* مداخله فرانسه در مالی با هدف دسترسی به منابع و بیثبات کردن الجزیره است
مداخله فرانسه در مالی که مدت زیادی زمان صرف طرحریزی برنامهاش شد و "فرانسوا اولاند" از شش ماه پیش آن را اعلام کرده بود، به صورت تصمیمی فوری در واکنش به اتفاقات پرسروصدا نمایش داده شد. این طرح نه تنها برای تصرف طلا و اورانیوم مالی، که به ویژه برای هموار کردن راه بیثبات ساختن الجزیره است.
* سیاست کنونی فرانسه محبت ظاهری و خنجر زدن از پشت شده است
از زمان ارتباط برقرار کردن نیکولا سارکوزی با "لورنت گباگو"، رئیس جمهور ساحل عاج، معمر قذافی، و بشار اسد، ویژگی مشخص دیپلماسی فرانسوی بوسه یهودا بوده است، یعنی در ظاهر محبت کردن و از پشت خنجر زدن.
در 10 دسامبر 2012، فرانسوا اولاند به الجزیره رفت تا همتای خود "عبدالعزیز بوتفلیقه" را در آغوش بگیرد. سه هفته پس از آن، مشغول دامن زدن به آتش جنگی در مالی بود که دامنهاش را به الجزیره هم میکشاند.
ضربالمثل معروفی است که میگوید "آدم سیر هم دو لقمه به دهان بگذارد اشتهایش باز میشود." فرانسه هم پس از آنکه مجدداً ساحل عاج و لیبی را مستعمره خود ساخت، کوشید سوریه را در کنترل خود بگیرد و اکنون نیز نظرش به مالی جلب شده تا از پشت به الجزیره حمله کند.
* هدف بعدی استعمارگران غربی پس از لیبی، الجزایر بود
فرانسه و بریتانیا، طی حمله به لیبی، از اسلامگراها برای جنگ با ساختار قدرت در طرابلس استفاده کردند، زیرا جداییطلبان برقهای هیچ علاقهای نداشتند که پس از استقلال بنغازی معمر قذافی را براندازند.
من در زمان سقوط جماهیریه شخصاً شاهد آن بودم که رهبران القاعده در مغرب اسلامگرا مورد استقبال اعضای شورای ملی انتقال قدرت در هتل کورینتیا قرار گرفتند، جایی که نیروهای ویژه بریتانیایی، که از عراق برای تأمین امنیت آنجا فرستاده شده بودند، حفاظتش میکردند.
روشن بود که هدف بعدی استعمارگران غربی الجزایر خواهد بود، و القاعده در مغرب اسلامگرا نیز نقش خود را ایفا خواهد کرد، اما آن زمان نمیدانستم کدام درگیری را برای توجیه مداخله بینالمللی استفاده میکنند.
* گروههای طوارق چندین دهه است که حاکمیت نیجر و مالی را به چالش کشیدهاند
پاریس سناریویی را در تصورش طراحی کرده که در آن جنگ از مالی به الجزیره کشیده میشود. فرانسویها، اندکی پس از آنکه ناتو طرابلس را تصرف کرد، اقدام به رشوه دادن و بازگرداندن گروههای شورشی طوارق کردند.
زمان کافی برای تجهیز آنها به سرمایه و تسلیحات کافی هم داشتند، اما دیگر خیلی دیر شده بود و آنها نمیتوانستند نقشی در اوضاع ایفا کنند. وقتی جنگ تمام شد، این گروهها هم به بیابانهایشان بازگشتند.
گروههای طوارق صحرانشینانی هستند که در صحرای مرکزی و روی مرزهای "ساحل" زندگی میکنند، منطقه وسیع و مشترکی بین لیبی و الجزایر، مالی و نیجر. لیبی و الجزایر از این گروهها حمایت میکنند، اما مالی و نیجر به آنها بیتوجهند. در نتیجه، آنها از دهه 1960 به این سو، سلطه و حاکمیت نیجر و مالی بر سرزمینهایشان را به چالش کشیدهاند. این گروههای از جانب فرانسه مسلح شده منطقاً تصمیم گرفتند از سلاحهایشان برای تحمیل خواستههایشان به مالی استفاده کنند.
"جنبش ملی آزادی آزاواد" تقریباً کنترل تمامی قسمتهای شمالی مالی، یعنی محل زندگی این گروهها، را در دست گرفته است. اما، گروه کوچکی از اسلامگراهای طوارق، یعنی "انصار دین"، وابسته به القاعده در مغرب اسلامگرا، از این اشغال برای تحمیل قانون شریعت در نقاطی سوءاستفاده کرده است.
*سناریوی کودتای مرموز مالی را نیز فرانسه نوشته بود
در 21 مارس 2012، کودتای عجیبی در مالی به وقوع پیوست. گروه مرموزی به اسم "کمیته ملی بهبود دموکراسی"، رئیس جمهور مالی، "آمادو تومانی توره" را سرنگون و هدف خود را احیای اقتدار مالی در شمال کشور عنوان کردند.
این مسئله موجب آشفتگیهای بسیار شد، زیرا توطئهچیها نمیتوانستند توضیح دهند که اقداماتشان چطور قرار است موقعیت را بهبود بخشد. براندازی رئیس جمهور نیز کار غریبی بود، زیرا قرار بود پنج هفته بعدش انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و این رئیس جمهور هم دیگر قصد شرکت در انتخابات را نداشت.
