وطن امروز:
هر چه جلوتر میرویم این مساله آشکارتر میشود که آمریکاییها برای چندماه آینده در ایران پخت و پز مفصلی کردهاند. اینکه آنچه آماده کردهاند – و روز چهارشنبه در بروکسل درباره آن با دیگر اعضای 1+5 بحث خواهند کرد- چیست، موضوع این نوشته نیست. هر چه باشد، این مقدار قطعی است که آمریکا درکی از روند تحولات در آینده دارد، سناریوهای خود را مرتب کرده و آماده ورود به فازی جدید مقابل ایران به عنوان مهمترین مساله امنیت ملی خود است.
هر چه آمریکاییها به روزی که میخواهند برگهای جدید خود را رو کنند نزدیکتر شوند، در محیط داخلی ایران تغییرات بیشتری را مشاهده خواهیم کرد. در کل، در صحنه داخلی ایران 2 جبهه بیشتر نمیتواند شکل بگیرد. یک جبهه، جبهه کسانی است که دشمن خود را جایی داخل ایران انتخاب میکنند و آمریکا را یا اصلا به عنوان دشمن قبول ندارند یا اینکه اگر قبول هم داشته باشند، راه انداختن دعوا در داخل را واجبتر از مواجه شدن با آن میدانند. جبهه دوم شامل کسانی است که باور دارند، اکنون وقت منازعه در داخل نیست. انقلاب اسلامی در مهمترین موقعیت تاریخی و رویاروی سرسختترین دشمنان خود قرار گرفته است، پس اگر نیرو و انرژی و توانی هست، صرفا باید در صحنه رویارویی با دشمن خارجی –که این بار با طراحی بسیار پیچیدهای وارد عمل شده- مصرف شود.
این رویارویی هر روز عمیقتر خواهد شد. باور به اینکه کاری از ما ساخته نیست، باید امتیاز داد و راهحل مشکلات کشور تنها از دروازه سازش میگذرد، در خوشبینانهترین حالت – اگر فرض کنیم کسی قصد خیانت ندارد- مبنای نظری جبهه اول را شکل میدهد. مبنای نظری جبهه دوم اما این است که صحنه پیچیده است اما ما هم به همان اندازه پیچیده شدهایم، آمریکا را میتوان و باید شکست داد و در این ایستگاه آخر که قاعدتا سنگینترین رویارویی شکل خواهد گرفت نباید پا پس کشید و خود را از چشیدن طعم شیرین پیروزی که از همیشه در دسترستر است محروم کرد.
سیاسیون در ایران بزودی با آزمونی بسیار مهم – و شاید بتوان گفت مهمترین آزمون طول تاریخ سیاستورزی خود- مواجه خواهند شد. باید انتخاب کنند در کدام جبهه خواهند ایستاد.
جریان فتنه از هماکنون مشخص کرده است جایگاهش در این صحنه چیست. در حالی که آمریکاییها خود میگویند دریافتهاند هیچ راهی جز اینکه نوعی فرآیند امتیازدهی به ایران را آغاز کنند ندارند، آقایان در داخل سر از نهانخانههاشان بیرون کردهاند و نسخه ذلت میپیچند. بماند که این جماعت هرگز درک درستی از پدیدههای پیچیده امنیت بینالمللی نداشتهاند ولی جالب است که در بیرون ریختن ماهیت سیاسی خود بشدت بیدست و پا و سادهدل هستند. همین حالا مقالهها و بیانیههای این جماعت را اگر با آنچه واشنگتنپست و نیویورکتایمز درباره مساله ایران مینویسند، مقایسه کنید – به عنوان نمونه مقاله دیروز هنری کیسینجر در واشنگتنپست را بخوانید- کاملا آشکار است که قلم به دستان آمریکایی مسائل ایران را منصفانهتر و موفقیتهای آن را همدلانهتر از برخی آقایان در ایران تحلیل میکنند.
یک بار دیگر مجالی فراهم شده تا ماهیت جریان فتنه در ایران تست شود. منظومهای از گزارهها از جانب دولت آمریکا درباره ایران در حال تولید است که این جریان ماههاست عملا هیچ کاری جز تکرار آن نمیکند. در حالی که دورنمای یک مواجهه دشوار دیپلماتیک، راهبردی و امنیتی آشکار شده، فتنهگران، جبهه خود را بهطور شفاف انتخاب کردهاند؛ آمریکا راست میگوید و ایران باید کوتاه بیاید. وقتی این جریان درباره مذاکره صحبت میکند به هیچ وجه مقصودش این نیست که باید رفت و دیدگاههای ملت ایران را برای دشمنانش تشریح کرد، کاملا برعکس، قصه این است که ایران اساسا حق ندارد دیدگاهی داشته باشد. هر چه آمریکا فرمود، میشنود و میگوید چشم یعنی همان کاری که خود وقتی در مصدر امور بودند
ـ البته تا جایی که توانستند- انجام دادند.
این صحنه یک بار دیگر نشان میدهد ارزیابی نظام درباره ماهیت این جریان کاملا صحیح بوده و آنچه پس از سال 88 با آنها انجام شد، حداقلیترین کاری است که یک نظام قدرتمند و سرپا با خائنان به موجودیت و مردم خود میکند.
اما از این سو نشانههای امیدوارکنندهای هم در حال آشکار شدن است. از ناحیه دولت، اخیرا ارادهای جدی و بسیار امیدوارکننده در 2 جهت دیده میشود؛ نخست اینکه دولت علائمی از خود بروز داده که در تلاش است تا به طور جدی وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشد. چنین توانی در این دولت هست اگر اراده لازم برای آن شکل بگیرد. دوم اینکه خبرهایی هست مبنی بر اینکه عناصری در دولت از جمله آقای رئیسجمهور بنا دارند به ایجاد آرامش بیشتر در جامعه کمک کنند. این فرصتی بسیار گرانبها برای تجمیع نیروهای انقلاب اسلامی در مواجهه با دشمن بیرونی است. روزهای آینده درک ما را از صورت این مسائل دقیقتر خواهد کرد ولی اینکه همگان باید نسبت خود را با صحنه تازه شکل یافته در بیرون از ایران مشخص کنند و این مهمترین ملاک برای قضاوت درباره آنها خواهد بود، مسالهای نیست که هیچ تغییر و تحولی را بتوان در آن انتظار داشت.