گروه انرژی: شرکت پتروشیمی شیمیبافت، تنها یکی از صدها نگین ریز و درشت بر تاج غول اقتصادی کشور، یعنی شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی (شستا) است. اما بحران عمیق و چندلایهای که این شرکت زیرمجموعه هلدینگ تاپیکو را در خود فرو برده، فراتر از یک مشکل درونبنگاهی، به آینهای تمامنما برای سنجش کیفیت مدیریت، نظارت و پاسخگویی در رأس هرم شستا، یعنی دفتر مدیرعامل آن، محمدرضا سعیدی، بدل شده است. پرونده شیمیبافت، با انبوهی از نابسامانیهای مدیریتی، تولید محصول خطرناک و آیندهای مبهم، سوالات بنیادینی را در مورد عملکرد و اولویتهای کسی مطرح میکند که سکان هدایت بزرگترین هلدینگ چندرشتهای کشور را در دست دارد.
به گزارش بولتن نیوز، وضعیت آشفته مدیریتی در شیمیبافت، نمونهای بارز از چالشهایی است که شستا در نظارت بر شرکتهای تابعه با آن روبروست:
سرپرستی غیرقانونی و سکوت معنادار: ادامه سرپرستی ۱۰ ماهه و غیرقانونی محمد علی رستمی بر شیمیبافت، در حالی که او پیش از این نیز در دو مسئولیت کلیدی دیگر هرگز حکم قطعی نگرفته (پدیده «سر پر ستار»)، بیش از هرچیز نشاندهنده ضعف یا بیارادگی در سطوح بالاتر تصمیمگیری، یعنی تاپیکو و مشخصاً شستا، برای اعمال قانون و ایجاد ثبات مدیریتی است. چرا محمدرضا سعیدی و تیم مدیریتی شستا، اجازه تداوم چنین وضعیتی را دادهاند که آشکارا خلاف مقررات است؟
میراث انتصابات مسئلهدار و ضعف نظارت گذشته و حال: انتصابات بحثبرانگیز دوران وزارت عبدالملکی (مانند برامکی در PIIC و دهقان در شیمیبافت) و پرونده تکاندهنده "عادل ریون" (که با تغییر هویت و سابقه اخراج، پست بازرسی گرفت)، اگرچه در گذشته رخ داده، اما تداوم مشکلات و عدم اصلاح ساختاری، مسئولیت نظارتی شستا را زیر سوال میبرد. آیا سازوکارهای نظارتی شستا تحت مدیریت فعلی، تضمینی برای عدم تکرار چنین انتصاباتی ایجاد کرده است؟ تخلف قانونی عضویت همزمان احمد دهقان در سه هیئت مدیره و سفرهای پرشمار و سوالبرانگیزش، و همچنین عضویت همزمان محسن احمدی در ۹ شرکت، همگی در دوره نظارت شستا رخ دادهاند و نیازمند پاسخگویی شفاف از سوی این مجموعه هستند.
مهمترین و نگرانکنندهترین بخش پرونده شیمیبافت، تداوم تولید ماده MTBE است؛ محصولی سرطانزا، آلودهکننده آب و منسوخ در جهان. اینکه تصمیم استراتژیک انحلال این شرکت که سالها پیش گرفته شده بود، نادیده گرفته شده و تولید این ماده خطرناک ادامه دارد، مستقیماً اولویتهای کلان شستا را هدف میگیرد. آیا سودآوری کوتاهمدت یک شرکت (که آن هم با توجه به مشکلات مدیریتی محل تردید است)، بر سلامت جامعه و حفظ محیط زیست ارجحیت دارد؟ سکوت یا بیعملی شستا و مدیرعامل آن در قبال این بمب ساعتی بهداشتی و زیستمحیطی، چگونه قابل توجیه است؟ آیا مسئولیت اجتماعی که شستا مدعی آن است، در عمل نیز پیادهسازی میشود؟
در مرکز این انتقادات، محمدرضا سعیدی، مدیرعامل شستا قرار دارد. فردی که با سابقهای سیاسی خاص (از جمله حضور در تحصن نمایندگان مجلس ششم) اکنون بر مسند مدیریت یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور که اموال بینالنسلی بازنشستگان را در اختیار دارد، تکیه زده است. عملکرد او و مجموعهاش در قبال بحران شیمیبافت، به ویژه در کنار حواشی اخیر پیرامون شخص وی، سوالبرانگیز است. گزارشها از سفر خارجی ۲۰ روزه و به تعبیری "لاکچری" او در شرایط سخت اقتصادی که فشار اصلی آن بر دوش بازنشستگان است، این پرسش را ایجاد میکند که آیا اولویتهای مدیرعامل بزرگترین نهاد متولی سرمایهگذاری برای آینده این قشر، با واقعیتهای زندگی آنها همخوانی دارد؟ آیا تمرکز لازم برای رسیدگی به مشکلات پیچیده شرکتهای تابعه مانند شیمیبافت، با چنین برنامههایی سازگار است؟ آیا تجربه سیاسی گذشته، لزوماً به معنای توانمندی مدیریتی در اداره مجموعهای با این عظمت و حساسیت است؟ بحران شیمیبافت میتواند سنگ محکی برای پاسخ به این پرسشها باشد.
قرار گرفتن نام شیمیبافت در لیست واگذاریهای وزارت کار، فصل جدیدی از ابهامات را گشوده است. آیا این اقدام، راه حلی برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدیهای مدیریتی و فرار از مسئولیت رسیدگی به مشکل تولید محصول خطرناک است؟ یا برنامهای مدون برای واگذاری شفاف و مسئولانه آن وجود دارد؟ نحوه مدیریت این واگذاری احتمالی، آخرین آزمون شستا و محمدرضا سعیدی در قبال پرونده شیمیبافت خواهد بود.
پرونده پتروشیمی شیمیبافت، فراتر از سرنوشت یک شرکت، به نمادی از چالشهای مدیریتی، نظارتی و مسئولیتپذیری در یکی از مهمترین نهادهای اقتصادی کشور تبدیل شده است. تداوم وضعیت غیرقانونی سرپرستی، بیتوجهی به خطرات تولید محصول سرطانزا، و ابهامات پیرامون انتصابات و واگذاری، همگی نیازمند پاسخگویی شفاف و اقدام قاطع از سوی مدیریت شستا و شخص محمدرضا سعیدی است. عملکرد او در این پرونده، نه تنها کارنامه مدیریتیاش را رقم خواهد زد، بلکه میزان تعهدش به منافع حیاتی بازنشستگان، سلامت جامعه و حفاظت از محیط زیست را نیز آشکار خواهد ساخت. سکوت و بیعملی، دیگر گزینهای قابل قبول نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com