"کمیته ملی بهبود دموکراسی" متشکل از مقاماتی است که در آمریکا آموزش دیدهاند. آنها فرایند انتخابات را متوقف ساختند و قدرت را به یکی از کاندیداهایشان، که اتفاقاً "دیانکوندا ترائوره" فرانسهدوست بود، دادند.
این شعبدهبازی را "جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا" قانونی اعلام کرد، جامعهای که دبیرکلش کسی نیست جز "حسن عبدالرحمان اواتارا"، که ارتش فرانسه او را یک سال پیش در ساحل عاج به قدرت رساند.
* رئیس جمهور موقت مالی، طبق نقشه فرانسه، از این کشور کمک خواست
این کودتا شکافهای قومی در کشور را بیشتر کرد. واحدهای نخبه ارتش مالی (آنها که در آمریکا آموزش دیدهاند)، که فرماندهشان هم یک طوارقی است، به شورشیان پیوستند، و تسلیحات و تجهیزاتشان را هم با خود بردند.
در روز دهم ژانویه، انصار دین –که تحتالحمایه دیگر گروههای اسلامگرا هستند- به شهر کونا حمله کردند. این گروهها از سرزمینهای متعلق به طوارقها فراتر میروند تا قانون اسلام را در جنوب مالی نیز اشاعه دهند. رئیس جمهور موقت مالی، "دیانکوندا ترائوره"، وضعیت اضطراری اعلام کرد و از فرانسه طلب کمک کرد. پاریس هم ظرف چند ساعت مداخله کرد تا از سقوط پایتخت کشور، باماکو، جلوگیری کند.
کاخ الیزه، در عین دورنگری، پیشاپیش نیروهایی از واحدهای گوناگون را در مالی مستقر ساخته است، واحدهایی چون هنگ یکم چتربازان پیاده نظام نیروی دریایی ("مستعمراتیها") و چتربازان هنگ سیزدهم اژدها، بالگردهای "فرماندهی عملیات ویژه"، سه هواپیمای جنگی میراژ 2000-دی، دو هواپیمای جنگی میراژ اف-1، سه هواپیمای نظام سی-135، یک هواپیمای نظامی سی-130 هرکولس، و یک هواپیمای ترابری نظامی سی-160 ترانسال.
* فرانسه برای الجزایر هیچ راهی جز قبول خواسته فرانسه باقی نگذاشت
اما واقعیت این است که کاملاً بعید مینماید انصار دین تهدیدی جدی به شمار آیند، زیرا نیروهای جنگنده واقعی اسلامگراها نیستند، ملیگرایان طوارقیاند، که هیچگونه اهداف و آرزویی برای جنوب مالی در سر ندارند.
فرانسه، برای دنبال کردن اهداف مربوط به مداخله نظامیاش، از چندین کشور، از جمله الجزایر، درخواست پشتیبانی کرده است. الجزایر هم در تله افتاده، یا باید درخواست همکاری با یک استعمارگر پیر را بپذیرد، یا خطر هجوم اسلامگراها به سرزمینش را به جان بخرد.
الجزایر، پس از اندکی تردید، قبول کرد که فضای هواییاش را به روی هواپیماهای فرانسوی بگشاید. اما بعد، یک گروه اسلامگرای ناشناس به پایانه گاز مایع بریتانیا در جنوب الجزایر حمله کرد، و الجزایریها را به همدستی با پاریس در جریان مداخله در امور مالی متهم ساخت. صدها نفر را گروگان گرفتند، اما این افراد صرفاً الجزایری یا فرانسوی نبودند. هدف این حمله آشکارا بینالمللی کردن درگیری با انتقال آن به الجزایر است.
* تکنیک مداخله فرانسوی رونوشت تکنیک دولت بوش است
این تکنیک مداخله فرانسوی رونوشت برابر اصل همان تکنیکی است که دولت بوش هم به کار میبرد –استفاده از گروههای اسلامگرا برای ایجاد درگیری، سپس مداخله و اشغال منطقه به بهانه برقراری نظم و ثبات. به همین دلیل است که در ادبیات فرانسوا اولاند به عبارت "جنگ با تروریسم" برمیخوریم، عبارتی که واشنگتن مدتهاست کنار گذاشته است.
در این بازی نیز همان بازیگران همیشگی اینگونه نمایشها را میبینیم: القاعده سهامهایی از کمپانیهای مهم فرانسوی که در مالی مستقرند خریداری کرده، و امیر انصار دین پیوندهای نزدیکی با عربستان سعودی دارد.
* فرانسه میترسد آتشی که عامدانه به پا کرده دامان خودش را بگیرد
آتش درست کردن و بعد خاموش کردن آن نیز یکی دیگر از ترفندهای شعبدهبازان است. فرانسه تصمیم گرفته فعالیتهای ضدتروریستیاش، یا همان "برنامه ویجی پایرت" (سیستم هشدار امنیت ملی فرانسه)، را تقویت کند.
پاریس از اقدامات اسلامگراهای مالی در خاک فرانسه ترسی ندارد، ترسش از هجوم جهادیهایی است که از سوریه میآیند. در واقع، طی دو سال گذشته، هیئت مدیره مرکزی سازمان اطلاعات داخلی به استخدام فرانسویهای جوان مسلمان برای مبارزه در کنار ارتش آزادیبخش سوریه در جنگ با دولت سوریه علاقه نشان داده است.
از آنجایی که ارتش آزادیبخش سوریه در شرف شکست است، این جهادیها به سرزمینهای مادریشان بازمیگردند، جایی که ممکن است وسوسه شوند، به دلیل همبستگی با انصار دین، از تکنیکهای تروریستیای که در سوریه آموختهاند، استفاده کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com