه ارزشی پس انتظار نداشتیم خیلی به این مسائل توجه کنه. ولی کلاه پهلوی فرق میکنه ادعای ارزشی بودن داره.
گله نكنيد چرا فلان فيلم خارجي مثلا تاثير ضد ايراني يا ضد ديني دارن و ما نميتونيم كاري كنيم
چرا جوونهاي ما حرف حساب تو گوششون نميره و به مليت ومذهبشون مثل قبل پاي بند نيستن
ما تو دنيايي كه همه دارن بكمك رسانه ها و غير مستقيم حرفهاشون رو بلند تو گوشمون ديكته ميكنن فقط داريم از اونها يا تقليد ميكنيم يا همون حرفهاي درست رو تو گوش هم پچ پچ ميكنيم
ما شجاعانه و با درايت و اقتدار مهمتر از همه دانش وشناخت مذاهب وارد عمل نشديم
نويسنده به اون چيزيكهميخواد منتقل كنه بايد شناخت و تعصب داشته باشه
تاتو ذهن مخاطب سايه بندازه و با مداومت بر اين هدف از سمت نويسنده هاي ديگه آروم آروم جزءباورهاي مخاطب بشه